eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.6هزار دنبال‌کننده
12هزار عکس
6هزار ویدیو
96 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ تقریبا یک سال قبل یکی از ها نون پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره که عصری برگرده بخوره حامد که اومد رفت سر سفره با اشتیاق نون رو برداشت، نشون میداد خیلی هستش. پرسید: مامان این ها رو خریده گفتم: نه پسرم فلان همسایه آورده. همون لحظه نون رو زمین. اخلاقش رو میدونستم. دلم یجوری شد که چشمش افتاده به نونا شاید دلش بخواد.. فرداش کمی و وسایل لازم رو خریدم دادم همسایه که برای نون بپزه. عصری که اومد، نونا رو دادم به حامد که بخوره. گفت: دیروز که گفتم . گفتم: حامد وسایلشو خریدم دادم درست کرده. نگام کرد گفت: مامان، پول برق و آب رو کی داد فرداش وسایل خریدم و از همسایه خواستم ماکروفر رو بیاره خونه ی ما با هم نون بپزیم. رو آماده کردیم. از همسایه خواستم فعلا ماکروفر رو نبره که حامد بیاد ببینه که خونه خودمون درست کردیم. عصر که اومد، گفتم: حامد دیگه هیچ ای نداری، همسایه اومد خونه ی خودمون، ماکروفرم نذاشتم ببره که ببینی همه چی . گفت: مامان تو از کجا مطمئنی که شوهر همسایه بوده و یا از رو رودربایستی ماکروفر رو نیاورده؟! آخر سرهم نخورد. لابد چیزی میدونست که انقدر مقاومت میکرد. خیلی به و حساس بود. خیلی مراقب بود که چیزی که میخوره از کجا اومده تا زمانی که مطمئن نمیشد دست به غذا یا خوراکی نمی برد به نقل از: مادر شهید 🌷
قسمت اول رضا قربانی میانرودی 🍃🌷🍃 در تاریخ  ۱۳۷۰/۱۲/۲۵ در «تنکابن»  در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد. پدر ایشان ومادرش خانه دار بودند، تحصیلاتش الکترونیک از  دانشگاه آزاد «لاهیجان» بود. 🍃🌷🍃 ایشان وارد دولتی «دانش پویندگان» چالوس شده بود و در رشته تکنولوژی به تحصیل می‌پرداخت. 🍃🌷🍃 از ، و و مسجد بود و در عزاداری اهل بیت، ،در ادای واجب و مستحب، خاص داشت و اغلب اوقات در نماز جماعت حضور داشت. 🍃🌷🍃 همیشه از پدر و مادر می‌کرد و عذرخواه بود که نتوانسته محبّت آن‌ها را کند، به خواهرو برادرش که کوچک‌تر بودند، می‌گذاشت و هیچ‌وقت به صدا نمی‌زد، بلکه می‌گفت: آبجی و داداش.» 🍃🌷🍃 هیچ وابستگی‌ای به دنیا نداشت. در پایگاه محل خدمتش، عکس را روی دیوار قرار داده بود اما یک جای کنارش گذاشته بود. به دوستانس می‌گفت: این، جای عکس منه. 🍃🌷🍃 ادامه دارد👇👇 🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷