🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🍃 #قرآن که میخوانی، وقتی به آیه ی «وَقالَ رَبُکُمْ ٱُدعونی اَسْتَجِبْ لَهُمْ» میرسی، سراسر وجودت #نور و آرامش میشود. خیال میکنم اصلا از همینجاست که #عاشقی ما با آن بالایی رقم میخورد. صدا زدن های ما و جانم گفتن های خدا؛ تنها باید چشم ها را بست و با دل توکل کرد.
🍃حمیدرضا هم از آن بنده هایی بود که بی ترس و نگرانی فرمان #زندگی اش را به دست بهترین راننده سپرده بود؛ از جاده ی هوی و هوس به خاکی زد و در مسیر مستقیم #خدا افتاد. خدا را خواند و آنقدر بر دعا و جهادش پافشاری کرد تا استجابت خدا مستقیم آمد و راه #قلب حمیدرضا را در پیش گرفت.
🍃هر چه پیش میروی و زندگی شهدای #مدافع_حرم برایت آشنا تر میشود، پی میبری که همه شان غلام عباس بودند؛ اصلا خود عباس بن علی رضایت نامه هایشان را امضا کرده و آن ها را به حریم خواهرش راه داده است.
🍃آخر عباس هم #جانباز بود و هم #باغیرت، مگر میشود در مکتب ابالفضل باشی و غیرت در وجودت ریشه نداند؟! مگر میشود معلمِ لحظه به لحظه ی #نفس کشیدنت ابالفضل باشد و تو منشِ جانبازی را نیاموزی؟!
🍃حمیدرضا شاگرد برتر این #مکتب نیز به مولایش اقتدا کرد و سر بلند، رجز خواند «کُلُنا عَباسَکَ یا زینَبْ» و آنقدر عباس وار جنگید تا نهایت روز #تاسوعا این ترکش ها بودند که #عاشقانه به سمت حمیدرضا میدویدند.
🍃آری! حمیدرضا به خود و خدای خودش قول شهادت داده بود، قول روسفید شدن. اینجا هم مرید ابالفضل بودن خودش را نشان داد، به عهدش وفا کرد و صدای لبیک گفتن هایش، تسکینی شد برای دل مهدیِ #صاحب_الزمان. خدایا! ما اینجا تورا میخوانیم. باشد که ما هم در این مکتب روسفید شده و شامل استجابت #خاص تو باشیم.
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #حمیدرضا_دایی_تقی
📅تاریخ تولد : ٢٩ شهریور ١٣۵٩
📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ١٣٩۴
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
.
اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی...
جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم...
.
.
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...
.
.
به سومین کوچه رسیدم!
شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
.
.
به چهارمین کوچه!
شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی!؟
برای دفاع از #ولایت!!؟
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...
.
.
به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم،از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
.
.
ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس،نگهبانی #دل...
کم آوردم...
گذشتم...
.
.
هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم مدارس!
هم دانشگاه!
هم فضای مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم...
.
.
هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
.
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
.
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...
.
.
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.
.
.
.
از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا،نمی توان گذشت...
#شهدا
گاهی،نگاهی...
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🍃«زمانیکه برخی از دوستانم را میبینم که با #قرآن مأنوسند، به حالشان غبطه میخورم. نه آنکه #قرآن بخوانند، بلکه با قرآن مأنوسند و دوست و رفیقشان قرآن است.
🍃اگر #انسان بخواهد باری ببندد، باید در #کودکی و #نوجوانی انجام دهد و الا سپس توأم با مشکلات میشود.
ممکن است دیدار ما به #قیامت بیفتد. هرچه #خدا بخواهد.
"سخنی از شهید"
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید #علی_مطیع
📅تاریخ تولد : ۱۳ آذر ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۴ اسفند ۱۳۶۵
🥀مزار شهید : اصفهان
🕊محل شهادت :شلمچه
🕊سلام 🤚صبحتون منور به لبخند #شهیدان🌷🌷
🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿
🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند آیه #قرآن بخوانیم
ثواب آن هدیه به روح مطهر شهدا
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیتت که خدایی باشه کوثر میشی...❤️
👤 #کلیپ زیبای «خوش بهحالت» با سخنرانی حجتالاسلام #قرائتی تقدیم نگاهتان
📥 دانلود با کیفیت بالا
▫️ #قرآن
🌐 🍃🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🌺🍃🌸🍃
@Solomon110
🌸🍃🌺🍃
#قرآن
إذا مَسَّ الْإنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أوْ قاعِدًا أوْ قائِمًا فَلَمّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأنْ لَمْ يَدْعُنا إلىٰ ضُرٍّ مَسَّه
هنگامیکه به انسان رنج و ناراحتیای رسد، فوراً همانلحظه ما را در هر حالی؛ چه به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است به کمک میخوانَد
اما وقتیکه ناراحتی و آسیبش را از او برطرف کردیم، چنان میرود که انگار هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است
#سوره یونس #آیه ۱۲
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌹
قسمت اول
#شهید #مدافع #امنیت رضا قربانی میانرودی
🍃🌷🍃
در تاریخ ۱۳۷۰/۱۲/۲۵ در «تنکابن» در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
پدر ایشان #پاسدار ومادرش خانه دار بودند، تحصیلاتش #مهندسی الکترونیک از دانشگاه آزاد «لاهیجان» بود.
🍃🌷🍃
ایشان #دوباره وارد #دانشگاه دولتی «دانش پویندگان» چالوس شده بود و در رشته #مهندس تکنولوژی به تحصیل میپرداخت.
🍃🌷🍃
از #کودکی، #قاری و #حافظ #قرآن و #مؤذن مسجد بود و در #مجالس عزاداری اهل بیت، #مدّاح ،در ادای #فرائض واجب و مستحب، #اهتمامی خاص داشت و اغلب اوقات در #صفوف نماز جماعت حضور داشت.
🍃🌷🍃
همیشه از پدر و مادر #قدردانی میکرد و عذرخواه بود که نتوانسته محبّت آنها را #جبران کند، به خواهرو برادرش که کوچکتر بودند،#احترام میگذاشت و هیچوقت به #اسم صدا نمیزد، بلکه میگفت: آبجی و داداش.»
🍃🌷🍃
هیچ وابستگیای به دنیا نداشت. در پایگاه محل خدمتش، #چند عکس #شهدا را روی دیوار قرار داده بود اما یک جای #خالی کنارش گذاشته بود. به دوستانس میگفت: این، جای عکس منه.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
باشهدا لبخند بزن
#ماجرای فرمانده و# دختر بی حجاب
یک بزرگواری فرمانده تیم ما بود ؛ جانباز بود و آزاده ، یه چشم نداشت؛ یعنی دشمن از جا درش آورده بود.
خلاصه داستان از اونجایی شروع میشه که این فرمانده ما به یک دختر خانوم بی حجاب با کمال آرامش و احترام میگه دخترم حجابت رو درست کن.
دختره هم در کمال پر رویی و بی حیایی میگه : درست نمیکنم تا چشت درآد .
حاجی ماهم در جواب میگه : چشمم در بیاد حجابتو درست میکنی ؟
اونم میگه آره
حاجی ما چشم مصنوعیش رو در میاره میگزاره کف دست دختر!
دختره هم انگار عزرائیل دیده باشه جیق میزنه و الفرار …
جماعت که معرکه دختر رو میدیدند از خنده مردن… یافاطمــــــــــہ الزهرا(س):
بخاطرحجابم اطرافیانم مسخره ام می کنند
بخاطر اعتقاد به #قرآن و اهل بیت و زنده بودنتان مسخره ام می کنند
گاه کم میاورم. شبها با خدا خلوت می کنم.
گریه می کنم
ازمهجوریت قران وسنت های فراموش شده
برای قوت ایمانم و نابودی دشمنان به خدا و کلامش وبه حجت هایش توسل می کنم.
شما کارتان حسینی و ابوالفضلی هست
کار ماهم زینبی...
خون شما عزت اسلام است و خار چشم دشمنان
حجاب ماسنگر همین خون ها.
بوسه میزنم به دستان مادران و همسرانتان که صبورند و در خلوتشان همیشه با شما نجوا می کنند.
سلام برشهداوخانواده هایشان🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷