eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.8هزار دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.7هزار ویدیو
94 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✊او ایستاد پای امام زمان خویش شهید صدرزاده در يادداشتى به دوستان بسیجی خود مى‌نويسد: چه مى‌شود روزی سوریه امن و امان شود و کاروان راهيان نور مثل شلمچه و فکه به سمت حلب و دمشق راه بیفتد فکرش را بکن! راه مى‌روى و راوی مى‌گويد: اینجا قتلگاه است، یا اینجا را که مى‌بينى همان جایی است که را دوره کردند و شروع کردند از پایش زدند تا ... شهید شد. یا مثلاً اینجا همان جایی است که، نماز جماعت مى‌خواند. بالای همین صخره نیروها را رصد مى‌كرد و کمین خورد. را که مى‌شناسيد؟ همین جا با لهجه آذری برای بچه‌ها مداحی مى‌كرد. یا ؛ آخرین لحظات زندگى‌اش را اینجا در خون خودش غلتیده بود. یا ؛ اینجا عباس‌وار پر کشید. خدا بیامرزدشهيد_اسكندرى را ... همینجا سرش بالای نیزه رفت. ، در این دشت با یارانش پر کشید عجب حال و هوایی مى‌شود کاروان مدافعین حرم ... عجب حال و هوایی ... شهید مصطفی صدرزاده شهادت۱۳۹۴/۸/۱ ،سوریه -شهدایی 🦋🦋🦋
‍ ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ تقریبا یک سال قبل یکی از ها نون پخته بود و چندتایی هم برای ما آورده بود. گذاشتم لای سفره که عصری برگرده بخوره حامد که اومد رفت سر سفره با اشتیاق نون رو برداشت، نشون میداد خیلی هستش. پرسید: مامان این ها رو خریده گفتم: نه پسرم فلان همسایه آورده. همون لحظه نون رو زمین. اخلاقش رو میدونستم. دلم یجوری شد که چشمش افتاده به نونا شاید دلش بخواد.. فرداش کمی و وسایل لازم رو خریدم دادم همسایه که برای نون بپزه. عصری که اومد، نونا رو دادم به حامد که بخوره. گفت: دیروز که گفتم . گفتم: حامد وسایلشو خریدم دادم درست کرده. نگام کرد گفت: مامان، پول برق و آب رو کی داد فرداش وسایل خریدم و از همسایه خواستم ماکروفر رو بیاره خونه ی ما با هم نون بپزیم. رو آماده کردیم. از همسایه خواستم فعلا ماکروفر رو نبره که حامد بیاد ببینه که خونه خودمون درست کردیم. عصر که اومد، گفتم: حامد دیگه هیچ ای نداری، همسایه اومد خونه ی خودمون، ماکروفرم نذاشتم ببره که ببینی همه چی . گفت: مامان تو از کجا مطمئنی که شوهر همسایه بوده و یا از رو رودربایستی ماکروفر رو نیاورده؟! آخر سرهم نخورد. لابد چیزی میدونست که انقدر مقاومت میکرد. خیلی به و حساس بود. خیلی مراقب بود که چیزی که میخوره از کجا اومده تا زمانی که مطمئن نمیشد دست به غذا یا خوراکی نمی برد به نقل از: مادر شهید 🌷
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🍃نگاهی که عشق را، با در آمیخته بود. عقیده ای که را، با در آمیخته بود. اندیشه ای که راز را، با در آمیخته بود.😌 . 🍃آری! برای آن ماه پاره، آن نور، آن عشق، برای وصال، باید عطرآگین شد. مملو از عطر خون. و او، دیده در دریای خون بنهاد و گیتی، از عِطرش شد. او دیده و جان درخون بنهاد، بهر نور بهر همان ماه پاره، بهر نرگس و یاس.❣ . 🍃 او عاشقی کرد و وصال یافت. او عطر آگین شد و جان راستین یافت. ما چه می کنیم؟ آیا دیده ی پاکی داریم، برای دیدار آن ماه پاره؟ آیا شایان نور گشته ایم؟ آیا عطر یاس و نرگس می دهیم؟ برای عطر نرگس چه کرده ایم؟ ما چه می‌کنیم؟😐 . پ.ن: *جناب حافظ . ✍نویسنده : . 🌸 به مناسبت سالروز . 📅تاریخ تولد : ۲۶ آبان ۱۳۶۹ . 📅تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱۳۹۴ .ادلب سوریه . . 🥀مزار شهید : تبریز_وادی رحمت 🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🦋 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم صبحتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹يکی از فرماندهان در سوریه نقل میکرد : هرچند شهید حامد جوانی ۲۵ ساله بود اما بسیار شجاع و نترس و تنها نیرویی بود که میتوانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ یعنی هم میتوانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی . کامیون را پر از مهمات میکرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، میگفت داعش چه کار میتواند بکند! فرماندهان رده بالا گفته اند حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود . همرزمانش این طور می گفتند که اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است . برای همین هم حامد را با موشک تاو (موشک ضدتانک) مورد اصابت قرار دادند . 🌸 به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۲۶ آبان ۱۳۶۹ 🔷تاریخ شهادت : ۴ تیر ۱۳۹۴ 🔷مزار شهید : تبریز _وادی رحمت 🔷محل شهادت : ادلب سوریه ....🌸🌸🎉 🦋🦋🦋