#سلام_بر_ابراهیم ❤
⭐#قسمت_چهل_دوم⭐
(پوریای ولی)
🌟ایرج گرائی🌟
بعد سریع رفت تو رختکن ، لباس هایش را پوشید. سرش را پائین انداخت ورفت.از زور عصبانیت به در ودیوار مشت می زدم. بعد یک گوشه نشستم. نیم ساعتی گذشت. کمی آرام شدم. راه افتادم که بروم.
جلوی در ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حریف فینال ابراهیم با مادر وکلی فامیل ها ورفقا دور هم ایستاده بودند. خیلی خوشحال بودند. یکدفعه همان آقا من راصدا کرد.
🥀🥀🥀
برگشتم و با اخم گفتم:بله؟! آمد به سمت من و گفت:شما رفیق آقا ابرام هستید، درسته؟ باعصبانیت گفتم:فرمایش؟!
بی مقدمه گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید.من قبل مسابقه به آقا ابرام گفتم شک ندارم از شما می خورم، اما هوای مارو داشته باش،مادروبرادرم بالای سالن نشستند.کاری کن ما خیلی ضایع نشیم.
بعد ادامه داد:رفیقتون سنگ تموم گذاشت. نمی دونی مادرم چقدر خوشحاله. بعد هم گریش گرفت و گفت:من تازه ازدواج کرده ام. به جایزه نقدی مسابقه هم خیلی احتیاج داشتم، نمی دونی چقدر خوشحالم.
🌷🌷🌷
#ادامه_دارد 🌱
#کانال_ما_رو_به_اشتراک_بگذارید👇👇
@shahidmedadian
🌸⃟🌹🕊჻ᭂ࿐✰🌹🍃
#امام_زمان_سلام_فرمانده
#حجاب_گشت_ارشاد
#جمعه
#کانال_شهدایی_شهیدرحمان_مدادیان
#مجموعه_فرهنگی_شهید_ابراهیم_هادی
#فرهنگی_مجازی_هادی_دلها
@shahidmedadian
❤❤❤❤
https://eitaa.com/joinchat/1852440749Cc4937a5cdc