بعد از عقد گفت:😍
تُ هَـمـونـے کهـ دِلَـم مـےخـواسـت
ڪـاش مَـنَـم هَـمـونـے شَـم
کِـہ دِلِـت مـیـخـاد...🙂❤️
#همسرشهید🌱
#شهید_محمدحسینمحمدخانی
♥️😍♥️
#شهید_محمدحسین_محمدخانے 🌹
#دلـتنگےہاےخـواہـرانہ 💔
@shahidmohamadhosinmohamadkhani ═✧❁🌷یازهـرا🌷❁✧═┄
#سیره_شهدا
✨رفتارشان را توی هیئت🏴 برانداز میکردم. یکسره با هم میپریدند و حسابی جفتوجور بودند.💞 رفاقتشان رگوریشه داشت. محمدحسین و رفقایش آخر هیئت 🏴میماندند و با بچهها قاطی میشدند. میآمدند کفشها👞 را واکس میزدند. کار کوچکی بود، ولی بهچشم من خیلی بزرگ میآمد.🍃 دغدغه داشتند ما با چه برمیگردیم. وسیله داریم یا نه. اینکه کسی پیاده 🚶از هیئت برنگردد، برایشان مهم بود. محمدحسین میگفت: «اینها ماشین🚗 ندارن، تکتک برسونیدشون».
#همسرشهید💞
#نسأل_الله_منازل_الشهدا 🌷
#شهید_محمدحسین_محمدخانے 🌹
@shahidmohamadhosinmohamadkhani ═✧❁🌷یازهـرا🌷❁✧═┄
#خاطرات_شهید
دو تایے بار اولمان بود مے رفتیم مڪہ؛ برای برآورده شدن سہ حاجت شرعے مان در اولین نگاه بہ ڪعبہ سجده ڪردیم....
او زودتر از من سرش رو آورد بالا....
بہ من گفت: "توی سجده باش! بگو خدایا! من و ڪل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت ڪن، خرج امام حسین(ع) ڪن!"
وقتی نگاهم بہ خانہ ڪعبہ افتاد، گفت: "ببین خدا هم مشڪے پوش حسینه!"
خیلی منقلب شدم حرفهاش آدم رو بہ هم مے ریخت...
🌷
#راوی : #همسرشهید
#قصه_دلبری
#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانے 🌹
#نسأل_الله_منازل_الشهدا 🌷
@shahidmohamadhosinmohamadkhani ═✧❁🌷یازهـرا🌷❁✧═┄
• بهش گفتم: راضی ام شهید بشی
ولی الان نه، توی پیری..!
محمدحسین گفت: لذتی که علی اکبرِ
امام حسین برد حبیب نبرد..!
#همسرشهید
#شهیدمحمدحسینمحمدخانے
#صبحتون_شهدایی🌷
#شهید_محمدحسین_محمدخانے 🥀
#نسأل_الله_منازل_الشهدا🌷
@shahidmohamadhosinmohamadkhani ═✧❁🌸یازهـرا🌸❁✧═┄