مسئول بسیج دانشآموزی مسجدصاحبالزمان(عج) به خاطرهای که از شهید دارد اشاره میکند و میگوید: «تابستان آن سال بهعنوان برنامه اختتامیه فعالیت بسیج دانشآموزی بچهها را برای #اردو به بهشت زهرا بردیم. محمدحسین برخلاف بقیه دوستانش با محیط بهشت زهرا(س) و #قطعه شهدا به خوبی آشنا بود. وقتی بر مزار شهدا حاضر میشدیم محمدحسین #زندگینامه آن شهید را برایمان تعریف میکرد. این کودک #۱۲ساله برخلاف بسیاری از افراد به خوبی با #شهدا آشنا بود.
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
مداحی آنلاین - شهدا بعد شما کاری نکردم - نریمانی.mp3
7.07M
⏯ #شور #حماسی #شهدا
🍃شهدا بعد شما کاری نکردم
🍃پسر فاطمه رو یاری نکردم
#سید_رضا_نریمانی 🎤
#پیشنهاد_دانلود 🔥
@ShahidMohammadHadiZolfaghari
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت_هفتاد
#همه_جااز_شهدا
او از زمانی که در ایران بود، در کارهای هنری فعالیت داشت. تولید فیلم و عکس از برنامه های شهدا و ... از کارهای او بود.🎞
حالا همین برنامه ها را در غالب نیروهای مردمی عراق آغاز کرده بود. تهیه فیلم، خبر و عکس از نبردهای شجاعانه نیروهای مردمی.📽
هادی هرجا قدم می گذاشت از #شهدا می گفت. از ابراهیم هادی، از شهید دین شعاری و...🔉
او برای رزمندگان و فرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس می گفت و آنها را با فرهنگ شهادت آشنا می کرد. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند.☔️
@ShahidMohammadHadiZolfaghari ❤️
#سخن_یار 🌱
#شهدا،
اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا هستند✨
پیام آنها عشق و اطاعت است و وفاداری🍃🕊
#شهـودعشــق ✨♥️
@ShahidMohammadHadiZolfaghari 🦋
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#رمان_واقعے #بہسوےاو ✨ 🌹قسمت نهم بعد از معراج الشهدا رفتیم شلمچه. دیگه اینجا اوج خل و چل بازی ه
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹قسمت دهم
😔فقط جیغ میزدم گریه میکردم. با همون لباس رفتم پایین و با گریه میگفتم : تو رو خدا من ببرید شلمچه
از صدای جیغ و داد من تمامی آقایون اومدن بیرون. آقای محمدی و حسینی هم بینشون بود
محمدی: خانم معروفی بازم میخواید #شهدا را مسخره کنید؟
- آقای محمدی تو رو خدا، تورو به همون #امام_زمان منو ببرید شلمچه.
+شلمچه دیگه تو برنامه ما نیست.
از شدت گریه و بی تابی هام سرم داشت گیج میرفت، بالاخره دلشون سوخت منو همراه با یه خانم و دوتا آقا بردن شلمچه. همونجا به شهدا قول دادم جوری باشم که اونا میخواند
🍃اونروز که کلا حالم بد بود. فردا صبحش ۱۵ نفرمون تو حال خودمون بودیم. روز دوم ما را بردن #طلائیه خودشون میگفتن یه حاج ابراهیم همت نامی اینجا شهید شدن.
💫یاد خوابم افتادم...
حاج ابراهیم، خدایا آینده من چی خواهدشد...
ادامه دارد...
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
✅اسامی بجز #شهیدهمت مستعار هست و روایت تمام #واقعی هست
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹قسمت چهاردهم
در باز کردم دیدم زینب پشت دره. #حجاب و صورت بدون رنگ و روغنش خیلی به دلم نشست.
دستشو به طرفم دراز کرد وقتی دستمو گذاشتم تو دستش از روی صمیمیت فشار داد. تعارفش کردم بشینه
زینب: حنانه جان بیا بشین عزیزم بعد مدتها دیدمت تا باهم حرف بزنیم.
-برات شربت بیارم میام
+شربت؟؟؟ من روزه ام عزیزم
-روزه؟ روزه چیه ؟
+ هیچی عزیزم بیا بشین حنانه. ببین من از بابام و داییم هیچی یادم نیست، حالا از دایی بیشتر چون قبل از تولدم تو شلمچه مفقودالاثر میشن.
😔بابام که خودت میدونی مفقودالاثره.
حنانه ببین من نمیدونم بین تو #شهدا چه قول و قراری هست...
👌اما هنوز اشکا و التماساتو برای شلمچه رفتن جلوی چشممه که به مسئولا اصرار کردی تا بردنت. دوشب پیش داییم اومد به خوابم و گفت برو به دوستت حنانه بگو ما منتظر توئیم.
⚠️من مات و مبهوت به حرفای زینب گوش دادم.
+حنانه ببين الان ماه رمضونه، ماه مغفرت و رحمت چندشب دیگه شبهای قدره، بهترین زمانه که برگردی به آغوش خدا؛ اینم شماره من...منتظر تماست هستم.
🍃زینب که رفت گوشه ذهنم فعال شد، رفتم سر کمد لباسام. اون آخر کمد یه چیزی بهم میگفت من اینجام.
☺️دستمو بردم سمتش جنس لطیف اما مهربون چادرمو لمسش کردم.
🍃سه چهار روز بود کارم شده بود #چادر و بذارم جلوم و گریه کنم. بعد از سه چهار روز گریه شماره #زینب گرفتم.
-الو سلام زینب...
#ادامه_دارد...
✅روایت #حنانه واقعی هست اما نام ها وادرس ها مستعار هست بجز نام #شهیدهمت و خود #حنانه
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#رمان_واقعے #بہسوےاو ✨ 🌹قسمت بیستم 👤زینب : حنانه میای بریم مشهد؟ -آره عزیزم؛ زینب... +جانم -
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹قسمت بیست ویکم
🚌با اتوبوس میرفتیم مشهد اما من فقط بغض و سکوت بودم.
بالاخره رسیدیم شهر مشهد اول رفتیم یه هتل منو زینب تو یه اتاق بودیم.
زینب : حنانه یه ذره استراحت کنیم ناهار بخوریم بریم حرم.
-دیر نیست؟
+خب خسته ایم یه ذره استراحت کنیم
تا عصر میمونیم حرم
-باشه
🍽بزور برای جلوگیری از ضعف کردن چند قاشقی خوردم.
هتلمون نزدیک حرم بود، ورودی حرم بودیم زینب گفت باید اذن دخول بخونیم.
😕من عربی بلد نبودم، ماتمم گرفته بود چه جوری بخونم. انگار یکی از تو درونم داشت اذن دخول میخونه
😭❤️وارد صحن رضوی شدیم همین که چشمم به گنبد طلا خورد اشکام جاری شد.
زینب سلام امام رضا (ع) را بلند خوند منم باهاش تکرار کردم. زینب پاشد نماز بخونه اما من نماز خوندن بلد نبودم😔
+حنانه میای بریم جلو
-نه من میترسم خیلی شلوغه
+باشه پس تا تو نماز بخونی منم میرم زیارت
-باشه
🌹زینب که رفت زانوهام بغل کردم و گفتم :
😔آقا #شهدا منو آوردن اینجا. من نماز خوندن بلد نیستم خودت کمکم کن...
ادامه دارد..
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#رمان_واقعے #بہسوےاو ✨ 🌹قسمت سی وچهارم 🌐صفحه های گوگول تمام شد و من اشکام پشت سر هم میبارید...
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹قسمت سی وپنجم
-پاشو پاشو زینب
زینب:إه کجا دیونه شدی
-میخام برم شهرضا 😔
+ای خدا این دختر جنی خولی شد چرا یهویی؟ تو اصلا میدونی شهرضا کجاست؟
-خب میرم پیدا میکنم
+الله اکبر، حنانه جان سخته اینهمه راه طولانی را دوتایی بریم بذار زنگ بزنم داداشم
👌منو زینب باهم رفتیم خونم داداش زینب، یه ساعته خودش رسوند. زینب پشت ماشین، پیش من نشست سرمو به بغل گرفت
😢اشکام میومدن، بعداز ۷-۸ ساعت رسیدیم ورودی اصفهان. حسین آقا ورودی شهر از یه نفر آدرس جاده شهرضا را گرفت، یک ساعتی با سرعت متوسط طول کشید برسیم.
🍃🌸تو حیاط امامزاده شهرضا مزار #شهدا بود. بخاطر بدبودن حالم سرم گیج میرفت که یهو پیداش کردم.
دویدم سمت مزار، خودم انداختم رو مزار....
ادامه دارد...
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
#رمان_واقعے
#بہسوےاو ✨
🌹قسمت هفتاد وهشت
📝قلم و کاغذ گذاشتم کنار لب تاپ رو میز چادرمو سر کردم از اتاق خارج شدم.
مامان: کجا میری
-مزارشهدا
+باشه
تا رسیدن به مزار یکی دوساعت طول کشید.
از قطعه شهدای #مدافع_حرم وارد مزار شهدا شدم بعد رفتم قطعه #سرداران_بی_پلاک با اشک گفتم :
😭نمیدونم کدومتون برای #شرهانی هستید، اما ازتون ممنونم...
یکی دوساعت همون جا بودم برای نماز بلند شدم که با حاج آقا رمضانی چشم تو چشم شدم.
-سلام حاج آقا
+سلام دخترم، ماشالله چقدر تغییر کردین
-حاج آقا دارم ۵ساله میشم
یه نیم ساعت باهاش حرف زدم از این چندسال گفتم، آخرشم بهش گفتم خادم شرهانی ام.
👌با لحنی که مخصوص یه #رزمنده است گفت من را عشق شرهانی #دیوانه کرده است؛ عشق بازی را شرهانی عاشق کرده است...
اون لحظه نفهمیدم یعنی چی ۴ماه بعد وقتی پا به دشت شقایق ها گذشتم فهمیدم.
اینجا نقطه مرزی ایران امنیت بیداد میکند، ۵ سال از مسخره کردن شهدا میگذره و حالا به کمک همون چهارتا استخوان و یه پلاک دست از #بندگی_نفس کشیدم و به کمک #شهدا الان #بنده_خدام 😊
پایان
تقدیم به روح پر فتوح #شهید_محمد_ابراهیم_همت
#قسمت_آخر
باتشکر از نویسنده بانو ..ش
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#چـنـدخـطبـایــاران ✨ #شهید_محسن_دین_شعاری🕊 محسن در یکی از روزهای زیبای سال 1338 در جمع گرم و صم
مادر آقا محمدهادی میگفتن:
به شهید ابراهیم هادی، شهید همت و شهید دین شعاری علاقه خاصی داشت...
هادی هرجا قدم می گذاشت از #شهدا می گفت. از ابراهیم هادی، از شهید دین شعاری و...🍃🙃
.
ریپلای به زندگینامه شهید دین شعاری👆🏻
#سالروز_پرواز 🕊
هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در #مُحرم خلاصه می شود. #قرار_بی_قرار را ورق زدم فهمیدم مادرش ، او را نذر حضرت عباس کرده بود.
حسرت هایش برای نبودن در #کربلا ، کار دستش داد .بی قراری اش با چهارشنبه های نذر #علمدار و روضه هیئت بیشتر شد ،پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف #حرم عمه سادات آرام گرفت.
عشق به شهید #ابراهیم_هادی در دلش جوانه زد و سبب شد تا نام جهادی #سید_ابراهیم را انتخاب کند .شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند . گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش.
دلش در #سوریه گرفتار شده بود . اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد.
در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده #شهدا و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود.
مردانه پای قولش می ماند. با #ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش #ارباب کند .
با شهادتش #شفاعت رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست .
مصطفی در صدر قلب ها بود چه
در سوریه که #سردار_دلها از محبتش به او گفت و چه در #شهریار که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند.
او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، #شهادت می خواست .در روز #تاسوعا شهید شد ، روز چهارشنبه که نذر سقای کربلا بود برگشت و چه هیئتی برگزار کرد آن روزبا آمدنش .
سید ابراهیم تو را قسم سربند های ابوالفضلی ات نگاهی کن به ما #اسیران بلاتکلیف.
#سالروز_پرواز 🕊
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•
#چـنـدخـطبـایــاران ✨ #شهید_محسن_دین_شعاری🕊 محسن در یکی از روزهای زیبای سال 1338 در جمع گرم و صم
#چراغراه ✨
مادر آقا محمدهادی میگفتن:
به شهید ابراهیم هادی، شهید همت و شهید دین شعاری علاقه خاصی داشت...
هادی هرجا قدم می گذاشت از #شهدا می گفت. از ابراهیم هادی، از شهید دین شعاری و...🍃🙃
.
ریپلای به زندگینامه شهیددینشعاری👆🏻
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
❤️ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے❤️
هرشهیدی را که دوستش داری
کوچه دلت را به نامش کن
یقین بدان
در کوچه پس کوچه های
پر پیچ و خم دنیا
تنهایت نمےگذارد...
بگذاردر این وانفسای دنیا"فرمانده ی دلت" دوست شهیدت باشد.
دست در دست #شهدا بگذار و ببین چطور #زندگیت تغییر میکند و به #خدا نزدیک می شوی،رفیق شهید پیدا کن
همه ی #راه_ها
که با پا پیموده نمیشنوند
#دستت را به #رفیق_شهیدت بده و معجزه ببین...
شهــدا صدایت زده اند
دست دوستے دراز ڪردهاند
بـہ سویتـــــ ...
همراهے با شهـدا سخت نیستـــــ
یا_علے ڪہ بگویـے
خودشان دستتـــــ را میگیرند
تردیـد نڪن...
ای شهید....دلم را
برایت آماده کرده ام...به کدامین
نشانی ارسالش کنم...؟
#رفیق_شهیدم صدامو داری یانه؟!؟ دلم برات تنگ شده😔❤️
تولدت مبارک ای تولد دوباره زندگیم❤️😍
تاریخ آشنایی1395/4/31😍
#دلنوشته_هاے_شما💌
#حضرتنعـمالرفیـق
مثل #آقامحمدهادے 💓
هادی هرجا قدم می گذاشت از #شهدا می گفت. از ابراهیم هادی، از شهید دین شعاری و...🔉
هربار که برای هیئت و یا کارهای فرهنگی مسجد احتیاج به کمک مالی داشتیم اولین کسی که جلو می آمد هادی بود. همیشه آماده بود برای هزینه کردن.💶
یکبار به هادی گفتم: از کجا این همه پول می یاری؟ مگه توی بازار چقدر بهت حقوق می دن؟
خندید و گفت: از خدا خواستم که همیشه برای این طور کارها پول داشته باشم. خدا هم کمکم می کنه.✨
پرسیدم: چطوری؟
گفت: باید تلاش کرد. بعد ادامه داد: برای اینکه برخی خرج ها رو تأمین کنم، بعد از کار بازار آهن، با موتور کار می کنم.🛵 بار می برم، مسافر و... خدا هم توی پول ما برکت قرار می ده.🌟
هادی در نجف هم دست از این کارها بر نمی داشت، بسیاری از طلبه های نجف از فعالیتهای هادی می گفتند و اینکه نمی دانستند هادی از کجا پول می آورد، اما کارهای خیر ماندگاری از خود به یادگار می گذارد. ☔️
#رفیق_شهیدم 💔
اگہ¹نفر100هزارتومن
بهمونقرضبده
تاآخرعمریادمونمےمونہ🔍
تاعمرداریمـخودمونو💡
مدیونشمےدونیمـ📦
اما
#شهدا❤️
'جونشون'روبرامـۅں دادن
خیلےازحرفاشونروزمینمونده.:)...
#تلنگرانه💡
.
.
🏴👇🏻🏴👇🏻🏴👇🏻🏴
https://eitaa.com/joinchat/3048734740Cd4d2cbd981
🖤ڪانال شهیـــــد
محمــــدهــــادےذوالفقـــارے🖤
#چندخطبایاران🕊
🍃پاییز با حسرت دستِ مهر، بر سر آذر می کشد و برگ های درختان را فدای بیست و چهارمین روز می کند؛ چون تو چشم به این دنیا گشودی.
🍃خوش به حالِ سال هایی که بزرگ شدن، #مجاهد، مدافع و #شهید شدنت را دیدند. اصلا تو برای ماندن، خلق نشده بودی. فقط، مدتی قلم سرنوشت ماندن را بر دفتر زندگی ات، ثبت کرد؛ تا راه و رسم عاشقی را یاد بدهی. ماندی تا راوی تاریخ آغشته به خون #شهدا باشی.
🍃این محاسن سفید شده درآسیابِ #جهاد، هرکدام قصه شهیدی را می گویند که دست رد به سینه ی دنیا و زیبایی هایش زد تا امروز آه حسرت بر دل هایمان بنشیند.
🍃فرمانده، سرلشکر و هزاران اسم دیگر در مقابل #ابووهب بودنت قد خم کرده اند. تا خواستیم، قدر بودنت را بدانیم جمله گاهی چه زود دیر می شود باورمان شد و افسوس ها نامه عبرت دلمان...
🍃حبیب حرم شدی و پس از سال ها دعا، آرزوی شهادت، جامه ی حقیقت بر تن کرد و به کاروان #عشاق رسیدی.
🍃فرمانده قلب ها، در سیم خاردار نفس، اسیر شده ایم وتوان رهایی نداریم .به دعایت محتاجیم تا به سنگر توبه برسیم. و مجاهدِ تقوا و #مدافعِ ایمانمان باشیم.
☆#شهادتت_مبارک حبیب قلب ها☆
نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
16 مهرماه سالروز شهادت
سردار شهید حسین همدانی♥️
.°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°.
#NEMALREFIGH
به دخترش{🗣}میگفت:↶
وقتی گرههای بزرگ
به ڪارِ تون افتاد
از خانم فاطمهزهرا‹س›♥︎•°
ڪمڪ بخواهید🤲🏿
گرههای ڪوچـڪ رو هم
از #شهـدا بخوایـد تا براتون باز ڪنند🌿
#شهیـدحسیـنهمــدانے❥
#لبیک_یا_خامنه_ای
💠
-میگفت:
شیعهبودن،تنهابهنمازایستادنو
روزهگرفتننیست..
شیعه،مردعملمیخواهد..
حضرتزینب(س)سجادهنشین
نمیخواهد..!
" شهیدرضاکارگربرزی🌱 "
#شهدا
💠حاج حسین یکتا :
🌷بَچِهها !
به خُدا از #شُهَدا جِلُو مـیزَنـیـد، اگهـ رعـایتـ کـُنیـد که دلِ #امام_زمان علیهالسلام نَلَرزه!🕊
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
#شهیدانه
°|🕊|°
شبـ جـمـعـه وشـبـ زیـارتیـ آقـاابـاعـبـداللـه الـحـسیـنـ عـلـیهـ الـسـلامـ❣
🌹#شهید_مهدی_زین_الدین:
هرکـسـ درشـبـ جـمـعـه #شـهـدا رایـادکنـد،
شـهـدا هـم اورا نـزد ابـاعبدالله🌷
یـاد مـیـ کـننـد.
✨
#شـهـدا را یـادکـنیـد وَلـو بـاذکـریکـ صلواتـ🍃
🌸اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم واهلک عدوهم🌸
#شهدا
#اموات
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|°🕊°|
🥀لـحـظه شـهادـت #شـهـید_صـدرزادـه
✨
#دلتنگ در شفاعـت #شهــدا دسـت درازے دارند عڪسشان را بنگـر چهـره نازے دارند ما بہ #یادآورے خاطره ها محتاجیــم.! ورنہ آنان به مـن و تو چہ نیازے دارنـد .❣
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#لحظه_شهدایی🌹
🌷 https://eitaa.com/ShahidMohammadHadizolfaghari
#تـلـنگر💢
🔰حجاب خــون بهاے شهداسـت
لطفا مـراقـب خون
#شهــــدا باشیـــم
بد حجابے و بی حجابے
بي حرمتے بہ #خون شهداسـت
#حجاب_خون_بهاے_شهدا
#امام_زمان
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
👤 #شهیدرستمے:🍃🌹
📌به پهلوے شڪسته ے
فاطمهالزهرا قسمتان مےدهم...
حجاب را ، حجاب را ، حجاب را
رعایت ڪنید...
#شهدا شرمنده ایم
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
🌙 #نمازشب در سیره شهدا
✍توصیههای
#شهید مجتبی کلاهدوزان به همسرش :
✨هر وقت خواستی توی زندگیت نذر کنی ،
نذر کن ده شب نماز شب بخونی.
☘یکی دیگه هم اینکه سحرخیز باش
بچه ها رو هم از همین الان👇
عادت بده به سحرخیزی و نماز شب.
#نماز_شب
#شهدا
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
🍃✨🍃✨🍃✨
سلام بر#شهدا
تمثیل شـهید🥀
تمثیل رود بـےقراری است
کہ جز با وصول بہ اقیانوس
آرام نمےگیرد
نفوس مطمئنہاے کہ
جز در فناء اللہ❣
آرام نمےگیرند
#شهید_محمدرضا_دستواره
صبحتون شهدایی🌸
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
#عـاشـقـانـه🕊
اگر مشتے پلاڪ و استخواناند
رموز هستے و جانِ جهاناند..
چو خونے در رگ هستے، رواناند
چو جان، در جسم این امت نهاناند..
#راهیان_نور🥀
#شهــــدا
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
#عـاشـقـانـه
🌷]🤍[🌷
✨ #شهدا صدایت زده اند
دست دوستے دراز ڪردهاند
بہ سویت ...
همراهے با #شهدا سخت نیست
#یا_علے ڪہ بگویے
خودشان دستت را میگیرند
تردید نڪن....
بگو #یا_علی❣
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🕊
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|
#عـاشـقـانـه
°]🕊[°
اگر دلت را داده ای به #شهدا
پَسَش مگیر ...❤️
بگذار در این #تلاطمِ روزگار دل بماند🍃 ...
#دلداده_را_دلی_ناب_باید..!
|°•نِعٔمَالٔرِفیْقٔ•°|