#پســرکــ_فـلـافـل_فــروش
▪️فصل9⃣ #تریاک
ایام #فتنه بود و هر روز اتفاقات عجیبی در این کشور رخ می داد. دستور رسیده بود که #بسیجی ها برنامه ایست و بازرسی را فعال کنند.
بچه های بسیج مسجد، در حوالی میدان شهید #محلاتی برنامه ایست و بازرسی را آغاز کردند. هادی با یکی دیگر از بسیجی ها که مسلح بود با یک موتور به ابتدای خیابان شهید #ارجمندی آمدند.
این خیابان دویست متر قبل از محل ایست بازرسی بود. استدلال هادی این بود که اگر مورد مشکوکی متوجه ایست و بازرسی بشود یقیناً از این مسیر می تواند فرار کند و اگر ما اینجا باشیم می توانیم با او برخورد کنیم.
ساعات پایانی شب بود که کار ما آغاز شد. من هم در کنار بقیه نیروها در اطراف میدان محلاتی بودم. هنوز ساعتی نگذشته بود که یک خودروی سواری قبل از رسیدن به ایست بازرسی #توقف کرد!|😬|
بعد هم یکدفعه دنده #عقب گرفت و خواست از خیابان شهید ارجمندی فرار کند.
به محض ورود به این خیابان یکباره هادی و دوستش با موتور در مقابل او قرار گرفتند. دوست هادی #مسلح بود. راننده و شخصی که در کنارش بود، هر دو درب خودرو را باز کردند و هر یک به سمتی #فرار کردند.
هادی و دوستش نیز هر یک به دنبال یکی از این دو نفر دویدند. راننده از نرده های وسط اتوبان رد شد و خیلی سریع در آن سوی اتوبان #محو شد!|😮|
اما شخص دوم وارد خیابان ارجمندی شد و هادی هم به دنبال او دوید.
[1]
🌹🥀🌹
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
@Shahidmohammadhadizolfaghari