#بسم الرب الشهید
🌺شهید فرمانده قاسم غریب از دید
رسانه العربیه خاور میانه🌺
🕊🌹قاسم غریب #کماندویی شجاع بود که #نام وی بعد از #شهادتش بر #زبانها افتاد ، تا لحظه شهادتش خیلی ها از دلاوریها و سابقه این تکاور و رنجر معروف ایرانی چیزی نمی دانستند.
🇮🇷🇮🇷پرآوازه در آنسوی مرزها…🌐🌐
#آوازه این #فرمانده ایرانی آن سوی مرزها در جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود.
#سرویس های جاسوسی داعش نام یک #سرهنگ سپاهی #ایرانی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و #هدایت #3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد.
☠☠داعش فهمیده بود تا #قاسم غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای #سر وی #جایزه تعیین کردند.
#ارتفاعات تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود؛ هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود. #دلاوری چون #قاسم غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند اما #دو ماه بعد از شهادت قاسم غریب #پالمیرا بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش #سابقه این تکاور و #رنجر معروف #ایرانی چیزی نمی دانستند.
💫🌒#شب شهادت قاسم غریب را با عاشورا و شب های عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند، شور و حالی وصف نشدنی در #قاسم ایجاد شده بود؛ صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد؛ شب بود و هر لحظه اش حساس بود.
تکفیری ها برای دلسرد کردن #رزمندگان جبهه مقاومت #شایعه کردند #فرمانده شان یعنی قاسم غریب #کشته شده اما قاسم مدام به خط سر می کشید و #فریاد یا #زهرا و یا حسین سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد.
🌑نیمه های شب بود که #صدای فرمانده قطع شد و دیگر صدایی نیامد، اوضاع هم آرام بنظر می رسید؛ سپیده دم که زده شد، #پیکر قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد، آری فرمانده به عرش پر کشیده بود…😭😭
و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی عباس وار برای حمایت از
#حضرت زینب (س) از #روستایی در ۵ کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود.
شادی ارواح پاک شهدا صلوات💫🌹🕊🌹
#قاسم برای اولین بار در شب 21 بهمن 83 با دو نفر از دوستانش به خواستگاری آمد. خوب به یاد دارم ساعت 9 شب بود.
در #سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی غریو اللهاکبر مردم به گوش میرسید. از آن موقع به بعد هر وقت غریو اللهاکبر را میشنوم، یاد شب #خواستگاری #قاسم میافتم و خاطره شیرین آن شب برایم زنده میشود.
#وصلت خیلی اتفاقی رخ داد و ماجرای جالبی دارد.
#همسرم شهید قاسم غریب متولد 1361 در روستای #سیدمیران گرگان بود اما محل خدمتش در یگان #صابرین تهران بود.
یکبار که برای #زیارت به #قم میآید، دوستش که در قم سکونت داشت به ایشان گفته بود شما قصد #ازدواج ندارید؟ #قاسم هم گفته بود اگر #خانم سید و مؤمنی باشد تمایل به ازدواج دارم. دوست شان از همسرش میخواهد تا کسی را به قاسم معرفی کند که ایشان هم از دوستانش که #خادم مسجد جمکران بود سؤال میکند و در نهایت #من به #قاسم معرفی میشوم.
#روزهای_خوش_آشنایی
#همسرم پاسدار بود و دوره #خلبانی را میگذراند. عاشق #پرواز بود و عاقبت سیمرغ آسمان شهادت شد.
#همسرم ابتدا از اعتقادات و ایمانشان و بعد هم از شغلش برایم صحبت کرد. قاسم از سختی راهی که در پیش داریم حرف زد، از #مأموریتهای پیش رو و از زندگیای که امکان دارد شهر به شهر بچرخیم.
اصرار داشت تا من با اطلاع از همه این شرایط، مسائل و سختیها تصمیم خودم را بگیرم.
من هیچ شناختی در مورد شغلش نداشتم. دوست داشتم شرط هر دوی مان صداقت باشد و هرگز در هیچ شرایطی به هم دروغ نگوییم. #قاسم در همان جلسه از احتمال #شهادتش برایم گفت. میگفت : که #عاشق شهادت است و من در جواب گفتم من دوست دارم #عرض زندگیام قشنگ باشد. #طولش مهم نیست.
راوی: همسر معزز شهید مدافع حرم؛ قاسم غریب
شهید ژوان کورسل و دعای کمیل علی(ع)
🍃🌸پدر «ژوان» از تجار مراکشی بود و مسلمان و مادرش فرانسوی مسیحی....
۱۷ ساله بود که همراه پدرش در سفری تجاری به مراکش رفت و مسلمان شد. در یکی ازنمازجمعه های اهل تسنن پاریس یکی ازسخنرانیهای امام خمینی(ره) به دستش رسید، گوشهی خلوتی پیدا کرد و خواند.
خیلی خوشش آمده بود خواست که باز هم برای او از این سخنرانیها بیاورند.
بعد از مدتی، رفت وآمدِ «ژوان کورسل» با دانشجوهای ایرانی کانون پاریس بیشتر شد.
غروب شب جمعه ای همراه دوستش جهت دعای کمیل رفت و آخر مجلس نشست.
چون پدرش مراکشی بود، عربی را خوب میدانست. آن شب «ژوان» توسل خوبی پیدا کرد. این را همه بچهها میگفتند.
🍃🌸یک روز بچههای کانون، دیدند «ژوان» نماز میخواند، اما دستهایش را روی هم نگذاشته و هفته بعد دیدند که بر مُهر سجده میکند.
وقتی از «ژوان» پرسید: «کی تو رو شیعه کرد؟» او جواب داد: « #دعای_کمیل_علی(ع) ».
جهت #طلبه شدن به ایران عزیمت کرد.
اجازه نمیداد یک دقیقه از وقتش ضایع شود. همیشه به دوستانش میگفت: معنا ندارد کسی روی نظم نخوابد؛ روی نظم بیدار نشود.»
خیلی راحت میگفت: «من کار دارم. شما نشستید با من حرف بزنید که چی بشه! برید سر درستون. من هم باید مطالعه کنم.»
کتاب «چهل حدیث» و «مسألة حجاب» را به زبان فرانسه ترجمه کرد.
یک روز هم تصمیم گرفت به جبهه برود.
گفت: «باید بروم، حضرت امام گفتند واجب است.»
فردای آن روز، رفته بود لشگر بدر و به عنوان بسیجی، اسم نوشته بود و رفت عملیات مرصاد۲. هنوز یک هفته نشده بود که خبر #شهادتش را آوردند. آن موقع، تقریباً بیست و چهار سال داشت.
#شهید_کمال_کورسل
#شهید_ژوان_کورسل
#شهدا_شرمنده_ایم
@shahidmohammadrezaalvani
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
سختــ استــ امـا.. گـذشتند از،هر آنچه کهـ.. قلبـشان را وصـلِ زمین میکـرد!..😭😭😭 شهیدانه🕊 #جهتت
🍃زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا #عاشق حق شوی و به #آسمانش پرواز کنی🕊
🍃شهدا #السابقون_السابقون را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند.
🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها
خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه #دل می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟
🍃جوانانی که با ذکر #یازینب، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر #بابی_انت_و_امی_و_جانی، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند.
🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای #رضای_خدا برگزید.
🍃عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در #گلزار_شهدا دنبال گمشده اش بود.
در خانه هم عکس شهید #محمود_رضا_بیضایی مونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد ..
🍃اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر #شهادتش شد برای #مادر چشم انتظارش در دنیای واقعی😓
🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از #علی_اکبر وصیت کرد. او همچون جوان #کربلا دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد🌹
🍃گویا #روضه ی پیکرِ بر زمین مانده ی #ارباب را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان #لبیک_یا_مهدی(عج) که سند سربازی اش، برای امام زمانش بود❣
🍃مدافع منتظر ...
این روزها حال دلمان خوب نیست. برایش #حول_حالنا بخوان از همان هایی که مانند خودت به #احسن_الحال ختم شد🌷
🍂به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حسین_معز_غلامی
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳،خوزستان.امیدیه.
📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء
📅تاریخ انتشار : ۳ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۰
#گرافیست_الشهدا
@shahidmohammadrezaalvani
کانال رسمی شهید محمد رضا الوانی
🍃زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا #عاشق حق شوی و به #آسمانش پرواز کنی🕊
🍃شهدا #السابقون_السابقون را با زیباترین پرکشیدن، یعنی همان #شهادت تفسیر کردند.🌠
🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها
خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه #دل می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟
🍃جوانانی که با ذکر #یازینب، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر #بابی_انت_و_امی_و_جانی، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند.
🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او (حسین معز غلامی) که پاسداری را فقط برای #رضای_خدا برگزید.
🍃عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در #گلزار_شهدا دنبال گمشده اش بود.
در خانه هم عکس شهید #محمود_رضا_بیضایی مونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پا درمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد ...🕊
🍃اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند؛ او رفتنی است....
یک عکس و یک خط نوشته در دنیای مجازی، خبر #شهادتش شد برای #مادر چشم انتظارش در دنیای واقعی😔
🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از #علی_اکبر وصیت کرد. او همچون جوان #کربلا دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد.🌹
🍃گویا #روضه ی پیکرِ بر زمین مانده ی #ارباب را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم با نشان #لبیک_یا_مهدی(عج) که #سندسربازیاش، برای امام زمانش بود❣
🍃#مدافعمنتظر !
این روزها حال دلمان خوب نیست؛ برایش #حول_حالنا بخوان؛ از همان هایی که مانند خودت به #احسن_الحال ختم شد.🌷
#شهید_حسین_معز_غلامی
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳،خوزستان.امیدیه.
📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء
📅تاریخ انتشار : ۳ فروردین ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۰
http://eitaa.com/shahidmohammadrezaalvani