✨بسمِ رَبِّ الشُهَدا✨
🌷#زندگیوسيرهشهيد🌷
#عکسشهادت 🌷
🌷اردیبهشت سال 95 آقا محمد برای حدود 50 روز اعزام شدند به سوریه.من به همسرم خیلی وابسته بودم، ايشانم هم این موضوع رو خیلی خوب می دانستن. به جز من و برادر و پدر آقا محمد، بقیه اعضای خانواده از اینکه مقصد سفر شهید، سوریه هست بی خبر بودن.با استادشان حاج آقا علوی هم تلفنی خداحافظی کردند.
اعزام اول طولانی ترین دوری من و همسرم بود ؛ دلتنگ می شدم ، به خاطر شرایط نظامی ، پیش میومد که از شهید بی خبر می موندم،از طرفی پیگیر خبرهای سوریه می شدم و می فهمیدم که رزمنده ها در شرایط سختی هستن.اما بروز نمی دادم، تمام این سختی ها و دوری ها، به خاطر عشق به خدا و اهل بیت علیهم السلام، گوارا و شیرین بود.
دلم آروم بود، چون با خداوند قادر متعال معامله کردم
من حیا کردم و می کنم که بی قرار این دلتنگی ها باشم ، وقتی که همسرم برای دفاع از حرم خانم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما ، راهی این مسیر زیبا شدند.
(این عکس از اولین زیارت آقا محمد بود؛خود شهید به این عکس می گفتن عکس شهادت...)
🌷اللهم صلــــــے علے محــــمد وآل محـــــــمد و عجـــــل فرجهم 🌷
@SHAHIDMORTEZAABDOLAHI
✨بسمِ رَبِّ الشُهَدا✨
🌷#زندگیوسيرهشهيد🌷
#عکسشهادت 🌷
🌷اردیبهشت سال 95 آقا محمد برای حدود 50 روز اعزام شدند به سوریه.من به همسرم خیلی وابسته بودم، ايشانم هم این موضوع رو خیلی خوب می دانستن. به جز من و برادر و پدر آقا محمد، بقیه اعضای خانواده از اینکه مقصد سفر شهید، سوریه هست بی خبر بودن.با استادشان حاج آقا علوی هم تلفنی خداحافظی کردند.
اعزام اول طولانی ترین دوری من و همسرم بود ؛ دلتنگ می شدم ، به خاطر شرایط نظامی ، پیش میومد که از شهید بی خبر می موندم،از طرفی پیگیر خبرهای سوریه می شدم و می فهمیدم که رزمنده ها در شرایط سختی هستن.اما بروز نمی دادم، تمام این سختی ها و دوری ها، به خاطر عشق به خدا و اهل بیت علیهم السلام، گوارا و شیرین بود.
دلم آروم بود، چون با خداوند قادر متعال معامله کردم
من حیا کردم و می کنم که بی قرار این دلتنگی ها باشم ، وقتی که همسرم برای دفاع از حرم خانم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما ، راهی این مسیر زیبا شدند.
(این عکس از اولین زیارت آقا محمد بود؛خود شهید به این عکس می گفتن عکس شهادت...)
🌷اللهم صلــــــے علے محــــمد وآل محـــــــمد و عجـــــل فرجهم 🌷
@SHAHIDMORTEZAABDOLAHI
✨بسمِ رَبِّ الشُهَدا✨
🌷#زندگیوسيرهشهيد🌷
#عکسشهادت 🌷
🌷اردیبهشت سال 95 آقا محمد برای حدود 50 روز اعزام شدند به سوریه.من به همسرم خیلی وابسته بودم، ايشانم هم این موضوع رو خیلی خوب می دانستن. به جز من و برادر و پدر آقا محمد، بقیه اعضای خانواده از اینکه مقصد سفر شهید، سوریه هست بی خبر بودن.با استادشان حاج آقا علوی هم تلفنی خداحافظی کردند.
اعزام اول طولانی ترین دوری من و همسرم بود ؛ دلتنگ می شدم ، به خاطر شرایط نظامی ، پیش میومد که از شهید بی خبر می موندم،از طرفی پیگیر خبرهای سوریه می شدم و می فهمیدم که رزمنده ها در شرایط سختی هستن.اما بروز نمی دادم، تمام این سختی ها و دوری ها، به خاطر عشق به خدا و اهل بیت علیهم السلام، گوارا و شیرین بود.
دلم آروم بود، چون با خداوند قادر متعال معامله کردم
من حیا کردم و می کنم که بی قرار این دلتنگی ها باشم ، وقتی که همسرم برای دفاع از حرم خانم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما ، راهی این مسیر زیبا شدند.
(این عکس از اولین زیارت آقا محمد بود؛خود شهید به این عکس می گفتن عکس شهادت...)
🌷اللهم صلــــــے علے محــــمد وآل محـــــــمد و عجـــــل فرجهم 🌷
@SHAHIDMORTEZAABDOLAHI
✨بسمِ رَبِّ الشُهَدا✨
🌷#زندگیوسيرهشهيد🌷
#عکسشهادت 🌷
🌷اردیبهشت سال 95 آقا محمد برای حدود 50 روز اعزام شدند به سوریه.من به همسرم خیلی وابسته بودم، ايشانم هم این موضوع رو خیلی خوب می دانستن. به جز من و برادر و پدر آقا محمد، بقیه اعضای خانواده از اینکه مقصد سفر شهید، سوریه هست بی خبر بودن.با استادشان حاج آقا علوی هم تلفنی خداحافظی کردند.
اعزام اول طولانی ترین دوری من و همسرم بود ؛ دلتنگ می شدم ، به خاطر شرایط نظامی ، پیش میومد که از شهید بی خبر می موندم،از طرفی پیگیر خبرهای سوریه می شدم و می فهمیدم که رزمنده ها در شرایط سختی هستن.اما بروز نمی دادم، تمام این سختی ها و دوری ها، به خاطر عشق به خدا و اهل بیت علیهم السلام، گوارا و شیرین بود.
دلم آروم بود، چون با خداوند قادر متعال معامله کردم
من حیا کردم و می کنم که بی قرار این دلتنگی ها باشم ، وقتی که همسرم برای دفاع از حرم خانم حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما ، راهی این مسیر زیبا شدند.
(این عکس از اولین زیارت آقا محمد بود؛خود شهید به این عکس می گفتن عکس شهادت...)
🌷اللهم صلــــــے علے محــــمد وآل محـــــــمد و عجـــــل فرجهم 🌷
@SHAHIDMORTEZAABDOLAHI