eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
322 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
14.7هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تحقیر باور و توان ملی . برای برخی باورپذیر نیست که زمان جنگ با عراق، ما حتی ناچار بودیم وارد کنیم چون هیچ گاه توان تولید نداشتیم. نداشتیم چون هیچ گاه به ما نفروختند به همین دلیل صدام براحتی شهرهای ما را میزد. ادوات ما کاملا وارادتی و وابسته به بود. سال دوم جنگ در ادوات دست نخورده ای داشتیم که بدلیل عدم حضور مستشاران نظامی آمریکایی توان و استفاده از آنها را نداشتیم . پس از انقلاب با ایران در میانه جنگ به تسلیحات نظامی برای مقابله نظامی با نیاز مبرم وجود داشت اما تنها راه برای ایران با چند واسطه آن هم با چند برابر قیمت در بازار سیاه بود . این قانونِ ثابت و هر ابرقدرت دیگر است که به زیردستان خود یاد نمی دهند تا همیشه وابسته بمانند درست مدلی که امروز در قبال ارتش یا اجرا می کنند. پیشرفته ترین ادوات نظامی را (البته نه همه ادوات) در ازای دریافت پول نفت به این کشورها می فروشند و هیچ گاه اجازه نمی دهند این کشورها به و حرکت کنند. امارات در جنگ یمن همراه با هواپیمای جنگنده، خلبان هم اجاره می کند و با وجود توافق با اسرائیل با مخالفت این پروژه فروش f35 توسط آمریکا به امارات به تعویق می افتد . اما نکته مهم عدم اعتقاد به جوانان خودمان است ایرانِ امروز نه تنها در بسیاری از زمینه های نظامی نیاز به وارادت اساسی ندارد بلکه توان صادرات سلاح های راهبردی را هم در اختیار دارد. برخی خودفروخته به خرید اسلحه و تجهیزات نظامی از آمریکا در پیش می کنند اما قدرت جوانان و متخصصان ایرانی در تولید تجهیزات فوق پیشرفته را نمی بینند . ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  💥حضرت عباس در کلام حضرت زهرا(س) روایت شده که وقتی روز قیامت بر پا می شود ، پیامبر(ص) به مولاعلی (ع)می فرمایند: که به زهرا بگو ، برای شفاعت و نجات امت چه داری ؟ مولا پیام حضرت رسول را به خانم فاطمه زهرا (س) می رسانند و ایشان در پاسخ می فرمایند که :" یا امیر المؤمنین ! کفانا لاجل ِ هذاالمقام ِ الیدان ِ المَقطوعتان ِ مـِـن ابنی العباس "👈 ای امیر المؤمنین ! دو دست بریده پسرم عباس برای ما درمورد شفاعت کافی است... معالی السبطین ، جلد 1 ، ص 452 💥 بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت... لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود: 👈«مگه مولایم امام حسین (ع) در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم.»👈 شهید💕 که شد هم تشنه لب بود هم بی دست...😰 برشی از زندگی شهید تقی رفیعی مقدم,جمعی گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی طالب   : ماجرای‌ امام‌حسین‌(ع) نجات بخشی‌ یک‌ ملت‌ نبود، نجات بخشی‌ یک‌ امّت‌ نبود، نجات بخشی‌ یک‌ تاریخ‌‌ بود. 🏴 کربلا؛ خط‌کشی بین حق و باطل 🗞زیارت‌نامه‌ها و ادعیه‌ای که از جانب اهلبیت سلام الله علیهم به ما رسیده است؛ برای این است که آنها را آنقدر بخوانیم تا به آن عامل شویم! والا غیر از عمل کردن به آن مفاهیم عالی و زندگی ساز، چه فایده‌ای می‌توانند داشته باشند؟! 🚩زیارت عاشورا که آموزه‌ای گرانبهاست از جانب اهلبیت سلام الله علیهم بلکه از سرچشمه وحی، برای ما دوستان و مدعیان پیروی از خاندان عصمت و طهارت؛ مملو است از مفاهیم ضروری برای رسیدن به مقام شیعه‌گی. در این زیارت‌نامه معتبر و گران‌سنگ، خط‌کشی بین حق و باطل به وضوح دیده می‌شود و به ما آموخته که در اثر تکرار این مفاهیم، ما هم با همان خط‌کش، روابط‌مان را با دیگران بسنجیم و تلاش کنیم: نخست جبهه حق و باطل را بشناسیم و بعد اهل جبهه حق و دشمن جبهه باطل شویم. 🌹 یکی از موارد روشن این خط‌ کشی در زیارت عاشورا، آنجاست که خطاب به سیدالشهداء سلام الله علیه عرضه می‌داریم: «إنّی سِلمٌ لِمَن سَالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حَارَبَکُم» که این قطعه دوبار تکرار شده و در قطعه دوم اضافه می‌کنیم: «وَ وَلِیٌّ لِمَن وَالَاکُم وَ عَدُوٌّ لِمَن عَادَاکُم». ای اباعبدالله! من در آشتی هستم با کسانی که با تو در آشتی هستند و در جنگم با کسانی که با تو در جنگ‌اند؛ و دوست هستم با کسانی که با تو دوست هستند و دشمنم با کسانی که دشمن تو هستند! ⚠️ دوست امام حسین! خوب نگاه کن در کدام جبهه ایستاده‌ای؟! در کنار چه کسانی هستی؟! دوست امام یا دشمن او؟! 💥 امام باقر علیه‌السلام فرمود: شیعه‌ای که به زیارت قبر نرود، ایمان و دینش ناقص است و اگر به بهشت رود، مقامش پایین‌تر از مؤمنین است.کامل الزیارات ابن قولویه 🙌التماس دعا: ارادتمند ناصرکاوه ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح اعزام حالم اصلا خوب نبود. انگار قسمتی از وجودم قرار بود از من جدا شود. حسین وقتی آمد، از من خواست با یک برگه تا جلوی پله‌ها بروم: «زهراجان! خواستم تنها بیای تا وصیت‌نامه‌ام رو بنویسم و به تو بدم.» روی برگه‌ای که به او دادم، چند خط نوشت و گفت: «زهرا! بقیه وصیتم رو بعدا بهت می‌گم.» موقع رفتن، مادرم آب و قرآن را آماده کرد. باید خداحافظی می‌کردم بدون قطره‌ای اشک. نمی‌خواستم با گریه‌هایم ذره‌ای حسین را مردد کنم یا چشم‌های مادرم که به من دوخته شده بود را نگران کنم. آن روز بعد رفتن حسین، داخل اتاقم رفتم و در تنهایی یک دل سیر گریه کردم ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
           ❌بر سر دو راهي در وراي معضلات اقتصادي که دامن‌گير جامعه شده و دغدغه‌اي که براي اکثريت مردم ايجاد کرده است، راهکارهایی برای چگونگي عبور از وضعيت کنوني، مطرح است. يکي از مهم‌ترين راهکارها تغيير دولت و خط و مشئی است که بيش از هفت سال در سياست خارجي در پيش گرفته شده و سرانجامي چنين براي اقتصاد کشور رقم زده است. همين امر موجب شده است تا تحولات انتخابات کشور معطوف به سال 1400 نيز روز به روز پر اهميت شود و احزاب و گروه‌هاي سياسي کشور نيز در اين زمينه فعال شوند. جريان‌هاي سياسي در تلاشند تا هم خود را سامان بخشند و هم با ارائه برنامه‌ها و گزينه‌هاي جذاب براي جامعه، هواداران را به شرکت در انتخابات ترغيب کنند و هم وعده تغيير و تحول دهند. گزاره‌هاي تحليلي 1ـ اوضاع خاصي بر اردوگاه اصلاح‌طلبان حاکم است. اصلاح‌طلبان از يک‌سو ميراث‌دار دولت روحاني شده‌اند. دولتي که در نگاه عموم جامعه مسئول اوضاع امروز کشور است! تلاش آنان براي جدايي سبد اردوگاه‌شان از اعتداليون مورد قبول افکارعمومي قرار نگرفته است. از طرفي راهکار مشخصي نيز براي خروج از وضعيت کنوني ندارند. حداکثر منتظرند تا انتخابات آبان ماه آمريکا رقم بخورد تا شايد دموکرات‌ها با محوريت بايدن به قدرت برسند و همين را بهانه‌اي براي تداوم سياست شکست خورده خود قرار دهند! 2ـ در مورد چگونگي مواجهه با انتخابات 1400 اختلافات اصلاح‌طلبان بسيار است. برخي از ضرورت حضور حداکثري در انتخابات و تلاش براي کسب قدرت سخن مي‌گويند و معتقدند پس از واگذاري مجلس، بايد تلاش کرد تا قدرت در دستگاه اجرايي را در اختيار گرفت، وگرنه جريان اصلاح‌طلبي دچار انحلال و فروپاشي خواهد شد. نامه موسوي‌خوئيني‌ها و دعوت به حضور حداکثري در انتخابات را در اين راستا مي‌توان تحليل کرد. 3ـ بخش راديکال اصلاح‌طلب با رفتارهایي ساختارشکنانه، به نحوي خروج از حاکميت را در دستورکار خود قرار داده است. اينان معتقدند ماندن در حاکميت منافع اصلاح‌طلبان را تأمين نخواهد کرد و حضور هفت ساله در قدرت دستاوردي براي‌شان نداشته است. در اين مسير حتي پيشنهادهای عجيب هم مطرح مي‌شود. برای نمونه عباس عبدي آقاي روحاني را دعوت به استعفا و کناره‌گيري مي‌کند يا تاج‌زاده از حذف رياست‌جمهوري و ادغام آن با رهبري سخن مي‌گويد! نکته راهبردی: در مقطع فعلی رصد دقیق اوضاع انتخاباتی ضرورت دارد تا احزاب سياسي با اغواگري و دادن وعده‌هاي دروغين نتوانند رأي‌هاي ملت را به جیب بزنند و کسي بايد به قدرت برسد که توان حل مشکلات اقتصادي کشور را داشته باشد. (نویسنده: مهدی سعیدی) ✅‌‌ ما را به بهترین دوستان و همکاران خود سفارش کنید.💐 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋شهیدی ک خیلیا با آشنایی باهاش متحول شدن و زندگیشون زیر و رو شد فیلم و داستان هاشون هست تو کانال میتونی ببینی🕊😍 🌵🌈توضیح دیگه ای ندارم فقط اینو در خاطرت داشته باش 👇🏻😍 💌تو دعوت شده از طرف شهید بابک نوری هستی 🦋 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @khoshtipasemani ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🍁سلام دوست خوبم😍 🌼🍃شنیدی میگن شهید‌ لاکچری ......... 🍃🌸ما یک مسابقه برگزار کردیم ب مناسبت .......👇🏻...... 🌺🍃مسابقه جوری طراحی شده ک همه میتونن .....شرکت کنن حتی با کمترین مهارتی ک داری.... 🍁اگه خوبه📸 طرح بلدی درست کنی 🌼اگر های قشنگی بلدی بنویسی✍🏻 اگر خوبه 🎨 🍁یا میتونی یه برای شهید بگیری🎈🎂 برامون عکسشو بفرستی راستی 🌼قرار نیست تولد خیلی پر تجملاتی باشه حتی ی شمع و شیرینی با کیک های خونگی و 🍁عکس شهید بزاری کنارش هم میشه توی مسابقه شرکت کرد....😍 ❌ ❌ 🌵پس معطل نکن و بیا شرکت کن میتونی بهترین بشی و برنده مسابقه ما...😉 💫🌹راستی یادت باشه که تمامی موضوع ها () در رابطه بااین شهید مدافع حریم زینبی باشه💫🌹 ..🎊مهلت ثبت نام تا18مهر🎊... 💌مهلت ارسال آثار تا20 مهر💌 🌻ثبت نام بانوان⬅️ @fatemeh_sadat0 🌻ثبت نام آقایان⬅️ @khadem55 🦋🌸🌻🦋🌸🌻🦋🌸🌻🌸 🌸 @khoshtipasemani 🦋 🌻🦋🌸🌻🦋🌸🌻🦋🌸🌻 🌸ب ما بپیوندید↖️
هدایت شده از Khosravi
چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را که کس مرغان وحشی را از این خوشتر نمی‌گیرد ... .. https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر جوان ترین شهید مدافع حرم ایرانی:«گفت آن دنیا را برایت آباد می‌کنم» مادر شهید سید مصطفی موسوی می‌گوید: تابستان امسال، بسیاری از عکس‌هایش را پاره کرد که علتش را زشت بودن آن‌ها می‌دانست. ولی در واقع می‌خواست کمترین خاطره را برای ما به جا بگذارد. یکی از دوستانش گفت که به سختی توانسته چند عکس از او بیندازد. انگیزه برای  حضور در جمع مدافعان حرم اهل بیت(ع) سن وسال نمی‌خواهد، آگاهی و اشتیاق می‌خواهد، دلی قرص و شجاعتی مثال زدنی. وقتی همه این‌ها در دل دردانه پسری که تنها چند روز مانده تا 20 ساله شود، جمع می‌شود، دیگر کسی همچون سید مصطفی برای رفتن سر از پا نمی‌شناسد. آنقدر بی تاب رفتن می‌شود که همه، از جمله پدر و مادرش به این نتیجه می‌رسند که نمی‌توانند مانعش شوند. شوق رفتن او را از این دنیای خاکی کند و با خود برد.نابغه کوچک مدافعان حرم، جوانترین شهید مدافع حرم ایرانی و القاب مختلف دیگری که هیچکدام نمی‌تواند به تنهایی گویای دل بزرگ این شهید باشند. «شهید سید مصطفی موسوی» روز پنج شنبه 18 آبان 1374 به دنیا آمد و در پنج شنبه 21 آبان ماه 1394 و تنها 3 روز پس از قدم گذاشتن به سن 20 سالگی، در سوریه، جام شهادت را نوشید. مصطفی که از نسل دهه 70 بود، بر خلاف خیلی از هم نسل‌هایش، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و با معرفتی که با مطالعه فراوان و گوش به فرمان رهبر بودن به دست آورده بود، به خیل عظیم آسمانیانی شتافت که نزد خدا روزی می خورند. شیفته شهید بابایی بود و از وقتی با این شهید آشنا شد شوق پرواز درونش، شعله ور شد. در عصر یکی از روزهای اواخر پاییز در منزل شهید که در شهرک ولی عصر(عج)، یکی از قدیمی‌ترین محلات جنوب تهران است پای گفتگوی مادر جوان‌ترین شهید مدافع حرم ایرانی نشستیم. سرتاسر نمای ساختمان محل سکونت شهید، عکس او و بنرهای تسلیت و تبریک قرار داشت. چند تقدیرنامه و عکس شهید نیز در جای جای خانه به چشم می‌خورد. «زینت سادات موسوی» با وجود داغی بزرگ بر سینه، مثل اکثر مادران شهدا، چهره‌ای صبور و آرام دارد. او با متانت خاصی از تنها پسرش که حالا در جمع کاروان شهدای مدافع حرم است، سخن می‌گوید. گفتگوی تفصیلی تسنیم با مادر شهید سید مصطفی موسوی را در ادامه می‌خوانید: * شما چند فرزند دارید؟ مصطفی فرزند چندم شماست؟ یک دختر به اسم زینب سادات دارم و تنها پسرم هم سید مصطفی بود که 18 آبان سال 74 به دنیا آمد و 21 آبان امسال هم شهید شد. اسم هر دو را همسرم انتخاب کرد. دخترم 3 سال از مصطفی بزرگتر بود و وقتی بچه بودند همیشه هم بازی هم بودند. * از کودکی‌های آقای مصطفی بگویید. مصطفی هیچ وقت دوست نداشت در کوچه بازی کند و پدرش اصرار داشت که در کوچه با هم سن و سال‌هایش بازی کند تا اخلاق مردانه پیدا کند، اما او خیلی زود به خانه بر ‌می‌گشت. من همیشه همبازی بچه‌ها بودم. وقتی3 یا 4 ساله بود، گِل بازی را خیلی دوست داشت. با دست‌های کوچکش خاک را الک می‌کرد و برایش گِل درست می‌کردم و با آن شکل‌های مختلفی درست ‌می‌کرد. قبل از این که به مدرسه برود، به پدرش گفته بود برایش اره مویی، چسب و چوب بخرد و با صبر و حوصله زیادی که از همان بچگی داشت، وسایل مختلفی می‌ساخت. * در مدرسه چگونه شاگردی بود؟ در مدرسه جزء دانش آموزان زرنگ و مودب بود و هیچ وقت نمره کمی نگرفت و اکثر اوقات، معدلش 20 بود. در درس خواندن با خواهرش رقابت می‌کرد و اگر نمره کمتری از او می‌گرفت، ناراحت می‌شد. هیچ وقت در درس خواندن به او کمک نکردم، چون بدون اتکا به من درس می‌خواند و در درس‌هایش هم بسیار منظم بود و برنامه‌ریزی داشت. مصطفی در دبیرستان «18 حافظ» که نزدیک منزلمان است، رشته ریاضی فیزیک می‌خواند. در این دوران هم درس‌هایش بسیار عالی بود و مدیر و معلم‌هایش از او راضی بودند. برخی از هم شاگردی‌هایش بعد از بیرون آمدن از مدرسه سیگار می‌کشیدند و من نگران این موضوع و پسرم بودم ولی مصطفی می‌گفت مامان با خدا باش و ناراحت من نباش. همیشه در مدرسه، عضو بسیج بود. تابستان‌ها هم گچ کاری می‌کرد و هم روزه‌ می‌گرفت/به ظاهرش بسیار رسیدگی می‌کرد * از خلق و خو و اعتقادات شهید موسوی بگویید. چند سال پیش، شناسنامه‌اش را به من نشان داد تا اگر به سن تکلیف رسیده، شروع به خواندن نماز و گرفتن روزه کند. گفتم نمی‌توانم خیلی دقیق این موضوع را مشخص کنم، پیش امام جماعت مسجد محل برو و سوال کن. همین کار را کرد و متوجه شده بود به سن تکلیف رسیده است و از همان روز نمازهایش را می‌خواند و مقلد حضرت آقا بود. به دلیل این که لاغر و ضعیف بود، هیچ وقت من و پدرش او را مجبور به روزه گرفتن نکردیم و حتی سال اول، او را برای خوردن سحری بیدار نمی‌کردیم، اما وقتی دیدم با وجود ضعف شدید، بدون سحری روزه می‌گیرد، از آن زمان به بعد هنگام سحر او را بیدار می‌کردم که به من می‌گفت با این کار ثواب زیادی می‌بری. به نماز خواندن و روزه گرفتن بسیار مقید بود. حتی تابستان‌
ها که سرکار می‌رفت و گچ کاری یا کار نقاشی می‌کرد، روزه‌هایش را می‌گرفت. البته پارسال و امسال را به دلیل حضور فشرده در بسیج، سرکار نرفت. به ظاهرش بسیار رسیدگی می‌کرد که همیشه مرتب باشد. حتی وسایل اتاقش هم همیشه مرتب و منظم بود. همرزمانش در سوریه هم تعریف کردند در آنجا هم بسیار منظم بوده است. نذر کرده بود با اولین حقوقش برایم بلیط مشهد بخرد/نابغه کوچکِ مدافعان حرم * از چه سنی سر کار می‌رفت؟ تایستان سال اولی که سرکار رفت، 16 ساله بود و به همراه پسرخاله اش رنگ کاری وسایل چوبی انجام می دادند و تا 11 شب سر کار، می‌ماند. یک شب آمد و گفت من نذر کرده بودم اولین حقوقم را برای شما، بلیط مشهد بخرم که اول راضی نشدم، ولی پسرخواهرم هم برای خواهرم خریده بود و  چهار نفری مشهد رفتیم که خیلی خوش گذشت. *دانشگاه چطور؟ امسال، رشته مکانیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب، قبول شد. البته رشته فیزیک مهندسی دانشگاه دولتی دامغان هم قبول شد ولی از آنجایی که علاقه شدیدی به مکانیک داشت، این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. سال گذشته هم رشته فیزیک هسته ای دانشگاه دامغان قبول شد که به همین علت نرفته بود. بعد از قبولی هم در دانشگاه ثبت نام کرده بود و برای این که بتواند سوریه برود مرخصی تحصیلی گرفت. از بچگی علاقه شدیدی به ابزار و آچار و پیچ گوشتی داشت و همرزمانش تعریف کردند که در سوریه هر وسیله‌ای خراب می‌شد، مصطفی درست می‌کرده تا جایی که اسم نابغه کوچک روی او گذاشته بودند. موبایل هر کدام از اعضای خانواده هم که خراب می‌شد، مصطفی درست می‌کرد بدون این که آموزشی دیده باشد. قبل از شهادت بسیاری از عکس‌هایش را پاره کرد تا کمترین خاطره را برجای بگذارد/در سوریه دوستانش می‌گفتند چند عکس بگیر اگر شهید شدی، عکست را داشته باشیم * از چه زمانی تصمیم گرفت به سوریه برود؟ بعد از گرفتن دیپلم، در مسجد باب‌الحوائج محله فعالیت داشت و به مجموعه هوابرد برای آموزش و تمرین می‌رفت. سرآغاز زمزمه‌های سوریه رفتن هم از جمع بچه‌های همانجا شروع شد. هیچ گاه از کارهایی که انجام می‌داد حرفی نمی‌زد. من خیلی حرف‌هایش را در مورد سوریه رفتن، جدی نمی‌گرفتم و فکر هم نمی‌کردم که برود. من به شدت به مصطفی وابسته بودم و او این را می‌دانست. خانه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، اجاره‌ای است و سال گذشته، قبل از این که به منزل جدیدمان بیاییم، با سیخ‌های چوبی کباب، چراغ خواب درست کرده بود که نورپردازی بسیار زیبایی داشت. من آن را خیلی دوست داشتم و وقتی متوجه علاقه ام شد، آن را در وسیله‌های دورریختنی گذاشت ولی بدون این که متوجه شود، آن را برداشتم و در ویترین منزلمان قرار دادم. یک روز دیدم چراغ خواب، نیست. مصطفی آن را دور انداخته بود. به من گفت سعی کن دلبستگی نداشته باشی و از مال دنیا دل بکن. به نظرم، مصطفی آن را دور انداخته بود تا وابستگی من به خیلی مسائل کم شود و در نبودش، خاطره زیادی از او نداشته باشم و کمتر غصه بخورم. حتی تابستان امسال، بسیاری از عکس‌هایش را پاره کرد که علتش را زشت بودن آن‌ها می‌دانست. ولی در واقع می‌خواست کمترین خاطره را برای ما به جا بگذارد. خیلی اهل عکس انداختن نبود و حتی در سوریه هم، خیلی کم عکس انداخته بود. یکی از همرزمانش گفت که به سختی توانسته چند عکس از او بیاندازد و برای راضی کردنش به مزاح به او گفته بود چند تا عکس بگیر تا اگر شهید شدی، عکست را داشته باشیم. عاشق شهید بابایی بود/می‌گفت رویای اصلی‌ام این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم * از علاقه‌مندی‌هایش بگویید. چه شخصیتی، چه کتاب‌هایی و چه فعالیتی‌ را دوست داشت؟ عاشق شهید بابایی بود و مدام به قزوین و سر مزار شهید می‌رفت و کتاب‌های زیادی درباره این شهید خریده بود و دوست داشت مثل او زندگی کند و شهید شود. به عشق او دنبال خلبانی رفت. مصطفی می‌گفت رویای اصلی‌ام، این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم. علاقه زیادی به خواندن کتاب داشت. کتاب‌های دکتر شریعتی، شهید چمران، شهید آوینی، رحیم پور ازغدی و تفاسیر قرآن را مطالعه می‌کرد. به شهید آوینی نیز علاقه زیادی داشت و جمله‌های شهید آوینی و شهید چمران را در اتاقش نصب کرده است. همیشه تمام خبرهای شبکه‌های مختلف تلویزیون را با دقت زیاد نگاه و دنبال می ‌کرد.حتی اخبار انگلیسی و عربی را هم نگاه می‌کرد. اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند، آن را بارها از هر شبکه‌ای که پخش می‌شد نگاه می‌کرد و می‌گفت: «می‌خواهم تمام کلمات حضرت آقا ملکه ذهنم شود.» * چقدر در جریان فعالیت‌هایش بودید؟ از دو سال قبل، یه دوره‌های ویژه آموزش نظامی علاقمند شده بود و در جمع بچه‌های همانجا درباره رفتن به سوریه حرف می‌زد. می‌دانستم که دوست دارد برود، ولی از ته قلب راضی نبودم. بعضی از دوره‌های خلبانی را هم گذرانده بود ولی به دلیل این که زانوهایش کمی مشکل داشت از ادامه دا
دن آن باز ماند که خودش معتقد بود قسمت نبوده است. فکر می‌کردم بعد از این جریان، از فکر سوریه رفتن بیرون آمده است. امسال بعد از عید، علاقه‌‌اش برای رفتن را خیلی جدی مطرح کرد و گفت: «مامان هر کاری کنی من می‌خواهم بروم و بعد از آن به عراق، یمن و در نهایت می‌خواهم به کرانه باختری بروم.» هدفش نابود کردن اسرائیل بود که به آن غده سرطانی می‌گفت. می‌گفت شیطان در کمین ماست؛ چه تضمینی می‌کنی که چند سال دیگر، همین باشم؟ * چه کسی به او انگیزه حضور در میان مدافعان حرم حضرت زینب(س) را می‌داد؟ شهید بابایی و مطالعه زیادی که درباره اسلام و شهادت داشت، باعث شده بود تا مصطفی انگیزه پیدا کند، به قدری که با آگاهی کامل، قدم در این راه گذاشت و جوان‌ترین شهید مدافع حرم آل رسول الله(ص) شد. هر وقت به من می‌گفت: «رضایت بده تا به سوریه بروم»، می‌گفتم: «اجازه بده سنت کمی بیشتر شود» که می‌گفت: «شیطان در کمین ماست و از آن نباید غافل بشویم، چه تضمینی می‌کنی که چند سال دیگر، من همین آدم باشم.» در واقع نمی‌خواست تغییر کند و دوست داشت پاک از این دنیا برود. یک هفته تمام شب‌ها در میان دوستانش خوابید و گریه و التماس کرد تا او را با خود ببرند/با دیدن ناراحتی من رضایت نامه را پاره کرد گفتید که به او شدیدا وابسته بودید و دوست نداشتید برود. پس مصطفی چگونه از شما و پدرش رضایت گرفت تا به سوریه برود؟ دوستانش تعریف کردند اصلا قرار نبود مصطفی همراه آنان به سوریه برود. یک بار قبل از رفتن، اشتباهی با او تماس می‌گیرند و او هم به جمع رفقایش می‌رود. وقتی او را می‌بینند تعجب می‌کنند که آنجاست. مصطفی چون می‌دانسته او را نمی‌برند یک هفته تمام در میان آن‌ها خوابیده و آنقدر التماس و گریه می‌کند تا راضی می‌شوند که او را هم با خو ببرند. چون سنش کم بود حتما باید از پدرش رضایت نامه می‌برد تا دوستانش زیر بار مسئولیت او نروند، در واقع با این کار می‌خواستند مانع رفتنش شوند. یک روز پدرش را صدا زد که به اتاقش برود، من متوجه شدم که خودش رضایت نامه نوشته و از پدرش می‌خواهد که آن را امضا کند، به شدت ناراحت و عصبانی شدم. بعد از دیدن ناراحتی من، آن را پاره کرد و در سطل زباله اتاقش ریخت. پدرش گفت مگر مصطفی از علی اکبر(ع) امام حسین(ع) مهم‌تر است/گفت مصطفی عاشق شده و نمی‌توانم جلوی هدفش را بگیرم پدرش هم گفت: «مگر مصطفی از علی اصغر(ع) و علی اکبر(ع) امام حسین(ع) مهم‌تر است، من این همه مدت در جبهه‌های جنگ بودم ولی هیچ اتفاقی برایم نیفتاد، راضی به رضای خدا باش و توکل کن.» من هم با این حرف‌ها آرام شدم.  ولی بدون این که من دوباره متوجه شوم، یک مرتبه دیگر رضایت ‌نامه نوشت و از پدرش، امضا گرفت. فردای آن روز، هنگامی که سطل زباله اتاق مصطفی را تمیز می‌کردم، تکه‌های پاره شده رضایت نامه را دیدم و به هم چسباندم. وقتی همسرم به منزل برگشت پرسیدم: «رضایت نامه را امضا کرده‌ای؟» او هم تایید کرد. اما آن کسی که سرتیم دوستانش برای رفتن بود، نامه را قبول نکرده و با پدرش تماس گرفته بود، چون فکر می‌کردند خودش نامه را امضا کرده است که همسرم گفته بود خودم رضایت‌نامه را امضا کرده‌ام، چون مصطفی راه خودش را پیدا کرده است، عاشق شده و نمی‌توانم جلوی هدفش را بگیرم. رضایت دارم که او به سوریه برود. قبل از این که برود، می‌گفت اگر من را نبرند همه کارهای رفتن را انجام داده‌ام و به هر طریقی باشد می‌روم و در جمع مدافعان حرم حضور پیدا می‌کنم. من خیلی ناراحت بودم که مصطفی تصمیم گرفته به سوریه برود. یک روز که نشسته بود گفت مامان وقتی من رفتم تمام خبرهای تلویزیون را گوش کن و خبرهای سوریه را دنبال کن و اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند تمام آن‌ها را برایم با تاریخ یادداشت کن. ولی من اصلا نتوانستم این کار را انجام دهم، چون در نبودش، سردرد داشتم. تنها کاری که در مدت نبودنش کردم این بود که با خدا درد و دل می‌کردم و برای او نامه می‌نوشتم که البته بعد از شهادت پسرم، همه را پاره کردم چون با دیدن آن‌ها، ناراحت می‌شدم. می‌گفت: مادر!اگر راضی شوی به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد می‌کنم/برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است روزهای قبل از رفتنتش گوشه ای از اتاق نشسته بود، از من پرسید: «مامان از دنیا چه چیزی می‌خواهی؟» گفتم: «خواسته خاصی ندارم و و دنیا را با تو می‌خواهم و دنیای بدون تو برایم معنایی ندارد»، گفت: «زمانی که من نبودم چه کسی را داشتی؟» گفتم: «خدا را داشتم» که در جوابم گفت: «خدا همان خداست، هیچ فرقی ندارد، من هم که نباشم خدا را داری.» ناراحت شدم و گفتم: «از این حرف‌ها نزن.» بعد از این حرفم، مصطفی گفت: «مامان سعی کن دل بکنی و ببخشی تا دل نکنی به معرفت نمی‌رسی، از دنیا و تعلقاتش بگذر. برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که امام حسین ندای "هل من ناصر" را داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، شهید و رستگار شدند، ولی کسانی که نر
فتند چه چیزی از آن‌ها ماند، تا دنیا باقیست، لعنت می‌شوند.» در جواب حرف‌هایش با خنده گفتم: «مگر تو صدای "هل من ناصر" شنیدی» که جوابم داد: «دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟» گفت: «مامان می خواهم یک مژده بدهم، اگر از ته قلب راضی شوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد می‌کنم و دنیای زیبایی برایت می‌سازم که در خواب هم نمی‌توانی ببینی»، گفتم: «از کجا معلوم می‌شود که من قلبا راضی شدم» که گفت: «من هر کاری می‌کنم بروم، نمی‌شود. علت اصلی‌اش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی می‌شود. اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب  حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه می‌دهی؟ »من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من می‌گفت: «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خار و ذلیل بیاید.» زهرا ظهروند
فرمایشات رهبر انقلاب 🔴 جنگ اقتصادی؛ رسانه ای ❌ امروز جنگ ما کجا است؟ خب گفته میشود جنگ اقتصادی، درست هم هست. دشمن یک جنگ اقتصادی همه‌جانبه‌ای را علیه ما شروع کرده. اتاق جنگ هم دارند، با دقّت هم دارند بررسی میکنند، مأمور دارند و دائم در حال تحرّکند؛ در این تردیدی نیست، یک چنین جنگی ما داریم، لکن یک جنگ دیگری هم هست که از آن جنگ، خیلی اوقات غفلت داریم؛ اهمّیّت آن جنگ، کمتر از جنگ اقتصادی نیست، بلکه گاهی زمینه‌ساز تأثیر جنگ اقتصادی است؛ آن جنگ چیست؟ ❌ آن جنگ، جنگ رسانه‌ای، جنگ فضاسازی عمومی، جنگ تبلیغاتی است؛ خیلی مهم است. بله، از قبل هم این وجود داشته، علیه ما تبلیغات، همیشه زیاد بوده؛ امروز وضعیّت، شدّت بیشتری پیدا کرده است؛ مثل جنگ اقتصادی، قبلاً تحریم بود، امروز شدّت پیدا کرده. فرمایشات رهبر انقلاب ۱۳۹۷/۰۶/۱۵