eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
322 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
14.7هزار ویدیو
203 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برکات 🌺1) : 🔹هرگاه این سوره را با خلوص بر بخوانند انشاءالله شفابخش است. 📜در روایتی از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم آمده است: هنگام قرائت سه ایه آخر سوره حشر دست را بر سر بگذارید و آیات را قرائت نمایید که این دستور جبرییل است از جانب خداوند . و این عمل شفای همه بیماری هاست به جز مرگ. 🌺2) -و_امان: 🔹امنیت یابی و آسایش از خواص قرائت و کتابت این سوره عظیم الشأن است . 💠 پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در این باره فرمودند: 👈🏻هر کس سوره حشر را در شب جمعه قرائت نماید تا صبح از انواع بلاها در امان خواهد بود.(8) 🌺3)تقویت حافظه و : 💠امام صادق علیه السلام در روایتی فرمودند: 🔹هر کس سوره حشر را بنویسد و با آب پاک بشوید و بیاشامد حافظه ای قوی و هوشی سزشار نصیب او خواهد شد. (9) 🌺4) : 💠از رسول_خدا صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: 🔹هر کس سه آیه پایانی سوره حشر را قرائت کند گناهان گذشته و آینده اش بخشیده خواهد شد. (10) 💠5) : امام محمد_باقر علیه السلام خطاب به جابر فرمودند: 🔹وقتی جایی از پایت ورم کرد برای آن آیه آخر سوره حشر را سه مرتبه بخوان که به اذن الله آن درد و ورم خوب خواهد شد.(11) 🌺6) جهت درمان : 🔹حضرت علی علیه السلام آیه های آخر سوره حشر را مایه درمان دانسته اند.(12)    دنبال رفیق شهید هستی بسم الله مادر شهید سید مصطفی موسوی: مصطفی گفت مادر من صدای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم . زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست قراراست که یاد وخاطره شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم . اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله. 📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم تک پسرخانواده دانشجوی رشته مکانیک مقلدحضرت آقا تولد ۷۴/۸/۱۸ شهادت ۹۴/۸/۲۱ شهادت سوریه محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶ { شهید نشوی میمیری } 🙇‍♂رؤیای اصلی‌ام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تل‌آویو بزنم شما به کانال من جوانترین🕊شهید مدافع حرم دعوتید منتظر حضور سبرتان هستم.            واتساپ جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo کانال ایتا @shahidmostafamousavi ایتا کانال استیکر شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 لطف کنید کانالها را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈میگن دعا زیر بارون مستجابه، وقتی که داشتن آمدن امام زمانشون فریاد میزدن بارون شروع به بارش کرد🌱 اللهم عجل لولیک الفرج ♥️ 🆘 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ ماجرای مخوف 🔹در فوریه‌ی ۱۹۵۶، قرار بود در قلب شهر نیویورک، عملیاتی بزرگ انجام شود. یک فورد مرکوری که اگزوزی مخفی در آن تعبیه شده بود، باکتری را وارد خیابان‌های منهتن نیویورک می‌کرد و ... 📌ترجمه‌ی اختصاصی برهوت‌ تی‌وی 🆘 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐💐💐💐صبح را با آیت الکرسی آغاز میکنیم برای سلامتی وتعجیل درظهورآقاامام زمان 💐💐💐💐 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🍃🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ🌸🍃 🍃🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ🌸🍃 🍃🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ🌸🍃 🍃🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ🌸🍃 🍃🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ🌸🍃 🍃🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ🌸🍃 🍃🌸أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ🌸🍃 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸دعای سلامتی امام زمان عج *🌺اللهمّ کُنْ لِولِّیکَ الحُجّةِ ابنِ الحَسن،صَلواتُک عَلیهِ وَعَلی ابائِه،فِی هذِهِ السّاعَةِ وفِی کُلّ ساعَه،ولیّاًً* *وحافظاً،وقائداًوناصراً، ودلیلاًوعینا، حتّی تُسکِنه ارضَکَ طَوعاً، وَتُمَتِعَه فِیها طَویلا......🌼🌼🌼🌼 🌸🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸🌸🌸 ‌‌امروزفضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 ‌‌https://chat.whatsapp.com/DBfOUQlaCEXKPQMYfQRhZa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا تالی کتاب الله و ترجمانه. عجل لولیک الفرج و فرجنا به 💖 @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 دلاور شهیدی از سیستان: ما میرویم تا اسلام زنده بماند 🔹️ مهندس بسیجی شهید غلام احمدی ، متولد ۵ بهمن ۱۳۳۸ زابل که ۱۵ اسفند ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید. ◇ امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز می‌باشد و دل به فرازی از وصیتنامه این شهید عزیز از خطه سیستان می‌سپاریم : ✅ خوب می دانید اسلام عزیز با خون بزرگ مجاهدان فی سبیل الله آبیاری گشته است و چه بسیار مجاهدان که شربت شیرین شهادت را در راه کلمه حق نوشیدند. ✅ تاریح سرخ شهادت را که مطالعه کنیم.در قله این تاریخ، شهادت جانگدازامام حسین(ع) و یارانش می باشد. ✅ ما هم باید در جهت این قله های شرف و ایثار و افتخار حرکت کنیم ✅ دوستان بزرگوار ، اسلام این مکتب رهائی بخش و انسان ساز از آنچه ما بدانها دل بسته ایم عزیزتر است ✅ آگاه باشید که اسلام و امام از همه عزیزترند...حقیر برای حفظ مکتب اسلام و پیروی از فرامین رهبر عالیقدر، برای جانبازی به جبهه آمدم،آمدم تا با هدیه این جان ناقابل عهد و پیمان خود را با شهیدان استوار نمایم. ✅ آمدم تا با کفار بعثی آنچنان مردانه برزمم تا برای لحظه ای امام عزیز شاد شوند و لبخند رضایت بر گونه هایش بنشیند ✅ آمدم تا بروم که اسلام بماند.چون اسلام با خون آبیاری شده و تداومش هم خون است 🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید: @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*حاج صادق آهنگران... آمده درکنار تخت رزمنده ای که درخواست کرده بود دلم برای صدای آهنگران تنگ شده....تقدیم به جاماندگان یاران ....راویان فتح* *صدا وسیما لطفا این کلیپ را پخش کنید. شایدخیانت کاران به نظام وانقلاب به خاطر این جانبازان کمی خجالت بکشند @shahidaghseyedmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از نماز صبح براى وسعت رزق    ده مرتبه بگو: 💥سُبْحانَ اللّه ِ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِه، اَسْتَغْفِرُ اللّه  وَ اَسْئَلُهُ مِنْ فَضْلِه.💥 🌺🎉🌺 💠رسول خدا صل الله علیه وآله به شخصی فرمودند: بعدازنماز صبح ده مرتبه این ذکر را بگو تاخداوند تو را از نابینایی ودیوانگی وجذام وفقر ،،حفظ کند.👇 💥 سُبْحانَ اللّه ِ الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِه، لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّبِاللّه،الْعَلىِ،الْعَظيمِ.💥 🌺🎉🌺 💠حضرت رضا(علیه السلام)   می فرمایند: هر کس این دعا را پس ازنماز صبح بخواند،،حاجتی نخواهد مگر اینکه برایش میسرگردد وخداوند حاجات اورا کفایت کند. 💥 بِسْمِ اللّهِ وَ صَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِه، وَ اُفَوِّضُ اَمْرى اِلَى اللّه ِ اِنَّ اللّه َ بَصيرٌ بِالْعِبادِ، فَوَقاهُ اللّه ُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا. لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمينَ، فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنينَ. حَسْبُنَا اللّه ُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ، فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّه ِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ. ما شاءَ اللّه ُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ، ما شاءَ اللّه ُ لا ما شاءَ النّاسُ، ما شاءَ اللّه ُ وَ اِنْ كَرِهَ النّاسُ، حَسْبِىَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبينَ، حَسْبِىَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقينَ، حَسْبِىَ الرّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقينَ، حَسْبِىَ اللّه ُ رَبُّ الْعالَمينَ. حَسْبى مَنْ هُوَ حَسْبى، حَسْبى مَنْ لَمْ يَزَلْ حَسْبى، حَسْبى مَنْ كانَ مُذْ كُنْتُ (لَمْ يَزَلْ) حَسْبى، حَسْبِىَ اللّه ُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ.💥       ♥️دعای ♥️ 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 💥اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ الناس   ❤️💥خلاصه کل دعا ها💥❤️ مولا امیرالمومنین (علیه السلام) مي فرمايند: من خلاصه ي همه ادعیه را به تو میگویم،هر صبح که بخوانی گویی تمامي دعاها را خوانده ای: 🔸1-الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه 🔹2- و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر 🔸3-و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب 🔹4- وَاَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ 📚بحارالانوار:ج۹۱ ص۲۴۲         🌷🌺 💐بعد از نماز صبح دست رو به سینه گذاشته و ۷۰ بار یافتاح بگویید          ☆⚘⚘☆ ✨بسم الله الرحمن الرحيم اِلهي عَظُمَ الْبَلااءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛يا مَوْلانا ياصاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ✨ 💔دعای و : اَللّهُمَّ ارْزُقْنى مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ الْحَلالِ الطَّیِّبِ رِزْقاً واسِعاً حَلالاً طَیِّباً بَلاغاً لِلدُّنْیا وَالاْخِرَهِ صَبّاً صَبّاً هَنیَّئاً مَری ئاً مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَلا مَنٍّ مِنْ اَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ اِلا سَعَهً مِنْ فَضْلِکَ الْواسِعِ فَاِنَّکَ قُلْتَ وَاسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ فَمِنْ فَضْلِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ عَطِیَّتِکَ اَسْئَلُ وَ مِنْ یَدِکَ الْمَلاْ اَسْئَلُ               ♻️ دعای غریق ♻️ ♡🌸 دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان 🌸♡         یا اَللَّهُ یا رَحْمن     💠یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ              ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک         🌦 إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً 🌦 🌸✨ هرڪس صبح ڪند و سه بار بگوید: «الحَمدللهِ ربِّ العَالَمِین، الحمدُلِلّهِ حَمدًا کَثِیرَا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ» ✨حق تعالے هفتاد بلا را از او دفع مےڪند✨ 📚 بلدالامین    دنبال رفیق شهید هستی بسم الله مادر شهید سید مصطفی موسوی: مصطفی گفت مادر من صدای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم . زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست قراراست که یاد وخاطره
شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم . اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله. 📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم تک پسرخانواده دانشجوی رشته مکانیک مقلدحضرت آقا تولد ۷۴/۸/۱۸ شهادت ۹۴/۸/۲۱ شهادت سوریه محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶ { شهید نشوی میمیری } 🙇‍♂رؤیای اصلی‌ام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تل‌آویو بزنم شما به کانال من جوانترین🕊شهید مدافع حرم دعوتید منتظر حضور سبرتان هستم.            واتساپ جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo کانال ایتا @shahidmostafamousavi ایتا کانال استیکر شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 لطف کنید کانالها را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس
✫⇠(۲۵۹) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت  دویست و پنجاه و نهم:فرار دانشجوئی (۱۰) 🍂حوالی ظهر منو بسمت «ردهه السجن» همون بیمارستانِ بعقوبه که از اون فرار کرده بودیم بردن. داخل اتوبوس نماز ظهر و عصرم رو خوندم. به بیمارستان که رسیدیم دو سرباز اومدن و جفت دستامو با دستبند به تخت بستن و یکیشون همون نجِم بود که از دستش فرار کرده بودیم و بخاطر فرار ما حسابی تنبیه شده بود. نجم حسابی از خجالت ما درومد. 🔸️با تموم وجود با کابل و هر چه دستش میومد می زد و یه نگهبان دیگه هم که تو بیمارستان با ما خوش‌رفتاری کرده بود و زورش میومد که ما قدرنشناسی کردیم به کمک نجم اومد و با بی‌رحمی تموم حتی بدتر از نجم و به قصد کشت می‌زد. روی تخت دراز کشیده بودم و دستام هم که به تخت قفل بود و هیچ عکس‌العملی نمی تونستم انجام بدم. داشتم از هوش می رفتم که یه اسپری آوردن و داخل بینیم زدن. داشتم خفه می‌شدم و چند بار تکرار کرد. احساس کردم قصد داره منو بکشه و کارو تموم کنه، لذا با تموم وجود داد زدم که بقیه نگهبانها متوجه بشن و بریزن داخل و این ترفند من جواب داد. 🔸️شب که شد با همون حال نمازمو خوندم. فردای همون شب ما رو به  ملحق اردوگاه ۱۸ منتقل کردن و اونجا هم حسابی بساط شکنجه بر پا بود. هاشم و مسعود رو هم آوردن. دیگه فیلم بازی کردن فایده نداشت فقط سعی می‌کردیم نقاط حساس بدنمون ضربه نخوره که لااقل زنده بمونیم. بعد از کلی شکنجه ما رو بردن به قلعه یعنی همونجایی که با بقیه بچه ها بودیم و از اونجا رفته بودیم بیمارستان.   🔅 حال و هوای داخل قلعه 🔸️اجازه بدید موقتاً ادامه داستان رو از حال و هوای داخل قلعه رو خودم براتون بگم. شب اولی که بچه‌ها فرار کردن. هیچ خبری نبود و تا روشن شدنِ هوا خود عراقیها هم متوجه نشده بودن. ولی با روشن شدن هوا و با دیدنِ جای خالی بچه ها در بیمارستان، اردوگاه شده بود مثل صحنه عملیات و عراقیها با اضطراب و عجله دسته‌دسته میومدن و می‌رفتن. همین که خبر فرار سه نفر توی زندانِ قلعه پیچید سریع همه ما رو فرستادن داخل اتاقامون و درها رو قفل کردن... ☀️   دنبال رفیق شهید هستی بسم الله مادر شهید سید مصطفی موسوی: مصطفی گفت مادر من صدای «هَل مِن ناصر یَنصُرنی» میشنوم . زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست قراراست که یاد وخاطره شهدا را زنده نگهداریم. و مثل شهدا فکر کنیم و رفتار کنیم . اگرمیخواهیم در وقت ظهور آقا اما زمان(عج) سرباز آقا باشم بایدسبک زندگیمان را شهدایی کنیم. انشالله. 📝 من سید مصطفی موسوی جوانترین شهیدمدافع حرم تک پسرخانواده دانشجوی رشته مکانیک مقلدحضرت آقا تولد ۷۴/۸/۱۸ شهادت ۹۴/۸/۲۱ شهادت سوریه محل دفن بهشت زهرا ( س) تهران قطعه 26 ردیف ۷۹ ش۱۶ { شهید نشوی میمیری } 🙇‍♂رؤیای اصلی‌ام این بودکه خلبان شوم و با هواپیمای پر ازمهمات به قلب تل‌آویو بزنم شما به کانال من جوانترین🕊شهید مدافع حرم دعوتید منتظر حضور سبرتان هستم.            واتساپ جوانترین شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی. سیدخندان https://chat.whatsapp.com/JmkllS4CObg9gbtou16qVo کانال ایتا @shahidmostafamousavi ایتا کانال استیکر شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه ایتا https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 سروش https://splus.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk splus.ir/900404shahidmostafamousavi روبیکا https://rubika.ir/joing/DBAHAGAG0BZAYBPVVJUXCKDXLZRDUNWV ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 💠 لطف کنید کانالها را بدوستان خود معرفی کنید با سپاس ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯‌‌
اُکسیژن۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت صد و بیست و ششم ۰۰۰ آقای باصری تا خنده ما ده یازده نفر رو اونم با صدای بلند شنید داد زد چیه چه خبره جشن گرفتید ؟ یه دفعه هممون سکوت کردیم ُ و همه جا آروم شد ، آقای باصری رو کرد به سید ُ و گفت چیه سید دوباره چه آتیشی داری می سوزونی ؟ سید یه نگاهی به من انداخت ُ و خندید و بعد با نوک انگشت به آقای باصری اشاره کرد ُ و گفت : بیا جلو آقای باصری با ترس یه کمی اومد جلو ، سید بهش اشاره کرد جلوتر بیا وقتی آقای باصری به نزدیکی سید رسید ، سید سریع گاز هلیوم رو باز کرد ُ و گرفت تُو صورت آقای باصری ، آقای باصری چند تا سُرفه کرد ُ و تا اومد بگه سید این چه کاریه می کنی صداش شد مثل صدای دُم باریک داخل کارتون مدرسه موش ها ، وای یه دفعه باز جمع از خنده ترکید بیچاره آقای باصری مونده بود بخنده یا گریه کنه ، واسه اینکه خیال آقای باصری راحت بشه هممون شروع کردیم به حرف زدن ُ و خندیدن ، حالا نخند کی بخند ، دقیقا " شد اون خندیدن بچه موش ها آخر کارتون ، یه دفعه دیدم خواهر افشانه وارد سالن شد و یه هو با شنیدت صدای ما و وضعیت ما مثل کسی که برق گرفته باشدش یه هو دوئید بیرون ، چند دقیقه ایی نشستیم مش قربون با همون صدای نازکش گفت برم چند چایی گرم بیارم شاید آب گرم باعث بشه که صِدامون درست بشه وگرنه امشب زن هامون خونه راهمون نمیدن ، بیچاره رفت یه سینی پُر چایی آورد ، سید پرسید مش قربون چرا انقدر زیاد آوردی ؟ مش قربون خندید ُ و گفت واسه اینکه هر کدوممون چند تا چایی داغ بخوریم شاید صِدامون زودتر خوب بشه ، داشتیم چایی ها رو می خوردیم که دیدم ده دوازده تا خانم سراسیمه اومدن داخل سالن خانم ها رو که نگاه کردم دیدم عیال هم بینشونه ، وای خانم افشانه وقتی ما رو اونجوری دیده بود ترسیده بود که یکی ما رو چیزخور کرده و ما هممون دیوونه شدیم و به تک تک خانم ها و همسرها زنگ زده و خبرشون کرده از اون طرف هم زنگ زده به اورژانس یه دفعه دیدم از اون طرف صدای ماشین های اورژانس هم بلند شد ، زن من ، زن سید ، زن مش قربون ، خلاصه زن های همه رو خبر کرده بود فقط نمی دونم چطوری انقدر سریع همه اینها رو جمع کرده بود یه جا تا اومدیم حرف بزنیم ُ و خبر سلامتی مون رو به همسرهامون بدیم باز دوباره صدای مدرسه موش ها دراومد البته ایندفعه یه کمی آروم تر مثل اینکه اثر گاز هلیوم داشت از بین می رفت ، ولی خانم ها از شنیدن صِدای ما مردها خنده شون گرفت ُ و از خجالت روشون رو گرفتن ُ و با خنده از سالن زدن بیرون ، همین موقع بود که پرستار اورژانس رسید ُ و اومد داخل سالن ، پرستار آمبولانس وقتی صدای ما رو شنید نه تنها خنده اش نگرفت بلکه به شددت عصبانی شد گفت : عزیزان من ؟ برادرهای من ؟ همین هفته گذشته بود که من بدن بی جون ِ یه جوون هفده ساله رو بخاطر تنفس گاز هلیوم انتقال دادم به بیمارستان و تُو بیمارستان جُون خودش رو از دست داد ، گاز هلیوم یه گاز سَمیّه و می تونه آدم رو بُکُشه ، گاز هلیوم جلوی جذب اکسیژن توسط ریّه رو می گیره و جایگزین اکسیژن داخل سلول های ریّه شما میشه ، خیلی شانس آوردید که واسه هیچ کدومتون اتفاقی نیفتاده احتمالا" مقدار گاز هلیوم کم بوده وگرنه با سن ُ و سالی که اَکثر شماها دارید حتما " باید تا حالا از کمبود اکسیژن بیهوش شده باشید ، بعد آقای پرستار شروع کرد با دوتا کپسول اکسیژن خالص به تک تک ما به نوبت اکسیژن رسوندن و بعد موقع رفتن و خداحافظی تاکید کرد اگر هر کدوم از شما ظرف یکی دو ساعت احساس سرگیجه ُ و استفراغ کردید فوری با ما تماس بگیرید ، خنده هامون تبدیل شد به نگرانی و اثر شادی از بین رفت با رفتن اورژانس وقتی خانم ها از حرف هایی که پرستار اورژانس زده بود مُطّلع شدن هراسیمه اومدن داخل و شروع کردن به چشم غوره رفتن به آقایون ُ و هر خانمی همسر خودش رو سرزنش می کرد بیچاره خانم افشانه خیلی ترسیده بود و وقتی عصبانیت خانم های دیگه رو دید بلند گفت : برادرها ؟ ما خواهران از همه شما و از زحمتی که کشیدید کمال تشکر رو داریم خواهش می کنم تا دسته گُل جدیدی به آب ندادید فوری سالن رو خالی کنید تا بقیه بادکنک ها رو خود ِ ما خانم ها که گویا عاقل تر از شما آقایون هستیم باد کنیم ، ما مردا از حرف خانم افشانه خنده مون گرفته بود موقع بیرون اومدن یکی از خانم ها بلند گفت : تُو رو خدا نگاهشون کن با این سن ُ و سال عین پسر بچه های دوازده ساله می مونن بیچاره ما زن ها که به اضافه بزرگ کردن بچه هامون این گُنده بَک ها رو هم مثل بچه باید تَر ُ و خشک ُ و بزرگ کنیم ، خانم ها زدن زیر خنده ، یکی دیگه از خانم ها همونطور که می خندید گفت : این مردا اگر عقل دُرستی داشتن که مادرشون اونا رو واسه خودشون نِگه می داشتن ُ و ما رو بیچاره نمی کردند ، دوباره همه خانم ها زدن زیر خنده زیر چشمی یه نگاهی به عیال انداختم دیدم وای چپ چپ داره منو نگاه می کنه ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی
جادو جَنبل۰۰۰ داستان دنباله دار من و مسجد محل قسمت صد و بیست و هفتم ۰۰۰ دیدم عیال داره چپ چپ و عصبانی منو نگاه میکنه ، به خودم گفتم : وای هیچی دیگه روی خوش عیال تَه کشید ، حالا دیگه از امروز باید اَخم ُ و تَخمش رو هم دوبله تحمل کنم ، هممون اومدیم تُو شبستون مسجد یه نیم ساعتی به اَذان ظهر مونده بود به خودم گفتم : بهتره از وقت استفاده کنم ُ و قفسه های کتاب های قرآن ُ و مفاتیح الجنان رو مرتب کنم آخه بعضی از نمازگزارها تنبلی می کردن ُ و بعد استفاده از کتابها به جای اینکه اونها رو سر جای خودشون بزارن کتاب قرآن رو میذاشتن تُو قفسه مفاتیح و یا برعکس مفاتیح رو میذاشتن تُو قفسه مربوط به قرآن و نظم جا کتابی ها رو از بین می بردند ، داشتم کتاب ها رو مرتب می کردم دیدم یه دسته کاغذ رنگی که روشون کلمات عربی نوشته شده بین کتابهای مفاتیح قرار داده شده برداشتم ُ و شروع کردم با دقت خوندن روی بعضی از اونها علاوه بر کلمات عربی یه سری اشکال مختلف مثل شکل کلید ُ و چهار خونه های شطرنجی ُ و عکس دایره ُ و ماه و شکل های دیگه کشیده شده بود و داخل چهارخونه ها حرف و عدد نوشته شده بود داشتم با دقت نگاه می کردم که سید زد رو شونم ُ و گفت : حاج حسن آقا به چی داری با دقت نگاه می کنی ؟ گفتم : سید ؟ بیا تو هم به این کاغذا نگاه کن فکر می کنی اینا چی هستن ، سید یکی از کاغذها رو گرفت ُ و با دقت بهش نگاه کرد ُ و گفت : ای داد ِ بیداد باز این زنی یکه ِ دعا نویسه ِ پیداش شده ، گفتم : سید کدوم دعا نویسه ؟ سید در حالی که آقای باصری رو صدا می زد گفت : همین زَنه ِ که تو محل دعا نویسه ُ و واسه خانم ها جادو جَنبَل می نویسه دیگه ، با تعجب پرسیدم : کِی رو میگی ؟ سید ناراحت ُ و عصبانی گفت : شما ندیدیش و نمی شناسیش ، چند سالی بود که بعد تهدید ما ازش خبری نبود ُ و کم پیدا شده بود ، آقای باصری اومد ، سید هراسیمه یه چیزی درگوشی به آقای باصری گفت ُ و دوتایی زودی رفتن ، پرسیدم سید ؟ منم بیام ؟ گفت : نه شما زحمت بکش بقیه قفسه ها رو هم نگاه کن ُ و بگرد ببین بازم از این کاغذ پاره ها پیدا میکنی یا نه ، گفتم : باشه ُ و شروع کردم به گشتن ، بین کتاب ها یه تعداد دیگه هم پیدا کردم داشتم قرآن ها رو جابجا می کردم دیدم یه کاغذ رنگی از لای برگ های یه قرآن زده بیرون ، قرآن رو برداشتم ُ و اون رو باز کردم ، چند تا آیه از روی صفحه قرآن با ماژیک رنگی علامت گذاری شده بود به اسم سوره اون صفحه نگاه کردم دیدم بالاش نوشته (سوره جن) و با احترام قرآن رو ورق زدم دیدم تُو بعضی صفحات زیر بعضی آیات با ماژیک علامت گذاری شده و یه شماره هایی کنارشون نوشته شده ، به خودم گفتم : این حتما " سند ِ خوبیه واسه سید ، کتاب قرآن رو برداشتم ُ و همراه کاغذ ها رفتم داخل اطاق امام جماعت ، آقای دلبری هنوز نیومده بود و سید ُ و آقای باصری داشتن با هم آروم صحبت می کردن ، سید تا من رو دید گفت : حاج حسن آقا ؟ چیزی پیدا کردی ؟ یه هو آقای باصری با تعجب پرسید مگه بازم هست ؟ گفتم : آره یه تعدادی پیدا کردم ، سید گفت : کو ؟ ببینم ، کاغذها رو دادم به سید و گفتم : سید جان ؟ تازه یه چیزی عجیبی هم پیدا کردم ، باصری با عجله پرسید ، چه چیز دیگه ایی پیدا کردی ؟ گفتم یه قرآن چاپ قدیم که یه دونه از این کاغذها لاش بود و زیر بعضی آیاتش با ماژیک علامت گذاری شده و یه شماره هایی هم کنار آیات نوشته شده ، سید گفت : بده ببینم ، کاغذها رو آقای باصری گرفت و بادقت شروع کرد به نگاه کردن و قرآن رو سید گرفت ُ و شروع کرد با احترام ورق زدن ، همین موقع حاج آقا دلبری وارد اطاق شد و سلام داد سید با عجله از جاش بلند شد ُ و جواب سلام رو داد ُ و با یه حالت غمگینی گفت : حاج آقا بیا که (هر دَم از این باغ بَری می رسد) آقای باصری ادامه داد (تازه تر از تازه تری می رسد) سید دوباره گفت : حاجی بیا که گاومون زائیده آقای باصری گفت : اونم چند قُلو ، آقای دلبری با خنده پرسید : چرا ؟ مگه چی شده ؟ سید جان یه کم آروم باش ، شمرده شمرده بگو ببینم چی شده ؟ سید هنوز رو صندلی ننشسته گفت : حاج اقا ؟ عَجوزه برگشته ، حاج آقا دلبر نیم خیز رو صندلی خشکش زد ُ و پرسید برگشته ؟ بعدش با مِن مِن ُ و لُکنت زبون آروم گفت : ولی بچه های اطلاعات به من گفتن که کشته شده و دار ُ و دسته اش هم بعضی ها دستگیر و بعضی ها هم فرار کردن ، آقای باصری گفت : اون عجوزه اِفریته رو که من از بچه گی دیده بودم ُ و میشناختم هزارتا جون داره ُ و اژده های هفت سره به این راحتی ها نمی میره هر سرش رو قطع کنی یه سر دیگه درمیاره ، حاج آقا دلبری به تابلوی ون یکاد روی دیوار خیره شده بود ُ و آروم داشت آیه قرآن رو تلاوت می کرد ، سید پرسید : حاج آقا حالا چی کار کنیم ؟ حاج آقا دلبری که با خوندن آیه قرآن کمی آروم تر شده بود خندید ُ و گفت : آقای باصری از فرمانده ناحیه بپرس ببین این چند وقته تو منطقه ۰۰۰ ادامه دارد ، حسن عبدی