🌷امام مهدی شناسی ۶۴۵🌷
🍀دعا برای عافیت🍀
💠فردی به نام احمد بن ابی روح میگوید: به بغداد رفتم تا مالی را كه داشتم به اصحاب امام حسن عسكری علیهالسلام بدهم. آنها مال را به محمد بن عثمان بده كه نایب امام عسكری علیهالسلام است. ایشان را پیدا كرده و مال را تقدیمشان كردم. پس از آن، محمد بن عثمان نامهای را از امام زمان عجّلالله فرجه به دستم دادند، كه در آن نوشته شده بود: «از من خواسته بودی برای بیماریات دعا كنم. خدا به تو عافیت دهد، آفات را از تو دفع كرده و جسمت را سالم كند.
💠معلوم است این فرد از حضرت درخواست عافیت كرده بود كه در نامهشان برای عافیت او دعا كردهاند.
💠ما هم از وجود مقدس حضرت تمنا میكنیم دعایمان كنند تا از آفات آخر الزمان در امان باشیم.
💠امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُنَ وَ اللَّهِ لَتُمَیزُنَّ وَ اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ حَتَّى لَا یبْقَى مِنْكُمْ إِلَّا الْأَنْدَرُ قُلْتُ وَ مَا الْأَنْدَرُ قَالَ الْبَیدَرُ وَ هُوَ أَنْ یدْخُلَ الرَّجُلُ قُبَّةَ الطَّعَامِ یطَینُ عَلَیهِ ثُمَّ یخْرِجُهُ وَ قَدْ تَأَكَّلَ بَعْضُهُ فَلَا یزَالُ ینَقِّیهِ ثُمَّ یكِنُّ عَلَیهِ یخْرِجُهُ حَتَّى یفْعَلَ ذَلِكَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى یبْقَى مَا لَا یضُرُّهُ شَیءٌ»[بحار الانوار، ج۵، ص۲۱۶]
💠«به خدا قسم آنقدر غربال میشوید كه از شما جز «اندر» ( خیلی نادر ) باقی نمیماند. راوی سؤال میكند : «اندر» چقدر است؟
💠حضرت میفرمایند: خرمنی را میآورند و دورش را گل میگیرند تا آفتی بر او وارد نشود. بعد گل را باز میكنند و خرمن را می بینند مقداری از آن فاسد شده. آن فاسدها را جدا كرد و دو مرتبه دورش را گل میگیرند، دو مرتبه باز میكنند میبینند یك دسته دیگر فاسد شده است.
💠بار سوم نیز این كار را تكرار میكنند و دانههایی كه پس از این مرحله میماند به هیچ وجه فاسد نمیشود. به این مقدار دانههای باقیمانده سالم « اندر» میگویند.»
💠با سیر در تاریخ اسلام برای عاقبت به خیر شدنمان خیلی احساس خطر میكنیم.
💠برخی از یاران امیرالمؤمنین علیهالسلام در طول ۲۵ سال سكوت حضرت جزو اصحاب ایشان بودند، در جنگ جمل و صفین امامشان را یاری كردند، ولی در آخر جنگ صفین از حضرت جدا شدند.
💠به مولایمان عرض میكنیم:
🌹آقای ما ! یاریمان كنید تا در ابتلائات دوران غیبت نلغزیم، و به گونهای از نور افشانی خورشید پشت ابر بهرهمند شویم كه در بیراهه قدم نگذاشته و از ارزشهای اعتقادی و عملی خود عدول نكنیم.
🌹با همه وجود از محضرتان درخواست می كنیم تا دعاگویمان باشید و از حضرت حق عافیت دین و دنیایمان را مسئلت نمایید.
#مهدی_شناسی
#قسمت_645
#امام_زمان
#استاد_بروجردی
گروه جوانترین شهید مدافع حرم
سید مصطفی موسوی
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست .
🌹"مقام معظم رهبری"🌹
روایتی: از شهید سید مرتضی آوینی
اینها سربازان امام زمان عجل ا.. تعالی فرجه هستند و موعود خویش را باز یافتهاند. اصحاب آخرالزمانی سیدالشهدا به خونخواهی او آمدهاند و همین پیمان است که آنان را در زیر علم صاحبالزمان گرد میآورد، چرا که علم امام زمان نیز علم خونخواهی سیدالشهداست. یالثارات الحسین
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
اینستاگرام
🅾https://instagram.com/shahidmostafamousavi
کانال تلگرام
https://t.me/shahidmostafamousavi
گروه تلگرام
https://t.me/shahidaghseyedmostafamousavi
کانال سروش
sapp.ir/900404shahidmostafamousavi
گروه سروش
https://sapp.ir/joingroup/HOKBJShtu8yPz4QRleG0U9mk
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_یازدهم✍فرزند کوچک من
🍃هر روز که می گذشت علاقه ام بهش بیشتر می شد … لقم اسب سرکش بود … و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود … چشمم به دهنش بود … تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم … من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم …
🌹 می ترسیدم ازش چیزی بخوام … علی یه طلبه ساده بود … می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته … چیزی بخوام که شرمنده من بشه … هر چند، اون هم برام کم نمی گذاشت … مطمئن بودم هر کاری برام می کنه یا چیزی برام می خره … تمام توانش همین قدره … .
🌹علی الخصوص زمانی که فهمید باردارم … اونقدر خوشحال شده بود که اشک توی چشم هاش جمع شد … دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم … این رفتارهاش حرص پدرم رو در می آورد … مدام سرش غر می زد که تو داری این رو لوسش می کنی … نباید به زن رو داد …
🍃 اگر رو بدی سوارت میشه … اما علی گوشش بدهکار نبود … منم تا اون نبود تمام کارها رو می کردم که وقتی برمی گرده … با اون خستگی، نخواد کارهای خونه رو بکنه … فقط بهم گفته بود از دست احدی، حتی پدرم، چیزی نخورم … و دائم الوضو باشم …
🌹 منم که مطیع محضش شده بودم … باورش داشتم … ۹ ماه گذشت … ۹ ماهی که برای من، تمامش شادی بود … اما با شادی تموم نشد … وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد … مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده …
🍃اما پدرم وقتی فهمید بچه دختره با عصبانیت گفت … لابد به خاطر دختر دخترزات … مژدگانی هم می خوای؟ …
و تلفن رو قطع کرد … مادرم پای تلفن خشکش زده بود … و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
#رمان_بی_تو_هرگز "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_دوازدهم✍زینت علی
🌹مادرم بعد کلی دل دل کردن، حرف پدرم رو گفت … بیشتر نگران علی و خانواده اش بود … و می خواست ذره ذره، من رو آماده کنه که منتظر رفتارها و برخورد های اونها باشم … .
🍃هنوز توی شوک بودم که دیدم علی توی در ایستاده … تا خبردار شده بود، سریع خودش رو رسونده بود خونه … چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت … نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم … خنده روی لبش خشک شد … با تعجب به من و مادرم نگاه می کرد … چقدر گذشت؟
🌹نمی دونم … مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین … – شرمنده ام علی آقا … دختره … نگاهش خیلی جدی شد … هرگز اون طوری ندیده بودمش … با همون حالت، رو کرد به مادرم … حاج خانم، عذرمی خوام ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید
🍃… مادرم با ترس … در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد رفت بیرون … اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش … دیگه اشک نبود… با صدای بلند زدم زیر گریه … بدجور دلم سوخته بود … – خانم گلم … آخه چرا ناشکری می کنی؟ …
🌹دختر رحمت خداست … برکت زندگیه … خدا به هر کی نظر کنه بهش دختر میده … عزیز دل پیامبر و غیرت آسمان و زمین هم دختر بود … و من بلند و بلند تر گریه می کردم … با هر جمله اش، شدت گریه ام بیشتر می شد …
🍃 و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاق … با شنیدن صدای من داره از ترس سکته می کنه … بغلش کرد … در حالی که بسم الله می گفت و صلوات می فرستاد، پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار داد … چند لحظه بهش خیره شد … حتی پلک نمی زد … در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود …
🌹دانه های اشک از چشمش سرازیر شد … – بچه اوله و این همه زحمت کشیدی … حق خودته که اسمش رو بزاری … اما من می خوام پیش دستی کنم … مکث کوتاهی کرد … زینب یعنی زینت پدر … پیشونیش رو بوسید … خوش آمدی زینب خانم … و من هنوز گریه می کردم … اما نه از غصه، ترس و نگرانی …
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
هدایت شده از Khosravi
21_ziarat_ashura_samavati.mp3
6.12M
﷽؛
#زیارت_عاشورا
🌷 امام صادق علیه السلام :
🌧 هر کس #زیارت_عاشورا بخواند ، شب اول قبر در آغوش امام حسین "علیه السلام" قرار خواهد گرفت... 🌧
#کامل_الزیارات
💦 لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
⭕️میخوام تا ظهور زنده بمونم..
برای ظهور هم آماده باشم، هم کار کنم
تا خدا تلاشم را ببینه...
روايتي که نعماني به سند خود از امام صادق (ع) فرمودند:
ليُعِدَّنَّ أحَدُکُمْ لِخُرُوج القائِم عليه السلام وَ لَوْ سَهْماً فَإنَّ اللَّهَ تَعالي إذا عَلِمَ ذَلِکَ مِنْ نِيَّتِهِ رَجَوْتُ لِأن يُنْسِئَ فِي عُمُرِهِ
هر يک از شما براي خروج حضرت قائم عليه السلام [سلاحي] مهيّا کند هر چند که يک تير باشد، که خداي تعالي هرگاه بداند که شخص چنين نيّتي دارد اميدوارم عمرش را طولاني کند.
منظور از تیر، آماده بودن برای ظهور هست..فعالیتی که نشان دهنده ی آمادگی فرد باشد..
#امام_زمان
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
هدایت شده از Khosravi
#تلنگر
کعبه خالی بد جور دل آدم رو میلرزونه💔
خدایا ما آدما بد کردیم، هم در حق خالقمون، هم در حق اماممون و هم در حق خودمون ...
این روزها انگار کعبه زائر خصوصی داره، امامی که امتش در حقش بد کردند و هنوز که هنوزه منتظر بازگشتشونه
مخاطبین گرامی تو رو خدا از این مضطرتر و بیچاره تر نشیم، برگردیم سمت پروردگار و امام برگزیده اش، ترک گناه کنیم و بسوی اماممون برگردیم بفهمیم که الان یتیمیم و روز به روز داریم تنهاتر میشیم ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
✨
✅مراقب دینمان باشیم
✍روزي (عقيل ) برادر (امام علي ) عليه السلام از حضرتش درخواست كمك مالي كرد و گفت : من تنگدستم مرا چيزي بده . حضرت فرمود : صبر داشته باش تا ميان مسلمين تقسيم كنم ، سهميه ترا خواهم داد . عقيل اصرار ورزيد ، امام به مردي گفت : دست عقيل را بگير و ببر در ميان بازار ، بگو قفل دكاني را بشكند و آنچه در ميان دكان است بردارد . عقيل در جواب گفت : مي خواهي مرا به عنوان دزدي بگيرند. امام فرمود : پس تو مي خواهي مرا سارق قرار دهي كه از بيت المال مسلمين بردارم و به تو بدهم ؟
عقيل گفت : پيش معاويه مي رويم ، فرمود : خود داني عقيل پيش معاويه رفت و از او تقاضاي كمك كرد . معاويه او را صد هزار درهم داد و گفت : بالاي منبر برو بگو علي عليه السلام با تو چگونه رفتار كرد و من چه كردم . عقيل بر منبر رفت و پس از سپاس و حمد خدا گفت : مردم من از علي عليه السلام دينش را طلب كردم مرا كه برادرش بود رها كرد و دينش را گرفت ، ولي از معاويه درخواست نمودم مرا بر دينش مقدم داشت .
📚پند تاریخ ج ۱ ص۱۸۰
💌 لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
🔰 #پوستر_راه_شهیدان
🌸 سلامت را به ایران می رسانیم
🔺#دیوارنگاره جدید میدان ولیعصر تهران
لینکهای کانال وگروهای جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
کانال ایتا
https://eitaa.com/shahidmostafamousavi
گروه ایتا
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
💎 مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانهاش فرو ریخت.
شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را سوال کرد.
ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت میدانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست.
....................
شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیهای که بر تو وارد شده است.
شیخ گفت: روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش میمرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب میکردم.
زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظهای شاد شدی که میتوانستی، خانه پدریات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست.
مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق میشدم چه میکردی؟؟!!
سر بر سجده گذاشت و توبه کرد
https://eitaa.com/joinchat/2436431883Cedfc3889c7
.