eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
336 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
13.7هزار ویدیو
193 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷۱۱ نکته تربیتی درقرآن: 🌷۱.حلال خوری.۵۱ مومنون 🌷۲.تشویق خانواده به نماز.۱۳۲طه 🌷۳.خود وخانواده راازگناه بازداریم:۶تحریم 🌷۴.بدی هاراباخوبی جواب دادن...‌۳۴ فصلت 🌷۵.تشویق کارهای خوب۱۰۳ توبه 🌷۶.سرزنش نکردن کارهای بد.کافی ج ۲ ص۳۵۶ 🌷۷سخاوت برای جذب دلها‌‌‌‌۶۰ توبه 🌷۸.اهل عمل بودن:....‌.‌...۲صف 🌷۹.خوش اخلاقی..۱۵۹ آل عمران 🌷۱۰.احترام به شخصیت کودکان خصال ص۲۷۲ح ۱۲ 🌷۱۱.زیبا و بانرمی سخن گفتن......۴۴طه 🌷ارزش تربیت: من احیانا فکانما احیاالناس جمیعا......۳۲مائده نجات یک انسان ازجهنم وبدبختی،به قدرنجات همه ارزش دارد. @shahidmostafamousavi
❣آقامونه❣❣ 🍂🌹عطر عاشقی🤲🍂 🌷پیامبر اكرم(ص) فرمودند: 🌹"بنده ای نیست كه به وقت های نماز و جاهای خورشید(منظور نماز اول وقت است ) اهمیت بدهد، مگر این كه من سه چیز را برای او ضمانت می كنم: 🔺برطرف شدن گرفتاری ها و ناراحتی ها 🔺آسایش و خوشی به هنگام مردن 🔺و نجات از آتش. 📚سفینه البحار،ج ۲، ص ۴۲. 🍂🌹👇🍂🌹👇🍂🌹👇🍂🌹👇🍂 ای جانم نماز با کیفیت یعنی این 🍂👈وقت نماز به افق تهران🌹👉🍂 التماس دُعای فرج که درمان تمام دردهاست🤲🍂 @shahidmostafamousavi
🔴منبع امنیتی عراقی: 🔵آمریکا برای انتقال سفارت‌ها به «عین الاسد» برنامه‌ری می‌کند. 🔵 یک منبع امنیتی در استان الانبار (غرب عراق) می‌گوید که آمریکا در حال برنامه‌ریزی برای تشویق کشورها به انتقال سفارتشان به پایگاه «عین الاسد« است. 🔵یک منبع امنیتی در استان الانبار (غرب عراق)، امروز (جمعه)، گفت که آمریکا در حال برنامه‌ریزی برای تشویق کشورها است تا سفارت خود را به پایگاه «عین الاسد» در شمال بغداد منتقل کنند. 🔵پایگاه عین‌الأسد که بزرگترین مقر نیروهای آمریکایی در عراق است، بامداد ۱۸ دی ماه هدف عملیات موشکی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. این عملیات موشکی بخشی از پاسخ ایران به ترور سردار سلیمانی و یارانش بود. در حالی که دولت آمریکا در ابتدا ادعا کرد در این حمله به هیچ نیروی آمریکایی آسیب نرسیده، اما واشنگتن در روزهای اخیر به صدمه دیدن بیش از ۱۰۰ نفر از نیروهایش در این حمله اذعان کرده است. 🔵این منبع در گفت‌و‌گو با خبرگزاری «المعلومه» در این خصوص گفت: «نیروهای آمریکایی برنامه‌ای را آغاز کرده‌اند که هدف آن تشویق کشورها خارجی به انتقال سفارتشان از بغداد به پایگاه هوایی عین الاسد به شهر هیت غرب الانبار است». 🔵پیشتر، یک منبع امنیتی عراقی گفت که آمریکا درصدد ساخت یک فرودگاه در نزدیکی پایگاه عین الاسد در استان الانبار است و مقدمات کار را نیز آغاز کرده است. 🔵به گفته این منبع امنیتی، آمریکا قصد دارد این برنامه را با استفاده از اختصاص ساختمان‌های مستحکم در پایگاه یاد شده اجرایی کند. 🔵این منبع ادامه داد که علت این اقدام آمریکا آن هم در شرایط شیوع ویروس کرونا در عراق هنوز مشخص نشده است. منبع امنیتی یاد شده همچنین گزارش کرد که نیروهای آمریکایی پروژه‌هایی بازسازی تعدادی از ساختمان‌های متروکه در پایگاه عین الاسد را آغاز کرده‌اند. وی در پایان سخنانش خاطر نشان کرد که مدتی است که فرود هواپیماهای نفربر آمریکایی به پایگاه عین الاسد زیاد شده است. پیشتر، یک منبع امنیتی عراقی از فرود چند هواپیمای حامل نظامیان و مستشاران آمریکایی در پایگاه «عین‌الاسد» در استان الانبار خبر داد @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅راه نجات از فتنه ها و گمراهی های آخرالزمان ✍امیر مؤمنان(ع) در ضمن خطبه ای بلند، برای رهایی از فتنه ها و مصون ماندن از عذاب الهی که فرجام فرو افتادگان در آنهاست ،این چنین فرموده اند: "من و رسول خدا(ص) بر لب حوض هستیم و خاندان ما با ما هستند پس هر کس ما را بخواهد باید ما را بگیرد و به ما عمل کند زیرا ما خاندانی هستیم که از آن ماست. برای دیدار ما در کنار حوض با هم رقابت کنید، چون ما دشمنان را از آن دور و دوستانمان را از آن سیراب می سازیم. هر کس از آن آب نوشد هرگز تشنه نشود، و حوض ما پر است و از دو آبریز بهشتی در او ریخته می شود؛ یکی «تسنیم» و دیگری «معین». در دو طرف این حوض، زعفران است. کسی را بر ما نمی گزیدند ولی اوست که از بندگانش هر که را بخواهد ویژه رحمتش کند، پس خدا را ستایش می کنم بدین نعمت ها که مخصوص شما قرار داده و بر حلال زادگی شما، چون یاد ما خانواده، شفای هر درد، بیماری و وسوسة شک آور است، و البته دوستی ما خشنودی خداست، و هر کسی که راه ما را گیرد، فردا در «حظیر القدس» و «فردوس برین» با ماست، و منتظر امر ما همچون کسی است که در راه خدا به خونش غلتد، و هر که فریاد ما را بشنود ولی ما را یاری نکند خدا به رو بر سر دو سوراخ بینی او را در دوزخ سرنگون سازد. 📚پی نوشت: 35. ر. ک: کمال الدین، ج2، ص654 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ⏰ @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷یا صاحب الزمان(عج)🌷 🍃اباصالح 🍃هر کجا رفتی یاد ما هم باش 💔 🌹🍃🌹🍃 ‌‌💫✨👇 🆔 @shahidmostafamousavi
🕊خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم @shahidmostafamousavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
2⃣2⃣قسمت بیست و دوم 🕊خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم @shahidmostafamousavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌻☘ 🎙 یک لحظه کانال❣ @shahidmostafamousavi 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا تیر ۳شعبه به گلویش زده بودند؟) من که بغض گلویم را گرفته بود گفتم: بله، ولی این سؤال‌ها را نپرس... ایـن‌ها روضه‌های سوزناکی است که جگر انسان را کباب می‌کند. اما او که تازه وقایع کربلا را شنیده بود دوباره پرسید: چرا تیر 3شعبه به گلوی این طفل زدند؟😭 گفتم:چون امام حسین علیه السلام طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته بودند و به دشمنان منافق و کافر فرمودند: حالا که به زعم خودتان با من دشمن هستید و می جنگید خودتان این بچه را بگیرید و سیراب کنید. 🔸خانم دکتر در حالیکه بسیار منقلب شده بود و هق هق گریه می‌کرد گفت: آخر کجای عالم در جواب درخواست آب دادن به طفل 6ماهه، آن هم فرزند پیامبرشان، با تیر سه شعبه به گلوی آن بچه پاسخ می‌دهند؟! حاج آقا من در عالم رؤیا دیدم که حتی آن تیر سمی و زهر آلود نیز بود!!! و بلند بلند گریه می کرد... 〰〰〰🌸🌸〰〰〰 به برکت سید الشهدا علیه السلام آن خانم دکتر جوان چنان متحول شده بود که موقع بازگشت کاروان به ایران می‌گفت: من با شما نمی آیم و می خواهم اینجا باشم... من قلبم و روحم در کربلاست... بالأخره با اصرار فراوان و قول به اینکه دوباره برای پابوس و عرض ارادت به کربلا می آید حاضر شد برگردد. بعد از چند هفته که به مشهد مقدس مراجعت کردیم، روزی وارد مطبش شدم، دیدم که عکس‌ها و نوشته‌هایی بر روی دیوار از امام حسین علیه السلام زده شده بود. آنجا دیگر دکتری مؤمنه و صالحه و دلباخته سید الشهداء علیه السلام بود، دکتری که حالا بسیار باوقار و امام حسینی شده بود و حتی مریض ها هم در مطبش صف کشیده بودند. با خوش‌رویی ار من پذیرایی کرد و گفت: باور نمی‌کنید از زمانی که از کربلا به مشهد آمدم، امام حسین علیه السلام به نگاهم و قلمـم اثری عجیب داده اند چرا که من با همان نگاه اول درد و مرض اطفال را تشخیص می‌دهم و حتی آنها را برای آندوسکوپی هم نمی‌فرستم و با اولین نسخه مریض‌ها خوب می‌شوند، فقط به برکت آقای مظلوم و کریم مولانا اباعبدالله الحسین علیه السلام 📕کتاب خروش خدا صفحه 83📕 علیرضا ثبتی گجوان 🔆خدایا به خون گلوی حضرت علی اصغر علیه السلام، خون آن مظلومی که به فرموده امام صادق علیه السلام "اگر یک قطره از آن بر روی زمین ریخته می شد، خداوند قهار بساط زمین و آسمان را حجمع می کرد" قَسَمت می‌دهیم آخرین خلیفه و جانشینت را بدون وقوع علائم حتمی در عالم، ظاهر بفرما آمین یا رب العالمین... اللهم عجل لولیک الفرج سلامتی امام عصر علیه السلام... پیروزی رزمندگان اسلام... سلامتی همه بیماران... صلوات🌹 التماس دعا🤲 @shahidmostafamousavi
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ "بر اساس داستان واقعی شصت و ششم: ✍با پدرم حرف بزن ♥️پشت سر هم زنگ می زد… توان جواب دادن نداشتم… اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم… توی حال خودم نبودم، دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد… . 🦋– چرا دست از سرم برنمی داری؟ برو پی کارت… – در رو باز کن زینب، من پشت در خونه ات هستم… تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه… – دارو خوردم… اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان… ♥️یهو گریه ام گرفت، لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم… حتی بدون اینکه کاری بکنه وجودش برام آرامش بخش بود… تب، تنهایی، غربت… دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم… – دست از سرم بردار … چرا دست از سرم برنمی داری؟ 🦋اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟ اشک می ریختم و سرش داد می زدم… – واقعا داری گریه می کنی؟ من واقعا بهت علاقه دارم… توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ ♥️پریدم توی حرفش… – باشه، واقعا بهم علاقه داری؟ با پدرم حرف بزن، این رسم ماست… رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم… . چند لحظه ساکت شد، حسابی جا خورده بود… – توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ 🦋آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم… دیگه توان حرف زدن نداشتم… – باشه، شماره پدرت رو بده… پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ من فارسی بلد نیستم… ♥️– پدرم شهید شده، تو هم که به خدا و این چیزها اعتقاد نداری… به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردمو ادامه دادم: از اینجا برو… برو… و دیگه نفهمیدم چی شد… از حال رفتم… ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○ "بر اساس داستان واقعی شصت و هفتم: ✍۴۶ تماس بی پاسخ ❤️نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم… سرگیجه ام قطع شده بود… تبم هم خیلی پایین اومده بود… اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم… از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم، بلند که شدم… دیدم تلفنم روی زمین افتاده… باورم نمی شد… چهل و شش تماس بی پاسخ از دکتر دایسون… 🦋با همون بی حس و حالی، رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم… تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد… پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین… از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم… انگار نصف جونم پریده بود… . ❤️در رو باز کردم… باورم نمی شد… یان دایسون پشت در بود… در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد… با حالت خاصی بهم نگاه کرد… اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام… .– با پدرت حرف زدم… گفت از صبح چیزی نخوردی… مطمئن شو تا آخرش رو می خوره… 🦋این رو گفت و بی معطلی رفت… خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل… توش رو که نگاه کردم چند تا ظرف غذا بود… با یه کاغذ که روش نوشته بود… – از یه رستوران اسلامی گرفتم، کلی گشتم تا پیداش کردم… دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری… . نشستم روی مبل … ناخودآگاه خنده ام گرفت… ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○ 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
دو شهید غریب 🔴اگر گذرتان به بهشت زهرا تهران افتاد حتما ''بر سر مزار این دوقلوها'' بروید! ❤❤ *برادران دو قلویی که غریبانه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است!! قصه مظلومانه این دو برادر را با هم بخوانیم.... ثابت و ثاقب شهابی نشاط را کسی نمیشناخت. عملیات مسلم ابن عقیل در منطقه سومار اولین‌باری بود که آنها پا به جبهه گذاشته بودند. تا اینکه در سال 61 در اوج سالهای جنگ ایران و عراق ناگهان تبدیل به امدادگران خستگی ناپذیر گردان سلمان شدند. همرزمان این دو شهید می‌گویند وقتی نامه‌ به خط مقدم می‌آمد، معمولاً ثابت و ثاقب غیبشان می‌زد! یک‌بار یکی از رزمندگان متوجه شد که وقتی همه گرم نامه خواندن هستند و خبر سلامتی خانواده و عکس‌هایشان را با وجد نگاه میکنند، دوقلوها دست در گردن هم در کنج سنگر، های های گریه می‌کنند! این رزمنده میگوید بعدها که موضوع را جویا شدیم، فهمیدیم آنها بی‌سرپرست هستند. هر بار دل‌شان می‌شکند که کسی آنسوی جبهه چشم انتظارشان نیست. عکس‌های کودکی و زنبیل قرمزی که در آن سر راه گذاشته شده‌اند را بغل کرده گریه می‌کنند. جنگ شوخی بردار نیست. رحم ندارد... زن و شوهر و بچه نمیشناسد... برادر نمیشناسد... این را نمیفهمد که وقتی از دار دنیا فقط و فقط یک برادر داری یعنی چه.... جنگ بی رحم است و اینطور میشود که کمی بعد ثاقب، به دلیل مجروحیت های ناشی از جنگ شهید میشود و برادرش که فقط با چند ثانیه اختلاف از او به این دنیا آمده را تنها میگذارد. چیزی نمیگذرد که برادرش هم دوری او را تاب نمی آورد و بر اثر استنشاق گازهای شیمیایی او هم شهید میشود. روزی شخصی ثاقب و ثابت را پشت به یکدیگر داخل آن زنبیل کوچک قرمز رنگ گذاشته بود و زیر شرشر باران کنار درب ورودی بهزیستی رهای‌شان کرده بود. حال درد نان بود یا درد جان،کسی نمی‌دانست. از آن پس بود که آن زنبیل کوچک شد تنها یادگاری از مادر ندیده‌شان. ثاقب و ثابت سالها از کرمانشاه و غرب کشور گرفته تا اهواز و خرمشهر، به هر کجا که اعزام می‌شدند، در درون ساکشان اعلامیه‌هایی را به همراه داشتند که عکسی از دوران کودکی‌شان، به همراه دست نوشته‌ای بود که به در و دیوار شهرها می‌چسبانیدند: "مادر، پدر! از آن روز که ما را تنها در کنار خیابان رها کردید و رفتید سالها میگذرد. حال امروز دیگر ما برای خودمان مردی شده‌ایم ولی همچنان مشتاق و محتاج دیدار شماییم..." اما هیچگاه روزی فرا نرسید که قاب عکسی باشد و عکسی از ثاقب و ثابت و خانواده‌شان در کنار یکدیگر. اما از شیرخوارگاه تا آسمان برای این دو برادر راه طولانی و پر پیچ و خمی نبود... آنچه که امروز از ثاقب و ثابت شهابی نشاط باقی است، ۲ قبر مشکی رنگ شبیه به هم و در کنار هم در قطعه ۵۰ گلزار شهدای بهشت زهرا(س) است. اگر چنانچه گذارمان به گلزار شهدای بهشت زهرا افتاد، جایی ما بین قبور قطعه ۵۰، ردیف ۶۷، شماره ۱۹ وردیف ۶۶ شماره ۱۹، دو برادر شهیدی آرام کنار یکدیگر خفته اند که شب‌های جمعه، هیچ‌گاه مادر و پدری زائر مزارشان نبوده است! و سخت چشم به راهند... دوستان‌ اگر‌ رفتید‌ بهشت‌ زهرا‌ سر‌مزار‌این‌ دو شهید‌ حتما‌ برید. خیلی غریبند. هیچ کس را ندارند ولی به‌ گردن‌ تک‌تک‌ ما‌حق‌دارند... لطفا برای شادی روح همه ی درگذشتگان که دستشان از دنیا کوتاهه یه صلوات بفرستید... مخصوصا برای این دوتا بردار 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 🌷روحشون شاد و یادشان گرامی باد @shahidmostafamousavi 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شما باید امروز بامن هم رو در رو شوید @shahidmostafamousavi
عروس فاطمه امشب به پاس یاری قرآن برای سنگر الله اکبر،اکبر آورده جوانان را بشارت ده خدا از نسل پیغمبر برای جانفشانی بر جوانان رهبر آورده در بیت حسین بن علی جشن وسرور است میلاد عزیزی زسرا پردهٔ نور است   میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک @shahidmostafamousavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همسرم بسیار مرتب و شیک‌پوش بود👌. زندگی را دوست داشت. عاشق زندگی بود. محمدآقا وقتی پاسدار شد برای این نبود که منبع درآمدی داشته باشد، نه! می‌توانست درآمد زیادی را هم از کار و کاسبی دیگر تأمین کند❗️ اما سپاه را انتخاب کرد. زمانی که در آزمون‌های مربوطه برای استخدامی سپاه شرکت کرد، مشکلات و مباحثی وجود داشت که مانع جور شدنش می‌شد. محمدآقا به حضرت زینب (س) متوسل شد و جور شد🌹. عدد ابجد نام بی‌بی زینب (س) ۶۹ است و ایشان این عدد را خیلی دوست داشت و طبق این علاقه نذر می‌کرد. به خانم‌ام‌البنین ارادت داشت و برای وفات ایشان در منزل مراسم می‌گرفت. میلاد امام حسین (ع) را هم جشن می‌گرفت و مراسم جشن به پا می‌کرد.🎉 محمدآقا یک آدم عادی بود. خیلی مذهبی نبود. با دلش زندگی می‌کرد. هم خودش لذت می‌برد و هم اطرافیانش. من همیشه می‌گفتم شما بیش از حد مهربان هستید🌷. شاید کمتر کسی در برخورد اولیه متوجه می‌شد که ایشان نظامی است. عاشق زندگی بود. برای بچه‌ها آرزو‌های بزرگ داشت. همسرم کلاس خط می‌رفت✍ و به دخترم قول داده بود با هم به کلاس خط بروند. همسرم که شهید شد دخترم گفت: بابا قول داده بود من را به کلاس خط ببرد😔. بعد از شهادت محمد در میان وسایلش دفترچه خطی را پیدا کردم. گفتم ببین بابا تا اینجا هم در فکر تو بوده و این دفتر را گذاشته که شما تمرین کنید🗒. همین هم باعث آرامش خاطرش شد. زیارت عاشورا‌های بعد نماز صبحش قضا نمی‌شد. اگر نماز صبحش قضا می‌شد به محض اینکه بیدار می‌شد نمازش را می‌خواند. در هیچ شرایطی زیارت عاشورایش ترک نشد.👌 شهید مدافع حرم محمد جنتی🌹 🕊 @shahidmostafamousavi
🕊خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم @shahidmostafamousavi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسمت پایانی 🕊خداحافظ سالار 💟خاطرات پروانه چراغ نوروزی، همسر سردار شهید مدافع حرم 🔴کرونا ناو هواپیمابر هسته ای آمریکا را زمین گیر کرد @shahidmostafamousavi