eitaa logo
شهید مصطفی ردانی پور
109 دنبال‌کننده
2هزار عکس
528 ویدیو
15 فایل
«صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا» (از خدا خواستم که گمنام باشم) تولد:۱۳۳۷ شهادت:۱۵مرداد۱۳۶۲ محل شهادت و مفقودالأثری:حاج عمران کپی کردن حتی با حذف آی دی مورد رضایته(به شرط دعا برای ظهور امام زمان عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
گوشه ی خاکریز یک مجروح افتاده بود،رسیدیم بالای سرش علی نوری بود از نیروهای فعال منطقه، از دوره ی کردستان با مصطفی بود.چشمان نیمه بازش را باز کرد و با لحنی ملتمسانه گفت:آب! گفتم علی آب برات خوب نیست خونریزیت بیشتر میشه، اما او اصرار می کرد.مصطفی ظرف آبی را جلوی او گرفت و گفت: به شرط اینکه کم بخوری.علی ظرف آب را گرفت .دستانش می لرزید با هیجان به مقابل دهان آورد.لبان خشک‌شده‌اش نشان می‌داد که چقدر تشنه است. اما قبل از خوردن لحظه‌ای مکث کرد. سرش را بالا آورد. نگاهش را به دوردست‌ها انداخت! بعد ظرف آب را پس داد! با بی‌حالی سرش را برگرداند. قطره اشکی از گوشه‌ی چشمش جاری شد. مصطفی نشست و گفت: علی چی شد!؟ با صدایی بغض‌آلود و درحالی‌که به سختی نفس می‌کشید گفت: می‌دانم آخرین لحظه من است. بگذار مانند اربابم، تشنه‌لب باشم! مصطفی دستان علی را در دستش گرفت. علی رو به سمت کربلا با صدایی لرزان گفت: السلام علیک یا ... جمله نیمه‌تمام ماند! سرش افتاد روی زانوی مصطفی. از حال و هوای عملیات دور شده بودیم.صدای هق هق گریه ی مصطفی از دور هم شنیده می شد.. پ.ن:تصویر شهید ردانی پور در کنار فرزندان شهید علی نوری @shahidmostafaraddanipour