#کلام_استاد
☑️ سخنی پیرامون شخصیت امام صادق(علیه السلام)
به مناسبت اینکه امروز روز وفات امام ششم، صادق اهلالبیت(علیهم السلام) است، سخنان من در اطراف آن شخصیت بزرگوار و نکاتی از سیرت آن حضرت خواهد بود.
🔹امام صادق (ع) در ماه ربیعالاول سال 83 هجری در زمان خلافت عبدالملک بن مروان اموی به دنیا آمد، و در ماه شوال یا ماه رجب سال 148 هجری در زمان خلافت ابوجعفر منصور عباسی از دنیا رحلت کرد. در زمان یک خلیفه سفّاک اموی بهدنیا آمد و در زمان یک خلیفه مقتدر سفّاک عباسی از دنیا رحلت کرد، و در آن بین شاهد دوره فترت خلافت و انتقال آن از دودمانی به دودمان دیگر بود.
🔹امام صادق (ع) شیخالائمه است، از همه ائمه دیگر عمر بیشتری نصیب ایشان شد، شصت و پنج ساله بود که از دنیا رحلت فرمود. عمر نسبتا طویل آن حضرت و فتوری که در دستگاه خلافت رخ داد که امویان و عباسیان سرگرم زد و خورد با یکدیگر بودند، فرصتی طلایی برای امام به وجود آورد که بساط افاضه و تعلیم را بگستراند و به تعلیم و تربیت و تأسیس حوزه علمی عظیمی بپردازد، جمله «قال الصادق(ع)» شعار علم حدیث گردد، و به نشر و پخش حقایق اسلام موفق گردد. از آن زمان تا زمان ما هر کس از علما و دانشمندان اعم از شیعی مذهب و غیره که نام آن حضرت را در کتب و آثار خود ذکر کردهاند با ذکر حوزه و مدرسهای که آن حضرت تأسیس کرد و شاگردان زیادی که تربیت کرد و رونقی که به بازار علم و فرهنگ اسلامی داد توأم ذکر کردهاند؛ همانطوری که همه به مقام تقوا و معنویت و عبادت آن حضرت نیز اعتراف کردهاند.
🔹شیخ مفید از علمای شیعه میگوید آنقدر آثار علمی از آن حضرت نقل شده که در همه بلاد منتشر شده. از هیچکدام از علمای اهلبیت آنقدر که از آن حضرت نقل شد، نقل نشده. اصحاب حدیث نام کسانی را که در خدمت آن حضرت شاگردی کردهاند و از خرمن وجودش خوشه گرفتهاند ضبط کردهاند، چهار هزار نفر بودهاند و در میان اینها از همه طبقات و صاحبان عقاید و آراء و افکار گوناگون بودهاند.
🔹محمد بن عبدالکریم شهرستانی، از علمای بزرگ اهل تسنن و صاحب کتاب معروف الملل والنحل، درباره آن حضرت میگوید: «هُوَ ذو عِلْمٍ غَزیرٍ، وَ اَدَبٍ کامِلٍ فِی الْحِکمَةِ، وَ زُهْدٍ فِیالدُّنْیا، وَ وَرَعٍ عَنِ الشَّهَواتِ.» یعنی او، هم دارای علم و حکمت فراوان و هم دارای زهد و ورع و تقوای کامل بود. بعد میگوید مدتها در مدینه بود، شاگردان و شیعیان خود را تعلیم میکرد، و مدتی هم در عراق اقامت کرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و ریاست نشد و سرگرم تعلیم و تربیت بود. در آخر کلامش در بیان علت اینکه امام صادق(ع) توجهی به جاه و مقام و ریاست نداشت اینطور میگوید: «مَنْ غَرَقَ فی بَحْرِ الْمَعْرِفَةِ لَمْیقَعْ فی شَطٍّ، وَ مَنْ تَعَلّی اِلی ذِرْوَةِ الْحَقیقَةِ لَمْ یخَفْ مِنْ حَطٍّ.» یعنی آنکه در دریای معارف غوطهور است به خشکی ساحل تن در نمیدهد، و کسی که به قله اعلای حقیقت رسیده نگران پستی و انحطاط نیست.
🔹کلماتی که بزرگان اسلامی از هر فرقه و مذهب در تجلیل مقام امام صادق(ع) گفتهاند زیاد است، منظورم نقل آنها نیست، منظورم اشارهای بود به اینکه هر کس امام صادق (ع) را میشناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسهای عظیم و پرنفع و ثمر که آثارش هنوز باقی و زنده است میشناسد. حوزههای علمیه امروز شیعه، امتداد حوزه آن روز آن حضرت است.
🔹سخن در اطراف امام صادق(ع) میدان وسیعی دارد. در قسمتهای مختلف میتوان سخن گفت زیرا اولا سخنان خود آن حضرت در قسمتهای مختلف مخصوصا در حکمت عملی و موعظه زیاد است و شایسته عنوان کردن است؛ ثانیا در تاریخ زندگی آن حضرت قضایای جالب و آموزنده فراوان است. بعلاوه احتجاجات و استدلالات عالی و پرمعنی با دهریین و ارباب ادیان و متکلمان فرق دیگر اسلامی و صاحبان آراء و عقاید مختلف، بسیار دارد که همه قابل استفاده است. گذشته از همه اینها تاریخ معاصر آن حضرت که با خود آن حضرت یا شاگردان آن حضرت مرتبط است شنیدنی و آموختنی است.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 بیست گفتار، صفحه 119
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
فرخنده میلاد کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و آغاز دهه کرامت بر شما بزرگواران مبارک باد.
هدایت شده از در محضر استاد
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فرا رسیدن چهاردهم خرداد، سالروز عروج ملکوتی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی(قدس سره الشریف) تسلیت و تعزیت باد.
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
#کلام_استاد
✅ شخصیت امام خمینی(ره)
🔹من لااقل 12 سال در خدمت ایشان[حضرت امام]تحصیل کردهام؛ در سفری که به پاریس رفتم چیزهایی از روحیه این مرد کشف کردم که نه تنها بر ایمان من بلکه بر حیرت من افزود. وقتی که برگشتم رفقا پرسیدند چه دیدی؟ گفتم چهارتا «آمَنَ» دیدم:
🔸«آمَنَ بِهَدَفِهِ» به هدفش ایمان دارد. دنیا جمع بشوند نمیتوانند او را از هدفش منحرف کنند.
🔸«آمَنَ بِسَبیلِهِ» به راهی که برای هدف خودش انتخاب کرده ایمان دارد، امکان ندارد او را از این راه منصرف کرد؛ شبیه همان ایمانی که پیغمبر(ص) به هدفش و به راه خودش دارد.
🔸«آمَنَ بِقَوْلِهِ» من دیدم در همه رفقا و دوستانی که من سراغ دارم احدی به اندازه ایشان به روحیه مردم ایران ایمان ندارد. افرادی به ایشان میگویند کمی آرامتر، مردم سرد میشوند، مردم از پا در میآیند. میگوید مردم این طور نیستند که شما میگویید، من مردم را از شما بهتر میشناسم.
🔸از همه بالاتر: «آمَنَ بِرَبِّهِ». در جلسه خصوصی ایشان [امام] به من گفت: «فلانی این ما نیستیم [که این نهضت را ایجاد کردهایم] من دست خدا را حس میکنم.» آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس میکند و در راه خدا قدم برداشته، مصداق آن اصل قرآنی است: «انْ تَنْصُرُوا اللهَ ینْصُرْکمْ»، تو اول یک قدم به طرف خدا بردار، خدا به تو عنایت میکند. آیه دیگر:«انَّهُمْ فِتْیةٌ امَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدًی. وَ رَبَطْنا عَلی قُلوبِهِمْ اذْ قاموا»، جوانمردانی بودند، به پروردگارشان ایمان آوردند، اعتماد و تکیه کردند، خدا هم بر بینش آنها افزود. آنها برای خدا قیام کردند، ما هم دل آنها را محکم کردیم. این را من در این مرد میبینم. برای خدا قیام کرده و خدای متعال یک قلب قوی به این مرد داده که اصلا تزلزل، ترس، بیم در این دل راه ندارد.
🔹قرآن وعده داده که برای خدا قیام کنید، برای خدا عمل کنید، برای خدا بجنبید، آنوقت عنایات خدا را احساس میکنید. در خانهات بنشینی، خدا را نمیبینی، عنایت خدا را نمیبینی. ساکت باشی خدا را نمیبینی، عنایات خدا را نمیبینی. ساکن باشی خدا را نمیبینی، عنایت خدا را نمیبینی. حرکت کن، برای خدا هم حرکت کن، آنوقت است که خدا را میبینی و عنایات خدا را لمس میکنی. آدمی که به امید خدا و برای خدا حرکت کرده و عنایات خدا را دائما به چشم دل میبیند آیا او از تهدید میترسد؟
🔹به یکی از مقامات که زمانی با من صحبت میکرد، گفتم آیا هیچ کس باور میکند که این مردی که روزها مینشیند این اعلامیههای آتشین را میدهد سحرها اقلا یک ساعت با خدای خودش راز و نیاز میکند و اشکهاست که دائما جاری است؟! هیچ کس باور نمیکند. درست نمونه علی(ع) است. فرزند علی(ع) است و علیوار و «بچه علی» وار عمل میکند: هُوَ البَکاءُ فِی الْمِحْرابِ لَیلًا/هُوَ الضَّحّاک اذَا اشْتَدَّ الضَّرابُ. شاعر درباره علی(ع) گفته است: در میدان جنگ به روی دشمن لبخند میزند، در محراب عبادت در حالی که به خدای خودش توجه دارد اشک میریزد؛ و ما نمونهاش را در این مرد داریم میبینیم. کسی باور نمیکند که این فردی که در روزها اینچنین اعلامیههای آتشین میدهد شبها با خدای خودش چه عوالمی دارد! چه راز و نیازی دارد! چه اشکها میریزد!
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 50
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
❇️ندای امام خمینی(ره)؛ ندایی برگرفته از قلب فرهنگ و تاریخ ملت ایران
🔹مسلمانان یک دوره خود باختگی را پشت سر گذاشتهاند و به یک دوره بازیافتگی خود رسیدهاند. لهذا جهان سومی در حال تولد است که شرق و غرب را به مقابله برانگیخته است. خود باختگی یعنی تزلزل شخصیت، بی ایمانی به خود، گم کردن خود، از دست دادن حس احترام به ذات و احساس کرامت ذات، بی اعتمادی و بیاعتقادی به فرهنگ خود و استعداد و شایستگی خود. اما به خود آمدن یعنی بازگشتن ایمان به خود و بیدارکردن حس احترام به خود و به تاریخ خود و شناسنامه تاریخی خود، نسب تاریخی خود. خود باختگی یعنی خود را هیچ دانستن و دیگری را شخص الیق دانستن.
🔹راستی چطور شد که امام خمینی رهبر مطلق شد که حتی آنان که با ایشان از نظر ایده و هدف در قطب مخالفند چارهای از اذعان به این رهبری ندارند؛ اگر ایشان را نفی کنند، بلافاصله خودشان نفی کلی میشوند. چرا سخنان امام این همه موج میآفرید و شادی میآفرید؟ چرا اعلامیه هایش با نبودن امکانات و وسایل و با بودن اختناقها و شکنجهها و خطر مرگها به سرعت در سراسر کشور پخش میشد؟ آیا به خاطر از جان گذشتگیاش بود؟ به خاطر مبارزه با ظلم و دفاع از مظلوم بود؟ به خاطر صداقت و صراحت و شجاعت و افسون ناپذیری و سازش ناپذیری او بود؟ بدون شک همه اینها بود.
🔹اما مطلب اساسی چیز دیگر بود و آن اینکه ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت برمیخاست. مردمی که چهارده قرن حماسه محمد، علی، زهرا، حسین، زینب، سلمان، ابوذر و صدها و هزارها زن و مرد دیگر را شنیده بودند و با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم ایشان شنیدند، علی را و حسین را در چهره او دیدند، او را آیینه تمام نمای فرهنگ خود- که تحقیر شده بود و داشتند اعتقاد و اعتماد خود را از کارآیی ایمان خود و فرهنگ خود از دست میدادند- تشخیص دادند.
🔹او چه کرد؟ او به مردم ما شخصیت داد، یعنی شخصیت واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنها بازگرداند، آنها را از حالت ازخود باختگی و استسباع خارج کرد، گفت اسلام نجات بخش شماست، جهاد اسلامی را مطرح کرد، جدا نبودن دین از سیاست را مطرح کرد، توکل و اعتماد و اطمینان به لطف خدا را مطرح کرد، وظیفه شرعی و دینی را مطرح کرد، اجر و پاداش شهیدان را مطرح کرد. مردمی که سالها شنیده و آرزو کرده بودند خطاب به حسین بن علی: یا لیتنی کنت معکم فأفوز فوزاً عظیماً، خود را در صحنهای دیدند که حسین آن را به رسمیت میشناسد. صحنه کربلا، صفین، بدر، احد، حنین، تبوک، خیبر را در مقابل خود دیدند. این بود که غسل کردند و از سرچشمه عشق خدا وضو ساختند و چهار تکبیر زدند یکسره بر هرچه که هست.
📚یادداشتهای استاد مطهری، جلد 10، صفحه 26
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
هدایت شده از در محضر استاد
#کلام_استاد
✅ نقش روحانیت در نهضت انقلابی ایران
🔹در نهضتی که از 15 خرداد به این طرف شد، روحانیت تنها نیرویی بود که پیش افتاده بود و پیشتاز بود و به گونهای وارد عمل شد که فساد را از ریشه کند. دست انداخت روی آن ریشه اصلی: استبداد داخلی، استعمار خارجی. یک درخت 2500 ساله را که احدی خیال نمیکرد بکند، کند و دور انداخت، یک امر باورنکردنی برای دنیا.
🔹آنچه گفتیم مربوط به گذشته این انقلاب و رابطه روحانیت با گذشته انقلاب بود. برای ما کافی نیست که پیوسته بیاییم درباره روحانیت و گذشته انقلاب بحث کنیم و خودمان را سرگرم کنیم که روحانیت چنین نقشی در گذشته داشته است. گذشته گذشت. فکر برای آینده باید کرد. در آینده، این انقلاب نیاز زیادی به روحانیت دارد به شرط آن که روحانیت وظایف خودش را در آینده انقلاب خوب درک کند. کارش را باید ده برابر کند، تحقیق علمیاش را باید ده برابر کند، تبلیغش را باید ده برابر کند. رابطهاش را با مردم، در جمع مردم آمدن، به میان مردم رفتن، درد مردم را از نزدیک لمس کردن و احساس کردن، اینها را باید چندین برابر کند.
📚 آینده انقلاب اسلامی ایران، صفحه 187
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ حرف بقالها
🔹در زمانی که علی بن موسی الرضا(ع)از طرف مأمون به خراسان احضار شده و اجباراً با شرایط خاصی ولایت عهد مأمون را پذیرفته بود، «زیدالنار» برادر امام نیز در خراسان بود. زید به واسطه داعیه ای که داشت و انقلابی که در مدینه برپا کرده بود، مورد خشم و غضب مأمون قرار گرفته بود. اما مأمون که آن ایام سیاستش اقتضا میکرد حرمت و حشمت امام رضا(ع) را حفظ کند، به خاطر امام از قتل یا حبس برادرش زید صرف نظر کرد.
🔹روزی در یک مجلس عام عده زیادی شرکت داشتند و امام رضا(ع) برای آنها صحبت میکرد. از آن سو زید عدهای از اهل مجلس را متوجه خود کرده بود و برای آنها در فضیلت سادات و اولاد پیغمبر و اینکه آنان وضع استثنائی دارند، داد سخن میداد و مرتب میگفت: «ما خانواده چنین، ما خانواده چنان.»
🔹امام متوجه گفتار زید شد. ناگهان نگاه تند و فریاد «یا زید!» امام، زید و همه اهل مجلس را متوجه کرد. فرمود: «ای زید! حرفهای بقالهای کوفه باورت آمده و مرتب تحویل مردم میدهی. اینها چه چیز است که به مردم میگویی؟! آن که شنیدهای خداوند ذریه فاطمه را از آتش جهنم مصون داشته است، مقصود فرزندان بلافصل فاطمه یعنی حسن و حسین و دو خواهر ایشان است. اگر مطلب اینطور است که تو میگویی و اولاد فاطمه وضع استثنائی دارند و به هر حال آنها اهل نجات و سعادتند، پس تو نزد خدا از پدرت موسی بن جعفر(ع) گرامی تری، زیرا او در دنیا امر خدا را اطاعت کرد، قائم اللیل و صائم النهار بود، و تو امر خدا را عصیان میکنی، و به قول تو هر دو، مثل هم، اهل نجات و سعادت هستید. پس برد با تو است، زیرا موسی بن جعفر(ع) عمل کرد و سعادتمند شد و تو عمل نکرده و رنج نبرده گنج بردی.
🔹علی بن الحسین زین العابدین(ع) میگفت: «نیکوکار ما اهل بیت پیغمبر دو برابر اجر دارد و بدکار ما دو برابر عذاب- همانطور که قرآن درباره زنان پیغمبر تصریح کرده است- زیرا آن کس از خاندان ما که نیکوکاری میکند در حقیقت دو کار کرده: یکی اینکه مانند دیگران کار نیکی کرده، دیگر اینکه حیثیت و احترام پیغمبر را حفظ کرده است. آن کس هم که گناه میکند دو گناه مرتکب شده: یکی اینکه مانند دیگران کار بدی کرده، دیگر اینکه آبرو و حیثیت پیغمبر را از بین برده است».
🔹آنگاه امام رو کرد به حسن بن موسای وشّاء بغدادی- که از اهل عراق بود و در آن وقت در جلسه حضور داشت- و فرمود: مردم عراق این آیه قرآن را: «انَّه لَیسَ مِنْ اهْلِک انَّهُ عَمَلٌ غَیرُ صالِحٍ» چگونه قرائت میکنند؟
🔹یا ابن رسول الله! بعضی طبق معمول «انه عملٌ غیرُ صالح»[یعنی این فرزند تو فرزندی است ناصالح] قرائت میکنند، اما بعضی دیگر که باور نمیکنند خداوند پسر پیغمبری را مشمول قهر و غضب خود قرار دهد، آیه را «انه عملُ غیرِ صالح»[یعنی او فرزند آدم بدی است، فرزند تو نیست] قرائت میکنند و میگویند او درواقع از نسل نوح نبود؛ خداوند به او گفت: ای نوح! او از نسل تو نیست، اگر از نسل تو می بود من به خاطر تو او را نجات میدادم».
🔹امام فرمود: «ابدا اینطور نیست! او فرزند حقیقی نوح و از نسل نوح بود. چون بدکار شد و امر خدا را عصیان کرد، پیوند معنویاش با نوح بریده شد. به نوح گفته شد این فرزند تو ناصالح است، از این رو نمیتواند در ردیف صالحان قرار گیرد. موضوع ما خانواده نیز چنین است. اساس کار، پیوند معنوی و صلاح عمل و اطاعت امر خداست. هرکس خدا را اطاعت کند از ما اهل بیت است، گو اینکه هیچ گونه نسبت و رابطه نسلی و جسمانی با ما نداشته باشد، و هرکس گنهکار باشد از ما نیست، گو اینکه از اولاد حقیقی و صحیح النسب زهرا(س) باشد. همین خود تو که با ما هیچ گونه نسبتی نداری، اگر نیکوکار و مطیع امر حق باشی از ما هستی».
📚داستان راستان، جلد 2، صفحه 117
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
✅ استاد مطهری و دکتر شریعتی
🔹اصولاً نظر استاد شهید آیت الله مطهری(ره) درباره مرحوم دکتر علی شریعتی یک سیر نزولی داشته و همواره به یک نحو نبوده است. شاید خواننده محترم مطلع باشد که اولین شخصیتی که به هنرمندی و قدرت بیان دکتر شریعتی پی برد استاد مطهری بود. آن زمان مقارن بود با تأسیس حسینیه ارشاد در تهران و استاد مناسب دیدند که از دکتر در برنامه های حسینیه ارشاد استفاده شود و در مقابل برخی مخالفین چنین استدلال می کردند که جوانان در این اوضاع و احوال و با تبلیغاتی که رژیم شاه علیه روحانیت کرده است، حرف افراد اروپا دیده و با ظاهر امروزی را بهتر قبول می کنند، لهذا باید از این افراد هم استفاده شود.
🔹برخی دعوت استاد از دکتر را نقطه ضعف و اشتباهی از ناحیه استاد شمرده اند؛ معتقدند استفاده از افرادی که تحصیلاتشان در اروپا بوده و ظاهری غیر اسلامی دارند به مصلحت نیست، ولی از نظر نگارنده این امر از نقاط قوت استاد شهید بوده است که ایشان به صرف اینکه تحصیلات دکتر در اروپا بوده و او مثلاً کراوات می زند و ریش خود را می تراشد، وی را طرد نکرده و خواسته اند از او در حد تخصص وی به نفع اسلام و جذب جوانان به سوی اسلام بهره برداری کنند با این دید که وی همواره در ارتباط با ایشان و تحت کنترل ایشان است. بعلاوه این امر حاکی از وجود روحیه کار دسته جمعی و نه تک روی در استاد مطهری است.
🔹ولی همواره افرادی پیدا می شوند که هدف های دیگری دارند و همینکه یک نفر محبوبیت پیدا کرد سعی می کنند از او به صورت ابزاری استفاده کنند و متأسفانه در مورد دکتر شریعتی چنین حادثه ای اتفاق افتاد. افرادی که هیچ اعتقادی به روحانیت نداشتند و بلکه کینه آن را در دل داشتند و بدبختانه عضو هیئت مدیره حسینیه ارشاد بودند همینکه احساس کردند که با وجود دکتر دیگر مشکل جمع کردن جمعیت ندارند و نیاز چندانی به روحانیت نیست شروع کردند به کارشکنی در مقابل اهداف مؤسس حسینیه یعنی استاد مطهری، و کار را به جایی رساندند که مانع ارتباط دکتر با استاد شهید بودند و سرانجام نیز که استاد احساس کردند قضیه مشکوک شده است و نام ایشان هست در حالی که از بسیاری از کارهایی که در حسینیه انجام می شود اطلاع ندارند و علماء و مردم ایشان را مسئول می شناسند، از عضویت خود در هیئت مدیره حسینیه ارشاد استعفا داده و به طور کلی از این موسسه کناره گیری کردند.
🔹پس مهم این است که این گونه افراد تحت نظارت اسلام شناسان آگاه به زمان به فعالیت بپردازند تا فاجعه به بار نیاید. درباره دکتر شریعتی نیز نقص کار در اینجا بود که ارتباط وی را با استاد قطع کردند و آنچه می خواستند اتفاق افتاد و الا اصل استفاده از دکتر در حسینیه ارشاد را نمی توان نقصی بر استاد دانست.
🔹باری طبعاً در آن دوره نظر استاد شهید درباره مرحوم دکتر نظری مثبت و امیدوار به آینده بوده است. پس از تحولات حسینیه ارشاد و نیز انتشار برخی آثار دکتر شریعتی، نظر استاد شهید درباره مرحوم دکتر تنازل کرد ولی برای آنکه رژیم شاه بهره برداری نکند استاد هیچ گاه علناً به اظهار نظر نپرداخت بلکه امیدوار بود که وی را به اصلاح آثارش ترغیب نماید و تا حدی نیز موفق شدند و وی به اشتباهات خود اعتراف کرد و قول اصلاح آنها را نیز داد اما آنها که می خواستند از وضع به وجود آمده بهره برداری کنند مانع ایجاد می کردند و سرانجام وی در 29 خرداد 1356 در بیمارستانی در لندن دار فانی را وداع گفت. طرفداران متعصب او و بیشتر آنها که می خواستند به بهره برداری خود ادامه دهند سعی کردند که رحلت او را به گردن ساواک بیندازند و وی را شهید بنامند ولی نتیجه کالبد شکافی که توسط پزشکان معالج به عمل آمد این بود که وی به مرگ طبیعی درگذشته است.
📚سیری در زندگانی استاد مطهری، صفحه 208
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
⛔️خطر منافق
🔸چرا قرآن این همه درباره معرفی منافقین اهتمام نمودهاست؟ این مسئله را مفسرین طرح کردهاند و معمولاً چنین پاسخ دادهاند: با وجود اینکه منافق یکی از اقسام کافر است در عین حال چنانکه از قرآن در بعضی موارد استفاده میشود منافق خطرش برای اسلام از کافر بیشتر است، زیرا کافر- یعنی کسی که قرآن اصطلاحاً او را کافر میخواند- کسی است که خدا و پیغمبر را قبول ندارد ولی صداقت دارد، یعنی علناً اظهار میکند و تکلیف مردم با او روشن است. ولی آن کس که بر روی عقیده قلبی خود روپوش نهاده و به زبان طوری سخن میگوید و در دل طور دیگر است، خطرش بسیار زیاد است زیرا مردم مسلمان را گول میزند، و هیچ گاه مردم از کفار گول نمیخورند. و لذا میفرماید: انَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْک الْاسْفَلِ مِنَ النّارِ.
🔸اینکه در تاریخ میبینیم پیامبر(ص) جنگید و پیروز شد ولی علی(ع) نتوانست مانند رسول الله پیش ببرد، جهتش همین است که پیامبر(ص) با کفار جنگید و علی(ع) با منافقین؛ یعنی رسول الله با مردمی جنگید که در مسلک و مرام خودشان صادق و صریح بودند و وقتی میگفت بگویید لا اله الّا الله میگفتند ما قبول نداریم. در مقابل رسول الله ابوسفیان شعار میداد: اعْلُ هُبَل، اعْلُ هُبَل و پیغمبر در مقابل آنان میگفت بگویید: اللهُ اعلی و اجلُّ و بالاخره الله با هبل رو در روی هم قرار می گرفت، لذا نتیجه معلوم بود: پیروزی الله و شکست هبل.
🔸ولی علی(ع)با همان ابوسفیانها روبرو بود اما شعارشان شعار اسلام بود. معاویه که همواره دنباله رو اهداف پدرش ابوسفیان بود اگر علناً شعارش اعْلُ هُبَل میبود صد درصد از علی(ع) شکست میخورد ولی اینک لباس اسلام به تن کرده و به جای اعْلُ هُبَل گفتن در حالی که برای اسلام اشک تمساح میریزد شعار میدهد که: وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیهِ سُلْطاناً فَلا یسْرِفْ فِی الْقَتْلِ انَّهُ کانَ مَنْصوراً و فریاد میزد: خلیفه مظلوم پیامبر، عثمان، شهید شده است. ایها الناس! مگر میشود خون خلیفه پیامبر هدر رود؟! و بدین وسیله مردم را برای انتقام گرفتن از قاتلین عثمان بسیج مینماید و سپس علی(ع) را به عنوان رهبر آنان معرفی میکند! و حال اینکه کشنده واقعی عثمان خود معاویه است و این کلام علی(ع)در نهجالبلاغه است که: وَ هُمْ یطْلُبونَ دَماً هُمْ سَفَکوهُ و نیز میفرماید: «آن روزی که عثمان کمک خواست چرا به او کمک نکردی؟! چون منتظر بودی عثمان کشته شود و از کشتهاش بهرهبرداری کنی.»
🔸و آخرالامر نیز در صفّین هنگامی که{معاویه} احساس شکست کرد، باز از نقشههای فریبکارانه و منافقانه استفاده نمود و قرآن را بر نیزه کرد؛ یعنی ما تسلیم قرآن هستیم. و علی(ع)که میدانست چه نیرنگی در کردار آنان خفته است فریاد میزد: بزنید و به پیشرفت خودتان ادامه دهید. اما مقدسین نادانی که از خطر منافقین آگاه نبودند فریاد برآوردند که ما با قرآن نمیجنگیم، و اینکه تو میگویی معنایش این است که ما با قرآن بجنگیم. و بدین وسیله حزب اموی خود را نجات داد.
🔸این است خطر هولناک نفاق که قرآن مسلمین را با کلمه اَلا (آگاه باشید) هشدار میدهد. اسلام هر وقت با کفر روبرو شده شکست داده و هروقت که با نفاق روبرو شده شکست خورده است، چون نفاق از نیروی خود اسلام استفاده کرده و بر ضد آن به کار برده است؛ یعنی لباس اسلام به تن نموده و با آن جنگیده است.
🔸امیرالمؤمنین(ع)در نامهای که به محمد بن ابیبکر نوشتهاند میفرمایند: «پیغمبر(ص) میفرمود: انّی لا اخافُ عَلی امَّتی مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِکاً من از مؤمنین بر امتم بیم ندارم، از مشرکین هم بر امتم بیم ندارم امَّا الْمُؤْمِنُ فَیمْنَعُهُ اللهُ بِایمانِهِ اما مؤمن، خدا به موجب همان ایمانش او را باز میدارد؛ یعنی ایمان مؤمن به او اجازه نمیدهد خطری برای اسلام به وجود بیاورد. وَ امَّا الْمُشْرِک فَیقْمَعُهُ اللهُ بِشِرْکهِ مشرک چون متظاهر به شرک خودش هست خدا او را به همین موجب میکوبد وَ لکنّی اخافُ عَلَیکمْ کلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ آن که من از او بر شما نگرانم منافق است که زبانش دانا و متظاهر است و به خیر و اسلام میچرخد، بلکه تظاهراتش تظاهرات اسلامی است اما دلش به سوی دیگر است». از اینجا انسان میفهمد که خطر منافق و نفاق چقدر بزرگ است!
📚 آشنایی با قرآن، جلد 2، صفحه 95 و پانزده گفتار، صفحه126 (با اندکی تلخیص)
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
☑️امام جواد (ع) و سیاست خلفای عباسی
🔹امام جواد از ائمهای هستند که خیلی زود شهید شدند؛ یعنی 25 سال بیشتر از سن مبارکشان نگذشته بود که شهید شدند و بعد از پدر بزرگوارشان حضرت علی بن موسیالرضا (ع) ایشان عمر زیادی در دنیا نکردند.
🔹سیاست خلفای عباسی با سیاست امویها فرق داشت. امویها خشنتر بودند ولی اینها موذیتر بودند یعنی سیاستمدارانهتر عمل میکردند. آنها خیلی با خشونت و شمشیر و این طور چیزها عمل میکردند، ولی اینها خیلی موذیانه عمل میکردند که فقط عده قلیلی میتوانستند دست سیاست اینها را بخوانند. اکثریت مردم به اشتباه میافتادند و نتیجه این شده است که الآن قضیه شهادت امام رضا حتی بر مستشرقین اروپا مورد اشتباه است. مأمون آن قدر سیاستمدارانه عمل کرده که اینها میگویند: مأمون نسبت به حضرت رضا حسن نیت داشته و هیچ سوءنیتی نداشته و خیلی هم به ایشان ارادت داشته است و حضرت رضا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند. این برای این است که سیاست او سیاست موذیگری است؛ یعنی به ظاهر دوستی نشان میداد و در باطن دشمنی میکرد.
🔹یکی از کارهایی که اینها میکردند این بود که چون میخواستند ائمه را تحتنظر داشته باشند، به زور و اجبار، یکی از دخترهایشان را به آنها میچسباندند که باید با این ازدواج کنی! بعد که ازدواج میکردند، میگفتند: دختر ما که نمیشود از ما دور باشد! دختر ما و داماد ما باید همین جا کنار خودمان باشند! این برای چه بود؟ برای این که به یک شکلی که مردم نفهمند اینها را تحت نظر و تحت مراقبت شدید و اذیت شدید داشته باشند. حالا چه جریانهایی در زمان مأمون و بعد از او در زمان معتصم برادر مأمون [اتفاق افتاد، خدا میداند!] باز مأمون وضع خاصی داشت، مرد عالم و تحصیل کردهای بود و چون تحصیل کرده و عالم بود از مسائل علمی لذت میبرد. گاهی، هم در زمان حضرت رضا و هم در زمان حضرت جواد، مجالس علمی تشکیل میداد، علمای بزرگ را جمع میکرد، بعد امام را احضار میکرد و خوشش میآمد که در آنجا سؤال و جواب و مباحثه شود. ولی معتصم از این جهت درست برعکس مأمون است، یعنی اُمّی است. اُمّی یعنی بیسوادِ بیسواد. معتصم یک آدم بیسواد عجیبی است. خیلی بیسواد است. خودش به خودش میگفت: خَلیفَةٌ اُمّی. یک وقت در مورد لغتی از لغات قرآن از وزیرش پرسید، اتفاقا او هم نمیدانست. گفت: به به! خَلیفَةٌ اُمّی و وَزیرٌ عامّی. خلیفه بیسواد که هیچ سوادی ندارد و وزیر عوام که هیچ نمیفهمد. یک مستوفی و دبیر داشته به نام محمد بن عبدالملک زیاد، که وقتی از او پرسیدند، او لغت را تشریح کرد و خیلی خوب بیان کرد و همین سبب شد که معتصم آن وزیرش را برداشت و این محمد بن عبدالملک را ـ که خیلی آدم خبیثی از آب درآمد ـ به جای او آورد. او که بعدها وزیر متوکل هم شد ـ همان کسی است که آن تنور معروف را برای شکنجه افراد ساخته بود، و بعد خودش در همان تنور شکنجه شد و در همان تنور هم مُرد. آدم خیلی بد ذات و خبیثی بود.
🔹به هرحال معتصم به شکل دیگری موجبات آزار امام را فراهم کرد، تا بالاخره سبب شد که همسر امام یعنی امّ الفضل امام را مسموم کرد، آن هم با یک وضع خیلی ناراحت کنندهای. و چون برای همه مسموم کنندهها معلوم و محرز بود که دستور خلیفه بوده، جرأت این که بدن امام را دفن کنند، نداشتند. حتی معتصم دستور داد: بدنش را بیندازید در کوچه. دو سه روز بدن امام در میان کوچه افتاده بود. بعد به معتصم خبر دادند که یک وضع خارقالعادهای پیش آمده. هر میتی اگر سه چهار روز روی زمین افتاده باشد بدنش عفونت پیدا میکند و بدن این مرد روز به روز بر بوی خوشش افزوده میشود، و اگر مردم این موضوع را بفهمند اوضاع خیلی بد میشود. این بود که خودش زودتر اجازه داد بدن امام را دفن کنند. وجود مقدسش را در کنار جدش موسی بن جعفر در همین محل معروف یعنی کاظمین (علیهما السلام) دفن کردند. و حالت ایشان از این جهت، تأسّی داشت به جدّ بزرگوارشان حسین بن علی (ع) که فرمود: مُلْقاً ثَلاثاً بِلا غُسْلٍ وَ لا کفَنٍ.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚آشنایی با قرآن، جلد 12، صفحه 28
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅وارستگی حضرت زهرا(سلام الله علیها)
🔹بهترین علامت رستگی و وارستگی از غیر خدا و بستگی به حق و اینکه اساساً برای آنها هیچ چیزی غیر از خدا مطرح نبوده است، همان چند تاریخچه کوچکی است که از زندگی این بزرگوار باقی است. برای برخی افراد، اگر بخواهند زندگیشان را بنویسند، ده هزار صفحه میشود نوشت ولی ده هزار صفحهای که یک سطر باارزش در آن پیدا نمیشود: او از کجا به کجا رفت، کجا مسافرت رفت، کجا چنین کرد؛ مانند برخی زندگینامهها. ولی یک کسی شما میبینید تاریخ برایش پنج صفحه بیشتر باقی نگذاشته، اما همان پنج صفحه که نوشته هر یک سطرش میارزد به ده هزار صفحهای که زندگی دیگران دارد.
🔹خوشبختانه جزئیات جهاز حضرت زهرا مشخص است. علی وقتی قرار میشود که عروسی او با زهرا را بگیرند چیزی ندارد جز زرهاش، میرود آن را به چهارصد درهم میفروشد. بعد با یک یا دو نفر دیگر مأمور میشوند بروند یک جهازیه تهیه کنند که قلم به قلمش مشخص است. یک پیراهن برای عروس تهیه میشود. پیراهن را میپوشد. خدای متعال وقتی که میخواهد یک ارزش واقعی انسانیت را ظاهر کند [چنین میکند.] آن روزی که آدم را میخواست بیافریند فرشتگان گفتند : أتَجْعَلُ فیها مَنْ یفْسِدُ فیها وَ یسْفِک الدِّماءَ. خدا جواب داد: من میدانم در انسان چیزی را که شما نمیدانید. آنچه خدا میدانست این جور چیزها بود. یک زن فقیر برهنهای به عنوان یک سائل میآید و خطاب به اهل بیت میگوید: من عریانم و لباس ندارم. در آن گرفتاری کسی نبود که اصلا متوجه شود که این زن هم آمده، غیر از خود این مخدّره مجلّله. فورآ میرود همان لباس نو را از تنش بیرون میآورد، پیراهن اولی خودش را میپوشد و آن را به این زن انفاق و ایثار میکند. بعد که زنها میآیند، میگویند: پیراهن عروسی کجا رفت؟ میگوید: بله، زنی به اینجا آمد و کسی به او رسیدگی نکرد، من به او انفاق کردم. بشر این است، تا این مقدار آزادگی و رهایی! تازه برای چه؟ اِنَّما نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُریدُ مِنْکمْ جَزاءً وَ لا شُکوراً یعنی یک «متشکرم» هم از کسی توقع نداریم، فقط خدا و خدا.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
آشنایی با قرآن، ج11، صفحه 81
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅ دهههای با فضیلت در سال از نظر دستورهای اسلامی
🔹از نظر دستورهای اسلامی لااقل دو ده شب در سال هست که وضع خاصی دارند و عنایت خاصی به آنها هست.
1⃣ یکی ده شب اول ماه ذیالحجه است. شاید از نظر فضیلت هیچ ده شب متوالی مثل این ده شب وجود ندارد. موسی(ع) در اول ذیالقعده به میقات الهی رفت و یک میقات و به اصطلاح یک نوع خلوت سی شبی با خدای خودش داشت، ولی مثل اینکه در آن سی شب نتوانست به پایان برساند، لذا تکمیل شد به ده شب دیگر و شد چهل شب، یک اربعین. آن ده شبی که با آن تکمیل شد، همین ده شب اول ذیالحجه بود. و لهذا در اخبار و روایات ما نمازی وارد شده که در دهه اول ذیالحجه بین نماز مغرب و عشاء خوانده میشود. در کتابهای دعا هم برای این شبها آداب خاصی هست و اهل معنا معتقدند که در این شبها آثار خاصی هست که در شبهای دیگر نیست؛ یعنی اگر کسی به دستورهایی که در باره این شبها رسیده عمل کند آثار خاصی دارد.
2⃣ ده شب دیگری که در فضیلتْ بعد از این ده شب است -اگرچه بعضی از شبهایش افضل از شبهای این ده شب است- ده شب آخر ماه مبارک رمضان است. رسول خدا(ص) از شب بیست و یکم ماه رمضان دستور میدادند دیگر برای ایشان بستر پهن نشود و این ده شب را در مسجد به حال اعتکاف به سر میبردند. آنچه برای موسی(ع) در آن چهل شب حاصل شد، برای امت اسلام در ماه رمضان حاصل میشود و شب قدر در واقع برای آن کسی است که این وظیفه خودش را به پایان میرساند.
(این نوشتار، تلخیص می باشد. برای مطالعه بیشتر به متن اصلی مراجعه شود.)
📚آشنایی با قرآن، جلد 13، صفحه 67
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
⭕️تربیت آدمکش در آمریکا‼️
[رجوع شود به ورقه ضمیمه تحت عنوان «نیروی دریایی آمریکا آدمکش خونسرد تربیت میکند»، بریده شده از اطلاعات 16/ 4/ 54]
🔹«لندن- خبرگزاری فرانسه- هفته نامه سندی تایمز چاپ لندن در شماره دیروز خود گزارشی چاپ کرد که در آن از جزئیات برنامهای که برای تربیت کردن افراد آدمکش در نیروی دریایی آمریکا اجرا میشود پرده برداشته شده است. این جزئیات را دکتر «پترواتسون» دانشمند روانشناسی که در استخدام نیروی دریایی آمریکاست هفته گذشته در کنفرانسی که به ابتکار مقامات پیمان ناتو برای گروهی از دانشمندان در اسلو برپا شده بود فاش کرده است.
🔹یکی از افسران نیروی دریایی آمریکا به نام «تامسون ناروت» که در عین حال متخصص روانشناسی است و در مرکز پزشکی منطقهای نیروی دریایی آمریکا در ناپل کار میکند درباره جزئیات شیوه کار خود برای تربیت کردن آدمکشانی که بتوانند بدون احساس ترحم با خونسردی و شقاوت مرتکب قتل نفس شوند به تفصیل صحبت کرده است.
🔹طبق توضیحاتی که «ناروت» در اختیار دکتر «واتسون» گذاشته است افرادی که در نیروی دریایی آمریکا برای آدمکشی تربیت میشوند غالباً از کسانی هستند که در ابتدا به طور فطری تمایلی به آدمکشی ندارند. برنامه آموزشی که نیروی دریایی آمریکا اجرا میکند هدفش دگرگون کردن اکراه فطری افراد تحت تعلیم از آدمکشی است.
🔹«ناروت» اضافه کرده است که روانشناسان نیروی دریایی آمریکا افرادی را که باید به آدمکشان ماهر و خونسرد تبدیل شوند مخصوصاً از میان خدمه زیردریاییها و چتربازان و در پارهای موارد از قاتلانی که به جرم ارتکاب آدمکشی در زندانهای نظامی آمریکا بسر میبرند دستچین میکنند و این افراد بعد از گذراندن دوره آموزش ممکن است در پارهای مأموریتهای کماندویی از طرف نیروی دریایی آمریکا مورد استفاده قرار گیرند.»
📚یادداشتهای استاد مطهری، جلد 2، صفحه 84
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────
#کلام_استاد
✅فلسفه حج
🔹هشام بن الحکم گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: علت چیست که بندگانخدا مکلّف به حج و طواف خانه خدا شدهاند؟ فرمود: خداوند خلایق را آفرید... و آنان را به کاری که طاعت در دین و مصلحت امر دنیای آنهاست فرمان داد، و در حج اجتماع مردم را از شرق و غرب قرار داد تا یکدیگر را بشناسند، و هر قومی کالای تجاری خود را از شهری به شهر دیگر برد، و بدین وسیله چارواداران و شتربانان سود برند، و نیز آثار و اخبار رسول خدا صلی الله علیه و آله شناخته و گفتگو گردد و به فراموشی سپرده نشود. و اگر هر قومی فقط در سرزمین خود و در مورد آنچه مربوط به همان جاست سخن گویند (اتکا کنند) همه از بین میروند و شهرها ویران میگردد و صادرات و واردات و سودی صورت نمیگیرد و خبرها پوشیده میماند و به هیچ یک از این منافع دست نمییابند. این است علت حج.
(وسائل الشیعه، جلد 2، صفحه 137، حدیث 17)
📚حج، صفحه 62
╭───────────
🆔@shahidmotaharihowzeh
╰───────────