eitaa logo
شهیده نسرین افضل
619 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.3هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این بار هم به رغم همه اتهام ها نه به اشخاص و نام ها من رأی میدهم..به حرم رأی میدهم من رأی میدهم به تمام امام ها حاج
🔺همه حرفش این بود، ما با انتخابات سرنوشت کشورمون رو به دست خودمون رقم می‌زنیم. نباید کاری کنیم شرمنده شهدا بشیم ، شرمنده مولامون آقا سیدالشهداء بشیم
سلام عزیز برادر❤️ من شهید حسین ترک هستم🌱 پیامی براتون دارم💌 اسلام، آدم بی‌تفاوت و کناره‌گیر از مسائل سیاسی نمی‌خواهد. حضور در انتخابات یعنی راه سعادت را انتخاب‌ کردن و دنبال وسوسه‌های شیطان نرفتن
37.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا ببخش خدایا ببخش عبد گنهکارت دلش بی‌قراره...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاران سـلامت می‌کنند مستان نگاهت می‌کنند ســید عـلی خــامــنه‌ای
💠امیرالمؤمنین علیه السلام؛ 🔸(پرهيزكاران) به هنگام شب به پا مى خيزند و آيات قرآن را با دقت و تاءميل مى خوانند و با خواندن و انديشيدن در آن ، خود را محزون مى سازند و مى كوشند كه با آن ، درد خود را درمان كنند. 🔸هر گاه به آيه اى برسند كه شوق انگيزو اميد آفرين باشد، به آن طمع ورزنده و مشتاقانه به آن نگرند. گويى پاداشى كه آن آيه بازگو مى كند در برابر ديدگان آنهاست . و چون به آيه اى برسند كه در آن ترس و بيم است ، گوش دل خويش را مى گشايند كه گويى فرياد و فغان در كنار گوش آنهاست . 🔸قامت خود را در مقابل حق خم مى كنند و پيشانى و كف دستان و زانوان سرانگشتان را بر زمين مى نهند و از خداوند بزرگ آزادى خويش را (از آتش دوزخ درخواست مى كنند و به هنگام روز، شكيبا و دانا و نيكوكار و پرهيز كار مى باشند. 📚(نهج البلاغه خطبه 193)
حی علی الصلاة اول درصف معنا قوت بگیر و آنگه چون شیر شرزه دشمن شکار شو. اذان صبح به افق تهران التماس دعای فرج و شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهی صفای دلتان برای دل زنگار دیده ما قابل درک نیست❗️ به راستی که چقدر، بین ما و شما فاصله هاست...
شخصی میگفت: شبی در عالم رویا، شهیدالوانی را دیدم.. از او سوال کردم چه خبر؟شهید فرمود: از دنیای شما که هیچ خبری نیست؛ هر خبری هست اینجاست که ما هستیم... دوباره سوال کردم از بهشت شما چه خبر؟! شهید فرمود: اینجا خیلی خیلی زیباست؛ اما بالاتر و زیباتر از هر زیبایی این است که ما هر روز به ملاقات مولا و سرورمان امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (علیه السلام) مشرف میشویم...
🌱 از سرباز به فرمانده: فرمانده؛ میدان آماده است بیا که سربازها سال‌هاست منتظرند پایِ رکابت فدا شوند ...
به مناسبت هوای برفی‌. عکس کمتر دیده شده از حاج‌قاسم. :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️میهمانان کوچک دختر "کاپشن صورتی" که در انفجار تروریستی کرمان به شهادت رسید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سهامداران واقعی انقلاب اینانند درود بر شرف و غیرت و مردانگی شما🌹🇮🇷 سلام بر شهدا..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود خاطره انگیز و بسیار زیبای گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما بوی شهادت می دهد
*دوستانی که کنار بخاری گرم دراز کشیدید گوشی بدست در حال رصد اخبارید ۱۴ صلوات محمدی برا سلامتی نیروهای که الان در مرزها در سردترین نقاط کشور دارن امنیت رو به ما هدیه میدن بفرستید،نگهبان مرز زمینی ،دریایی ،هوایی ... همشون بر گردن ما حق دارند.* *اللهم صلی علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم*
اسمش قدرت الله بود ، سنی نداشت . نصف صورتش سوخته بود ، خیلی گوشه گیر بود و از جمع فاصله می گرفت . همه اش تسبیح دستش بود و ذکر می گفت. بچه ها به من گفتند : فلانی برو بیارش تو جمع خودمان. شب عملیات کربلای 5 گفتم : قدرت الله خدا وکیلی تو چی داری می گی این قدر تسبیح دست گرفتی پچ پچ می کنی؟ گفت : هیچی ! قسمش دادم به قرآن که چی داری می گی؟ گفت : دارم می گم "السلام علیک یا ابا عبدالله" . می خوام این قدر این ذکر را بگم که برام ملکه بشه . دم رفتن یک بار بتونم به ارباب راحت سلام بدم. در عملیات کربلای پنج مرحله سوم، قدرت الله را اصلا ندیده بودم، توی یک لحظه دیدم سرخاک ریز نشسته. لحظه ای که من نگاهم بهش افتاد لحظه ای بود که تیر خورد و افتاد سر سنگر. دویدیم بالای سنگر و یقه اش را گرفتیم کشیدم پایین. تیر خورده بود و درد داشت ، ولی داشت می خندید. لبخند میزد . بغض کردیم که قدرت الله چی شده. سرش را بالا آورد و گفت : "السلام علیک یا ابا عبدالله" و سرش افتاد... شهید قدرت الله حسین زا