eitaa logo
شهیده نسرین افضل
572 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید حسن نصرالله حلول ماه مبارک رمضان رو به شما تبریک میگن😞🌙 @shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:: خواندن دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط سپهبد شهید صیاد شیرازی . @shahidnasrinafzall
🌷به مناسبت سالروز شهادت شهید احمد مومن ▪️در تاریخ ۲۰ دی ۱۳۴۸ در مشهد به دنیا آمد. تا کلاس سوم ابتدایی بصورت روزانه درس خواند و پس از آن به علت عدم توانایی مالی و مریض بودن پدر یک سال ترک تحصیل کرد و بصورت شبانه درس خواند و دوران ابتدائی را به پایان رساند. ▫️ سپس تصمیم رفتن به جبهه را گرفت. اولین بار شهریور ماه ٦٣ عازم جبهه شد و دومین بار نیز در اول ماه مبارک رمضان ٦٤ مدت سه ماه در جبهه جهاد کرد. پس از بازگشت از جبهه تصمیم گرفت که روزها به کار کفاشی مشغول شود و شبانه درس بخواند. برای رفتن به جبهه چون سن قانونی نداشت خودش داخل شناسنامه اش دست برده و سن خود را اضافه کرده بود. 🔸همیشه می‌گفت ما باید تا آخرین قطره خون از انقلاب و اسلام دفاع کنیم. در مدت ۱۶ سال عمر گرامیش به یاد شهدا و مجروحین و معلولین بود و در مراسم تشییع پیکر پاک شهدا شرکت و در مجالس آنها خدمت می نمود. 🔹 آخرین بار در تاریخ ٦٤/۱۱/۱۳ برای بار سوم بود که عازم جبهه شد و سرانجام ٦٤/١٢/١٢ در دیواندره کردستان توسط گروهک تروریستی کومله به شهادت رسید و در آرامگاه خواجه ربیع مشهد به خاک سپره شد. شهید🕊🌹 📙منبع:کانال هابیلیان @shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹شهیدی که دررمضان بدنیا آمد در رمضان وارد حوزه شد دررمضان به جبهه رفت در عملیات رمضان شهید و مفقودالاثر گردید در ماه رمضان نیز پیکر مطهرش پیداشد شهید ایوب توانایی @shahidnasrinafzall
23.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"ماجرای شهادت 8شهید گمنام یادمان اروند" اروند بزرگترین گلزار شهدای آبی جهان زیارتگاه شهدای والفجر8 @shahidnasrinafzall
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 مردم غزه با چه حس قشنگی، به ماه مهمانی خداوند، ماه مبارک رمضان وارد شدند.💚 @shahidnasrinafzall
شهیده نسرین افضل
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• #شهیده_نسرین_افضل تعدادی از بستگان هم همراهمون اومدن. سه
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• پامون رو که توی حیاط گذاشتیم، صدای شیون مادر بلند شد. فامیل ها همه بودن. یکی از اتاق های خونه پنجره ی رو به حیاط داشت. مادر نسرین کنار این پنجره نشسته و تکیه داده بود. با دیدن من خیلی منقلب شد و گفت: _ عبدالله! نسرین کو؟! دوباره عزادار شدیم. و به شدت گریه کرد و ضجه زد. فامیل ها دویدن و داخل منزل شدن تا تسلای خاطر مادرش باشن. هی گریه می کرد و می گفت: _ بَبَم!... بَبَم!... . شیرازی ها در عزاداری شعری میخونن که به واستونَک معروفه. مادر نسرینم واستونک میخوند. جوری میخوند که انگار مراسم عروسی نسرینه! جگر همه رو آتش زد. هی از من سراغ نسرین رو گرفت و گفت: _ کی میاد؟ پس چرا همراهت نیست؟... عروست کو؟... بابای نسرین هم می گفت: عبدالله! بَبه ی گلم چه طور شد؟! دورو بری ها هم بی تاب شدن. ما رو بردن طبقه ی بالا نشستیم. قرآن خوندیم و مداحی کردن. بعد کریم و شاهنوش اومدن خبر دادن که قراره نسرین با چند شهید دیگه پنج شنبه تشییع بشن. اون روز که اون جا بودیم، دوشنبه بود. توی شیراز روزهای دوشنبه و پنج شنبه مراسم تشییع شهدا از طرف بنیاد و ستاد تشییع برگزاری می شد و این برنامه تا پایان جنگ ادامه داشت. ما از دوشنبه تا پنج شنبه مهمون خونواده ی افضل بودیم. توی این چند روز عده ی زیادی برای عرض تسلیت اومدن. از جهاد، از سپاه، از آموزش و پرورش، از روحانیت و خیلی جاهای دیگه. پنج شنبه شد و به ستاد تشییع شهدا رفتیم و جنازه رو تحویل گرفتیم. بیش تر دبیرستانهای شیراز دانش آموزان رو برای به قلم: فریبا طالش پور ناشر: انتشارات فاتحان کپی ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• شرکت توی مراسم تشییع آورده بودن. خانم ها جنازه رو از ما گرفتن و روی دست تا شاه چراغ تشییع کردن. من سوار وانتی شدم که رویش بلندگو وصل بود و با بلندگوی دستی شعار دادم و جمعیت تکرار کردن: دولت کیه؟ / حزب الله / ملت کیه؟ / حزب الله / مجلس کیه؟ حزب الله / شهید کیه؟ / حزب الله / رهبر کیه؟ / روح الله...... و بعد همه فریاد زدن: _ حزب فقط حزب الله / رهبر فقط روح الله. موقع شعار دادن، بند بند وجودم می لرزید. مراسم تشییع با شکوهی بود. مراسم خاک سپاری هم توی دارالرحمه شیراز برگزار شد. موقع خاک سپاری کریم وارد قیر شد و من بالای سرش ایستادم و کمک کردم. شلوغ بود. شعار می دادن و فشار جمعیت زنان که هم دیگه رو هل میدادن تا جلو بیان، باعث شد سریع مراسم خاک سپاری انجام بشه. نگذاشتن مادر نسرین صورتش رو ببینه. قسمت چپ صورتش رو پنبه گذاشته بودن. اون روز مادر نسرین خیلی سعی کرد خودش رو کنترل کنه و با روی خوش جواب مردم رو بده. عکاسی که اون روز در مراسم عکس گرفت، خودش بعدها توی جبهه شهید شد. از بچه های جهاد بود. مراسم که تمام شد جمعیت کم کم پراکنده شدن. عده ای سوار ماشین شدن و به خانه ی آقای افضل رفتن. من و کریم آقا موندیم. خواستم با نسرین تنها باشم. ادامه دارد... به قلم: فریبا طالش پور ناشر: انتشارات فاتحان کپی ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا