•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب دختری با روسری آبی |•
#شهیده_نسرین_افضل
_ درست بگو ببینم چه خاکی به سرمون شده؟! مطمئنی شهید شده؟
و من توضیح دادم که همراه جنازه عازم تهرانیم.
برگشتم پادگان سپاه. آمبولانسی تازه از منطقه رسید. نیاز به تعویض روغن و تعویض راننده داشت. با کلی عجز و التماس یه راننده جور کردیم و ماشین که میزون شد، جنازه رو توش گذاشتن و راه افتادیم تهران. ما هم سه نفری با پیکان پشت سر آمبولانس راه افتادیم.
صبح زود رسیدیم تهران. آمبولانس کنار ساختمان بنیاد شهید توی خیابون طالقانی توقف کرد. از راننده پرسیدم:
_ برادر! برنامت چیه؟
گفت:
_ هیچی می خوام جنازه رو با مجوز بنیاد تحویل پزشکی قانونی بدم.
با آقای شاهنوش این بنده ی خدا رو دوره کردیم و گفتیم:
_ نیازی نیس. اینو تحویل بده میخوایم ببریم در خونه مون براش مراسم بگیریم. اگه تحویل بدی دیگه از دست ما خارج میشه و کلی گیر و گرفتاری داره. گفت:
_ نمی تونم مسئولیت داره.
آقای شاهنوش با سرزبونی که داشت قانعش کرد و گفت:
_ مگه توی تبریز ازت رسید میگیرن؟ الان توی این وضعیت جنگی اصلا کسی یادش نیست شما تهران اومدی! میخوای امضاء بگیری، بیا خودم پایین برگه ت رو امضاء کنم.
راننده هم سفت واستاد و گفت:
_ اگه مهر خواستن چی؟
اینم جواب داد:
_ بگو مهر یادم رفت!
ادامه دارد...
#کتاب_دختری_با_روسری_آبی
به قلم: فریبا طالش پور
ناشر: انتشارات فاتحان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کپی ممنوع!!!!🚫
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
دلت که گرفت💔
با رفیقی
در دو دل کن
که آسمانی باشد...🕊
این زمینی ها🌎
در کار خود مانده اند... :)
#شهید_محسن_حججی...🌷🕊
@shahidnasrinafzall
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 برای شهید شدن چه کار کنیم؟
♦️همراه با سخنان رهبر معظم انقلاب
♦️صدای حاج حسین خرازی
@shahidnasrinafzall
🌼💫خــــــدایــــــــا "
🌸💫بــوی بــهــار مـی آیــد
🌼💫بــهــاری از جــنــس
🌸💫استغفار و بخشیده شدن
🌸💫رمضان است و من اینجا
🌼💫دلم معجزه می خواهد
🌸💫شــایــد مــعــجــزه
🌼💫من در مهمانی توست
🌸💫در ماه پر خیر و برڪت رمضان
🌼💫برایتان قبولے طاعات و عبادات
🌸💫را آرزومــنــدم، الـــتــمـــاس دعــــا
پیشاپیش رمضان مبارک
@shahidnasrinafzall
روایتی جالب از همسر شهید «مصطفی صدرزاده»
مهدی عرفاتی فعال رسانهای نوشت:
میگفت چند روز پیش به قاب عکسش نگاه کردم و گفتم: آقامصطفی! حسابش دستته چند شاخه گل بدهکاری!؟ آخه مصطفی رسمِ محبتش این بود که لااقل هفتهای یکبار برام شاخه گلی میخرید و هدیه میداد…
فاطمهاش از اونور اتاق گفت: مامان! خرج بابا زیاد میشه! اگر بخواد همهٔ این مدت رو جبران کنه باید یه دستهگل شیک برات بفرسته!
امروز صبح بدون هیچ برنامهٔ قبلی از جایی زنگ زدن و دعوتمون کردن برا مراسم بزرگداشت مصطفی. به محض ورودمون به مراسم، یک نفر با این دستهگل جلو آمد و گفت این رو آقامصطفی برای همسرش فرستاده!
اینکه میگن شهدا زنده هستند، به اعتبار لفظ و کلام و تشبیه و استعاره نیست. شهدا صرفا ناظر نیستند، حاضرِ فعالاند؛ مثل همین مصطفی صدرزاده.
به قول همسرش، آقامصطفی در لحظهلحظه زندگی با آنهاست و حضورش را کاملا ملموس احساس میکنند.
#شهید_صدر_زاده
@shahidnasrinafzall
آنان
همہ از
تبار باران بودند
رفتنــد
ولے
ادامہ دارند
هنــوز
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
@shahidnasrinafzall
مرد اونیه که نیمههای شب ترکشهای موشک میخوره تا آب تو دل مردم کشورش تکون نخوره!
مرد یعنی شهیدحاج قاسم سلیمانی..♥️
@shahidnasrinafzall