eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۵۸ استاد پرهیزگار .MP3
1.06M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه آل عمران✨ #قرائت_صفحه_پنجاه_وهشتم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢عید قربان بود و راهی #مشهد، زمینه سفر را دلهای دلتنگ امام رضا چیدن. خاله و مادر و اصرار به پدری که
پای روضه های قد کشیدند و آن ها چه‌ خوب شنیده بودند صدای ... حسین را😔 از شام بلا آمده ای و بیرق (ع) را در محرم برافراشتی تا شهر عطر به خود بگیرد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 دوری از #نامحرم 🔺از صحبت با نامحرم بسیار گریزان بود. اگر میخواست با #زنی نامحرم، حتی بستگانش👥 صح
🌷پیام شهید ابراهیم هادی و همه ی شهدا🌷 لطفا در میان #نگاه های مختلفی ڪه به خود #جلب میڪنید ، مراقب #چشمان_گریان😭 امام زمان عج الله و شهدا باشید!!!! #چه_خانوم_هستید_چه_آقا.... 💢پا روی هوای نفستان بگذارید تنها برای #رضای_خدا کار کنید ✘نه برای جلب توجه و معروفیت یا هر چیز دیگری که بشه ازش نام برد. 💢 دقت کنید رفتارها و کردارهای شما زیر ذره بین #امام_زمان و #شهدا قرار دارد. ان شاءالله خطا و اشتباهی ازتون سر نزند که شرمنده ی امام زمان و شهدا شوید😔 #شهید_ابراهیم_هادی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 🔻 #استاد_پناهیان * #لذت_آغوش_خدا 65* ➖♥️➖➖💞 👈 #مدیریت_رنج_ها 64 💢 مثلاً یه اتفاقی می افته و
❣﷽❣ 🔻 * 66* ➖➖➖💞 👈 65 🔷 گاهی وقتا دیدید بعضی از لوتی مسلک ها مثل که یه دزد بود و بعدا توبه ی واقعی کرد و از عارفان بزرگ شد، ✅ علتش اینه که بعد از توبه، دنبال شهوت مقامات عرفانی نبودن و برای همین اتفاقاً به مقامات بالای عرفانی هم رسیدند... ❌ اما خیلی از مذهبی ها، غرق در "شهوت مقام" هستن بعد میرن در خونۀ خدا میگن الهی العفو! 😒 ✅ برای اینکه خداوند متعال حلاوت و شیرینی ایمان رو به ما بچشونه، باید سختی ها و رنج ها رو "خیلی صادقانه" تحمل کنیم 🚸 نه به خاطر رسیدن به شهوات و هواهای نفسانی دیگه! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فکر 30_mixdown.mp3
9.46M
#مهندسی_فکر 30 ⭕️به اراده ی خدا؛ قرار بر این است که تو موجودی شوی درست #شبیـــه_خدا...!😍 برای رسیدن به این هدف چقدر از وقتتو صرف کردی؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
👈انگیزه هایی وجود دارد برای اینکه یاد به فراموشی سپرده شود ، دام ظله 🔴هشدار سردار باقرزاده در خصوص حرکت خزنده حذف عبارت از معابر و خیابان‌ها ... 💠سردار سید محمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح : 🔸این حرکت؛ حرکتی خزنده است که باید فریاد کشید. رسانه ها و مردم نگذارند تا همانند طرح قبور شهدا🌷 برخی از شهرداری ها هر غلطی خواستند انجام دهند⛔️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#جوان_ترین_رزمنده 💎 #سعید_فرجود رزمنده دلاور گیلانی که در #کوچه پس کوچه های خرمشهر در عملیات آزادسازی خرمشهر دلاوران✌️بود و رزمندگان دفاع مقدس حضور او را به یاد دارند. 💎سعید فرجود هم اکنون بی ادعا و #گمنام در یکی از مدارس شهر رشت با درد💔 حاصل از مواد شیمیایی☠ خدمت میکند. #هفته_دفاع_مقدس گرامی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #رمان #مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_چهاردهم 4⃣1⃣ 🍂مادرم که متوجه مکالمه ما شده بود گفت: _رضا کجا میخوا
❣﷽❣ ♥️ 5⃣1⃣ 🍂خوشبختانه توانستم کمی زودتر از سال تحویل برسم. تا لباس عوض کردم و سر سفره هفت سین نشستم سال نو آغاز شد، و فصل جدیدی را برایم رقم زد. به رسم هر سال تمام عید، دید و بازدید داشتیم. مهمانی ها جذابیت سابق را برایم نداشت. عموما در جمع زنها بحث رنگ مو و مدل لباس و آشپزی بود و بین مردها بحث کار و بازار و وضع اقتصادی 🌿بچه‌ها هم هر از چند گاهی وسط شیطنت‌ها دعوا می گرفتند و دسته گل به آب می دادند. در هر مهمانی چند نفر هم سن و سال من پیدا می‌شد؛ این اولین سالی بود که دانشجو شده بودم و حس می کردم نگاه بعضی از بچه ها نسبت به من سنگین شده😕 🍂مثلاً میدیدم وقتی پسر دایی مادرم با خوشحالی دانشگاه رفتنم را تبریک گفت. پسرش بهروز سعی کرد با طعنه بگویند: عامل قبولی من کلاس های تقویتی و وضع مالی پدرم است😒 در حالی که خانواده او کم برایش خرج نمی کردند اگر به جای آن همه وقتی که صرف مجله و نوار کاست و پوستر و غیره می کرد کمی بیشتر درس می‌خواند، حتما او هم دانشجو می شد. 🌿رفتار آزاردهنده امثال بهروز باعث شد همان انگیزه کمی هم که برای رفتن به مهمانی ها داشتم از بین برود. هفته اول عید که تمام شد، روی یک پا ایستادم که دوست ندارم در جمع فامیل باشم و میخواهم وقتم را تنهایی سپری کنم. هرچند با مخالفت شدید پدر و مادرم مواجه شدم. اما بالاخره موفق شدم راضیشان کنم💪 🍂دو سه روزی با تلویزیون دیدن و کتاب‌خواندن گذشت. اما حوصله ام سر رفته بود احساس مبهمی در دلم بود که نمی‌دانستم چیست دلم می‌خواست با حرف بزنم. اما شماره اش را نداشتم چند باری به سرم زد به خانه اش بروم اما می دانستم ایام عید زمان مناسبی برای این کار نیست🙁 یک روز صبح که بیدار شدم و تصمیم گرفتم از خانه بیرون بروم. مقصد مشخصی نداشتم بعد از کمی پیاده روی به سمت حرکت کردم قطعه ۲۴ ذهنم را به خودش مشغول کرده بود 🌿پشت چراغ قرمز کودک گل فروشی به شیشه تاکسی زد و گفت: عمو گل میخوای یه دسته بدم؟ به خدا خیلی ارزونه توروخدا بخر دیگه. دلم برایش سوخت و چند دسته گل💐 خریدم به بهشت‌زهرا رسیدم خلوت بود از قبر ۲۰ ساله ای که آن روز دیدم شروع کردم و روی هر قبر یک شاخه گل🌷 گذاشتم گل ها تمام شد به سمت قطعه های دیگر حرکت کردنم 🍂چند قطعه بالاتر قبرهای یک شکل و یک دست توجهم را به خودش جلب کرد نزدیک تر شدن روی قبرها نوشته بود فرزند روح الله ... ✍ نویسنده: فائزه ریاضی ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️ 6⃣1⃣ 🍂تا آن روز هیچ وقت سر قبر یک نرفته بودم در این قطعه دیگر سن و سال هم مشخص نبود. کمی خسته بودم نشستم و سرم را در زانوهایم فرو بردم به خانواده‌هایشان فکر💭 می‌کردم به تحصیلاتشان به انگیزه ها و اهدافشان ... سعی کردم چند دقیقه خودم را جای آنها قرار بدهم اما نه محال بود حاضر به انجام چنین ریسکی باشم فکر های مختلفی می امد و میرفت که ناگهان با صدایی سرم را بالا آوردم . _سلام. ببخشید ممکنه در این شیشه گلاب رو باز کنید!؟ خیلی سفته من نمیتونم بازش کنم 🌿یک دختر جوان که چادرش را سفت گرفته بود. و با تمام تلاشی که برای پوشاندن صورتش می کرد زیبایی وصف ناپذیری در چهره‌اش موج می‌زد. این چهره برایم آشنا بود آنقدر که احساس می‌کردم بارها او را دیده ام غرق تماشا بودم و سعی می‌کردم به یاد بیاورم کجا دیدمش🤔 که با نگاه سر به زیر و معذبش به خودم آمدم و گفتم: _سلام. بله ... بله ... حتماً در شیشه را باز کردم و دادم گفت: +دستتون درد نکنه. خدا نگهدار. _خواهش می کنم، خداحافظ. 🍂با نگاه هم دنبالش کردم کمی آن طرف تر شروع به شستن قبر یکی از شهدای گمنام🌷 کرد. هرچه فکر می‌کردم نمی‌دانستم کجا با او برخورد کرده ام😕 اطراف من دختر وجود نداشت هر چه بود برایم آشنا و دلنشین بود کارش که تمام شد بالای قبر نشست از کیفش کتاب کوچکی بیرون آورد و مشغول خواندن شد و بعد هم بلند شد و رفت تا جلوی ورودی بهشت زهرا پشت سرش رفتم اما به خودم اجازه ندادم بیشتر از این تعقیبش کنم همان جا ایستادم👤 تا دور شد ... ✍ نویسنده: فائزه ریاضی ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - حسین طاهری - خداحافظ همین حالا.mp3
5.5M
🎧 #زمینه احساسی 🌾خداحافظ همین حالا که من #تنهام 🌾 #خداحافظ بشرطی که نفهمیدن شده چشمام😔 🎤 #حسین_طاهری 👌فوق زیبا 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#خاطراتت را کنار یکدیگر می چینم💕 تا که شاید ... با تکمیل پازل💬 زندگی #تو #حیات خود را بیابم! #شهید_محسن_حججی #شبتون_شهدایی 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ هر روز که می گذرد دریای #خواستنت وسیع تر می شود، و دلتنگی ها💔 عمیق تر؛ و زورق های #صبر که بی صدا می شکنــ⚡️ـد این است حالِ دل در بحرِ #فراقِ_تو ... ساحل آرامش💗 #کجایی⁉️ ‌ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#صبح است و خورشیـ☀️ـد با انگشتان طلایــی می کوبد بر پنجـره #بیدار شو! بگذار زندگــ♥️ـی از دریچه ی #چشمان_تــو آغاز شود...😍   #شهید_محمد_کیهان #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5785029778994103891.mp3
5.47M
🎧 فایل صوتی 🎙واعظ: حاج آقا #شیخ_محسن_کافی 🔖 کار کردن و کسب روزی 🔖 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#حتما_بخوانید👇👇 🌸یه شب حسین به #خوابم اومد. #مُهری جهت مَمهور کردن نامه های مردم دستش بود.مهر دقیقا
💠قَوِّ عَلی خِدمَتّکَ جَوارِحی 💢حسین آقا قبل از شهادتش می رفت #ورزش_بوکس. 💢حسین یه روحیه داشت اگر مثلا ورزش #رزمی میرفت یا هر ورزش دیگه ای برای " قَوِّ عَلی خِدمَتّکَ جَوارِحی" رضای خدا و خدمت در راه خدا بود.من این رو با اطمینان میگم 💢اصلا اینطور فکر نمی کرد که ورزش کنم برای سلامتی بدنم، نه، بلکه فقط #برای_خدا که آماده باشد برای کار 💢این رو همه می دونن که حسین آقا از وقتی که خودش رو پیدا کرده بود، پاکار اسلام و انقلاب بود و #نوکری امام حسین علیه السلام رو می کرد... ✍به نقل از ( دوست شهید) #شهید_حسین_معزغلامی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#اخلاق_شهدایی 🌷 🔰اگر ڪسی او را نمی شناخت؛ هرگز باور نمی کرد که با #فرمانده ی لشکر مقدس امام حسین (ع
🔸رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می‌زدن. پیرمرد می‌گفت: "جوون دستت چی شده⁉️ تو #جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟" 🔹حاج حسین خندید😅 اون یکی دستش رو آورد بالا✋گفت: "این جای اون یکی رو هم پر می‌کنه! یه بار تو #اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه🍒 خریدم برای مادرم. 🔸پیرمرد ساکت بود. پرسیدم: "پدر جان! تازه اومدی #لشکر؟" حواسش نبود! گفت: "این چه جوون #بی_تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟! اسمش چیه این؟" گفتم: #حاج_حسین_خرازی! راست نشست. گفت: حسین خرازی؟ فرمانده لشکر😳 #شهید_حسین_خرازی #درس_اخلاق 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۵۹ استاد پرهیزگار .MP3
1M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه آل عمران✨ #قرائت_صفحه_پنجاه_ونهم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
❣ 🌹🍃به بهشت خوش آمدی! اینجا سرزمین ملائک به معراج است...جاییکه پرندگان قفس خود را شکسته وآزادانه به آسمان پر کشیدند 🌹🍃خاک اینجا آغشته به خون پاکانی است که دل در گرو داشتند و مجنون وار به سوی او دویدند.. اگر همه جا پر شده از دروغ و تزویر و ریا؛ اینجا اما بوی به مشام میرسد 🌹🍃از اینجا تا آسمان راهی نیست...کافیست گوش جان بسپاری به تک تک ذرات...بشنو! در ، شقایق از داغ دل مادری تنها و پدری چشم انتظار میگوید...نسیم علف ها را به رقص می آورد...آنجا، میان علف ها خبریست! انگار جشنی به پاست.. از سنگرهای عشق و ایثار صدای نجوای دعا، عبادت و گریه ی شبانه ی جوانی به گوش میرسد..چه عاشقانه با خدایش راز و نیاز میکند! شرهانی بوی میدهد...بوی (ع) 🌹🍃در گرمای جان فرسای خورشید از عطش کبوتران زخمی و تشنه لب میگوید..در فکه را میبینی که از فتحی بزرگ روایت میکند هرکه در رمل های فکه قدم برداشته و با آنها سخن گفته میداند چه میگویم 🌹🍃از صدای روضه های (س) به گوش میرسد..و ابراهیم تو را میخواند برای هدایتگری..چه عجیبی دارد اینجا!شبیه کوچه ای است که حرمت مادر را شکستند..و گمنامان خوابیده در شیارها، اینجا هرشب مادرند! 🌹🍃 دل های سنگ شده را به عالم معنا وصل میکند و که با همتش بت های نفس و تکبر را یکی پس از دیگری میشکند 🌹🍃 و ! غروبش را دیده ای؟ اگر غروب شلمچه را ببینی معنای و دلبستگی را خواهی فهمید‌ پای رفتن نیست..بغضت که شکست دیگر نمیتوانی ناله سر ندهی! دلت که شکست نمیتوانی دل بکنی! اینجا بوی ها را به خود خواهی گرفت. اینجا عجیب بوی میدهد! 🌹🍃 در تو را میخواند به جهاد و ایستادگی کنار که رفتی با آب نجوا کن..با آن نخل های سوخته ای که ایستاده مردند! با پرندگان و ماهیان....تلاطم اروند خاطر را آشفته میسازد 🌹🍃زمان در اینجا محبوس شده. در این رازی نهفته است. با عقل ظاهر بین نمیتوان پی به سر اینجا برد، برای محرم اسرار شدن باید باشی و با پای عشق قدم در راه نهی 🌹🍃از خاکی شدن نترس! با پای برهنه خودت را به آغوش گرم زمین بسپار که صدای می آید! پرتو نوری هستند که تو را به رب الارباب اشراق میرسانند... 💔 کاش میشد همیشه اونجا موند! 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh