🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰همیشه دوست داشت #پلیس شود مجید پسر شروشور محله🏘 است که دوست دارد پلیس شود. دوست دارد بیسیم📞 داشته
🔸مجید سوزوکی به خاطر عشقش♥️ رفت جبهه اما مجیدِ من به خاطر #دفاع از حرم از #عشقش دِل کَند💕
🔹مریم از کمالات و جمال کم نداشت؛ ۲سال📆 تمام همدیگه رو میخواستن، حتی هدیههای #نامزدیش رو هم خریده بودیم😔
#شهید_مجید_قربانخانی
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#خاطره🌸🍃 شیوه خاصی برای درس خواندن📖 داشت که تحت هیچ شرایطی آن را #تغییر نمیداد❌ برایش فرقی نمیکرد س
🔰اشک با طعم شیرکاکائو
🔸یک سال فقط یک کارت برای ورود به #بیت_رهبری دادند. من اصرار داشتم که محمدرضا برود بعد از مشورت، او انتخاب شد✅ #خواهرش میخواست که او را بفرستم، اما نمیشد.
🔹تا فهمید که #رضایت دادیم برود سر از پا نمیشناخت، دوم دبیرستان بود. اولین بارش بود که تنها👤 می رفت؛ وقتی از بیت برگشت، چشم ها و #صورتش قرمز شده بودند
🔸از روحیاتی که از او می شناختم مطمئن بودم که مسیر #بیت تا خانه را گریه کرده😭 و از دیدن چهره #رهبر منقلب شده است. هر چه اصرار کردیم از فضای آن جا بگوید و دلیل #گریه هایش چیست⁉️ اما یک کلام هم حرف نزد
🔹پافشاری ما را که دید با حالت شوخی گفت : #شیرکاکائو و کیکش خیلی خوشمزه بود😋
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 6⃣3⃣ #قسمت_سی_وششم 📖به تل
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
7⃣3⃣ #قسمت_سی_وهفتم
📖دلم پر بود. چند روز پیش هم سر دستکاری کردن دوز قرص هایش بحثمان شده بود. سرخود دردش که زیاد میشد، تعداد قرص ها را کم و زیاد میکرد. بعد از چند وقت هم درد نسبت به مسکن ها مقاومت میکرد و بدنش به داروها جواب نمیداد.
📖از خانه رفتم بیرون، دوست نداشتم به قهر بروم خانه اقاجون. میدانستم یکی دو ساعت بیرون از خانه باشم ارام میشوم. رفتم خانه عمه، در را که باز کردم، اخم هایش را فوری توی هم کرد.
_شماها چرا مثل لشکر شکست خورده، جدا جدا می ایید⁉️
منظورش را نفهمیدم🤔 پشت سرش رفتم تو. صدای عمه با سر و صدای محمد حسین و هدی و حسن یکی شد.
📖_ایوب و بچه ها اژانس گرفتند، امدند اینجا.
بالای پله را نگاه کردم، ایوب ایستاده بود.
-توی خانه عمه من چه کار میکنی⁉️
با قیافه حق به جانب گفت: اولا عمه ی تو نیست و ... ثانیا تو اینجا چه کار میکنی؟ تو که رفته بودی #قهر؟
📖نمی گذاشت دعوایمان به چند ساعت برسد. یا کاری میکرد که یادم برود🗯 یا اینکه با هدیه ای پیش قدم #اشتی میشد. به هر مناسبتی برایم هدیه می خرید
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
8⃣3⃣ #قسمت_سی_وهشتم
📖حتی از یک ماه جلوتر آن را جایی پنهان میکرد. گاهی هم طاقت نمی اورد و زودتر از موعد هدیه ام🎁 را میداد. اگر از هم دور بودیم، میدانستم باید منتظر بسته ی #پستی از طرف ایوب باشم.
📖ولی من از بین تمام هدیه هایش، نامه ها💌 را بیشتر دوست داشتم. با نوشتن راحت تر #ابراز_علاقه میکرد. قند توی دلم اب میشد وقتی میخواندم "بعد از خدا، تو عشق منی😍 و این عشق آسمانی و پاک است. من فکر میکنم ما #یک_وجودیم در دو قالب، ان شاءالله خداوند ما را برای هم به سلامت نگاه دارد♥️ و از بنده های شایسته اش باشیم..."
📖برای روزنامه📰 مقاله مینوشت. با اینکه سوادش از من بیشتر بود، گاهی تا نیمه های شب من را بیدار نگه میداشت تا #نظرم را نسبت به نوشته اش بدهم. روزهای امتحان خانه عمه پاتوق دانشجوهای فامیل بود☺️ غیر از خواهرم و دختر عمم، #ایوب هم به جمعشان اضافه شد.
📖با وجود بچه ها ایوب نمیتوانست برای چند دقیقه هم جزوه هایش را وسط اتاق پهن کند. دورش جمع میشدند👥 و روی کتابهایش #نقاشی میکشیدند. بارها شده بود که جزوه هایش را جمع میکرد و میدوید توی اتاقش، در راهم پشت سرش می بست🚪
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
4_5793920189498131037.mp3
10.12M
🎵 #صوت_شهدایی
✨توی شلوغی های این عالم
✨واسه شهیدان دلمون تنگه
🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🌼کجایی⁉️ای که همچون یوسف مایی
🍃دل من بیش از این #طاقت نمیداند
🌼هوایت کرده ام، این #جمعه می آیی؟
🍃مه ما را به عالم نیست همتایی😔
🌺تعجیل در فرجش #صلوات
#اللهم_عـجل_لولیڪ_الفـرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_17711707.mp3
7.02M
غربت امام زمان(عج)
#با_صدای_میر_حافظ_مشهدی
فوق العاده زیبا وتکان دهنده
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قصهی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی
#قصه_عاشقی❤️
غــــ❤️ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم،
من رو هول بده تو آب!
فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي.😢
غواص جواب داد: نه ، پاي حرف امام ايستادم. فقط مي ترسم دلم
گير خواهر کوچولوم☺️ باشه.آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔
و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم.
والفجر8، اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد يا زهــــــ❤️ـــــرا، غواص قصه ي🍁🍁🍁🍁
ما اولين نفري بود که توی آب پريد ! و اولين نفري بود که به شهــ❤️ـــادت😔
رسيد!
من و شما چقدر پاي حرف اماممان ايستاده ايم؟😔
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠معرفی کتاب 8⃣2⃣ 📗 خدای خوب ابراهیم 🌷☘🌷☘ 🔰محتوا: 📖 این کتاب زیبا شامل 178 روایت و خاطره زیباست که
💠برشی از کتاب #خدای_خوب_ابراهیم
🔰رابطه عاشقانهای با خدا داشت. این را از صحبتهای خصوصیاش میفهمیدم. من از بقیه نیروهای رزمنده کوچکتر بودم. غیر مستقیم مرا نصیحت میکرد.
🔰یک بار به من گفت: خدا، خدا، خدا. همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر به خاطر دوری از خداست. ما باید مطیع محض باشیم. او از سود و زیان ما خبر دارد. هر چی گفته باید قبول کنیم. خیر و صلاح ما در همین است.
🔰بعد به من گفت: این آیه رو ببین، چقدر خدا قشنگ با ما حرف زده. آدم میخواد از خوشحالی فریاد بزنه:
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ
آیا خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
@shahed_sticker۶۲۹.attheme
129.6K
• #شهید_ابراهیم_هادی ۱۲
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇
ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢برای اینکه از #وجودمون بگذریم شبانه روز باید همه کارهامون #برای_خدا باشه✅ #هفته_دفاع_مقدس #شهید_مح
💠فاتح خیبر
🍁باطرح #عملیات_خیبر مخالف بود
اما در همین عملیات انقدر شجاعت💪 از خودش نشان داد ملقب شد به"فاتح خیبر" و در این عملیات به #شهادت رسید
🍁بعد از شهادتش🌷 صدام گفت اگر ۱۰تا مثل #همت را داشتم دنیـ🌏ـا را میگرفتم.
#شهید_محمدابراهیم_همت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۱۴۶ استاد پرهیزگار .MP3
855.8K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه انعام✨
#قرائت_صفحه_صدوچهل_وششم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💥رفقا خبر دارید...
🌴هنوز که هنوز است #حمید_باکری از عملیات فاتحانه خیبر برنگشته🚷
⇜خبر دارید که #غلامحسین_توسلی آن دلیرمرد خطه جنوب مهمان نهنگ های خلیج فارس شد😔 و برنگشت.
🌴از #ابراهیم_هادی خبری دارید⁉️ بعد از اینکه یارانش را از #کانال_کمیل به عقب بازگرداند دیگر کسی او را ندید
⇜از جوانانی که خوراک #کوسه های اروند شدند خبری دارید❓
🌾هنوز از #شلمچه صدای اذان بچه ها می آید
🌾هنوز صدای #مناجات رزمندگان از حسینیه🔊 حاج همت به گوش می رسد
🌾هنوز وصیت نامه📜 شهدا خشک نشده؛↵خواهرم #حجابت، ↵برادرم #نگاهت
🌾هنوزکه هنوز است #شهدا نگرانند
از اینکه رهبر رو تنها👤 بگذاریم
🌾و هنوز که هنوز است شهدا🌷 بند پوتین هایشان را باز نکرده اند و منتظر #منتقم_حسین(علیه السلام) هستند تا دوباره در رکابش #شهید شوند
🌾و هنوز که هنوز است #مادرانی چشم انتظار جـــــــ♥️ــــــگرگوشه هایشان هستند😔
#مدیون_شهداییم
#شهدا را یاد کنید با ذکر #صلوات💐
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سید میلاد در علم، اخلاق، ورزش و شغل حرفهای به معنای واقعی کلمه #نخبه بود، چنانکه در کنار تحصیل در
برشی از کتاب #مهمان_شام📕
🌷بعد از چاپ کتاب شهید ابراهیم هادی( سلام بر ابراهیم )، منطقه فکه و مخصوصا کانال کمیل خیلی سر زبونها افتاد.
🌷همراه با سید میلاد و چند تا از خادمین شهدا رفتیم فکه
فکه بوی کربلا می داد غربت عجیبی داشت، عطش رمل گرمای سوزان بیابان فکه عجیب شبیه کربلا بود.💔
🌷این حالات در رفتار سید میلاد مشهود بود که قدم در وادی مقدسی گذاشته، پاهای برهنه اش گواه مدعی من بود. رسیدیم پشت کانال، سیم خاردارها مانع عبور به کانال شد.
🌷بی اختیار زانوهامون سست شد و دیگه اشک امان نمی داد.😢
تنها چیزی که مرحم دلمون بود روضه آقا سید الشهدا علیه السلام بود😔، بعد از اینکه یک دل سیر گریه کردیم، سید بلند شد رفت به خادمهایی که جلوی نرده ایستاده بودند گفت خواهش می کنم من می خوام خاک این مکان مقدس رو ببوسم، اونها گفتند به هیچ وجه نمی شه اجازه نداریم، سید بغض کرد.
🌷بالاخره اونها رو راضی کرد وارد کانال شدیم. گفت بچه ها وارد که شدید سجده کنید و از شهدا حاجت بخواهید.😭
تا درب کانال باز شد گویی درب بهشت باز شده🕊. بوی عجیبی آمد،، لحظه های سنگینی بود.
🌷سید میلاد در قتلگاه ابراهیم هادی در سجده بود و فقط داد می زد. خاکها رو بر می داشت و به سر و صورتش می کشید.😭 با هر زحمتی سید رو از کانال آوردیم بیرون و سوار ماشین شدیم و همه تا اردوگاه فقط گریه کردند.😓
🌷سید میلاد نتونست رانندگی کنه و نشست عقب و تا اردوگاه توی حال و هوای خودش بود...💔
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#لبیک_یا_زینب راوی: #همسر_شهید 🌷روز خواستگاری درمورد #درسم پرسید و اینڪه دوستدارم چه رشته
🎊امروز روز توست
روز #میلادت
دنیا تبسم کرده است، امروز با یادت😍
🎉امروز بی شک #آسمان آبی ترین آبیست چرخ و فلک همچون دلمـ♥️ درگیر بی تابیست
🌸🎂رضا جان تولدت مبارک🎂🌸
#تولد شهید مدافع حرم🍰🎈 #شهید_رضا_حاجی_زاده
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh