eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5848177510621119097.mp3
8.08M
این گل🌷 را به رسم هدیه تقدیم کردیم😔 حاشا اینکه از راه تو حتی لحظه ای برگردیم🚫 🎤 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
شهر من شده‍ از خَنــده 😁‌هایت مےدانم ڪ‍ه جواب ❌ ما را مےدهد...✔️ 🥀🌸 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
💭من ࢪوز دࢪانتـــــظارِ می نشینم 💭 تا صب🌤ح ِ من هم بخیـــــر شود ....🌱 🌷 🌺 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🕊🍁 چشمانت همان اتفاقیست که هر صبــ☀️ـح شهر دلِ♥️من را می‌کند ... 🌺 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
از شام بلا شهید آوردند| حاج میثم مطیعی - aghigh.ir.mp3
8.08M
🍂این گل🌷 را به رسم هدیه 🍃تقدیم کردیم 🍂حاشا اینکه از 🍃حتی لحظه ای برگردیم 😔 🎤 🌹🍃🌹🍃 @bidariymelat
🌷شهید نظرزاده 🌷
نقاشی #چشمان تو را تا ڪہ خدا کرد گشتند ملائڪ همه #مبهوتِ نگاهت آیا ملکی تو ؟بشرے تو؟تو ڪہ هستی؟ ک
0⃣8⃣3⃣1⃣ 🌷 💠همسران شهدا 🔰ارادت خاصی به 🌷شهید حاج‌حسین داشت. کنارقبرشهید چند دقیقه‌ای نشستیم. همان جا که نشسته بود گفت: این قطعه است، بعد از شهادتم🕊 مرا اینجا به خاک می‌سپارند. 🔰نمی‌دانستم در برابر حرف چه بگویم. سکوت همراه بغض😢 را تقدیم نگاهـش کردم. هـر بـار کـه به می‌رفت، موقع خداحافظی👋 موبایل📱، شارژر موبـایل یـا یـکی از وسـایل دم‌دسـتی و را جا میگذاشت تا به بهانه آن بازگردد☺️و خداحافظی کند. 🔰اما که می‌خواست به سوریه برود حال و هوای بسیار عجیبی داشت. همه وسایلش را جمع کردم💼 موقع بوی عطر عجیبی😌 داشت. گفتم: چه عطری زدی که اینقدر خوشبو است⁉️ گفت: «من عطر نزده‌ام🚫» 🔰برایم خیلی جالب بود با اینکه به خودش نزده ⚡️اما این بوی خوش از کجا بود. آن روز با به ترمینال رفت. مادرشان مـی‌گفتند: وقتی ابوالفضل سوارماشین شد🚎بوی می‌داد 🔰چند مرتبه خواستم به بگویم چه بـوی عـطر خـوبی مـی‌دهی امـا نشد🚫 و پدرشان هم می‌گفتند: آن روز ابوالفضل عطر همرزمان 🌷 را می‌داد و بوی عطرش بوی تابوت شهدا⚰ بود. 🔰مـوقـع خـداحافظی به گونه‌ای بود که احساس کردم ازمن، مهدی پسرمان وهمه آنچه متعلق به ما دوتاست دل کنده💕 است. گفتم: چرا اینگونه خداحافظی می‌کنی⁉️ ، نگاه دل کندن است 🔰شروع کرد دل مرا به دست آوردن و مثل همیشه کرد. گفت: چطور نگاه کنم که احساس نکنی حالت است؟! امـا هیچ کـدام از ایـن رفـتارهایش پاسخگوی بغض و اشک‌های من😭 نبود. 🔰وقتی می‌خواست از در خانه🚪 برود به من گفت: همراه من به نیا❌ و . برعکس همیشه پشت سرش رانگاه نکرد. چند دقیقه⌚️ از رفتنش گذشت. منتظربودم مثل برگردد و به بهانه بردن وسایلش دوباره خداحافظی کند.# انتظارم به سر رسید. 🔰زنگ زدم📞 و گفتم این بار وسیله‌ای جا نگذاشته‌ای که به برگردی و من و مهدی را ببینی. گفت: نه ، همه وسایلم را برداشتم. ۱۳روز بعد از اینکه رفته بود، شنبه صبح بود تلفن زنگ زد☎️، ابوالفضل از بود. شروع کردم بی‌قراری کردن و حرف از زدن. 🔰گفت: نـاراحـت نـباش، احـتمال بسیار زیاد شرایطی پیش می‌آید که ما را دوشنبه🗓 برمی‌گردانند. شاید تاآنروز با شما صحبت کنم، اگر کاری داری بگو تا انجام بدهم،یا هست برایم بزن😢 🔰تـرس هـمه وجودم را گرفت😰 حرف ‌هایش بوی و خداحافظی👋 می‌داد. دوشنبه۲۴آذر ماه همان روزی که گفته بود قرار است برگردد، ؛ معراج شهدای تهران🌷، سه‌شنبه اصفهان و چهارشنبه پیکر مطهر ابوالفضل کنارقبر آرام گرفت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
پنجره ی را به رویم باز کن .. می خواهم صبـ☀️ـح را در نفس بکشم ..😌 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
از شام بلا شهید آوردند| حاج میثم مطیعی - aghigh.ir.mp3
8.08M
🍂این گل🌷 را به رسم هدیه 🍃تقدیم کردیم 🍂حاشا اینکه از 🍃حتی لحظه ای برگردیم 😔 🎤 🌹🍃🌹🍃 @bidariymelat
آمـــــد و از عطر تـ‌مناے نوشید خورشیـ☀️ـد هم از جامه لبخنـد تـو پوشید😍 دست من و آرامش موزوم هر حادثه از چشمه جوشـید...♥️ 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گفــــتم : دگــــر قلبــــم شــــوق ندارد ! گفتــــــ : مراقبــــــ ِ بــــاش ... اَلعَیــــن بَریــــدُ القَلبــــــ ؛ چشــــم پیــــغام رسان دل استــــــ . 🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌼🍃صبـ☀️ــح است دوباره در هستم شیداے و پگاهت هستم 🌼🍃گر نیم نگاهے👀 بکنے ما را بس خواهانِ همین نیم هستم.... 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂🪴🍂🪴🍂🪴🍂 طَبیبِ مَن با مَرا مُداوا کُن که به عِشقِ تو♥️ شُدم مُبتَلا و بیمارَم🤒 🌷 🌺 ‌‎‌‌‌‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh