🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان #نخل_سوخته 📚 📖قسمت 6⃣4⃣ 📚📖حسین قرار بود لب رودخونه بمونه و بچهها رو وارد آب کنه بعد خودش ر
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 7⃣4⃣
📚📖روز دوم،عملیات به سمت جاده ی ام القصر ادامه می یافت.قرار بود لشکر شب وارد عمل بشه.از طرف فرماندهی دستور رسید به واحد اطلاعات که هرچه زودتر یه گروه برای شناسایی به خط مقدم اعزام بشه.
⁉️حسین با همون وضعیت جسمی که داشت خودش رو آماده کرد و سوار موتور شد.ما هم همینطور.همگی با چهار موتور سیکلت بطرف جاده ام القصر راه افتادیم.حسین با وجود ضعف شدیدی که داشت با سرعت توی جاده حرکت می کرد ماهم به دنبالش.
🚫دشمن دو طرف جاده رو بشدت می کوبید.نزدیکی های خط یه هلی کوپتر عراقی بالا سرمون ظاهر شد و راکتی شلیک کرد.فکر کردیم این شلیک بطرف ماست بخاطر همین فوری از موتورا پیاده شدیم و موضع گرفتیم.
🔴اما راکت به یه دستگاه ایفا که پشت سرمون بود اصابت کرد و منفجر شد. دوباره سوار شدیم و راه افتادیم.باید سه راهی کارخونه ی نمک بود.دشمن آتش شدیدی روی این منطقه متمرکز کرده بود اما حسین راحت و بی خیال جلو می رفت و با کمک بچهها منطقه رو شناسایی کرد.
✅بعد اتمام مأموریت به خط خودی برگشتیم.تو راه از چهرهی حسین بخوبی معلوم بود که هر لحظه منتظر گلوله ایه تا بیاد و اون رو به آنچه که می خواست برسونه.وقتی به خط خودی رسیدیم،گزارش شناسایی رو به فرماندهی دادیم اما همون موقع قرارگاه اعلام کرد که امشب هم لشکر حضرت رسول وارد عمل میشه.
⚪️به همین خاطر قرار شد که بچهها برای یه استراحت کوتاه به مقر اصلی واحد در عقبه بروند و فرداش دوباره برگردن منطقه،همه به همراه حسین سوار قایق شدیم و به ساختمون واحد که در کنار اروند بود اومدیم.
✔️به روایت از مجید آنتیکی
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
#رمان
#نخل_سوخته 📚
📖قسمت 8⃣4⃣
📚📖اون روز بعداز ظهر من و مهدی پرنده غیبی،باهم بودیم که حسین سوار بر موتور از راه رسید.پونزده روز قبل موقعی که در هور العظیم بودم،خواب دیدم حسین شهید شده،دیگه تواین پونزده روز کارم شده بود گریه و زاری.
✳️وقتی برای عملیات والفجر هشت خودم رو رسوندم،خیلی مشتاق بودم که حتما حسین رو ببینم.بخاطر همین وقتی دیدم داره میاد اشکم جاری شد.از موتور که پیاده شد در آغوشش گرفتم. می بوسیدمش و گریه می کردم.
✨می دونستم که بزودی رفتنیه.نه تنها من که برای همه این قضیه آشکار بود. حسین رو به مهدی کرد و گفت:دیگه شما کاری ندارین؟من دارم میرم.هم من و هم مهدی فهمیدیم که منظورش از رفتن چیست؟چون کاملا از لحنش مشخص بود.
✳️مهدی نتونست خودش رو نگه داره و بی اختیار زد زیر گریه. هردو به حسین نگاه می کردیم و اشک می ریختیم.مهدی گفت:حسین آقا تو که اهل این حرفا نبودی.از تو بعیده اینطوری صحبت کنی. تو که رفیق با معرفتی بودی.
✅حسین به آرامی گفت:به خدا قسم دوساله بخاطر رفاقت با شماها موندم. بعد از شهادت اکبر شجره این دوسال رو فقط به هوای شما صبر کردم.دیگه بیش از این ظلمه بمونم.انصاف بدین،اون طرف هم کسانی منتظرم هستن.
✳️مهدی سرش رو پایین انداخت و گریه می کرد. گفت:باشه حسین آقا،حرف حرف خودته.و دیگه هق هق گریه امونش نداد.احساس کردم زمین و زمان برام تار شده،کاری از دستمون بر نمی اومد.عزم رفتن داشت.
🌟همونطور که می خندید جلو اومد و با من و مهدی خداحافظی کرد. سوار موتورش شد و رفت.
✔️به روایت از حمید شفیعی
#ادامه_دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_695743491741285284_1395-6-25-19-43.mp3
2.19M
🎵ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻣﮕﻪ ﺧﺒﺮ ﻧﺪاﺭﻱ
🎤ﺣﺎﺝ #ﺳﻴﺪ_ﻣﻬﺪی_ﻣﻴﺮﺩاﻣﺎﺩ
به یاد نگرانی فرزندان شهدا😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#فرزندان_شهید_علی_زنجانی💔
#پدر ای یاد تو آرامش من...!
امشب🌙 از کوچه #دل تنگی من می گذری؟!
جانِ من زود بیا😔
#بغلم_کن پدرم...!
آنقَدَر #حسرت آغوش تو دارم که نگو😭
#شهید_سیدعلی_زنجانی🌷
#هنیئا_لک_یا_شهید
#شبتون_شهدایی🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
دوست داشتنَت♥️
سحـرخیـزترین #حسِ دنیاست
که صبــ🌤ــحها
پیش از باز شدنِ چشمهایم😌
در من #بیدار میشود...
#اللهُـمَّ_عَجِّـل_لِوَلِیِّکــ_الــْفَرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خورشیـ☀️ــد، امروز
از لابه لای #چشمانت
به من سلام می دهد😍
مگر می شود
#تو باشی و
"صبح هایم" به خیر نشود⁉️
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - جریان_شنیدنی_شب_اول_قبر_و_شفاعت.mp3
1.69M
♨️داستان کسی که یک بار از دنیا رفت و دوباره زنده شد
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙حجت الاسلام #دارستانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شیر_صحرا لقب که بود⁉️
🔰فرمانده ای که #صدام شخصا برای سرش جایزه🎁 تعیین کرد. او فقط با #هشت_نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کرد که یک لشکر از نیروهای ایرانی🇮🇷 در دشت عباس مستقر شده است.
🔰درسال 1335 وارد #ارتش شد و سریعا به نیروهای ویژه پیوست. فارغ التحصیل📜 اولین دوره رنجری در ایران بود. دوره سخت چتربازی و #تکاوری را در اسکاتلند گذراند.
🔰 #اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت، او طی نامه ای📩 به صدام او را به نبرد در #دشت_عباس فرا خواند. صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف به دشت عباس فرستاد🚌
🔰عبدالحمید کسی بود که در #اسکاتلند از این ایرانی شکست⚡️ خورده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به #اسارت میگیرد✌️
🔰مردم دشت عباس به او لقب #شیر_صحرا داده بودند. این لقب برای او چنان با مسما بود که رادیوهای📻 دشمن هم با این لقب از او نام می بردند. او در عملیات قادر در منطقه #سرسول به شهادت🌷 رسید.
#سرلشکر
#شهید_حسن_آبشناسان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✍ #شهید_چمران:
💢خـدایــا...
مرا به خاطر #گناهانی که
در طول روز
با هزاران قدرت عقل💬
#توجیهشان مےکنم،
بــبـخـــش!😔
❖❣اللهم اغفرلی کل ذنبٍ اذنبته❣❖
خدايا! #بيامرز همه گناهانى را كه مرتكب شدم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Quran_Page (195).mp3
865.5K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه توبه✨
#قرائت_صفحه_صدونود_وپنج
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
هدایت شده از 🌷شهید نظرزاده 🌷
2_5377584425104049559.mp3
4.99M
📖مناجات هر روز ماه رجب
🎤 #میثم_مطیعی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸برای رسیدن💕 به
آنچه تا به حال #نداشته ای
👈باید آنی شوی
که تا به حال #نبوده_ای...!
شادی ارواح طیبه #شهدای_گمنام صلوات🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چند شهید در یک قاب 📸
🌺 #رفیق_شفیق که مےگویند
همین ها هستند
🌺رفاقت شــــان
از زمین🌍 شروع شد
و تا #بهشت ادامہ یافت ...
#شهید_محمد_جاودانی🌷
#شهید_مصطفی_عارفی🌷
#شهید_جواد_کوهساری🌷
#شهید_محمد_اسدی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم❣
ياد آن شاعر #دلداده به خیر
که دمادم میگفت:
خبر آمد "خبری در راه است"
سرخوش آن دل♥️ که از آن آگاه است
ولی ای کاش خبر می آمد
که #خدا مى خواهد
پرده از #غیبت مهدی زمان بر دارد😍
پرده از روزنه ی #عشق_وامید
پرده از راز نهان💝 بردارد
کاش روزی خبرآید
که #تسلای دلخلق خدا
از فراسوی افق💫 می آید
#مهدی، آن یوسف گم گشتهی زهرا و على💖
از شب هجر به #کنعان_دلم میآید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
ما #غیرتمان گوشه ای از غیرت سقاست
ناموس تشیع "حرم زینب کبری" ست✊
مانند #اباالفضل شدن فرض محالَست
لیکن همه ی هستی ما "زینب کبری" ست
اطراف حرم گرچه پُراز خولی وشمرست👹
دنیای #تشیع سپر زینب کبری ست
"شیران #مدافع" دلتان شاد که عباس
همراه شما👥 در حرم زینب کبری ست
#مدافعان_حرم
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📸 مادر شهیدان #فهمیده درگذشت
اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران البرز:
🔹حاجیه خانم کریمی والده مکرمه شهیدان والا مقام #محمدحسین و داود فهمیده به فرزندان شهیدش🌷 پیوست.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🚩مراسم میلاد #امام_جواد
(علیه السلام)
💺سخنران:
حجت الاسلام داوودنژاد
(روانشناس وکارشناس طب اسلامی)
🎤شاعر:
کربلایی هاشم طوسی
🎤مداح:
کربلایی سیدامیراحمدنیا
کربلایی محمدعلیزاده
کربلایی حسین شیرمحمدی
📆زمان:
چهارشنبه(چهاردهم اسفند)-ساعت۱۹
#عکس_باز_شود
#مشهد
خواهران برادران
#هیئت_محبان_جواد_الائمه
(علیه السلام)
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
5⃣6⃣1⃣ به یاد #شهید_محمدحسن_دهقانی 🕊❤️🕊 شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4⃣3⃣2⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🔰زندگی در کنار یک #روحانی_متعهد شرایط و سختیهای خاص خود را دارد. با شناختی که نسبت به #شهید و خانواده ایشان بهواسطه دوستی با برادرم👥 کسب کردیم و به خاطر علاقهمندی به ازدواج💍 با یک #طلبه مسیر زندگی برایم مشخص شد.
🔰بهقدری خود را #مقید و مکلف نسبت به اطرافیان و مسئولیتها و موقعیتهای پیش رویش میدانست که کمتر فرصت #استراحت و اوقات فراغت پیدا میکرد، در همه حال شرایط سخت😪 و موقعیتهای ناهموار را بر رفاه حال خویش مقدم میدانست و حتی در انتخاب مکانهای #تبلیغی دورافتاده نیز که کمتر کسی اعلام حضور میکرد پیشقدم بوده☝️ و با میل و رغبت💖 بسیاری عهدهدار آن میشد.
🔰در طول ۱۶ سال زندگی مشترک💞 که حاصل آن #مطهره و #محدثه خانم هستند، روزی را به یاد ندارم که در امری با ایشان مخالفت✘ و نسبت به مسئلهای اعلام نارضایتی داشته باشم❌ چراکه با این ازدواج از همان ابتدا #سختیهای زندگی طلبگی را پذیرفته بودم.
🔰درواقع با توجه به تکلیفی که همسرم در #لباس_پیغمبر بر عهده داشتند، این مهم را پذیرفته👌 و با علم به این مسئله که هرکجا که احساس نیاز به حضور و وجود ایشان مطرح میشد هیچگاه به خود اجازه #مخالفت نداده و حقیقتاً از این امر نیز واهمه داشتم، چراکه مسیر زندگی ما از همان ابتدا مشخصشده و با هر شرایط و سختی، #نتیجهای جز این نمیتوانست در پی داشته باشد❎
راوی: همسر بزرگوار شهید
#شهید_محمدحسن_دهقانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
چهرهای منور به مهر ازلی با چاشنی همیشگی لبخند😍 عبا و عمامه بر دوش، تصویری است که بر سر در عمارت ساده و #بیآلایش این خانواده به بهترین نحو👌 ممکن خودنمایی میکند. ساختمانی واقع در هزاره پردیسان با بلوکهای صفکشیده🏢 و واحدهای مجاور نشسته در کنار هم از نشانیهای محل سکونت #اهالی این خانه بود.
واحدی گرم و صمیمی💖 که در ورودی آن، رو به تک اتاقی باز میشد که از فضای اصلی سالن پذیرایی و دیگر قسمتها توسط راهرویی باریک و کوچک #متمایز شده بود. اتاقی با دیوارهای پوشیده از قفسههایی که با کتابهای📚 متنوع اخلاقی، تربیتی و #مذهبی تزئین شده بود و جلوه خاص فضای داخلی اتاق حکایت از افکار💭 و ضمیر معنوی #صاحب آن داشت.
#شهید_محمدحسن_دهقانی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روز_اربعین
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh