🥀
#سلام_مولای_مهربانم❤️
اے قیام ڪنندهٔ بـہ حق
جہــاڹ انتظار
قدومت را می کشد
چشمماڹ را
بہ دیده وصاڸ روشڹ ڪڹ
اے روشڹ تر از هر روشنایی
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☆∞🦋∞☆
و شڪر بیپایان خدایے را ڪه
محبتـــــ شهدا و امامِ شهدا را در دلم انداختـــــ
و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا..!
از تو ممنونم بےاندازه ڪه در دݪِ ما
محبتـــــ سیدعلیخامنهاے را انداختے تا بیاموزد
درس ایستادگے را، درس اینڪه یزیدهاے دوران را
بشناسیم و جلوے آنها سر خم نڪنیم..:)
#شهید_مصطفےصدرزاده🌿
سلام
صبح زیباتون شهدایـے🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷 #مادران_منتظر
دل من پشت سرت
کاسهی آبی شد و ریخت
کی شود پیش قدمهای تـو
اسپند شوم ؟!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#بازنشر
طرح به مناسبت سالروز تولد شهید سعید بیاضی زاده 🌸
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹بسم رب الشهدا والصدیقین🌹
.
🌸 به مناسبت سالروز ⬅تولد
🌹شهید_سعید_بیاضی_زاده
.
🌹تاریخ تولد : ۵ /۴/ ۱۳۷۳
.
🌹تاریخ شهادت : ۲۲ /۷/ ۱۳۹۵ .حما سوریه
.
🥀مزار شهید : روستای محمد آباد ساقی
✵🕊✵
💢گاهی که میخواهم از شهیدی بگویم و بنویسم زبانم قفل میشود ، نگاهم روی خط های دفتر سفید ثابت میماند و قلم کاغذ سفید را با کلماتی نامفهوم سیاه میکند.
.
👌اینبار هم همینطور!
بالاخره با یک حرف ، با یک کلمه چراغی در ذهنم روشن میشود.
💉قلم به دست مینویسم از او : گرمای 🔥تابستان را با حضورش در خانواده بیاضی ها➕ به خنکای بهار تبدیل کرد، مثل هر نور چشمی که تازه متولد میشود.😉
.
🍃سعید آقایی که راه طلبگی را در پیش گرفت و لباس_انبیا را به تن کرد. باز هم یک شاگرد از مدرسه 🚽عشق آمده بود که امتحان پس بدهد.🙂
.
💢باز مردی از فاطمیون که دل به حریم_عشق باخته بود و هیچ جوره نمیشد پای رفتن را از او بگیری...❣️
وَ باز شاگردی که رسم گذشتن از خود را خوب بلد بود ، گذشتن دل میخواهد به حرف نیست به عمل است.
💢 باید بی ریا و صادقانه بگذری از هرآنچه که مانع سعادتمندیات میشود و این طلبه صادقانه گذشت از هر چیزی که دوستش داشت!❤️
.
👌هرچه بگویم باز نمیتوانم حق مطلب را ادا کنم چرا که هنوز درکی از مقام والای شهید و رسم_شهادت ندارم.😔
هنوز اندر خم این کوچه ماندم وَ به گمانم قرار نیست دل را تکانی بدهم تا گرد و غبارهای هایش برود و صاف شود ،دلم یک ⬅پایان متفاوت میخواهد مثل همه آنهایی که رفتند. 😓
.
🍃دلم پر میکشد برای 🔰مکتبی که جایی برای من نیست چون هنوز خود را پیدا نکردم.😞
.
🍃کاش متفاوت به آخر برسیم!😌
وگرنه ⬅مرگ پایان همه⬅ قصه هاست.🌹
❄الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج❄
.
هدیه_به_روح_شهداء_و_شهدای_مدافع_حرم_آل_الله...... صلـــــــــــــوات🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌴امام رضا(ع) روایت است که ایشان شکر توانگری را این گونه دانسته است: کسی که یکی از برادران دینی اش برای کاری به او پناه آورد ولی او، با آنکه می تواند، پناه ندهد و کاری برایش نکند، رشته ولایت خدای متعال را بریده است.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یکیازهمسنگریهایشدرسوریهمیگفت:
منبستنِکمربندایمنیرادرسوریهاز محمودرضایادگرفتم!
وقتیمینشستپشتِفرمون،کمربندشرامیبست.
یکباربهشگفتم:اینجادیگهچرامیبندی؟!
اینجاکهپلیسنیست!
گفت:میدونیچقدرزحمتکشیدمباتصادفنَمیرم..؟!
#شهیدمحمودرضابیضائی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #دلتنگی
🔻اگـر خـداونـد متاع وجود تو را
خریدنے بیابـد...! هر ڪجا کہ باشے
در هر زمان تو را بہ شہادت برمےگزیند...
شہیدمرتضی آوینی
یاد باد آن روزگاران یاد باد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
رفــقــایــم تــوے بــســیــج شــنــیــده بــودنــد مــصــطــفــے ازم خــواســتــگــارے ڪــرده،از ایــن طــرف و اون طــرف بــه گــوشــم مــے رســونــدنــد ڪــه «قــبــول نــڪــن،مــتــعــصــبــه» بــا خــانــم ها ڪــه حــرف مــے زد ســرش را بــالــا نــمــے گــرفــت.ســر بــرنــامــه هاے بــســیــج اگــر فــڪــر مــے ڪــرد حــرفــش درســت اســت ڪــوتــاه نــمــے آمــد.بــه قــول بــچــه ها حــرف حــرف خــودش بــود،مــعــذرت خــواهے در ڪــارش نــبــود.بــعــد از ازدواج مــحــبــتــش آنــقــدر بــه مــن زیــاد بــود ڪــه رفــقــایــم بــاور نــمــے ڪــردنــد ایــن همــان مــصــطــفــے بــاشــد ڪــه قــبــل از ازدواج مــے شــنــاخــتــنــد.طــاقــت نــداشــت ســردرد مــرا بــبــیــنــد
شــهیــد احــمــدے روشــن
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘خواهرانم،
در تربیت فرزندانتان بکوشید
و #حجاب را رعایت کنید.
زهرا گونه زندگی نمایید و
شوهرانتان را به راه خدا وادارید.☘
«بخشی از وصیت نامه ی
#شهید_مصطفی_ردانی_پور »
📙برگرفته از مصطفای خدا، اثر گروه شهید هادی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨#ڪلام_شهید
🍃بارها شنیده بودم که ابراهیم از این حرف که برخی می گفتند فقط می رویم جبهه برای شهید شدن اصلا خوشش نمی آمد.
✔️به دوستانش میگفت: همیشه بگید تا لحظه آخر تا جایی که نفس داریم برای اسلام و انقلاب خدمت می کنیم. اگر خدا خواست و نمره ما بیست شد آن وقت شهید میشویم ولی تا اون لحظه ای که نیرو داریم باید برای اسلام مبارزه کنیم.🌷
👤راوی:خواهر شهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻 به شهدا خوب نگاه ڪنید...
این است جلوه ی معصومیت میراثی که از اربابشان امامحسین(ع)به ارث بردهاند...
اگر برای خدا کار کردیدهچکسی هم ندید خدا آن را نشر میده...!
حجت خدا را ببینید، پس در باغ شهادت هنوز باز هست...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
دردم به جز وصال تو درمان نمی شود
بی تو عذابِ فاصله آسان نمی شود
افسانه نیست آمدنت، لیک در عیان
این قصه بی حضور تو امکان نمی شود.
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
پرواز کردن سخت نیست...
عاشق که باشی بالت میدهند؛
و یادت میدهند تا #پرواز کنی...
آن هم عاشقانه... :)♥️
#سلام_صبحتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
حاج قاسم میگفت..
ازخدا یک چیز خواستم.!
خواستم که خدایا اگر بخواهم به انقلاباسلامۍ خدمت کنم..
باید خودم را وقف انقلاب کنم..
از خدا خواستم اینقدر به من مشغله بدهد که حتۍ فکر گناه هم نکنم:
#هدیه_به_روح_شهداء_و_شهدای_مدافع_حرم_آل_الله_صلوات💐🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔺انگشت و انگشتری که دست داعشیها افتاد.
🔺انگشتر پسرم کمی به انگشتش تنگ شده بود؛ به او گفتم: تو در سن رشد هستی و یک وقت به انگشتت تنگ میشود و خطرناک است، سیداسحاق گفت: مامان! من به ۲۴ سالگی نمیرسم و انگشت و انگشترم را میبرند.
شهادت احلی من العسل❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید جواد کاکه جانی 🍂
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
<بسم رب الشهدا والصدیقین>
💠به مناسبت سالروز شهادت
💠شهید_جواد_کاکه_جانی
💠تاریخ تولد : ٢ /۲/ ۱٣۶٨
💠تاریخ شهادت : ۶ /۴/ ۱٣٩۵
🕊محل شهادت : شهرستان سرو آباد
🥀مزار شهید : شهر دلبران
💠گاهی زیباترین آهنگ جهان، طنین الله اکبر ظهر با نغمه پرستوییست که چیزی به آخرین پروازش نمانده! نغمه ای که مرغ خیال مرا به دومین ماه از حکومت بهار برد و آغاز حیات همان پرستو را نشانم داد، زمان نامگذاری در ثبت احوال را! که سیاه قلمی روی کاغذ چرخید و نوشت: جواد کاکهجانی...
💠از قلمرو غیرتمندان کُرد! پسرکی که همان اول پای ورق زندگیاش نوشتند ✌مدافع_حرم، وطن، امنیت! حرمی که اطرافش جوی خون روان بود و دیوار هایش لرزان از موج🔥 انفجار باید او و امثال او برمیخاستند تا این قائله ای که به نام 💫اسلام به پا شده بود را بخوابانند.
💠و نقش گربه ای که گوشه ای از این صفحه جغرافیایی جا گرفته و وحشی صفتان کناری ایستادند تا تکه تکه اش کنند که اگر نگاهبانان امنیت نبودند تا به حال این گربه خوراک همان حیوانات وحشی شده بود.
💠جواد آرمان های وطنش را در خطر دید، امنیت ملی کشورش را لبه پرتگاه دید و متوجه حربه یزیدیان زمان شد، که از نام دولت اسلامی پلی ساخته بودند تا از روی اسلام واقعی گذر کنند و ⬅تبری ساخته بودند برای قطع ریشه مسلمانان. پس برگشت تا اینبار ارتفاعات کردستان را از وجود نحس ضد انقلاب ها پاک سازد.
💠و درست بعد از طنین الله اکبر اذان ظهر به وقت ⚘شهادت_علیابنابیطالب پسوند شهید کنار اسمش نشست و شد شهید جواد کاکهجانی!
⚘سالروز پروازت مبارک⚘
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سرایدار مدرسهای که شهید بابایی در آن درس میخواند میگوید: کمردرد داشتم و نمیتوانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم، مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون، اگر من را بیرون میکردند، خیلی اوضاع زندگیام بدتر میشد، آن شب همهاش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی برسرم کنم؟ فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاسها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است، از عیالم که برنمیآمد؛ چون توان این همه کار را نداشت، نفهمیدم کار کی بوده فردا هم این قضیه تکرار شد، شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم، صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یکراست رفت سراغ جارو و خاکانداز، شناختمش از بچههای مدرسهی خودمان بود مرا که دید، ایستاد سرش را پایین انداخت، با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: پسرم کی هستی؟ گفت: عباس بابایی،
گفتم: چرا این کارها را میکنی؟ گفت: من به شما کمک میکنم تا خدا هم به من کمک کند.
🌷شهید عباس بابایی🌷
📚 کتاب ظرافتهای اخلاقی شهدا.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید رحیم عزیز خانی 🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚘بســـــم رب الشـــــــــــــهدا⚘
⚘به مناسبت سالروز شهادت
⚘شهید_رحیم_عزیزخانی
⚘تاریخ تولد : ٧ /۳/ ۱٣۵۰
⚘تاریخ شهادت : ۶ /۴/ ۱٣۶٧
🕊محل شهادت : منطقه مهران
🥀مزار شهید : زنجان
📩فرازی از وصیت نامه شهید رحیم عزیزخانی،
🍃⚘مادر آنچنان باش که فردای قیامت افتخار همنشینی با حضرت زهرا(س) را داشته باشی.
🍃⚘شهید رحیم عزیز خانی بیستم فروردین ۱۳۴۸ در روستای ارکین از توابع شهرستان ابهر و در یک خانواده کشاورز مذهبی و ساده زیست متولد شد و دوران ابتدایی را در روستا به پایان رساند و دوران راهنمایی را بخاطر نبود مدرسه در روستا به ابهر رفت و درس را شروع کرد.
🍃⚘هنوز مدرسه را تمام نکرده بود که جنگ شروع شد و او به همراه دوستش مهدی محمدی که دامادشان نیز محسوب میشد ترک تحصیل کردند و دفترچه آماده به خدمت گرفتند و راهی جبهه شدند.
🍃⚘عشق و علاقه به جبهه و شهادت هر روز بیشتر از پیش او را تشنه خود میکرد. هر چه او را از رفتن منصرف میکردند نتیجه نمیداد و در نهایت با شوقی بسیار پس از دلاوری های زیاد در ششم تیر ماه سال ۶۷ در منطقه عملیاتی مهران به شهادت رسید. و دامادشان مهدی محمدی هم به اسارت دشمن بعثی درآمد و بعد از ۲۷ ماه به آغوش خانواده بازگشت.
⚘🍃⚘
برای سلامتی امام عصرعجل الله...
ارواح مطهرشهداوامام شهدا
🌷صلـــــــــــــــوات🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh