فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید_علی_خلیلی ؛ جوانی که برای دفاع از یک دختر بدحجاب در نیمه شب سال 90 شاهرگش رو با چاقو زدند او متولد سال 71 بود.
چرا اون موقع همه سکوت کردند و برای مظلومیت این جوان رعنا در دفاع از ناموس حرفی نزدند؟؟؟
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر مهدی هست🥰✋
*از عاشوراے حسینے🕊️تا اربعین حسینے*🕊️
*🌷شهید مهدی خندان*
تاریخ تولد: ۳ / ۴ / ۱۳۴۰
تاریخ شهادت: ۲۸ / ۸ / ۱۳۶۲
محل تولد: تهران/لواسان ،سبو بزرگ
محل شهادت: پنجوین عراق
*🌷مهدی خندان فرمانده تیپ عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص)🌙چنان رشادت و شهامتی از خود بروز داد كه لقب «شیر كوهستان» را دریافت کرد💫همرزم← ۱۳ صفر بود مهدی میخواست از توی سیم خاردار راهی پیدا کند و معبری برای بچه ها باز کند💫مهدی دستهایش را انداخت توی کلاف سیم خاردار و فشار داد🥀سیم خاردار را باز کرد.🌙اما سیم خاردارها به دستش فرو رفتند و از آن طرف دیگر دستش بیرون زدند🥀از دستهایش شر شر خون میریخت🥀توی همین وضعیت سرش را کرد توی حلقههای سیم خاردار و رفت و نشست وسط سیمها🥀با چه مشقتی دستهایش را توی سیم خاردار در آورد و یکی یکی مینها را برداشت و چید کنار. سریع معبر را باز کرد💫 و بعد دستهای خون آلودش را دوباره انداخت آن طرف سیم خاردار🥀دوباره شانه هایش گیر کرد به سیم🥀و تیغه های تیز سیم خاردار پیراهن و زیر پوش و پوست تنش را پاره کرد و خون زد بیرون🥀دستش را برد سمت نارنجک که ضامنش را بکشد💥 که در یک لحظه تیربارچی دشمن او را دید🥀و لوله کالیبر 5/14 ضدهوایی را گرفت روی سینه مهدی و او را به رگبار بست💥و آسمانی شد🕊️مهدی متولد عاشورا بود🏴و ۱۳ صفر شهید شد🏴و اربعین بود که خبر شهادتش را به خانواده دادند🥀پیکرش بعد از ۱۰ سال در روز اربعین🏴 تفحص و پیدا شد و به وطن بازگشت🕊️چه مبارک تولدی و شهادتی و چه فرخنده بازگشتی🌙 از عاشورای حسینی🕊️تا اربعین حسینی*🕊️🕋
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarza
#هوالعشق
#معجزه_زندگی_من
#نویسنده_رز_سرخ
#قسمت_چهل_چهارم
.
.
.
بین جمعیت نشسته بودم و به صدای مداحمون گوش میدادم☺️ انصافا نظرم به کل دربارش تغییر کرد
جدیدا خیلی دربارش فکر میکنم😐😐
نه این که خودم بخواماااا نه
خودش میاد تو ذهنم😕شایدم بخاطره اینه که هر شب صداشو میشنوم
نمیدونم😄😄
راستی امشب حسن و مامانشو هدیه هم اومدن
خداروشکر نرگس حالش رو به بهبوده خیلی بهتر شده
بچه هاهم جون تازه ای گرفتن از چشماشون خوش حالی معلومه
دعای آخره مجلس بود
مثل همیشه
گفت از امام حسین دعوت نامه هاتونو بگیرید
تههه دلم یجوری شد
یه بغض عجیبی اومد سراغم
سعی کردم نشکنمش
برقا روشن شد
من کناره زینب نشسته بودم
حلما_زینب تو دلت نمیخواد بری کربلا؟
زینب_😢چراا خیلی اما تا حالا قسمتم نشده😭 نمیدونم چرا جور نمیشه
حلما_هیی منم خیلی دلم میخواد برم
زینب_جدیی میگی!!
حلما_اوهوم
_میگما من جدیدا یه حسی دارم
زینب_چه حسیی
حلما_یه مدته مثلا چند روز حس میکنم قراره یه اتفاقی برام بیوفته😀
زینب_ان شاالله که خییره
_حست نمیگه اتفاق خوب قراره بیوفته یا بد؟
حلما_چرا😁میگه . حسم میگه قراره یه اتفاق خوب بیوفته یه اتفاق عجیب
بی دلیل یه هیجانی همراهمه☹️☹️
نمیدونم قراره چی بشه
_گرفتمت به حرف پاشو بریم کمک بعدم بریم یکم پیش نرگسو هدیه😍
زینب_اوهوم بریم
بعد رفتن مهمونا
یکم با هدیه و نرگس صحبت کردیم
نرگس از ده تا کلمه نه بارشو تشکر میکرد
بابت عملش مامان هم گفت خواست خدا بوده ما کاری نکردیم که
واقعا هم همینطوره
ساعت 12بود حسین به گوشیم زنگ زد
_جونم داداش
حسین_حلما جان بیاید پایین بریم دیر وقته
حلما_باشه اومدیم😘
_مامان حسین میگه بیاید بریم
مامان_باشه مادر
بعد کلی تعارفو خداحافظی های خانومانه
(میگم خانومانه چون نوع خداحافظیشون فرق داره باآقایون کمه کم 20دقیقه ای زمان میبره😂😂) راهی شدیم
بابا و حسین تو ماشین منتظر بودن
ماهم سوار شدیم
حلما_سلام باباجونممممم😁
قبول باشه
بابا_مرسی دخترم برای شماهم قبول باشه
حسین_بابا من کارام درست شد ان شاالله فردا مدارکه خودمو پدر جون مادرجون رو میبرم میدم مدیر کاروان
بابا_باشه باباجان به سلامتی ان شاالله
حلما_باااااشه دیگه اقاحسین من باید اخرین نفر باشم که متوجه میشم😒😒😒
حسین_یهویی شد بخدا خودمم امروز متوجه شدم
مامان_اره دخترم امروز قرار شد که حسینم بره
حلما_باباااااا منم میخوام برم😭
بابا_میریم ما هم بعدا ان شاالله
بابغض گفتم
_نمیخوام من الان دلم میخواد برم😢
بابا_نمیشه که دخترم ایناهفته دیگه پرواز دارن شماهم پاسپورت نداری
بخوای بگیری 15روزی طول میشه
احتمالا ظرفیت کاروانم تکمیل شده
..
گریم گرفت سعی کردم خودمو نگه دارم
تا رسیدن به خونه دیگه حرفی نزدم
خونه هم رسیدیم یه راست رفتم تو اتاقم
شروع کردم به گریه کردن
بعد کلی گریه خوابم برد
.
.
.
اینجا رو یه بار دیگه دیده بودم
همونجایی که حس میکردم گم شدم
بازم تنها بودم
یه مسیری که هیچکی نبود رو تنهایی داشتم میدویدم
نمیفهمم کجاست
حس ترس و حس خوش حالی دارم
یه صداهای نامفهومی میگن گم شدی
تنهایی
ولی نترس
به سمتی که نور بود میدویدم
بازم همون صدا بهم میگفت
گم نمیشی نگران نباش
.
.
.
از خواب پریدم
هوا هنوز تاریک بود
صدای اذان بلند شد
وای خدا این چه خوابی بود بازم دیدمش
همون که چند شب پیشم دیده بودم
اره دقیقا همونجا بود
😑😑
استرس گرفتم
دیدم من که خوابم نمیبره پاشم نماز بخونم یکم آروم بشم
وضو گرفتم سجادمو پهن کردم شروع کردم نماز خوندم حالم خیلی بهتر شد
.🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
﷽
مى شود فرصت ديدار مهيّا حتماً
بد به دل راه مده مى رسد آقا حتماً
#دعای_سلامتی_امام_زمان_عج
#أللَّھُـمَ _؏َـجِّـلْ _لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🤲
شبتون مهدوی💥
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام امام زمانم سلام
سلام آرام جانم سلام
صبحت بخیر امید آرزو هایم
ای قبله ی امید همه مأیوسان
بازآ و امید را به آنها برسان
هر منتظری شوق لقایت دارد
رخ رابنما که سخت گردد آسان
متو مظهر حسنی و تمام حسنات
ظاهر شد و بر خلف جهان کن احسان
پیوسته دعای ما به درگاه خداست
آن یار سفر کرده به ما باز رسان🤲
تعجیل در فرج و سلامتی آرامش قلب نازنین مولایمان
دلتو نورانی کن با ۱۴ صلوات
الهم صل علی محمد وآل محمد
و عجل الفرجهم
اللهم عجل الویک الفرج
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
« فِیالشَـقالاَیْسَـرِمِنْصَـدْریمدینةٌصَغیرة
أنْتَلَهـاالنّـنوروَالمِصْـباح »
:
درسمتچپسینهامشهرکوچکیست
کهتوبرایآننوروروشناییهستی
سلام صبحتون متبرک بذکرصلوات برشهدا وامام شهدا🥀
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید_اکبر_شهریاری 🥀
شهیدی که حاضر نشد به حرم حضرت عباس علیه السلام برود!
آخرین باری که به کربلا رفته بود مصادف با اربعین بود، هرچی اصرار کردیم بیا حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام نیامد. چون احساس خجالت میکرد که وقتی حرم بیبی در محاصره است به زیارت حضرت عباس علیه السلام بیاید...
ده روز بعد به سوریه رفت و در راه دفاع از حرم به شهادت رسید. روحمان با یادش شاد.
♦️خاطرات شهید در کتاب مدافعان حرم اثر گروه شهید هادی
هدیه به روح بلندومطهرش صلوات🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاطرات_شهدا🌷
💠ماجرای جالب تفحص شهدای گمنام
🍃🌹پنج #شهید را که مطمئن بودیم #گمنام اند، انتخاب کردیم. پیکرها را خوب گشته بودیم. هیچ #مدرک هویتی به دست نیامده بود.
🍃🌹قرار شد در بین شهدا، یک #شهیدگمنام که سر در بدن نداشت، به نیابت از ارباب بی سر، اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در #روز_تاسوعا تشییع و در ورودی دهلران دفن کنیم.
🍃🌹کفن ها آماده شد. همیشه این لحظه، سخت ترین لحظه برای بچه های #تفحص است؛ شهدا یکی یکی #کفن می شدند. آخرین شهید، پیکر بی سر بود.
🍃🌹سخت دلمان هوایی شده بود، #معجزه شد، تکه پارچه ای از جیب لباس شهید به چشم بچه ها خورد. روی آن چیزی نوشته شده بود که به سختی خوانده می شد: « #حسین پزنده، اعزامی از اصفهان».
🍃🌹شهید به آغوش خانواده اش برگشت تا در روز #عاشورا در اصفهان تشییع شود و بی سر و سامان دیگری از قبیله ی حسین (علیه السلام) جایگزین او شد.
🍃🌹 کسی چه می داند، شاید نام او که در روز تاسوعا در دهلران تشییع و به جای او دفن شد #عباس بوده است.
ارواح مطهر شهدا وامام شهداصلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تلنگر‼️‼️‼️‼️‼️
🔰مذهبی ها باید چگونه زندگی کنند؟!
👤استاد پناهیان:
کار بچه مذهبی باید آنقدر خوب باشد که نیاز به توصیه نداشته باشد.
شهید ابراهیم هادی کسی بود که زندگی را فهمیده بود.
🔹کار بچه مذهبی را نباید کسی تحویل بگیرد؛ بلکه آنقدر باید زحمت کشیده باشد و آنقدر کارش خوب و قشنگ باشد که خودِ کار، #صدا کند.
🔹طبق فرمایش پیامبر اکرم(ص) اگر جوان مذهبی، حرفهای بلد نباشد، پسفردا میخواهد از مذهبی بودنش نان بخورَد.
مثلاً انتظار داشته باشد که «چون من مذهبی هستم من را استخدام کنید!» در حالی که وقتی هنر و حرفهای داشته باشد، حتی اگر آن طرفش، کافر هم باشد نمیتواند او را حذف کند و کنار بگذارد چون به حرفهاش نیاز دارد.
🔹شهید #ابراهیم_هادی هم کسی بود که زندگی را فهمیده بود، زندگی را بلد بود و میدانست زندگی یعنی چه؟
🔹من فکر میکنم ایمان شهید هادی نبود که او را اسوه قرار داد؛ بلکه سبک زندگیاش بود که او را به این مقام عالی رساند.
🔹توصیه میشود مربیان عرصه تعلیم وتربیت کتاب خاطرات شهید #ابراهیم_هادی را حتماً بخوانند.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️🍃
🌹*لحظه دلگیر جمع آوری مواکب در کربلا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☑️خبر فوری
☑️شب زمانی که در خواب بودیم در راه امنیت #شهید دادیم.
☑️استواریکم #سجاد_محمدی_جمعی فرماندهی انتظامی شهرستان جیرفت استان کرمان ، در ایست وبازرسی بر اثر برخورد خودرو به فیض شهادت نائل آمد❣
🥀 شهید مدافع امنیت ، متولد۱۳۷۳ ودارای سه فرزند ، یک دختر۷ساله و دو فرزند دوقلو دوساله بود.
‼️نکته !!!!!!چرا برایت درشبکه های بیگانه ورسانه داخلی وابسته باتیترهای رنگارنگش برای مظلومیتتون چیزی نمی نویسند
بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟!😔
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀لالا کن دختر زیبای شهید که امشب دیگر بابایی نیست برایت لالایی شبانه بخواند ...
🖤وداع همسر و فرزند شهید علی سراوانی
شادی روح بلندشهیدعلی سراونی،تسلی دل دغدارعزیزانش صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نام و نام خانوادگی: مهدی دهقان یزدلی
نام پدر: حسینعلی
نوع عضویت: پاسدار
محل تولد: روستای یزدل بخش مرکزی
تاریخ شهادت: 1397/01/20
محل شهادت: سوریه
محل خاکسپاری: امامزاده بی بی زینب یزدل
در تاریخ 96/12/23 برای پیوستن به رزمندگان حریم اهل بیت، به جبهه مقاوت در سوریه اعزام میشود. او به عنوان نیروی پشتیبان رزم در جبهه سوریه انجام وظیفه میکرده.
آنها به دلیل تهدیدات استکبار جهانی و رژیم جعلی اسرائیل با حمله موشکی بر علیه پایگاهشان بارها تغییر موضع میدهند.
اما در نخستین ساعات روز دوشنبه 97/1/20 بر اثر اصابت 3 موشک از 8 موشک شلیک شده از جنگندهای F-15 دشمن صهیونیستی به همراه شش نفر از همرزمانش به شهادت میرسند.
✨شهید مهدی دهقان یزدلی پس از جانباز شهید مصطفی زاهدی بیدگلی دومین شهید شهرستان آران و بیدگل است که در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه به شهادت رسید.
ارواح مطهرشهدا،امام شهدا
شهیدمهدی دهقانی
💥صلوات💥
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹اگر خداوند شهادت را نصیبم کرد؛
بنده از شهدایی هستم که یقه ی بی حجاب ها و مروّجان بی حجابی را در اون دنیا می گیرم...
🌿بخشی از صحبت های #شهید_محمدی
#حجاب_امانت_شهدا🥀
#خونبهای_شهیدان🌹💔
هدیه بروح پاکش صلوات🥀
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ببینید:شرطبندی روی زنان حامله!!!
‼️از شرطبندی روی جنسیت جنین زن حامله چی میدونید!؟
اگه این واقعیتهای تاریخی رو به نسلهای بعدی نگیم به راحتی جای شهید و جلاد رو عوض میکنن...
‼️وعجیب اینه همین جلادها که بدتر از داعش هستن و حامیان! این جنایتکاران این روزها حامی حقوق زنان شدن!!
#جریان_تحریف
#نشر_حداکثری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر محمد هست🥰✋
*عاشقان را سَر شوریده به پیڪر عجب استـــ*🥀
*🌷سردار شهید محمد تکلو*
تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۴۴
تاریخ شهادت: ۱۳۶۵
محل تولد: همدان، ملایر، بیغش
محل شهادت: جزیره مجنون
*🌷راوی← نامش محمد بود، محمد تکلو🌙معاون گردان ۱۵۴ حضرت علی اکبر (ع) لشکر انصارالحسین (ع) همدان💫 در ۱۷ سالگی به جبهه رفت🕊️ در ۱۹ سالگی ازدواج کرد💐 ۲۱ سال بیشتر نداشت که شهریور ماه ۱۳۶۵ در جزیره مجنون پرواز کرد🕊️او نيمی از قرآن را حفظ بود🌙و میگفت: «برای من که در ميدان جنگ هستم💥و هر لحظه امکان دارد مجروح شوم يا اسير و يا شهيد🌙بهترين مونس من در روی تخت بيمارستان یا در اسارت و يا در خانهی قبر، قرآن است💫انس و تلاوت قرآن انسان را از آلوده شدن به گناه حفظ میکند.»🌙همرزم← آرزویی داشت که همیشه به زبان می آورد🪄میگفت: «میخوام روز عاشورای امام حسین علیهالسلام عاشورایی بشم.»🏴 روز عاشورا، جعبههای مهمات را جابهجا میکرد، که صدای انفجار بلند شد!💥 وقتی گرد و غبار خوابید نگاه کردم دیدم سر محمد از تنش جدا شده🥀او در روز عاشورای حسینی عاشورایی شد🥀و به آرزویش رسید*🕊️🕋
*عاشقان را سَر شوریده به پیڪر عجب استـــ*
*دادنِ سَر نه عجب، داشتنِ سر عجب استـــ*
*سردار شهید محمد تکلو*
*شادی روحش صلوات*💙🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh