eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
این سفر اولی ها و بقیه رفقاشون نیاز به کمک هزینه دارن سال گذشته واقعا مبلغی که جمع شد خیلی کمک کننده بود و دست تعدادی از این رفقا رو به کربلا رسوند
یادمه سال پیش نزدیک به ۲۰ ملیون جمع شد و خیلی بچه هارو خوشحال کرد و تونستن از این هزینه استفاده کنند و مزد نوکری هاشون رو بگیرن
🔅 هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله کمک هزینه زیارت کربلا معلی برای دانـش آموزان زیارت اولـی
5894631152544946
به نام پوریا عابدی ( با زدن برروی شماره کارت کپی خواهد شد ) لطفا رسید واریز رو به آیدی ادمین ارسال کنید. @Shahid_nazarzade
بسم الله کنید تا باهم نائب الزیاره بشیم
حداقل کار اینه که رسانه باشیم و در ثواب نشر سهیم باشیم
اجرتون با ۳ ساله اباعبدالله
الحمدلله اولین کمک هزینه واریز شد
امسال رکورد زده شد و خیلی زودتر از سال گذشته واریزی انجام شد 😍
دومین واریزی هم انجام شد اجرتون با مادرمون فاطمه زهرا سلام الله علیها
الحمدلله رب العالمین خیلی ها هستن که دلشون بیتابه کربلاست 😢 ان‌شاءالله که اباعبدالله هممون رو بطلبن و راهی کربلا کنن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ قسم خوردن چند باره‌ی سردار شهید برای یک نکته بسیار مهم... اللّهم احفظ قائدنا الإمام الخامنه‌ای الی قیام مولانا الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به برکت صلوات بر محمد وال محمد الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖️دوست داری ببرمت پیش آقای رئیسی ببینیش؟ ➖️حاج آقا خیلی دوستتون دارم...😭 🌷سیدجان جبران نمی‌شوی حتی به گریه‌های سخت💔😭💔 یادش گرامی وراهش پررهرو وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله اجرتون با ابوالفضل العباس علیه السلام
فرقـی‌نمیکـندشلمچه،حلَب،مـوصِل، قُدس؛یاکـوچه‌پس‌کـوچه‌های‌شهـرمان...! بسیجـی‌سهـمش‌دویدن‌، -پابه‌پای‌انقلـاب‌اســـت! ‌-پشـت‌جبهـه🕶🤞🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دعوای زن و مرد نمک زندگی نیست!!! حجت الاسلام حسینی جهت تعجیل در امر فرج صلوات ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در گوشه‌گوشه وقایع یادت در ذهن ماست! برخی جاها بیشتر.. ما از انتخابامان خیلی راضی بودیم، از همین لحظه تنفیذ و ادبت در برابر ولی بگیر تا شهادتت! سید! تعارف چرا؟! دلمان خیلی تنگ شده برای شما..😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقت سفارش : 👈 عشق دو رکعت است، رکعت اول در دنیا، رکعت دوم در جنت لقاءالله، آن صحیح نیست مگر با خون..... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
تامل دراین تصویر وان حادثه تاریخی و بازخوانی درس ماندنی و فراموش ناشدنی اقامه اول وقت انهم به جماعت حتی در سخت ترین مواقع و شرایط ....اشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ المُنْكَرِ، وَدَعَوْتَ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَاَشْهَدُ اَنَّ الَّذينَ سَفَكُوا دَمَكَ وَاسْتَحَلُّوا حُرْمَتَكَ مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَعيسَى بْنِ مَرْيَمَ، ذلِكَ بِما عَصَوْا وَكانُوا يَعْتَدُونَ،... ...گواهی می‌دهم که نماز را بپا داشتی و زکات پرداختی و به خوبی امر کردی و از بدی نهی نمودی و به راه پروردگارت با حکمت و موعظه نیکو دعوت کردی و گواهی می‌دهم آنان‌که خونت را ریختند و حرمتت را حلال شمردند، مشمول طلب لعنت و عذاب ار ناحیه ز داود و عیسی بن مریم‌ هستند به خاطر گناهی که مرتکب شدند و ستم و تعدی مداومی که روا داشتند... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ غیرت یزید نسبت به ناموسش از برخی عزادار نماهای علیه السلام بیشتره... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 شده بود. آهسته گفتم بچه ها رو بفرست دنبال کارها خودت بیا تا ماجرا رو برات تعریف کنم. رفت و زود برگشت. هر طور بود قضیه ی عملیات دیشب را براش .گفتم حال او هم غیر طبیعی شده بود. گاه گاهی بلند و با تعجب می گفت: «الله اکبر!» وقتی سیر تا پیاز ماجرا را گفتم، ازش پرسیدم حالا نظرت چیه؟ عبدالحسین چطوری این چیزها را فهمیده؟ یکدفعه گریه اش گرفت گفت:«با اون عشق و اخلاصی که این مرد داره باید بیشتر از اینها ازش انتظار داشته باشیم؛ اون قطعاً از عالم بالا دستور گرفته»..... اگر سر آن دستورها برام فاش نشده بود این قدر حساس نمی شدم. حالا لحظه شماری می کردم که عبدالحسین را هرچه زودتر ببینم بین راه به ظریف گفتم :«من تا ته و توی این جریان رو در نیارم آروم نمی شم.» گفت: «با هم می ریم ازش می پرسیم» گفتم: «نه، شما نباید بیای من به خلق و خوی فرمانده ام ،آشناترم اگر بفهمه شما هم خبر دار شدی بعید نیست که دیگه اصلا رازش رو فاش نکنه» راست میگی سید این طوری بهتره. مکثی کرد و ادامه داد:« شما جریان رو می پرسی و ان شاء الله بعداً به من هم میگی»..... همین که رسیدیم پشت دژ خودمان، یکراست رفتم سراغش، تو سنگر فرماندهی گردان تک و تنها نشسته بود و انگار انتظار مرا می.کشید از نتیجه ی کار پرسید. زود جوابی سر هم کردم و به اش گفتم جلوش نشستم.و مهلت حرف دیگری ندادم بی مقدمه پرسیدم:«جریان دیشب چی بود؟» ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی 🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴 طفره رفت قرص و محکم گفتم:«تا نگی،از جام تکون نمی خورم، یعنی اصلا آروم و قرار نمی گیرم.» می دانستم رو حساب سید بودنم هم که شده روم را زمین نمی زند کم کم اصرار من کار خودش را کرد. یکدفعه چشم هاش خیس اشک شد به ناله گفت:« باشه برات میگم.» انگار دنیایی را به ام دادند فکر می کردم یکسری اسرار ازلی و ابدی می خواهد برام فاش شود. حس عجیبی داشتم. وقتی شروع به تعریف ماجرا ،کرد خیره ی صورت نورانی اش شده بودم حال و هوایش آدم را یاد آسمان و یاد بهشت می انداخت می شد معنی از خود بیخود شدن را فهمید. با لحن غمناکی گفت: «موقعی که عملیات لو رفت و تو اون شرایط گیر افتادیم حسابی قطع امیدکردم شما هم که گفتی برگردیم ناامیدی ام بیشتر شد و واقعا عقلم به جایی نرسید. تنها راه امیدی که مانده بود «توسل به واسطه های فیض الهی» بود تو همان حال و هوا صورتم را گذاشتم رو خاکها و متوسل شدم به خانم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله عليها). چشمهام را بستم و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم حقیقتاً حال خودم را نمی فهمیدم. حس می کردم که اشکهام تند و تند دارند می ریزند با تمام وجود می خواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های بعدی که در نتیجه ی شکست در عملیات دامنمان را می گرفت نجاتمان دهند. تو همان اوضاع صدای خانمی به گوش رسید؛صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید.به من فرمود: «فرمانده!» یعنی آن خانم به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند:« این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم ناراحت نباش» لرز عجیبی تو صدای عبدالحسین افتاده بود. چشم هاش باز پر اشک شد. «چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود.بعد من با التماس گفتم :«یا فاطمه ی زهرا(س) اگر شما هستید پس چرا خودتان رانشان نمی دهید؟!» فرمود: «الان وقت این حرف ها نیست واجبتراین است که بروی وظیفه ات را انجام بدهی» ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh