این سفر اولی ها و بقیه رفقاشون نیاز به کمک هزینه دارن
سال گذشته واقعا مبلغی که جمع شد خیلی کمک کننده بود و دست تعدادی از این رفقا رو به کربلا رسوند
#زیارت_نیابتی
🔅 هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله
کمک هزینه زیارت کربلا معلی
برای دانـش آموزان زیارت اولـی
5894631152544946به نام پوریا عابدی ( با زدن برروی شماره کارت کپی خواهد شد ) لطفا رسید واریز رو به آیدی ادمین ارسال کنید. @Shahid_nazarzade #زیارت_نیابتی #کربلا
دومین واریزی هم انجام شد
اجرتون با مادرمون فاطمه زهرا سلام الله علیها
#زیارت_نیابتی
#کربلا
الحمدلله رب العالمین
خیلی ها هستن که دلشون بیتابه کربلاست 😢
انشاءالله که اباعبدالله هممون رو بطلبن و راهی کربلا کنن
#زیارت_نیابتی
#کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ قسم خوردن چند بارهی سردار شهید #حاج_قاسم_سلیمانی برای یک نکته بسیار مهم...
اللّهم احفظ قائدنا الإمام الخامنهای الی قیام مولانا الإمام المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
به برکت صلوات بر محمد وال محمد
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖️دوست داری ببرمت پیش آقای رئیسی ببینیش؟
➖️حاج آقا خیلی دوستتون دارم...😭
🌷سیدجان جبران نمیشوی حتی
به گریههای سخت💔😭💔
#شهید_رئیسی
یادش گرامی وراهش پررهرو
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْفَرَجَهُم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله
اجرتون با ابوالفضل العباس علیه السلام
#زیارت_نیابتی
#کربلا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌀 میخوای بدونی توی آخرت جات کجاست ؟
#کلیپ #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۷۲ از مبحث شرح زیارت جامعه کبیره
@ostad_shojae | montazer.ir
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹گشایش کارها با امام زمان علیه السلام
🔸آیت الله مجتهدی (ره)
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دعوای زن و مرد نمک زندگی نیست!!!
حجت الاسلام حسینی
جهت تعجیل در امر فرج صلوات
#امام_زمان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در گوشهگوشه وقایع یادت در ذهن ماست!
برخی جاها بیشتر..
ما از انتخابامان خیلی راضی بودیم، از همین لحظه تنفیذ و ادبت در برابر ولی بگیر تا شهادتت!
سید! تعارف چرا؟! دلمان خیلی تنگ شده برای شما..😭
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#نمازاول وقت
سفارش #شهدا
#شهید_سیدمرتضیآوینی:
👈#نماز عشق دو رکعت است، رکعت اول در دنیا، رکعت دوم در جنت لقاءالله، #وضوی آن صحیح نیست مگر با خون.....
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تامل دراین تصویر وان حادثه تاریخی
و بازخوانی درس ماندنی و فراموش ناشدنی
اقامه #نماز
#من_عاشق_نمازم
#امام_حسین_علیه_السلام
اول وقت انهم به جماعت
حتی در سخت ترین مواقع و شرایط
....اشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ اَقَمْتَ الصَّلاةَ،
وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَاَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ،
وَنَهَيْتَ عَنِ المُنْكَرِ،
وَدَعَوْتَ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ
بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ،
وَاَشْهَدُ اَنَّ الَّذينَ سَفَكُوا دَمَكَ
وَاسْتَحَلُّوا حُرْمَتَكَ
مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ
عَلى لِسانِ داوُدَ وَعيسَى بْنِ مَرْيَمَ،
ذلِكَ بِما عَصَوْا وَكانُوا يَعْتَدُونَ،...
...گواهی میدهم که نماز را بپا داشتی
و زکات پرداختی
و به خوبی امر کردی و از بدی نهی نمودی
و به راه پروردگارت
با حکمت و موعظه نیکو دعوت کردی
و گواهی میدهم آنانکه خونت را ریختند
و حرمتت را حلال شمردند،
مشمول طلب لعنت و عذاب ار ناحیه ز داود و عیسی بن مریم هستند
به خاطر گناهی که مرتکب شدند
و ستم و تعدی مداومی که روا داشتند...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ غیرت یزید نسبت به ناموسش از برخی عزادار نماهای #امام_حسین علیه السلام بیشتره... #کربلا #محرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_صد_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
شده بود. آهسته گفتم بچه ها رو بفرست دنبال کارها خودت بیا تا ماجرا رو برات تعریف کنم.
رفت و زود برگشت. هر طور بود قضیه ی عملیات دیشب را براش .گفتم حال او هم غیر طبیعی شده بود. گاه گاهی بلند و با تعجب می گفت: «الله اکبر!»
وقتی سیر تا پیاز ماجرا را گفتم، ازش پرسیدم حالا نظرت چیه؟ عبدالحسین چطوری این چیزها را فهمیده؟ یکدفعه گریه اش گرفت گفت:«با اون عشق و اخلاصی که این مرد داره باید بیشتر از اینها ازش انتظار داشته باشیم؛ اون قطعاً از عالم بالا دستور گرفته».....
اگر سر آن دستورها برام فاش نشده بود این قدر حساس نمی شدم. حالا لحظه شماری می کردم که عبدالحسین را هرچه زودتر ببینم
بین راه به ظریف گفتم :«من تا ته و توی این جریان رو در نیارم آروم نمی شم.»
گفت: «با هم می ریم ازش می پرسیم»
گفتم: «نه، شما نباید بیای من به خلق و خوی فرمانده ام ،آشناترم اگر بفهمه شما هم خبر دار شدی بعید نیست
که دیگه اصلا رازش رو فاش نکنه»
راست میگی سید این طوری بهتره.
مکثی کرد و ادامه داد:« شما جریان رو می پرسی و ان شاء الله بعداً به من هم میگی».....
همین که رسیدیم پشت دژ خودمان، یکراست رفتم سراغش، تو سنگر فرماندهی گردان تک و تنها نشسته بود و انگار انتظار مرا می.کشید از نتیجه ی کار پرسید. زود جوابی سر هم کردم و به اش گفتم جلوش نشستم.و مهلت حرف دیگری ندادم بی مقدمه پرسیدم:«جریان دیشب چی بود؟»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_صد_و_یک_
🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
طفره رفت قرص و محکم گفتم:«تا نگی،از جام تکون نمی خورم، یعنی اصلا آروم و قرار نمی گیرم.»
می دانستم رو حساب سید بودنم هم که شده روم را زمین نمی زند کم کم اصرار من کار خودش را کرد. یکدفعه چشم هاش خیس اشک شد به ناله گفت:« باشه برات میگم.»
انگار دنیایی را به ام دادند فکر می کردم یکسری اسرار ازلی و ابدی می خواهد برام فاش شود. حس عجیبی داشتم. وقتی شروع به تعریف ماجرا ،کرد خیره ی صورت نورانی اش شده بودم حال و هوایش آدم را یاد آسمان و یاد بهشت می انداخت می شد معنی از خود بیخود شدن را فهمید. با لحن غمناکی گفت:
«موقعی که عملیات لو رفت و تو اون شرایط گیر افتادیم حسابی قطع امیدکردم شما هم که گفتی برگردیم ناامیدی ام بیشتر شد و واقعا عقلم به جایی نرسید. تنها راه امیدی که مانده بود «توسل به واسطه های فیض الهی» بود تو همان حال و هوا صورتم را گذاشتم رو خاکها و متوسل شدم به خانم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله عليها).
چشمهام را بستم و چند دقیقه ای با حضرت راز و نیاز کردم حقیقتاً حال خودم را نمی فهمیدم. حس می کردم که اشکهام تند و تند دارند می ریزند با تمام وجود می خواستم که راهی پیش پای ما بگذارند و از این مخمصه و مخمصه های بعدی که در نتیجه ی شکست در عملیات دامنمان را می گرفت نجاتمان دهند.
تو همان اوضاع صدای خانمی به گوش رسید؛صدایی ملکوتی که هزار جان تازه به آدم می بخشید.به من فرمود:
«فرمانده!»
یعنی آن خانم به همین لفظ فرمانده صدام زدند و فرمودند:« این طور وقت ها که به ما متوسل می شوید، ما هم از شما دستگیری می کنیم ناراحت نباش»
لرز عجیبی تو صدای عبدالحسین افتاده بود. چشم هاش باز پر اشک شد.
«چیزهایی را که دیشب به تو گفتم که برو سمت راست و برو کجا، همه اش از طرف همان خانم بود.بعد من با التماس گفتم :«یا فاطمه ی زهرا(س) اگر شما هستید پس چرا خودتان رانشان نمی دهید؟!»
فرمود: «الان وقت این حرف ها نیست واجبتراین است که بروی وظیفه ات را انجام بدهی»
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh