8⃣2⃣3⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نگاه شماتت بار پرستارها!
🔰در یکی از #عملیاتها که گردان رزمندگان #هرمزگانی شرکت داشت زخمی شدم. فک و صورتم جراحت برداشته بود و قادر به صحبت کردن نبودم😷.
🔰 از طرفی چون #پوست سبزه و هیکل درشتی داشتم؛ پرسنل بیمارستان🏥 صحرایی تصور می کردند اسیر #عراقی هستم و درست و حسابی تحویلم نمی گرفتند🙁!
🔰بعضی از #پرستارها چنان نگاه شماتت باری به من می کردند که نفس در سینه ام حبس می شد😥. خلاصه از این وضع به تنگ آمده بودم دست آخر با اشاره زیاد قلم و کاغذی📝 برایم آوردند با عجله نوشتم؛ به پیر به پیغمبر من #ایرانی_ام اهل استان هرمزگان و جمعی فلان گردان هستم !!
راوی: #رزمنده_عبدالوهاب_خرمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh