🌷شهید نظرزاده 🌷
#قهوه مادرم موقع #خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که این دختر #صبح که از خواب بلند میشه باید ی
2⃣7⃣8⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
❣عاشقانه هاے همسران شهدا
💠روسری قرمــ❤️ــز
💟هنوز ازدواج نکرده بودیم❌ تو یکی از سفراش🚕 همراش بودم تو ماشین یه هدیه🎁 بهم داد. #اولین هدیه ش به من بود؛ خیلی خوشحال شدم همونجا بازش کردم، #روسری بود.
💟یه روسری #قرمز با گلای درشت، جا خورده بودم. با لبخند و شیرین گفت☺️: "بچهها دوست دارن #باروسری ببیننت" میدونستم که بهش ایراد میگیرن که چرا خانومی رو که #بی_حجابه با خودت میاری⁉️
💟خیلی سعی میکرد منو به #بچهها نزدیک کنه. میگفت: "ایشون خیلی خوبن❤️ اینطور که شما فکر میکنید نیست❌ به خاطر شما میان اینجا و میخوان از شما یاد بگیرن...
#انشاءالله خودمون یادش میدیم👌
💟نگفت این #حجابش درست نیست🚫
#نگفت مثه ما نیست؛ نگفت فامیلش چنین و چنان هستن! این رفتارش خیلی روم اثر گذاشت☺️ اون #منو مثه یه بچه ی کوچیک قدم به قدم جلو برد و به #اسلام آورد.
#نُه_ماه زیبا😍 با هم داشتیم
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh