eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
#تبسـم ڪردی و روزمـ چه زیبــا شد دل افـروزمـ خـوشا #چشمی ڪه روز او به #لبخنـد تـو وا گردد. #شهید_مرتضی_عطایی🕊❤️ #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#تبسـم ڪردی و روزمـ چه زیبــا شد دل افـروزمـ خـوشا چشمی ڪه روز او به #لبخنـد تـو وا گردد. #شهید_رسول_خلیلی🌷 #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#مستی نه از پیاله نه از خُم شروع شد از جاده #سه_شنبه شبِ قم شروع شد❤️ آیینه خیره شد به من و من به‌ آینه🖱 آن قدر خیره شد که #تبسم شروع شد😔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🖋 #خاطرات 💢حاج‌همّت پيش از آن كه يك فرمانده نظامى باشد، يك عنصر #ايمانى و #فرهنگى بود. 💢حاجى معتقد
چه خنده های قشنگی 😍 به لب نشانده ای ای #یار چه #خاطرات که مانده ماندگار افق های💫 ناکجا آباد .. و #من انگار بیدارم و شعر شهــ🌷ــادت می خوانم!! مرا به خود برسان👥 دلم برای #تبسم هایت تنگ💔 است.. #شهید_محمدابراهیم_همت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌿مستی❤️ نه از پیاله 🌼نه از #خم شروع شد 🌿از جاده #سه_شنبه شب قم 🌸شروع شد 🌿آینه خیره شد به #من و 🌼من به آینه 🌿آن قدر خیره شد 🌸که #تبسم شروع شد #سه_شنبه_های_جمکرانی💔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰خاطره ای بسيار تاثير گذار و آموزنده 🔸محسن: ۱۳۷۸بود و مدارس تعطیل شده بودند و من در شرکت ساختمانی🏢 دوستان کار می کردم. دستهایم از شدت كار بسیار وپوست پوست😣 شده بود. 🔹غروب🏜 كه کارم تمام می شد، به عشق دیدن می رفتم مسجدالمهدی(عج)🕌. یک شب خیلی خسته بودم😪 و خواستم به مسجد نروم🚷 اما دلم . 🔸بالاخره رفتم مسجد و با هم مغرب را خواندیم📿 با کنار دستم دست دادم، بعد با حسین آقا دست دادم. دستم را محکم فشار داد، خم شد و دستم را . خیلی ناراحت شدم😔 گفتم من این کار شما رو ندارم❌ 🔹با آن نگاه و زیبایش😍 گفت: دستی که برای زحمت میکشد بوسیدن دارد👌 🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#تبسـم کردی و روزم چه زیبــا شد💖 دل افـروزم خـوشا #چشمی که روز او به #لبخنـد_تـو وا گردد😍 #شهید_مرتضی_عطایی🕊 #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#تبسـم کردی و روزم چه زیبــا شد💖 دل افـروزم خـوشا #چشمی که روز او به #لبخنـد_تـو وا گردد😍 #شهید_مرتضی_عطایی🕊 #سلام_صبحتون_شهدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃در تلاطم موجی از کلمات دست و پا میزنم ، نفسم بند آمده و خسته‌ام! میخواهم به ساحل نجات برسم و در کوی عشاق پهلو بگیرم... 🍃جاذبه ای عجیب مرا به این سو می‌کشاند ، دلم میان این همه که آرام خفته بودند، به دنبال میگشت که نامش رحمان بود."رحمان بهرامی" 🍃میگویم آشنا ، چون برایم در قاب عکسی آشنا شده بود که قامت بلند و عاشقانه اش را به رخم میکشید. و میگویم غریب چون غربت احساساتش گریبان گیر افکارم شده و همین او را برایم غریب تر میساخت. 🍃تضادی عجیب بود که من گرفتارش شدم ، شیرین بود و به همان اندازه هم تلخ.حالا کلمات کم کم مرا به آن سو که میخواهم هدایت میکنند. 🍃به صوت ها گوش میسپارم از او میگویند که در دامان متولد شد و در آغوش زمستان ابدی🕊 🍃اویی که کوچکترین عضو بود ولی منش بزرگ و رئوفش به او عظمتی دیگر می‌داد و همین پوششی شده بود بر ته‌تغاری بودنش که بزرگتر از و برادر های خود جلوه می‌نمود. 🍃از او می‌گفتند که زندگی‌اش در و خلاصه میشد وَ چه از این بهتر که زندگیت در ائمه خلاصه شود... 🍃از این بالاتر که دختر علی(ع) شوی و آخر سر در منتهی‌الیه آرزوی خویش غرق شوی؟ پایان کتاب زندگیش جز این اگر بود جای تعجب داشت؛ چرا که پایان کار هر ‌ست. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد: ۲٠ فروردین ۱۳۴۷ 📅تاریخ شهادت: ۲٠ اسفند ۱۳۹۴ 🥀مزار : گلزار شهدای خرمدره 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃در تلاطم موجی از کلمات دست و پا میزنم، نفسم بند آمده و خسته‌ام! میخواهم به ساحل نجات برسم و در کوی عشاق پهلو بگیرم♡ 🍃جاذبه ای عجیب مرا به این سو می‌کشاند، دلم میان این همه که آرام خفته بودند، به دنبال میگشت که نامش رحمان بود."رحمان بهرامی" 🍃میگویم آشنا، چون برایم در قاب عکسی آشنا شده بود که قامت بلند و عاشقانه اش را به رخم میکشید. و میگویم غریب چون غربت احساساتش گریبان گیر افکارم شده و همین او را برایم غریب تر میساخت. 🍃تضادی عجیب بود که من گرفتارش شدم، شیرین بود و به همان اندازه هم تلخ. حالا کلمات کم کم مرا به آن سو که میخواهم هدایت میکنند. 🍃به صوت ها گوش میسپارم از او میگویند که در دامان متولد شد و در آغوش زمستان ابدی🌺 🍃اویی که کوچکترین عضو بود ولی منش بزرگ و رئوفش به او عظمتی دیگر می‌داد و همین پوششی شده بود بر ته‌تغاری بودنش که بزرگتر از و برادر های خود جلوه می‌نمود. 🍃از او می‌گفتند که زندگی‌اش در و خلاصه میشد وَ چه از این بهتر که زندگیت در ائمه خلاصه شود😌 🍃از این بالاتر که دختر علی(ع) شوی و آخر سر در منتهی‌الیه آرزوی خویش غرق شوی؟ پایان کتاب زندگیش جز این اگر بود جای تعجب داشت؛ چرا که پایان کار هر ‌ست🤗 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۲٠ فروردین ۱۳۴۷ 📅تاریخ شهادت : ۲٠ اسفند ۱۳۹۴ 🥀مزار : گلزار شهدای خرمدره 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃به نام آفریننده نور و به نام آن کسی که نور دلهای شما را چلچراغ مسیر ما قرار داد، به نام پروردگار ♥️ 🍃به نام که مشتاقش بودی، آنگونه که عطشانی حیات میجوید و اسیری در پی رهایی میگردد. 🍃به نام او که با هر نفس شوق حسین(ع) را در دلت زنده میکرد و تو، مشتاقانه مسیر پر تب و تابش بودی. 🍃چه حرف ها که میتوان زد از روح انگیزت در میان قاب‌ها، که راه روشن مینمایاند و پیش‌نوشتی برای سرنوشت‌ها میشود… 🍃شهید، مصداقیست که در قلوب شما رشد میکند و روزی مهر تایید بر بیقراری های دل میزند. غلط است که میگویند شهیدان، از دست رفته اند. ما شهیدان را از دست نداده ایم بلکه بدست آورده ایم؛ و خود نیز وقتی به دست خواهیم آمد که شهادت را بدست آوریم.* 🍃به امید روزی که با نگاهی از جوارتان، سعادتی نصیب عاشقان شهادت شود. *بخشی از وصیتنامه شهید که از نقل قول شده بود. ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢ شهریور ۱٣۵۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۰ اردیبهشت ۱٣٩٢ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلزار شهدای مراغه 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh