eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#الگو_برداری_از_شهدا 🔻هر موقع می خواستم از محمد #ماشینش و قرض بگیرم مثلا بهش می گفتم: محمدتقی امر
9⃣4⃣8⃣ 🌷 💠شیوه امربه معروف شهیدسالخورده 🔰توی سرویس🚌 که صبح ها میرفتیم ، من و و رفقای نکا با هم می نشستیم، ما و بعضی از دوستان که خدا حفظشون❤️ کنه توی سرویس خیلی شوخی می کردیم😅 و سر به سر هم می ذاشتیم. 🔰به هر حال طبیعی هم بود مثل خیلی از هم سن وقتی کنار هم👥 باشن و 💞 سعی می کنن شاد باشن، حقیقتش این بود که بعضی مواقع حد و مرز متعارف رو رد می کرد🙊 🔰اما رفتار جالب و آموزنده بود ان شاء الله به درد خیلی ها بخوره، اول از همه وقتی می خواست کنه دل کسی رو نمی شکست💔 و یه جوری حرف نمی زد که مقابل جبهه بگیره، در همه این حس رو ایجاد می کرد که حرفاش از روی . 🔰بعدش هم سعی می کرد حرفاش رو با یه به بقیه انتقال بده. می گفت: اگه این سرویس ما نبود❌ و یه ماشین خطی بود🚎 و مردم عادی کنارتون نشسته بودند👥 بازم پیششون از این جور ها می کردین⁉️ 🔰و البته همه ی این حرفها رو و خوشرویی می گفت و به کسی بر نمی خورد🚫 با گذشت زمان⌛️ و تکرار این جور حرف زدن ها، کم کم روی دوستان تاثیر می گذاشت. 🔰امیدوارم همه مون از این درس بگیریم که زندگی دوامی نداره❌ و یکی از درس های زندگی؛ درس مهربانیه💖 که این درس رو به خیلی از ماها داده راوی: آقای جواد خشنود 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢شهیدی که به فکر آخرت دوستانش بود. حسین رو تو #مسجد دیدم. خیلی #ناراحت بود. بهش گفتم حسین چی شده؟؟
یکی از #رفقای هم دوره ای حسین با انتشار این عکس نوشت: «تقریبا همیشه حسین را در همین حالت می دیدیم. یا در حال #کار بود و یا در #حالت کار. اصلا #خستگی برایش معنا و مفهوم نداشت. بدن #ورزیده و آماده ای داشت. درست زمانی که همه خسته بودند #شوخی های حسین گل می کرد و به همه #روحیه می داد. استراحت حسین ماند برای بعد از #شهادتش.» #شهید_حسین_ولایتی_فر🌷 #شهید_حادثه_تروریستی_اهواز 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یک روزِ گرم #اردیبهشتی، 1400 کیلومتر آن طرفتر از خاک کشورمان🇮🇷 یک جوان رعنای ایرانی بود و ده‌ها نیرو
🔸زمان #ارتقاء درجه اش رسیده بود. آن روزها داشت آماده می شد دوباره برگردد #سوریه. هم قطارهایش قبل تر رفته بودند دنبال کارهای اداری #ترفیع و بیشترشان هم درجه ی جدید🏅 روی دوششان نشسته بود. 🔹مدام هم به #حامد می گفتند :«بیا برو دنبال درجه ات. خودت پی کارت رو نگیری، کسی نمیاره #درجه بچسبونه روی دوشت❌» 🔸حامد این ها را می شنید👂 و لبخند می زد☺️ یک بار هم که یکی از #رفقای صمیمی اش💞 پاپی اش شد که «چرا نمی ری سراغ کارای درجه ات⁉️» 🔹گفت: «عجله نکن #عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن بازی دنیاستـ🌎 اصلش اونه که درجه رو #خدا به آدم بده! خدا بخواد می بینی که درجه ام رو توی #سوریه از دست خودش می گیرم😊» #شهید_حامد_جوانی #شهیدِابوالفضلی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh