eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
9.9هزار ویدیو
222 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
پایگاه هوایی"ابو الظهور" #سوریه دوسال تو محاصره بود. النصره وقتی سال ۲۰۱۵ اونجا رو گرفت ۷۰ سرباز رو
اما ایران مثل سوریه و عراق نبود. اینجا همدانی داشت.محمدتقی #سالخورده، بلباسی و حججی داشت. ایران امثال شهید موسوی داشت. اینجا جایی بود که دشمن از به خاک افتادنش نا امید شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣9⃣ 🌷 🔹اشک محمدتقی رو کم دیده بودم...در هر شرایطی آرامش عجیبی داشت و با مهربانی و لبخند سخت ترین بحران ها رو رد می کرد... 🔸یک روز فرمانده گردان، رو خواست و به او پیشنهاد پست بالاتری داد... یعنی از مسئولیت گروهانی به معاونت گردان ارتقاء پیدا کرده بود و من اون روز باصحنه ی عجیبی مواجه شدم .. 🔹محمدتقی با تمام وجود از فرمانده می خواست منصرف بشه و این پست و به دوستان دیگه بده.. فرمانده موافقت نمی کرد و می گفت: آخه ازشما شایسته تر کسی رو سراغ ندارم وشما بهترین گزینه هستی برای این کار.. 🔸محمدتقی به پهنای صورت اشک می ریخت..گریه می کرد ..حتی به پای فرمانده افتاد و التماس می کرد و می گفت: حاضرم ده برابر کارهایی که وظیفه دارم رو انجام بدم اما پست معاونت رو به لایق تر از من بدید .. 🔹حیران مونده بودم از روح بلندش و ناچیز شمردن پست ومقام ..گرچه از کسی مثل محمدتقی که تا اون روز رفتارهای بزرگ منشانه اش رو زیاد دیده بودم خیلی جای تعجب نبود.. 🔸می شناختمش..تواضع وفروتنی اش زبانزد بود ..می ترسید دچار غرور بشه یا پایبند مقام و ...اما محکم تر از این حرفها بود که دل به اسم و رسم های دنیایی ببنده .. 🔹در خیلی از مشاغل چه زیرآب زنی ها وتخریب ها می کنند تا بتونن باتخریب دیگران پله ی ترقی خودشون رو فراهم کنند اما اون .. بعد ها که باپست جدید مثل همیشه پرتلاش وخستگی ناپذیر کار می کرد؛ 🔸یکی به اوگفت: شما که نمی خواستی قبول کنی اما حالا از همه فعال تری؟ محمدتقی گفت: الان دیگه فرق داره و وقتی مسئولیتی رو پذیرفتم باید تمام قد در خدمت باشم و کار کنم.. 🔹و در پست معاونت گردان صابرین از نیروهای مثال زدنی وپرقدرت بود ... وتصور کنین دنیایی رو که همه ی آدمهاش این چنین دلسوز ومسئولیت پذیر باشند .. ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💞همسر شهید محمد تقی سالخورده:  محمدم خیلی دوست داشت زینب #حافظ_قرآن شود. چند روزقبل از رفتنش #زینب
🍃🌸🍃🌺 #لبخند تو رویای شیرینی ست😍 که معجزۂ دیدن #بهـشت را برایمان ترسیــمـ💫 می کند 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 شهید مدافع حرم #تکاور پاسدار محمدتقی #سالخورده جمیع گردان صابرین لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا #شهید🌷 #دلتنگی💔 #رفیق #شهید_محمدتقی_سالخورده 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻شعری از زبان #حمید_آقا برای همسر بزرگوارشان😍 👈 #شهید حمید سیاهکالی شاعر بودن 🌾حالت چگونه است
🍃عطر‌نسیم سحر ، آرام در اتاق رقص میکند و جلوه بخش لبخند همیشگی ات میشود . مانند هرروز با قامت چهارشانه ، لابلای لباس ایثار سیر می کنی ؛ گشتی در محوطه‌ ی میزنی و پا در مسیر می گذاری . . 🍃قاب عکست میهمان خانه ها شده . تویی که تکامل سیر نجابت بودی . تویی که را هنوز هم لابلای قاب چشمانت پنهان کرده ای . تورا یادمان هست . تویی که مبتلا به درمان بودی و میان تلخند های خشک زمینیان ، تبسمت آراسته به رنگ بود . . 🍃از چه بگویم ؟ شاید از بی قراری قلم در تکاپوی وصفت . می گویم از روزی که طلوعت رنگ به آسمان بخشید ، تا شبانگهی که با غروبت ، مأمن روحمان شدی . . 🍃می نویسم از دل عاشقت که در تب و تاب می‌تپید . می نویسم از چشم های بخشنده ات ، که در آخر سهم یک جهان شد . می نویسم از . دلتنگی دنیایی ، که لحظه لحظه وجودت را بر تن خود حک کرده و هر روز به خاطراتت رنگی دوباره می بخشد . . 🍃گاهی ، خاطره ای ، لای خم کوچه ، پشت همین در ، میان پنجره هایی که از انتظار دیدنت ، و شکننده شده اند . . 🍃می نویسم و اینهمه را ، قلم با خون دل نقش می کند ؛اما به هر حال ما هنوز هم یادمان هست ؛ توهم یادت باشد ... . ✍️نویسنده: 🕊به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh