eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28هزار عکس
6.4هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 8⃣1⃣ 🔻 💠خدا با آن عظمت، خودش را وسیلۀ تربیت ما قرار داده و می‌گوید: به من فکر کن! 💠اگر انسان نمی‌توانست به خدا توجّه کند، خدا دستور نمی‌داد که او را زیاد یاد کنیم 💠متمرکز شدن روی یاد خدا دشوار است، ولی «مکرّر به یادِ خدا افتادن» آسان است 💠فکرکردن بدون قرآن، مثل ورزش کردن بدون مربّی است! __ 🔰 🔹برای تربیت ذهن، دو نوع عملیات باید انجام شود: یکی منصرف‌کردن ذهن از امور بد، و دیگری، متوجّه‌کردن ذهن به امور خوب. در رأس امور خوب هم خود خداوند است! خدا با آن عظمت، خودش را وسیلۀ تربیت ما قرار می‌دهد؛ از بس که ما را دوست دارد. می‌خواهد به ما قوّت ذهن و فکر بدهد، می‌گوید: «به من فکر کن؛ به قدرت من، به علم من! به مهربانی من، به اینکه همه‌چیز دست من است...» 🔹آنچه موجب می‌شود آدم بتواند به خدا فکر کند عظمت خداست. اذکار مهم نماز را ببینید: «اللهُ أکبر» «سُبحانَ ربّی العَظیمِ و بِحَمدِه»، «سُبحانَ ربّی الأعلی وَ بِحَمدِه» همه اینها به عظمت و بزرگیِ خدا اشاره دارد. 🔹 در نماز جایی که باید بیشترین توجه انسان در آن لحظه باشد، همان موقعِ «الله اکبرِ» اول نماز است. طبق روایات اگر کسی در اول نماز توجّه کند، در طول نماز هم خدا به او کمک می‌کند که یک‌مقدار توجّه پیدا کند. اما کسی که اول نماز بی‌اعتنا باشد، خدا می‌فرماید: «يَا كَاذِبُ أَ تَخْدَعُنِي» (مستدرک‌الوسایل/۴/۹۶) دروغگو داری مرا گول می‌زنی؟ لااقل یک لحظه در اول نماز که می‌توانی به خدا توجّه کنی! 🔹اگر انسان نمی‌توانست به امور خوب و مثبت، مخصوصاً ذات پروردگار توجّه کند و نمی‌توانست ذهنش را کنترل کند، خدا دستور نمی‌داد که او را زیاد یاد کنیم «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» (احزاب/۴۱) حتی نمی‌فرمود: کسی که از یاد خدا خودداری کند مجازات می‌شود! «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا» (طه،۱۲۴) پس ما حتماً می‌توانیم. 🔹از کم شروع کن؛ یعنی سعی کن یک‌لحظه به یاد خدا بیفتی، وقتی ذهنت منصرف شد، دوباره آن را برگردان و بعد، این را ادامه بده و تعدادش را زیاد کن. یعنی تعدادِ «به‌یاد خدا افتادن» را در زندگی‌ات زیاد کن، تا مقدارِ یاد خدا افزایش پیدا کند. متمرکزشدن روی یاد خدا، بسیار دشوار است. ولی مکرّر به یاد خدا افتادن بسیار آسان است. لذا فرموده‌اند تسبیح به‌دست بگیرید. همین‌طور که نخ تسبیح نمی‌گذارد دانه‌ها پراکنده بشوند، خود تسبیح و ذکر هم نمی‌گذارد ذهن تو پراکنده بشود. ده تا را بدون توجه می‌گردانی، یک دفعه‌ای در یازدهمی یادت می‌افتد. 🔹پیامبر(ص) به ابوذر می‌فرماید: «عَلَیکَ بِتَلاوَةِ القُرآن» (خصال/۲/۵۲۵) قرآن بخوان؛ قرآن توجّه تو را به مفاهیم خوب، جلب می‌کند، گاهی ذهنت را می‌برد به آن نقطۀ بهشت، گاهی به آن گوشۀ جهنّم و گاهی به سوی یک مفهوم دیگر. 🔹 فکرکردن بدون قرآن، مثل ورزش‌کردن بدون مربّی است! چون از نظر معنوی و روحی، دل ما دست خداست و خدا با قرآن دارد با ما صحبت می‌کند. اول شیطان را-که ذهن آدم را خراب می‌کند- کنار بزن. بعد بنشین پای قرآن، یک معجزه‌ای برایت اتفاق می‌افتد. وقتی قرآن می‌خوانی، در واقع خدا دارد با تو حرف می‌زند و ذهن تو هم که در اختیار خداست؛ آنچه هنگام خواندن قرآن به ذهنت خطور می‌کند، دستِ خداست و خدا می‌گوید: تو قرآن بخوان، من با قرآن-همین الآن- با تو حرف می‌زنم. 🔹علی(ع) می‌فرماید: «الذِّکرُ مِفتاحُ الأُنس» (غرر الحکم/۳۷) ذکر کلید اُنس است و اُنس شدیدترین محبّت‌ها را به‌دنبال می‌آورد. و 🔹 علی(ع) می‌فرماید: اگر مدام خودت را به یاد خدا بیاندازی از غفلت نجات پیدا می‌کنی «بِدَوامِ ذِکرِ الله تَنجابُ الغَفلَة» (غرر الحکم/۳۰۰) با خدا ورزش و تمرین کن! بوعلی سینا وقتی می‌دید زور ذهنش نمی‌رسد یک مسئلۀ علمی را حل کند، دو رکعت نماز می‌خواند و حل می‌کرد. (و كان إذا أشكلت عليه مسألة...؛ شذرات‌الذهب/۵/۱۳۳) یعنی می‌رفت با خدا ورزش می‌کرد، تا زورش زیاد شود و بتواند عالم را زیر و رو کند. 🔹خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: هر بنده‌ای را ببینم که قلبش غالباً به‌یاد من است، ارادۀ زندگی‌اش را به‌عهده می‌گیرم، مونس و هم‌نشین و هم‌صحبت او می‌شوم، (أَيُّمَا عَبْدٍ اطَّلَعْتُ عَلَى قَلْبِهِ...؛ عده‌الداعی/۲۴۹) بعضی‌ها این‌قدر در فکر خدا هستند که خدا به آن فکر و ذهن علاقه پیدا می‌کند، به‌حدّی که اگر چیزی بخواهد حواسش را پرت کند خود خدا نمی‌گذارد. یک‌مقدار ذهنت را برای ادارۀ زندگی بگذار اما بخش جدّی ذهنت را برای خدا و اولیاء خدا بگذار، برای نعمات خدا و برای بهشت و قیامتِ خدا بگذارد، ذهنت را به امور معنوی مشغول کن. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣1⃣ 🔻 💠 ما موضوعات مهمی برای توجّه عمیق داریم؛ مثل خدا و قیامت و... اما آسان‌ترینش «حسین» است! 💠 اگر «قدرت انصراف ذهن» نداشته باشیم، در لحظۀ مرگ، با چه بلایی روبرو می‌شویم؟ 💠 سختیِ جان‌کندن برای این است که توجّهت از دوست‌داشتنی‌‌های دنیایی‌ات کنده بشود ____ 🔰 🔻 🔹امروزه اسبابِ پراکندگی ذهن و عوامل ضعفِ کنترل ذهن، در دنیا زیاد شده است؛ فضاهای رسانه‌ای با انواع و اقسام سرگرمی‌ها، هر لحظه ذهن انسان‌ها را به خود مشغول می‌کنند. لذا کنترل ذهن و قدرت تمرکز به‌عنوان یک فضیلت انسانی و ضرورت زندگی، هم برای رفع بسیاری از بیماری‌ها و هم برای پیداکردن نشاط و آرامش، توصیه می‌شود. 🔹متخصّصین در کتاب‌های روان‌شناسی سعی می‌کنند با برخی ابزار و تکنیک‌ها، قدرتی در انسان ایجاد کنند تا بتواند ذهن خود را کنترل کند، اما ابزار حقیقی کنترل ذهن و چیزی که آن‌قدر باعظمت و باشکوه باشد که توجه انسان را متمرکز کند، سراغ ندارند! 🔹ولی ما-در قرآن و فرهنگ دینی‌مان- موضوعاتی داریم که می‌توانیم به آنها عمیقاً توجّه کنیم تا قدرت کنترل ذهن ما افزایش پیدا کند؛ موضوعاتی مثل خداوند، قیامت، بهشت و... ما برای فهم این موضوعات نیاز به تمرکز ذهن داریم. یکی‌ از این موضوعات، جهنّم است. دوزخ، این قدرت را دارد که توجّه ما را عمیقاً جلب کند و اراده‌ای برای کنترل ذهن در انسان پدید آورد. درباره مؤمن، فرموده‌اند: «لایُصلِحُهُ الا الخوف»(کافی/2/71) مؤمن جز با خوف اصلاح نمی‌شود، چون یکی از خاصیت‌های خوف، ایجاد تمرکز است. 🔹رسول‌خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: غضب نکن (منظور، عصبانیت بیجاست) ولی اگر غضب کردی بنشین (نشستن به انسان کمک می‌کند تا بتواند ذهنش را کنترل کند) بعد به «قدرت پروردگار بر بندگان» فکر کن! «يَا عَلِيُّ لَا تَغْضَبْ فَإِذَا غَضِبْتَ فَاقْعُدْ وَ تَفَكَّرْ فِي قُدْرَةِ الرَّبِّ عَلَى الْعِبَادِ» (تحف‌العقول/ص14) یعنی با یک عملیات سادۀ کنترل ذهن، غضب-که نابودکنندۀ انسان است- از بین می‌رود. 🔹موضوع دیگری که فهم آن نیاز به تمرکز ذهن و تفکر عمیق دارد، محبتی است که ائمۀ هدی(ع) نسبت به ما دارند. امام‌زمان(ع) چقدر ما را دوست دارد؟ خیلی زیاد؛ از پدر و مادرمان هم به ما بیشتر علاقه دارد. چرا حضرت، هر هفته دوبار پروندۀ اعمال ما را نگاه می‌کند؟ (کافی/1/219) (وسائل‌الشیعه/16/114) چون واقعاً نگران ما است و اگر گناهی در پروندۀ ما ببیند، برای ما طلب مغفرت می‌کند. اگر عمیقاً به این موضوع فکر کنیم، محبت ما به امام‌زمان(ع) بیشتر خواهد شد. 🔹همان‌طور که قبلاً بیان شد، یکی از وجوه کنترل ذهن، این است که بتوانی ذهنت را از اموری که به‌طور طبیعی به آنها توجّه می‌کنی منصرف کنی. در روانشناسی می‌گویند: مهم‌ترین عاملی که انسان را به ابرقدرت تبدیل می‌کند، این است که بتوانی حواس خودت را-از یک موضوعی- پرت کنی و به آن توجه نکنی. البته این‌کار خیلی سخت است؛ چون موضوعات زیادی وجود دارند که ذهن انسان را به‌شدت درگیر می‌کنند. 🔹انسان موجود خودخواهی است. وقتی پای درد و بلای خودش به میان بیاید به چیز دیگری فکر نمی‌کند! لذا بزرگان فرموده‌اند که مواظب باشید موقع مرگ، شیطان ایمان‌تان را نگیرد؛ چون آن لحظه، اوجِ درد و رنج انسان است، ابلیس در آن لحظۀ حساس، وسوسه می‌کند و می‌گوید: «ببین خدا دارد جانت را می‌گیرد؛ این کار خداست!» یعنی ابلیس می‌خواهد آدم را در لحظۀ مرگ، بی‌دین کند، می‌خواهد در قلب انسان نسبت به خدا ناراحتی و دشمنی ایجاد کند. اگر ذهن آدم درگیر بشود، انصرافش کار سختی است! 🔹علاقه‌هایی که در دنیا به آن توجّه می‌کنی و گمان می‌کنی که «زیاد هم مهم نیست!» موقع مرگ به ذهنت می‌آید و برایت بزرگ و مهم می‌شود، لذا نمی‌توانی از این علاقه‌ها جدا بشوی و دل بکَنی! سختیِ جان‌کندن برای این است که توجّهت از دوست‌داشتنی‌‌های دنیایی‌ات کنده بشود. لحظۀ وحشتناک و هولناکی است. اما به شما مژده بدهم: «مگر گریه‌کن امام‌حسین(ع) را در این لحظۀ سخت، رها می‌کنند؟!» موقع مرگ بگو: من همیشه در زندگی موضوعی داشتم که هر موقع به آن فکر می‌کردم، اصلاً خودم را فراموش می‌کردم، آن هم «حسین» است. 🔹ما موضوعات بسیار مهمی برای توجّه داریم؛ مثل خدا و قیامت و... اما آسان‌ترینش «حسین» است، چون خودش توجّه ما را به خود جلب می‌کند. اگر در روضۀ امام‌حسین(ع) به فکر مشکلات و گرفتاری‌های خودت باشی، انگار حسین(ع) دارد می‌گوید: «آنها را حل می‌کنم، ول‌شان کن؛ به من نگاه کن!» اما بدانید که امام‌حسین(ع) خیلی هزینه کرده تا برای ما توجّه عمیق ایجاد کند... ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
0⃣2⃣ 🔻 💠انسان باید بخشی از زندگی‌اش را به تفکر دربارۀ خدا اختصاص دهد 💠کسی که دلش را با «توجهِ طولانی به خدا» آباد کند، رفتارهایش در پنهان و آشکار، خوب می‌شود 💠توجّه به خدایی که او را نمی‌بینیم، دشوار است اما توجه به «مهربانی خدا» این‌کار را آسان می‌کند _____ 🔰 🔹قدرت کنترل ذهن در امور معنوی یکی از حیاتی‌ترین نیازهای ما و به قول حضرت امام(ره) اوّلین شرط برای رشد معنوی است (چهل حدیث/ص16) خداوند در پشت پردۀ غیب حضور دارد و اگر بنا باشد فقط به امورِ ظاهری که توجّه ما را جلب می‌کنند نگاه کنیم، دیگر هیچ‌وقت به یاد خدا نخواهیم افتاد. اگر هم به یاد خدا بیفتیم، مثل شهابی است که یک‌لحظه در آسمان دیده می‌شود، برقی می‌زند و عبور مي‌کند. 🔹توجّه به خدا برای ما که او را نمی‌بینیم کار خیلی دشواری است، چون عذاب‌ها و ثواب‌هایش فوری نیست، لذا غفلت از این خدا آسان است. بسیاری از کسانی که بزرگترین جنایت‌های تاریخ بشریّت را در عاشورا مرتکب شدند، تا مدتی زنده ماندند، ولی شاید ما انتظار داشتیم آنها همان عصر عاشورا نابود شوند! پس می‌شود خدا را ندیده گرفت، چون خدا زود عکس‌العمل نشان نمی‌دهد. 🔹اگر کسی قدرت کنترل ذهن داشته باشد می‌تواند دائماً به خدا متوجّه باشد و دائماً به یاد او باشد. آدم باید عمیقاً فکر کند تا به پروردگار متوجّه بشود؛ یکی از راه‌های کنترل ذهن تفکر است. انسان باید بخشی از زندگی‌اش را به تفکر دربارۀ خدا اختصاص دهد (ساعَةٌ یَتَفَکَّرُ فی ما صَنِعَ الله عزّ و جل إلیه؛ خصال/ج۲/ص۵۲۵) 🔹برای کسی که به خدا بی‌توجّه است، غیب‌بودنِ خدا بیشتر می‌شود. ما باید دنبال خدا بگردیم و به او توجّه پیدا کنیم. اگر مدّتی به او توجّه کنی، از پشت پرده بیرون می‌آید و اوضاع عالم را برایت رو می‌کند. در روایت هست: اگر کسی دلش را با توجهِ طولانی به خدا آباد کند در پنهان و آشکار، رفتارهایش خوب می‌شود. «مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکر حَسُنَت أفعالُهُ فِی السِّرِّ وَ الجَهر» (غرر‌الحکم/ص۶۴۴) 🔹توجّه به قدرت خدا آدم را خائف می‌کند. اما برای ما انسان‌ها فکرکردن به قدرت خدا کمی سخت است. اگر قدرت خدا دیده نشود، هم آدم پُررو می‌شود، هم احساس بی‌پناهی می‌کند. این دو تا ویژگی، ما را نابود می‌کند. 🔹با نگاه به کدام‌‌یک از اسماء پروردگار، قدرت توجهِ طولانی به این غیب‌الغیوب(یعنی خداوند) را پیدا خواهیم کرد؟ «رحمانیّت خدا» چون مهربانی برای آدم شیرین است و با طبع انسان سازگار است و از این لحاظ، خیلی با قدرتِ خدا، فرق می‌کند. ضمن اینکه خدا دوست دارد به مهربانی‌اش نگاه کنیم. 🔹به ما فرموده‌اند در آغاز کارها «بسم الله الرحمن الرحیم» بگوییم. عجیب‌تر از تأکید بر تکرار «بسم الله الرحمن الرحیم» تاکید این آیه بر مهربانی خداست؛ چراکه در همین یک جمله، دوبار ما را به یاد مهربانی خدا می‌اندازد و می‌گوید «خدا هم رحمن است و هم رحیم» قرآن با این ذکر نورانی شروع می‌شود، در سورۀ حمد که باید در همۀ نمازهایت بخوانی، در آیۀ سوم، دوباره می‌فرماید: «الرَّحْمَنِ الرَّحِيم» توجه به مهربانی خدا واقعاً مورد نیاز ماست! 🔹اگر کسی بگوید «من نمی‌توانم به خدا توجّه کنم چون عوامل غفلت در دنیا زیاد است» می‌گوییم: به مهربانی خدا هم نمی‌توانی توجّه کنی؟! تو که هر لحظه به مهربانی او احتیاج داری! توجه به مفهومی مثل «مرگ» دل را خیلی جلا می‌دهد اما بیشتر تأکید بر این است که به مهربانی خدا نگاه کنیم. اگر کسی می‌خواهد برای قدرت کنترل ذهن تمرین کند و مدّت طولانی به خدا بیندیشد، به مهربانی خدا نگاه کند، چون این کار راحت است. 🔹اگر متوجّه مهربانی خدا نشویم بدبخت می‌شویم: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرينٌ»(زخرف/۳۶ ) هر کس در زندگی به یاد خدای رحمن(یعنی خدایی که به همه مهربان است) نباشد، شیطان را بر او مسلّط می‌کنیم (یک شیطان به او می‌چسبانيم) و این شیطان با او همنشین می‌شود. 🔹اینکه مدت زیادی به یاد خدای «رحمن» نباشیم، برایمان خطرناک است. برای هر حرکتی که خواستی انجام بدهی، بگو: «بسم‌الله الرحمن الرحیم» این یک برنامۀ عمومی است که اهل‌بیت(ع) به ما داده‌اند، هر حرکت و سکونی را با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع کن. 🔹مرحوم قاضی طباطبایی(ره) می‌فرماید: در عالم مکاشفه دیدم «رَحمَةُ اللهِ الواسعة» اباعبدالله‌الحسین(ع) است. اگر به فکر رحمت خدا نبودی، به فکر امام‌حسین(ع) هم نمی‌توانستی باشی؟ بدون حسین زندگی نکن. از حسین جدا نشو؛ حسین یعنی مهرباني خدا! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣2⃣ 🔻 💠اگر انسان به نگاهِ درست عادت کند، کنترل ذهنش را به‌دست می‌آورد 💠شکرِ نعمت که این‌قدر برآن تأکید شده، می‌خواهد زاویۀ دید ما را تغییر بدهد 💠امام کاظم(ع): همین که نعمت‌های خدا را یادآوری کنی، خودش شکر است __ 🔰 🔹یکی از توانمندی‌های بسیار مهمّ ذهنی این است که انسان بتواند برای خودش یک «زاویۀ دید» تعیین کند و عادت کند به همۀ مسائل، از آن زاویه نگاه کند. همان‌‌طور که می‌توانیم به یک طرز از حرف‌زدن، غذاخوردن و لباس‌پوشیدن عادت کنیم، می‌توانیم به یک نحوه از نگاه و توجّه‌کردن هم عادت کنیم. اگر انسان به نگاهِ درست عادت کند، کنترل ذهنش را به‌دست می‌آورد. 🔹اگر ذهن انسان رها باشد، سراغ امور منفی و نگرانی‌ها می‌رود. اگر بخواهیم ذهن‌مان سراغ نداشته‌ها نرود و دچار حسرت گذشته و نگرانی از آینده نشود، باید تمرین بسیار برجسته‌ای را-که دین به ما داده است- اجرا کنیم و آن هم اینکه «به خودمان عادت بدهیم همیشه نیمۀ پر لیوان را نگاه کنیم؛ یعنی به داشته‌ها نگاه کنیم و بعد، به‌خاطرش خدا را شکر کنیم» 🔹شکر نعمت-که این‌همه پاداش برایش شمرده‌اند- در واقع می‌خواهد زاویۀ دید ما را تغییر بدهد. روی داشته‌هایت متمرکز بشو و فکر کن که می‌شد همین‌ها را هم نداشته باشی؛ یعنی خدا می‌توانست اینها را به تو ندهد. اگر آدم به این نوع نگاه، عادت کند، کلاً ذهنش مثبت و گرم می‌شود و تحت کنترل او درخواهند آمد. ما نباید همیشه مبارزۀ ذهنی کنیم؛ یعنی اول بگذاریم ذهن‌مان منفی شود و بعد از اینکه منفی شد، تازه بخواهیم مسیر ذهنی خودمان را به وضع مثبت، تغییر بدهیم. 🔹باید ذهن خودمان را به مثبت‌نگری و مثبت‌اندیشی عادت بدهیم. مثلاً عادت کنیم هروقت از خواب بیدار شدیم، به امور مثبت نگاه کنیم. می‌گویند وقتی مثبت نگاه کنید، امور مثبت را به‌سمت خودتان جذب می‌کنید. امروزه در دنیا مباحث زیادی در این‌باره مطرح می‌شود که مورد استقبال مخاطبان هم قرار می‌گیرد. اما در این حرف‌ها یک نوع تقلّب وجود دارد و آن اینکه نقش خدا و مقدّرات او برای بندگانش را حذف می‌کنند. وقتی یک برگ، بدون اجازۀ خدا نمی‌افتد، چطور اوضاع و احوال من، بدون اجازۀ خدا تغییر خواهد کرد؟! 🔹اگر انسان بخواهد مثبت‌نگری با خدا را تحلیل کند اسمش همان «شکر» خواهد شد. شکر، تمرین کنترل ذهن و عادت‌دادن ذهن به مثبت‌اندیشی است. منصرف‌کردنِ ذهن از بدی‌ها و امور منفی، کار خیلی سختی است، اما متوجّه‌کردن ذهن به امور مثبت، راحت‌تر است. 🔹اگر ذهن‌مان را دائماً به امور مثبت متوجّه کنیم و ذهن ما به این‌کار عادت کند، دیگر در تغییرِ توجّه ذهن، زیاد دچار مشکل نمی‌شویم. اگر مثبت‌اندیش باشید و همه‌چیز -حتی حوادث تلخ- را از زاویۀ نیمۀ پُر لیوان، نگاه کنید و شکر خدا را به‌جا بیاورید، در بندگی حالت بسیار خوبی خواهید داشت. 🔹اگر تمرین کنیم و ذهن را به این نگاه مثبت و شاکرانه عادت بدهیم، آن‌وقت با همین کارهای عادی خودمان هم رشد می‌کنیم. می‌فرماید: مؤمنِ شاکر، غذا می‌خورد و می‌آشامد، اما مثل روزه‌دار مجاهد، ثواب می‌برد بلکه بیشتر! چون هر کاری می‌کند شکر می‌کند. وقتی عمیقاً شکر خدا را بجا بیاورد و مثبت‌نگر باشد، با غذاخوردن هم اجر روزه‌دار را می‌برد. (الطَّاعِمُ الشَّاكِرُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ كَأَجْرِ الصَّائِمِ الْمُحْتَسِبِ؛ کافی/۲/۹۴) (إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَشْبَعُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ...؛ محاسن/۲/۴۳۵) اجر شکر بیشتر از اجر صبر است. (الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى الْبَلَاء؛ مشکات الانوار/۲۵۸) 🔹در قرآن کریم بیشترین دستورِ به ذکر، مربوط به ذکر نعمت‌های خداست «اذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ» (فاطر/۳) امام کاظم(ع) می‌فرماید: همین که نعمت‌های خدا را یادآوری کنی خودش شکر است و ترك آن کفر است «التَّحَدُّثُ بِنِعَمِ الله شُکرٌ وَ تَرکُ ذلکَ کُفرٌ» (وسایل‌الشیعه/۷/۴۰) 🔹امام‌صادق(ع) فرمود: کسی توجّه قلبی به نعمت خدا پیدا کند قبل از اینکه بگوید: الحمدلله، مستوجب زیاد شدن نعمت از جانب خداوند متعال مي‌شود. «مَن عَرَف نِعمَةَ اللهِ بِقَلبِهِ اسْتَوجَبَ المَزیدَ مِنَ الله عزّوجل قَبلَ أن یُظهِرَ شُکرَها عَلَی لِسانِه» (تحف العقول، ۳۵۷) اگر کسی به این‌طور نگاه کردن‌عادت كند می‌شود شکور! نه شاکر. شکور کسی است که همه‌چیز را از موضع مثبت نگاه می‌کند. بسیاری از غم‌ها، ناراحتی‌ها و کمبودها که در زندگی ما پدید آمده ابزار محبت خدا به ماست، شکر همۀ اینها را به‌جا بیاورید، از زاویۀ مثبت نگاه کن، بعد ببین بقیۀ زندگی‌ات چی می‌شود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣ 🔻 🔹ما دچار علم‌زدگی و ایمان‌زدگی هستیم، اما قرآن بیشتر به عمل دستور می‌دهد! 🔹انتظار داریم اول به حدّ اعلای ایمان و عشق برسیم بعداً اعمالِ خوب انجام دهیم؛ این تلقی غلط است 🔹کم‌توجهی به ارزش عمل در مقایسه با آگاهی و ایمان، یک خلأ بزرگ در فرهنگ دینی ماست 🔹هر کسی عملش کم بود، نباید او را متهم کرد به اینکه «ایمانش کم است!» ________ 🔰 ⭕️کم‌توجهی به ارزش عمل در مقایسه با آگاهی، ایمان، محبت و اندیشۀ انسان، یک خلأ بزرگ فرهنگی، به‌ویژه در فرهنگ دینی ماست. ما فکر می‌کنیم که عمل، میوه و نتیجۀ آگاهی و ایمان است و باید مدام آگاهی و ایمان خودمان را افزایش دهیم تا این میوه را به ما بدهد، اما این اشتباه است که مدام بر افزایش ایمان و علائق معنوی تأکید کنیم تا به عمل برسیم. ما در این بحث، می‌خواهیم جلوی این اشتباه رایج و جاافتاده را بگیریم. ⭕️البته عمل به نوعی، نتیجۀ ایمان و اگاهی و علاقه هست، اما معنایش این نیست که هر کسی عملش کم بود، او را متهم کنیم به اینکه «ایمانش کم است!» و بعد هم برای اینکه ایمان و علاقه‌های خوبِ او را افزایش دهیم، روی آگاهی‌دادن به او برنامه‌ریزی کنیم. ⭕️ما گاهی دچار علم‌زدگی می‌شویم. یعنی تصور می‌کنیم مشکلات انسان، با آگاهی‌دادن حل می‌شود یا تصور می‌کنیم علم، بیشتر از عمل، اثر دارد یا اینکه «همیشه، اول باید آگاهی بدهیم!» اما همیشه لازم نیست اول آگاهی بدهیم. خیلی‌جاها فهم برخی از آگاهی‌ها، نیاز به ظرفیت دارد و خیلی‌جاها ظرفیت می‌خواهد که انسان از آگاهی تأثیر بپذیرد و این ظرفیت هم با عمل، ایجاد می‌شود. ⭕️ایمان‌زدگی و محبت‌زدگی هم یعنی اینکه مدام بخواهیم بدون اصلاح رفتار، ایمان و علاقه را افزایش دهیم و مدام توصیه کنیم «ایمان‌تان را زیاد کنید!» خدا در قرآن بیشتر از اینکه بفرماید «ایمان‌تان را زیاد کنید» به عمل توصیه می‌کند. در دستورات قرآن، آمارِ «بدانید» هم زیاد نیست، اما دستور به «عمل» زیاد است. قرآن بارها می‌فرماید «اتقوا الله» (متقی یعنی کسی که در عمل، مراقب باشد) و عمل‌های جزئی را ذکر کرده و فرموده: «این کار را بکنید...آن کار را بکنید...» ⭕️اگر عمل را میوۀ ایمان بدانیم، نتیجه‌اش این می‌شود که «تا وقتی حسّ و حال پیدا نکردیم، عمل نمی‌کنیم!» می‌گویند: چرا نماز اول وقت نمی‌خوانی؟ می‌گوییم: «حسّش را ندارم!» انتظار داریم اول مثل یک عارفِ واصل بشویم و به حدّ اعلای عشق و ایمان و یقین برسیم، تا بعد اعمالِ خوب انجام دهیم! این تلقّیِ عمومی ما از عمل است! ولی این تلقی، غلط است. ⭕️نسبت عمل به نهال ایمان مثل میوه نسبت به درخت نیست، بلکه مثل برگ و شاخه است. همان‌طور که برگ درخت، با انجام عملیات فوتوسنتز-اکسیژن و نور را می‌گیرد و- ریشۀ درخت را تقویت می‌کند، عمل هم موجب تقویت ایمان می‌شود. همین‌که یک‌ذره ایمان، به عمل منجر شود، حرکت آغار می‌شود و همین عمل موجب تقویت ایمان می‌شود. ⭕️ما به چه‌مقدار آگاهی احتیاج داریم؟ یک‌ذره! به چه‌مقدار عمل نیاز داریم؟ خیلی! اثر عمل و رفتار، روی انسان بیشتر از اثر آگاهی است. علم و آگاهی، ممکن است اثر نداشته باشد اما عمل قطعاً اثر دارد. خیلی‌ها آگاهی دارند ولی عمل نمی‌کنند و آگاهی‌شان اثر نمی‌گذارد، عاشق و مؤمن نمی‌شوند. آگاهیِ بی‌فایده کم نیست اما تقریباً عملِ بی‌فایده نداریم. اثر عمل قطعی است؛ البته وقتی با شرایط خودش باشد. ⭕️آگاهی ممکن است آدم را علاقه‌مند نکند ولی عمل قطعاً آدم را علاقه‌مند می‌کند؛ مثالش «اُنس» است. بعد از سال‌ها، از کنار دیوار مدرسه‌ات عبور می‌کنی، یک‌دفعه‌ای می‌گویی «آه! دیوار مدرسه‌ام...» چون با در و دیوار مدرسه‌ات اُنس پیدا کرده‌ای و عاشقِ آن شده‌ای! اما با این‌همه علم و آگاهی‌ دربارۀ خدا و خوبی‌ها، عاشق خدا و خوبی‌ها نشده‌ای. ⭕️اگر می‌خواهی عاشقِ چیزی بشوی، با عمل و رفتار، عاشق شو! اگر می‌خواهی عاشقِ حسین(ع) بشوی، هر روز صبح در یک ساعت مخصوص بگو «صلّی الله علیک یا اباعبدالله» بگو «حسین‌جانم می‌خواهم به تو عادت کنم تا عاشق تو بشوم تا به تو عارف بشوم» عادت می‌تواند عشق را در وجود انسان بیاورد. ⭕️ما معمولاً از عادت بدمان می‌آید و می‌گوییم «نمی‌خواهم برایم عادت شود!» در حالی‌که عصارۀ وجود انسان با عادت‌ها شکل می‌گیرد. امام باقر(ع) می‌فرماید: خودتان را به خوبی‌ها عادت بدهید. «عَوِّدُوا أَنْفُسَكُمْ الْخَيْرَ»(الخرائج/۲/۵۹۶) خودت را به خوبی‌ها عادت بدهد تا عاشق و عارف بشوی! ببین به چه چیزی عادت داری؟ به همان عاشق می‌شوی! عاشقی به همین سادگی است! با کتاب نمی‌شود! زوری که نمی‌شود عاشق شد! ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻 🔹یک‌ذره آگاهی و ایمان و علاقه کافی است، بعدش باید به رفتار و عمل بپردازیم و رفتارها را درست کنیم 🔹قرآن «متقین» را هدایت می‌کند؛ متقی یعنی کسی که اهل مراقبت در عمل باشد 🔹می‌گذاریم سبک رفتار و بازیِ بچه‌های ما را صهیونیست‌ها طراحی کنند اما تا نوبت به رفتار دینی می‌رسد، می‌گوییم «اول باید به بچه آگاهی بدهیم!» ___ 🔰 ⭕️در «روان‌شناسی رشد» به این می‌پردازند که «در فرایند رشدِ کودک-در سنین مختلف-چه‌کارهایی باید کرد؟» توصیه‌های روایات ما هم در فرایند رشد بچه، غالباً از جنس عمل است، یعنی می‌فرمایند: «این رفتارها باید انجام شود...» ⭕️برخی می‌گویند: «اول اگاهی، بعد ایمان و بعد عمل صالح!» این حرف طبق کدام موازین انسان‌شناسانه گفته می‌شود؟! اگر این حرف درست باشد، از چه سنّی باید به بچه آگاهی(معارف دینی) بدهیم؟ الان که خیلی چیزها را نمی‌فهمد، لابد باید بگذاریم مثلاً بعد از 18سالگی به او آگاهی بدهیم! ⭕️بچه مدام دارد رفتار انجام می‌دهد؛ یا بازی می‌کند، یا غذا می‌خورد، یا حرف می‌زند یا لباس می‌پوشد یا... همین‌‌‌ها معلم‌های حقیقیِ او هستند و-اگر شیوۀ این رفتارها درست نباشد- بچه را نابود می‌کند قبل از اینکه برسد به سنّی که بخواهیم آگاهی معارف دینی به او بدهیم. همۀ این رفتارها و فعالیت‌ها را بچه‌ها همین‌طوری-بدون آموزش و آگاهی- انجام می‌دهند، اما تا نوبت به خدا و دین می‌رسد، فیلسوفانه برخورد می‌کنیم و می‌گوییم «اول آگاهی!» ⭕️چرا اجازه می‌دهیم بازی‌های بچه‌های ما را صهیونیست‌ها طراحی کنند و بدون فکر و آگاهی، به خوردِ بچه‌های ما بدهند؟! همچنین طراحی بقیه قسمت‌های زندگی را هم به آنها می‌سپاریم. حالا این رفتارها، ذهن و روح بچه را خراب و نابود کرده است، آن‌وقت بچه را می‌آورند پیش ما و می‌گویند: «حاج آقا از دین و ایمان برایش حرف بزن، می‌خواهم بچه‌ام مذهبی بشود!» دیگر چیزی از او باقی نمانده که معارف دینی را به او یاد بدهم! ⭕️الان چه باید کرد؟ آیا باید بچه را در اختیار صهیونیست‌ها بگذاریم تا روح و ذهنش-با سبک زندگی و رفتارهایی که آنها طراحی کرده‌اند-خراب شود! آیا بعداً ظرفیت فکری و روحی لازم را خواهد داشت که ما بخواهیم برایش از ایمان و معرفت دینی حرف بزنیم؟! ⭕️چرا فرموده‌اند که بچه را از هفت‌سالگی به نمازخواندن وادار کنید و از چهارده‌سالگی احکام دین را به او یاد بدهید؟(کافی/6 /47) روی این حساب که «عمل خیلی شخصیت انسان را تنظیم می‌کند لذا عملِ غلط نباید انجام دهد» وقتی می‌خواهید با کسی دربارۀ معارف دینی حرف بزنید، مهم است که او از کدام رفتارستان آمده است؟ از رفتارستان هرزگی؟! در طولِ روز چه رفتارهایی انجام می‌داده؟ با چه سبک رفتارهایی زندگی می‌کرده؟ ⭕️توصیه فرموده‌اند که وقتی می‌خواهی صدقه بدهی، به بچه‌ات بده تا او صدقه را بدهد. بگذار این پرداخت را او انجام دهد. ولی ما می‌گوییم: «نه! الان بچه معنای صدقه را نمی‌فهمد اول باید برایش توضیح دهیم...» به عملِ خوب که می‌رسد، یک‌دفعه‌ای فیلسوف می‌شویم! ⭕️قرآن می‌فرماید: «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقين» (بقره/2) متقین یعنی کسانی که اهل مراقبت در عمل هستند. یعنی این کتاب، هدایت می‌کند کسانی را که رفتار درست دارند، اینها کسانی هستند که ایمان می‌آورند. ⭕️انسان از کجا باید شروع کند؟ همین‌که یک‌ذره آگاهی و ایمان و علاقه داشت، کافی است، حالا باید به رفتار و عمل بپردازد و رفتارهایش را درست کند. مکرراً از آیت‌الله بهجت(ره) می‌پرسیدند: چه‌کار کنیم عارف شویم؟ ایشان-بر اساس روایات- می‌فرمود: عمل کنید! به آنچه می‌دانی عمل کن، در و دیوار برایت استاد می‌شود! ⭕️امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «مَنْ يَعْمَلْ يَزْدَدْ قُوَّةً» (غررالحکم/7990) کسی عمل انجام دهد قوتش زیاد می‌شود! قوتِ ایمانش، قوت علاقه‌اش، قوت فهمش و همۀ قوت‌های روحی انسان با عمل، زیاد می‌شود. و می‌فرماید: «مَنْ يُقَصِّرْ فِي الْعَمَلِ يَزْدَدْ فَتْرَةً» (غررالحکم/7991) کسی که در عمل کم بگذارد، ضعیف می‌شود. ⭕️علی(ع) می‌فرماید: کسی عمل انجام دهد، مشتاق می‌شود. «مَنْ عَمِلَ اشْتَاقَ» (غررالحکم/7729) اگر می‌خواهی عاشق و مشتاق شوی، رفتارت را تنظیم کن. یکی از اعمال مهم ما عزاداری و سینه‌زنی برای امام حسین(ع) است. همین‌که یک قدم برای حسین(ع) برمی‌داری(مثلاً حرکت می‌کنی به جلسۀ روضۀ امام حسین(ع) می‌روی، یا در اربعین، پیاده به سمت کربلا قدم برمی‌داری) حسّ و حالت عوض می‌شود، ایمانت افزایش پیدا می‌کند و دلت عاشق می‌شود. لذا هرکاری می‌توانی (هرچند کوچک) برای حسین(ع) انجام بده؛ مثلاً یک پرچم سیاه درِ خانه‌ات بزن... ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔻 🔹سه برداشت غلط دربارۀ عمل: ۱. اینکه منتظر باشیم اول به فراوانیِ علم و ایمان و محبت برسیم، بعداً عمل کنیم ۲. تصور کنیم برای افزایش ایمان و محبت، باید آگاهی را زیاد کنیم (این آگاهیِ تل‌انبارشده خودش فساد می‌آورد) ۳. اینکه آگاهی(و معرفت دینی) را قبل از ایجاد ظرفیت روحی به انسان بدهیم! 🔹رفتار و سبک زندگیِ خوب، آمادگی ایجاد می‌کند که حقیقت را بفهمیم و بپذیریم 🔹 دین برنامۀ عبور از موانع زندگی است؛ تا وقتی بچه، سختی و موانع زندگی را درک نکرده، ظرفیت ندارد دین را به او ارائه دهیم ____ ⭕️ دربارۀ «ارزش عمل و زمان اقدام به عمل» برداشت و تلقیِ اشتباهی وجود دارد که باید آن را برطرف کنیم. اینکه انسان منتظر باشد اول به فراوانیِ آگاهی و ایمان و عشق برسد و بعداً عمل کند، اشتباه است. مانند کسی که منتظر باشد اول در زمینش آبِ فراوانی جاری شود تا بتواند کشاورزی کند! درحالی‌که خیلی وقت‌ها در زمین باید چاه عمیق حفر کنیم تا به آب برسیم! ⭕️ انسان گاهی باید با آگاهیِ اندک، در وجود خودش بگردد و آن ایمان و محبت اندک را در قلب خودش پیدا کند و با همان، خودش را سیراب کند، منتظر نباشد که یک دریا ایمان در وجودش جاری شود تا بعداً عمل کند! این یک الگوی تعلیم و تربیتی است. در این الگوی تعلیم و تربیتی، معلم به دانش‌آموز می‌گوید: «من به تو چند کلمه یاد می‌دهم، بیشتر از آن را تو خودت- بر مبنای حکمت- در خودت بگرد و پیدا کن؛ تو با یک‌ذره آگاهی، خودت می‌توانی تولیدکنندۀ علم باشی» ⭕️ از معلم‌های محترم، می‌خواهم که این سبک زندگی را به بچه‌ها یاد بدهند. این‌قدر داده(اطلاعات) به ذهن بچه‌ها منتقل نکنید، بلکه برایشان مسئله ایجاد کنید و بگذارید بچه‌ها خودشان کنکاش کنند. شیوۀ طرح مسئله و حل مسئله را به او آموزش دهید و بگذارید این دانش‌آموز، قدم به قدم با معلم جلو بیاید. با این‌همه داده و اطلاعات که به او منتقل می‌کنید ذهن بچه را نابود می‌کنید، و بعدش هم امتحان‌گرفتن از چیزهایی که بلد است! آن‌وقت نسل آینده فکر می‌کند که رشد یعنی همین‌که این حرف‌ها را از تو یاد بگیرد. اما فایده‌اش چیست؟ جز اینکه تعدادی کارمند بار بیاورد، فایده‌ای ندارد! ⭕️ ناموس آموزش و پرورش شده است «نمره»! این بی‌احترامی به حیثیت معلم است. چرا معلم را این‌قدر انسان عادلی نمی‌دانیم که با زبان خود و با تشخیص خودش بگوید «این دانش‌آموز قبول است!» حرمت معلم بیش از نمره‌هایی است که ذهن‌ها را پوسیده می‌کند و خلاقیت را نابود می‌کند. اما وقتی ما از معلم، برگۀ امتحانی می‌خواهیم، یعنی «ما به تو اعتماد نداریم!» البته ممکن است یک معلمی هم پارتی‌بازی کند یا به یک کسی ظلم کند، اما این فسادش کمتر است از این فسادی که نمره‌ها به دنبال می‌آورند. می‌بینید که اکثر دانش‌آموزان ما دانشمند نمی‌شوند؛ این جنایتی است که ما در حق دانش‌آموزان انجام می‌دهیم! ⭕️ حوزه‌های علمیه هم به‌شرح ایضاً! اکثر طلبه‌ها می‌توانند مجتهد بشوند ولی اکثراً نمی‌شوند! به‌خاطر حجم بالای درسی و دیتاهایی که به آنها منتقل می‌کنند! در حالی‌که از سال اولِ لمعه و اصول، می‌توانند به شیوه‌ای درس بدهند که او شروع کند به تولید فتوا. ⭕️ اشتباه ما این است که فکر می‌کنیم باید محبت و ایمان و آگاهی ما خیلی زیاد بشود که خودبه‌خود ما را وادار به عمل کند. اما همان‌طور که می‌دانید اگر بخواهید محبت و ایمان را در قلبتان بیشتر کنید، معمولاً راهی جز آگاهی‌دادن نیست(مگر اینکه همان روش بهره‌گیری از عمل را در پیش بگیریم که موضوع بحث ما و خلاف رویۀ رایج در جامعه است) روش افزایش آگاهی هم این خطر را دارد که وقتی زیاد آگاهی می‌دهید تا ایمان و محبت افزایش پیدا کند، همین آگاهی‌دادنِ زیادی، موجب فاسدشدن فرد می‌شود! ⭕️ امیرالمؤمنین(ع) در نامۀ 31نهج‌البلاغه می‌فرماید: فرزندم، اگر آمادگی و ظرفیت لازم و صفای قلب داری این حرف‌هایی که به تو می‌گویم را گوش کن و الا-اگر صفای قلب نداری- این نوشته‌های مرا نخوان که جز خسران چیزی به تو نمی‌دهد! (فَإِنْ أَيْقَنْتَ أَنْ قَدْ صَفَا قَلْبُكَ فَخَشَعَ وَ تَمَّ رَأْيُكَ فَاجْتَمَعَ وَ كَانَ هَمُّكَ فِي ذَلِكَ هَمّاً وَاحِداً فَانْظُرْ فِيمَا فَسَّرْتُ لَكَ) ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
6⃣ 🔻 🔹دو راه عمده برای تقویت ایمان و محبت: ۱. راه آگاهی و اندیشه ۲. راه عمل 🔹تأثیر عمل بر گرایش‌ها قطعی‌تر از تأثیر علم و آگاهی است 🔹سبک رفتار و زندگی‌کردنِ آدم‌ها روی قلب و ایمان و علاقۀ آنها، تأثیر قطعی دارد 🔹علی(ع): تا وقتی طرز لباس‌پوشیدن و غذاخوردن شما مثل دشمنانتان نشود سعادتمندید! 🔹صهیونیست‌ها: هر دینی می‌خواهی داشته باش، فقط سبک زندگی‌ات را از ما بگیر! آن‌وقت بردۀ ما خواهی شد! ____ 🔰 ⭕️ وقتی می‌گوییم «تأثیر عمل و رفتار، از آگاهی بیشتر است» معنایش این نیست که لزوماً ارزش عمل و رفتار، بالاتر است! ما دربارۀ «ارزش» صحبت نمی‌کنیم بلکه دربارۀ «قدرت تأثیر» صحبت می‌کنیم. بله؛ ارزش ایمان خیلی بالاست و ارزش علم و عمل هم به‌خاطر این است که ایمان افزایش پیدا کند. ولی معنایش این نیست که ما مستقیماً سراغ ایمان برویم و بخواهیم آن را تقویت کنیم! مگر می‌شود مستقیم ایمان را قوی کرد؟! اصلاً ما به‌طور مستقیم راهی به قلب نداریم! ⭕️ چگونه می‌توانیم ایمان و محبت را در قلب خودمان افزایش دهیم؟ اگر بخواهیم ایمان و محبت را تقویت کنیم و علاقه‌های بد را تضعیف کنیم، دو تا راه داریم: یکی راه آگاهی و اندیشه و دیگری راه عمل. منتها عمل مؤثرتر از آگاهی و اندیشه است. البته تأثیر آگاهی روی گرایش‌ها-برای قلبِ سالم- سریع‌تر است و تأثیر عمل روی گرایش‌ها کندتر است، اما قطعی‌تر و مطمئن‌تر است. ⭕️ عمل، سبک رفتار و زندگی‌کردنِ آدم‌ها روی قلب و ایمان و علاقۀ آنها، تأثیر قطعی دارد. حتی عمل و رفتار انسان روی آگاهی و اندیشۀ انسان هم تأثیر دارد. مثلاً یکی از رفتارهای ما نگاه‌کردن است. شما در اثرِ نگاه‌کردن، یک چیزهایی یاد می‌گیرید و در اثر نگاه‌کردن به‌یاد یک چیزهایی می‌افتید. ⭕️ در یک آزمایشِ روان‌شناسی، چند کودک را در جایی قرار می‌دهند و چند تا شیرینی هم روی میز می‌گذارند. به بچه‌ها می‌گویند: اگر تا نیم‌ساعت دیگر این شیرینی‌ها را نخورید به شما جایزه می‌دهیم. شخص آزمایش‌گیرنده از اتاق بیرون می‌رود و رفتار بچه‌ها را با دوربین، کنترل می‌کند. بعضی از بچه‌ها خیلی به شیرینی نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند که بخورند یا نه؟ بعضی از بچه‌ها گاهی به شیرینی نگاه می‌کند و برخی هم خیلی کمتر نگاه می‌کنند یا اصلاً نگاه نمی‌کنند. ⭕️ نتیجه آزمایش این بود: اکثراً بچه‌هایی که به شیرینی نگاه می‌کردند، بالاخره شیرینی را خوردند و کسانی که نگاه نمی‌کردند، نخوردند. پس نگاه‌کردن انسان در ارادۀ او تأثیر دارد. ⭕️ آن روان‌شناس بعد از 15سال، وضعیت کار، زندگی و رشد علمیِ بچه‌ها را بررسی می‌کند و به نتیجۀ جالبی می‌رسد: هرکدام از بچه‌ها که شیرینی را نخورده بود، آدم موفقی شده بود و هر بچه‌ای که شیرینی را خورده بود-حتی اگر هوشِ شناختیِ بالایی داشته- آدمِ موفقی نشده است. ⭕️ الان می‌گویند: هوش شناختی زیاد مؤثر نیست، بلکه هوش عاطفی یا هوش هیجانی خیلی مؤثر است. حالا هوش هیجانی را چگونه تقویت می‌کنند؟ با شعارِ «شیرینی را دیرتر بخور!» بر اساس همین روش، مدرسه‌ای در غرب درست کرده‌اند و روی پیراهنش نوشته‌اند «شیرینی را دیرتر بخور!» ⭕️ چه چیزی موجب رشد علمی می‌شود؟ شما اگر می‌خواهید دانشمند تربیت کنید، در دروان دبستان «مبارزه با هوای نفس» به بچه‌ها یاد بدهید. شما قلبِ بچه را سالم کن، خودش می‌رود دنبال فهمیدن! برای اینکه قلبش را سالم کنم، چه‌کار کنم؟ سبک زندگی درست را به او آموزش بدهید، خودش دانشمند می‌شود! ⭕️ ما می‌گوییم دبستان تبدیل شود به اَدبستان(جای ادب)؛ یعنی سبک زندگی را با ادبِ فراوان، به بچه‌ها آموزش بدهیم، آن‌وقت در ضمنِ گفتگو و حتی بازی و تفریح بین معلم و دانش‌آموز، علم و دانش هم منتقل خواهد شد. ما نمی‌گوییم که اصلاً علم منتقل نکنیم، اما نه به حجمِ کتاب‌های درسیِ موجود! شاید 5 تا 10درصد این حجمِ مطالب هم کافی باشد. ⭕️ اگر در دوران دبیرستان، شما بخواهید با زور نمره، به بچه درس بدهید و او را در مدرسه نگه دارید، علامت این است که دبستان ورشکسته بوده است! دوران دبستان دورانی است که باید رفتار را درست کنید. دبستان دوران «دستور‌ گوش‌کردن» برای تنظیم رفتار است. ⭕️ اگر گرایش‌های بچه را تنظیم کنیم، تعدیل کنیم و تعالی ببخشیم و گرایش‌هایش درست بشود، خودش به‌دنبال فهمیدن خواهد رفت. اولاً خوش‌فهم می‌شود و ثانیاً می‌تواند -به‌وسیلۀ یک تفکر خلاق- بین معلوماتش ارتباط برقرار کند، آن‌وقت «دانشمند» می‌شود نه «دانش‌دان!» یعنی خودش دانش تولید می‌کند. ⭕️ حالا اگر قلب(گرایش‌های) دانش‌آموز سالم نباشد چه می‌شود؟ یکی اینکه خوب نمی‌فهمد، دوم اینکه هرچه بفهمد نمی‌تواند بین دانسته‌هایش ارتباط برقرار کند. سوم اینکه نمی‌تواند از این دانش خود استفاده کند. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣ 🔻 🔹اندکی ایمان و علاقه‌های خوب، برای انجام رفتار خوب کافی است؛ که غالباً این‌مقدار را داریم 🔹اولین کار مدرسه، کمک به خانواده است تا رفتار بچه درست شود، نه اینکه مدام اطلاعات به مغز بچه منتقل کند 🔹کسی که دین هم ندارد، برای داشتن زندگیِ خوب و بانشاط اول باید سبک‌زندگی و رفتار را درست کند 🔹کدام عمل را انجام دهیم که بالاترین تأثیر را بر ما داشته باشد؟ استغفار، توبه و تغییر رفتار! 🔹بسیاری از عادت‌های ما که باید تغییرشان دهیم از جنس «رفتار دفاعی‌» هستند ________ 🔰 ⭕️ برخی این سؤال را مطرح می‌کنند که «چرا گفتید: قبل از عمل، به آگاهی و ایمان و حتی به محبت، نیاز نداریم؟» ما نمی‌گوییم که قبل از انجام اعمال و رفتارهای خوب، به آگاهی و ایمان و علاقه نیاز نداریم، بلکه می‌گوییم: نیاز به «کسبِ» ایمان و علاقه‌های خوب نداریم؛ چون ذاتاً آنها را داریم، آنها در دلِ ما هست! ⭕️ ایمان قبل از عمل، لازم است و در آیات قرآن هم اکثراً ایمان بر عمل صالح مقدم شده است (آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات...) ولی سؤال ما این است که «به چه‌مقدار ایمان نیاز هست؟» مقدار اندکی از ایمان برای عمل صالح کافی است-بعداً همین ایمان با عمل افزایش پیدا می‌کند- و این اندکی از ایمان هم در اکثر افراد، وجود دارد که به آن «ایمان فطری» می‌گویند. اگر هم نباشد، زیاد نیاز به آموزش ندارد بلکه با یک تلنگر ایجاد می‌شود. ⭕️ یک‌مقدار ایمان و آگاهی و محبت‌های خوب، برای شروع کافی است؛ حالا نوبت به عمل و اصلاح رفتار است! ولی متاسفانه در فرهنگ ما برعکسِ این تلقی وجود دارد و در حوزه و دانشگاه، به‌گونۀ دیگری کار می‌شود. بنده نمی‌گویم که علم را کنار بگذاریم! بنده بی‌سوادی را ترویج نمی‌کنم! خودِ علم، دارد این را می‌گوید که «عمل و سبک رفتارِ درست، ظرفیتِ فهم و درک آگاهی ایجاد می‌کند.» ⭕️ حضرت امام(ره) در کتاب «شرح چهل حدیث» می‌فرماید: «بدان که هیچ راهی در معارف الهیه پیموده نمی‌شود مگر آنکه ابتدا کند انسان از ظاهر شریعت [یعنی همان دستورات دینی، حلال و حرام، واجبات و...] و تا انسان متأدّب به آداب شریعت حقه نشود هیچ‌یک از اخلاق حسنه از برای او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهی در قلب او جلوه کند، و علم باطن و اسرار شریعت از برای او منکشف شود» (شرح چهل‌حدیث/8) یعنی تا شما رفتار نکنی نمی‌توانی بفهمی که چرا خدا این دستور را داد! اول رفتار کن بعداً متقاعد می‌شوی؛ چرا اول می‌خواهی خودت را متقاعد کنی و بعداً رفتار کنی؟! ⭕️ بعضی‌ها می‌گویند: «من می‌خواهم اول متقاعد بشوم بعداً رفتار کنم!» در این‌صورت شما باید برای متقاعدشدن وقت بگذاری، مثلاً چند سال باید وقت بگذاری و درس بخوانی تا به انجام واجبات-مثل خواندن نماز- متقاعد بشوی. آیا برای کارهای دیگر هم اول صبر می‌کنی که متقاعد بشوی و بعداً انجام بدهی؟ مثلاً وقتی مریض شدی و پزشک به تو نسخه داد، می‌گویی «من اول باید بفهمم چرا این دارو برای این بیماری تجویز شده؟» یعنی باید سال‌ها درس پزشکی بخوانی تا بفهمی اثر این دارو بر بدنت چیست، آن‌وقت ممکن است در این سال‌ها در اثر همان بیماری‌ات، بمیری! ⭕️ آیا دربارۀ سلامتی و تغذیۀ فرزندت نیز همین‌طوری رفتار می‌کنی؟ مثلاً تا وقتی بچه‌ات نفهمیده که این خوردنی‌ها برایش ضرر دارد، اجازه می‌دهی بخورد، تا بعداً خودش بفهمد و متقاعد بشود که این خوردنی‌ها ضرر دارد؟! چرا بدون اجازۀ بچه، به او غذای خوب می‌دهی؟ به همان دلیل باید بازیِ خوب هم به بچه‌ات پیشنهاد بدهی و باید رفتار مؤدبانه هم به بچه‌ات یاد بدهی. نه اینکه اول به او فلسفۀ ادب را یاد بدهی تا بعداً خودش متقاعد شود که باید ادب را رعایت کند! ⭕️ خیلی از رفتارها(مثل طرز غذاخوردن و لباس‌پوشیدن و رعایت بهداشت و...) را به بچه تحمیل می‌کنیم بدون اینکه بچه اول متقاعد شود، اما وقتی به رفتارهای دینی مثل نماز می‌رسیم، می‌گوییم «بچه اول باید متقاعد بشود و بفهمد، بعداً نماز بخواند!» ⭕️ البته در اینجا بحث ما سرِ دین نیست، بلکه می‌گوییم عمل و رفتار-از خیلی جهات- مقدم بر آگاهی است. مثلاً اگر بخواهید ورزشکار حرفه‌ای برای تیم‌ملی تربیت کنید، لازم نیست سه سال برایش کلاس آناتومی بگذارید و آگاهی بدهید! بلکه با یک آگاهی مختصر، تمرین‌های عملی را شروع می‌کنید. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
9⃣ 🔻 🔹اندکی ایمان و علاقه‌های خوب، برای انجام رفتار خوب کافی است؛ که غالباً این‌مقدار را داریم 🔹اولین کار مدرسه، کمک به خانواده است تا رفتار بچه درست شود، نه اینکه مدام اطلاعات به مغز بچه منتقل کند 🔹کسی که دین هم ندارد، برای داشتن زندگیِ خوب و بانشاط اول باید سبک‌زندگی و رفتار را درست کند 🔹کدام عمل را انجام دهیم که بالاترین تأثیر را بر ما داشته باشد؟ استغفار، توبه و تغییر رفتار! 🔹بسیاری از عادت‌های ما که باید تغییرشان دهیم از جنس «رفتار دفاعی‌» هستند ____ 🔰 ⭕️ پدر و مادرهای محترم! این‌قدر که اصرار دارید بچه‌تان را به مدرسه بفرستید تا علم یاد بگیرد، هزار برابر باید اصرار داشته باشید که بچه‌تان «سبک‌زندگیِ درست» داشته باشد! اولین کار مدرسه باید این باشد که به خانواده کمک کند تا رفتار بچه درست بشود، نه اینکه داده و اطلاعات به مغز بچه منتقل کند! اگر می‌خواهید فرزندتان دانشمند بشود-حتی دانشمندِ بی‌دین- باز هم راهش همین است! ⭕️ کسی که دین هم ندارد، آیا نمی‌خواهد زندگیِ خوب و بانشاطی داشته باشد؟ آیا نمی‌خواهد خلاق، شاد و قوی باشد؟! اگر اینها را می‌خواهد، باز هم راهش اصلاح رفتار و سبک زندگی است. این را دانش تجربی هم تأیید می‌کند. امروز عقل بشر و دانش تجربی می‌گوید که «اول باید سبک زندگی را درست کنید!» یعنی هرچه خوشش آمد نباید بخورد، هرچه خوشش آمد نباید بپوشد، بلکه باید رفتارهایش را منظم کند. دین هم همین را می‌گوید؛ مگر دین چیست؟ دین یک عقلانیت است، و امروز بشر هم دارد به این عقلانیت می‌رسد. ⭕️ اول باید رفتارمان را درست کنیم. در روایتی از حضرت عیسی(ع) نقل شده که می‌فرماید: زیاد یاد گرفتن-وقتی به آن عمل نکنی- چیزی به تو اضافه نمی‌کند جز نادانی! زیاد یاد گرفتن-وقتی به آن عمل نکنی- چیزی به آدم اضافه نمی‌کند جز تکبر! «إنَّهُ لَيسَ بِنافِعِكَ أن تَعلَمَ ما لَم تَعلَم ولَمّا تَعمَل بِما قَد عَلِمتَ إنَّ كَثرَةَ العِلمِ لا تَزيدُ إلّا كِبرًا إذا لَم تَعمَل بِه» (علم‌وحكمت در‌ قرآن‌و‌حديث /2/666) پس کسانی که مثلاً به دانشگاه و محیط‌های علمی می‌روند، خیلی باید رفتارهای‌شان را کنترل کنند. ⭕️ یک‌بار مقام معظم رهبری می‌فرمودند که موسیقی در دانشگاه‌ها نباید زیاد رواج پیدا کند. می‌دانید چرا؟ کسانی که اهل دانش هستند باید یک استفاده‌‌ای از مغزشان بکنند، اما خیلی از موسیقی‌ها یا بعضی از موسیقی‌ها لطمه می‌زند! اساساً خیلی از رفتارها در دانشگاه باید تغییر کند، چون در آنجا می‌خواهند کار حساسی انجام دهند، می‌خواهند از مغزشان استفاده کنند. ⭕️ أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «إِنَّكُمْ إِلَى الْعَمَلِ بِمَا عَلِمْتُمْ أَحْوَجُ مِنْكُمْ إِلَى تَعَلُّمِ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» (غررالحکم/3826) شما به عمل‌کردن به آن چیزی که می‌دانید، بیشتر احتیاج دارید تا دانستنِ چیزهایی که نمی‌دانید. امام صادق(ع) می‌فرماید: «وَ اعْلَمْ أَنَّ قَلِيلَ الْعِلْمِ يَحْتَاجُ إِلَى كَثِيرِ الْعَمَل...» (مصباح‌الشریعه/14) یک‌ذره علم، به عمل خیلی زیاد نیاز دارد، چون یک لحظه یک چیزی را می‌فهمی، ولی یک عمر باید به آن عمل کنی! ⭕️ و می‌فرماید: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِيَ مَا لَمْ يَعْلَمْ» (توحید صدوق/416) هر کسی به آنچه می‌داند عمل کند-و رفتارش را درست کند- خدا در آنچه نمی‌داند کمکش می‌کند و به او می‌فهماند. تو عمل و رفتارت را خوب انجام بده-به تعبیر آقای بهجت(ره)- خدا دانستنی‌ها را از در و دیوار برایت می‌ریزد، اصلاً خودت خیلی چیزها را می‌فهمی! ⭕️ بعد از اینکه پذیرفتیم عمل مهم‌تر است، حالا این سؤال مطرح می‌شود که «کدام عمل را انجام بدهیم؟ اولین قدم چیست؟» یکی از مهم‌ترین کارهایی که-به‌عنوان یک عمل خوب و مؤثر- باید در رفتارمان شروع کنیم، تغییر و توبه است، عادت‌شکنی و استغفار است! کدام رفتار خیلی جان آدم را جلا می‌دهد؟ کدام عمل را انجام بدهیم که بالاترین تأثیر را بر ما داشته باشد؟ استغفار، توبه و تغییر رفتار! فکر کن ببین چه رفتار یا عادت بدی داری که باید تغییرش بدهی؟ (البته این تغییر عادت، خیلی کار سختی است) ⭕️ در مباحث عرفانی می‌گویند «قدم اول توبه است!» اگر گناهی مرتکب شده‌ای، توبه کن و اگر دیدی هیچ رفتار بدی نداری که بخواهی توبه کنی و تغییرش بدهی، از کارهای خوبت توبه کن! بگو خدایا این چه نمازهایی است خوانده‌ام؟ غلط کردم، مِن‌بعد نمازهایم را بهتر می‌خوانم! وقتی پیغمبر اکرم(ص) استغفار می‌کرد، تکلیف ما مشخص است. ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
؟ 1⃣ 🔻 ⭕️ آیا اسلام با راحتی انسان مخالف است؟ ⭕️ اولین تکلیف مادر، مدیریت راحت‌طلبیِ کودک است ⭕️ کسی که اسیر شهوت می‌شود، قبلاً در برابر راحت‌طلبی خود تسلیم شده ⭕️ بسیاری از گنهکارها مشکل اعتقادی ندارند، مشکلشان راحت‌طلبی است! __________ 🔰 💠شاید اولین و مهمترین خواستۀ غریزی انسان باشد. لذت‌جویی و پرداختن به انواع شهوات(شهوت مال و مقام) همه در مراتب بعدی هستند. 💠راحتی اولین درخواست طبیعی انسان است. اگر کسی بتواند تکلیف خودش را-به‌ویژه در دوران کودکی، نوجوانی و آغاز جوانی- با راحتی و راحت‌طلبی مشخص کند، تکلیف او با انواع شهوات هم مشخص خواهد شد. 💠اگر راحت‌طلبی خودت را مدیریت کنی، شهوت‌رانیِ تو هم مدیریت خواهد شد. کسی که اسیر شهوت می‌شود، قبلاً در برابر راحت‌طلبی، مشکلات ذهنی خودش را حل نکرده و موضع صحیحی نسبت به آن نگرفته است. 💠البته راحت‌طلبی به‌سادگی قابل کنترل و مدیریت‌‌کردن نیست. بسیاری از افراد-حتی کسانی که علنی گناه می‌کنند- مشکل اعتقادی ندارند؛ یعنی هم به خدا معتقدند و هم به معاد. پس چرا این‌قدر مرتکب گناه می‌شوند؟ چون از عهدۀ خودشان برنمی‌آیند و نمی‌توانند راحت‌طلبی خود را مدیریت کنند. 💠دین‌داری فقط به اعتقادات نیست! در برخی مدارس مذهبی، مدام اعتقادات نوجوان را تقویت می‌کنند اما با راحت‌طلبی او کاری ندارند و او را در برخورد با راحت‌طلبی، قدرتمند نمی‌کنند! می‌دانید نتیجه‌اش چقدر شوم خواهد شد؟ او تبدیل به انسان مؤمنی می‌شود که ایمان و دین خود را در خدمت توجیه راحت‌طلبی خودش قرار می‌دهد. چنین کسی از آدم‌های چاقوکش هم خطرناک‌تر است! از بین چنین افرادی، بدترین دشمنان دین در می‌آیند! 💠مادر باید بداند که اولین تکلیفش، مدیریت راحت‌طلبیِ کودک است. گاهی اوقات مادران محترم، از سرِ مهربانی و دلسوزی، بچه‌ها را راحت‌طلب بار می‌آورند و بعداً دیگر نمی‌توانند این بچۀ راحت‌طلب را جمع کنند. 💠معمولاً خانواده‌ها وقتی یک‌مقدار امکانات پیدا می‌کنند، به راحت‌طلبی بچه‌ها میدان می‌دهند. و بچه‌ای که راحت‌طلب بار بیاید، حتی اگر انسان مذهبی و مؤمنی هم بشود، هیچ‌وقت به اوج معنویت نخواهد رسید. و اگر هم درس بخواند، هیچ‌وقت دانشمند نخواهد شد. 💠می‌دانید چرا زندگی ما خراب شده است؟ چون به راحت‌طلبی تن داده‌ایم و بلد نیستیم راحتی را چطور به‌دست بیاوریم؟ مشکل اینجاست که ما نمی‌توانیم راحت‌طلبی خودمان را مدیریت کنیم، لذا مدام ناراحت‌تر می‌شویم. 💠مثلاً کسی که نگاه حرام می‌کند، می‌خواهد لذت ببرد، درحالی‌که اگر می‌خواهد بیشتر لذت ببرد، اتفاقاً نباید لذت حرام کند، در این صورت، لذت حلالش کاهش پیدا می‌کند، و چون سهم لذتش را کامل نبرده‌، اذیت می‌شود. و برای رفع این ناراحتی، راه‌های حرام‌تر برای لذت‌بردن را دنبال می‌کند و باز هم بیشتر اذیت می‌شود. یعنی دومینویی شروع می‌شود که هرچه جلوتر می‌رود اعصابش بیشتر خُرد می‌شود. آیا ما در تبلیغ حجاب، ربط حجاب را با اعصاب‌خُردی آدم‌ها و آسوده‌تر زندگی کردن توضیح می‌دهیم؟! 💠حالا اگر بخواهیم به راحتی برسیم؛ باید چه‌کار کنیم؟ از امام صادق(ع) پرسیدند: راه رسیدن به راحتی چیست؟ فرمود: در مخالفت با هوای نفس است(أَیْنَ طَرِیقُ‏ الرَّاحَةِ ؛ تحف العقول/ص370) اگر با هوای نفست مخالفت کنی، راحت‌تر زندگی می‌کنی. مخالفت هوی در مقابل مخالفت با خدا است. متابعت از هوی هم در مقابل متابعت از خدا است. آدم با یک ذره گذشتن از راحتی، کرور کرور به خدا نزدیک می‌شود. 💠البته ما باید راحت‌طلبی خودمان را مدیریت کنیم، نه اینکه آن را نابود کنیم! آرامش و راحتی گمشدۀ امروز بشر است، همین بشری که راحت‌طلبی بدبختش کرده است! این انسان، هم راحت‌طلب است و هم راحتی‌هایش را از دست داده، چون نمی‌داند چطور باید به راحتی برسد. 💠آیا انسان اصلاً باید به‌دنبال راحتی باشد یا نه؟ آیا اسلام می‌گوید «دنبال راحتی نباشید!» در پاسخ باید گفت: یک راحتی مذموم داریم، و یک راحتی ممدوح. راحتی ممدوح بیشتر راحتیِ روحی و فکری است. راحتی مذموم هم بیشتر-نه مطلق- راحتی جسمی و راحتی‌های نابجایی است که نتیجه‌اش بدبختی است. اسلام نه‌تنها با راحتی مخالفت ندارد، بلکه برای رسیدن به راحتی، راه نشان می‌دهد. چون اگر می‌خواهی رشد کنی، باید آسوده‌تر زندگی کنی. و چون، خیلی از سختی‌ها، ما را بی‌‌دین می‌کنند! 💠اصلاً آدم باید دنبال راحتی باشد تا بهتر بتواند به بندگی خدا بپردازد. فلسفۀ راحتیِ ممدوح و خوب، همین است. در روایت هست که خدا از هرکسی خوشش نیاید، این‌قدر گرفتارش می‌کند که وقت نکند به ذکر و مناجات بپردازد(أَمْلَأْ قَلْبَكَ شُغُلًا بِالدُّنْيَا؛ کافی/2/83) ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
؟ 2⃣ 🔻 ⭕️ آنچه موجب فکر و اندیشۀ بالنده می‌شود، آسودگی و آرامش است ⭕️راحت‌طلبی را نباید نابود کرد؛ باید آن را کنترل و مدیریت کرد ⭕️ شرعاً موظفیم برخی راحتی‌ها و آسودگی‌‌ها را برای خودمان فراهم کنیم ⭕️ به‌خاطر همۀ لحظاتی که آسایش نداشتی استغفار کن! ⭕️ یکی از شاخص‌های زندگی سالم، حفظ آرامش در رنج و گرفتاری است ⭕️دین برای رسیدن به راحتیِ خوب راهکار ارائه می‌کند و مهارت‌های لذت‌بردن از زندگی را یاد می‌دهد. ⭕️اگر مؤمنین از تقوا و ایمانشان برای رسیدن به آسودگی بهره ببرند، سایر مردم عاشق دین می‌شوند! ╴╴╴╴╴╴ 🔰 💠راحت‌طلبی یک امر غریزی است اما می‌تواند تورم پیدا کند، سرطانی شود و انسان را به سقوط بکشاند. ما وظیفه نداریم راحت‌طلبی را در خودمان نابود کنیم بلکه باید آن را کنترل و مدیریت کنیم؛ این به‌معنای از بین‌بردنِ همۀ راحتی‌ها نیست، اتفاقاً ما وظیفه داریم برخی از راحتی‌ها و آسودگی‌‌ها را برای خودمان فراهم کنیم. 💠آسوده‌بودن(یعنی راحتیِ ممدوح و راحت‌طلبیِ خوب) باعث می‌شود که انسان حتی در رنج و گرفتاری هم آرامش داشته باشد. اصلاً یکی از شاخص‌های زندگی سالم همین است که انسان در اوج گرفتاری‌ها، بتواند آرامش خود را حفظ کند. 💠به‌دست آوردن راحتیِ خوب در بالاترین سطح، نه‌تنها اشکالی ندارد، بلکه در روایات، برای به‌دست آوردنش راه‌هایی هم معرفی شده است؛ مثل زهد که بزرگترین راحتی است(الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاحَةُ الْعُظْمَى‏؛ غررالحکم/۱۳۱۶) پس اینکه «چگونه آسود‌ه‌تر زندگی کنیم؟» یکی از پاسخ‌هایش زهد است. 💠راحتی و آسوده‌بودن، هم جنبۀ روحی و روانی دارد و هم جنبۀ جسمی و محیطی. اسلام برای آسودگی‌های جسمی‌ هم توصیه‌های فراوانی دارد(در امور بهداشت و تغذیه، نحوۀ غذاخوردن و..) ولی متأسفانه ما اکثراً رعایت نمی‌کنیم و در نتیجه، جسم‌مان اذیت می‌شود. 💠اگر ما از دین برای کسبِ راحتی و آسودگی استفاده کنیم آن‌وقت فرق بین مؤمن و غیرمؤمن، متقی و غیرمتقی، شناخته می‌شود و فایدۀ دین کاملاً معلوم می‌شود. اگر مؤمنین از تقوا و ایمانشان برای به‌دست آوردنِ آسودگی، بهره ببرند و-حتی در اوج مشکلات- آسودگی در چهرۀ مومنین دیده شود، مردم به دین اقبال پیدا می‌کنند و عاشق دین می‌شدند. 💠خیلی‌ها به ناآسودگی خو کرده‌اند، به حدی که اصلاً متوجه نمی‌شوند ناآسوده هستند و تقاضای آسودگی هم ندارند! یکی از علامت‌های خوکردن به ناآرامی این است که وقتی مشکلاتِ انسان برطرف می‌شود و بیکار می‌شود سراغ نگرانی‌هایش می‌رود؛ اصلاً نمی‌تواند بدون نگرانی زندگی کند، انگیزۀ همۀ رفتارهایش رفع نگرانی است! 💠بسیاری از ناآرامی‌ها برای انسان موجب گناه می‌شود. بعضی از ناآرامی‌ها هم خودش گناه است و باید از آن استغفار کرد. بگو: «خدایا من به‌خاطر همۀ لحظه‌هایی که آسایش نداشتم استغفار می‌کنم» 💠آرامش و آسودگی، یکی از نیازهای بشر و یکی از وجوه عالی زندگیِ مؤمنانه است؛ نباید انکارش کنیم، باید به سمتش هم برویم و آن را به‌دست بیاوریم. 💠طبق کلام علی(ع)، مؤمنین علاوه بر اینکه از معنویات لذت می‌برند، از دنیا هم نسبت به دیگران، بیشتر لذت می‌برند (نهج‌البلاغه/ نامه۲۷) چرا؟ چون بلد هستند چگونه از دنیا لذت ببرند، چون دین مهارت‌های لذت‌بردن از زندگی را آموزش می‌دهد. یک‌سری تکنیک‌های روان‌شناسانه در دین ما هست که اگر اینها را بلد باشیم، از زندگی‌مان بیشتر بهره و لذت می‌بریم. 💠حالا انسان مؤمن، این راحتی و آسودگی را برای چه می‌خواهد؟ مهم‌ترین فایده‌اش چیست؟ امام صادق(ع) می‌فرماید: «سَبَبُ الْفِكْرِ الْفَرَاغُ وَ عِمَادُ الْفَرَاغِ الزُّهْد» (مصباح‌الشریعه/۲۳) چیزی که موجب فکر و اندیشۀ بالنده می‌شود فراغت و آسودگی است؛ ما آسودگی را برای همین می‌خواهیم. 💠می‌دانید فکرکردن چقدر لذت دارد! فکرکردن یکی از عبادات مهم اولیاء و بزرگان است که بسیار لذت‌بخش است، اما اگر سبک زندگیِ ما غلط باشد اجازۀ فکرکردن و اندیشیدن پیدا نمی‌کنیم، اگر هم به فکر فروبرویم، بیشتر سراغ نگرانی‌هایمان خواهیم رفت! 💠 فکر با علم، خیلی فرق می‌کند. علم به‌خودیِ‌خود چندان نجات‌بخش نیست. چیزی که علم را ارزشمند و ثمربخش می‌کند این است که به فکر منتهی بشود. فکر، حرکت بین معلومات است؛ اگر روی همان چیزهایی که می‌دانیم، درست فکر کنیم، به عالی‌ترین نتایج می‌رسیم. 💠کسی که رئیس و مدیر یک مجموعه است، باید آرامش و آسودگی داشته باشد تا بتواند درست فکر کند و راه ادارۀ آن مجموعه را پیدا کند. بعضی از مدیر‌ها خیلی ناآرام هستند، اصلاً فراغت و آسودگی ندارند تا به آدم‌ها و استعدادهای‌شان نگاه کنند! اینها چطور می‌توانند دربارۀ آیندۀ سیاست‌ها فکر کند؟ آیا آنها می‌توانند یک جامعه را اداره کنند؟! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟3⃣ 🔻 🔻اگر جهنم را بفهمی؛ دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند! 🔻چرا مشکلات مؤمنین در دنیا بیشتر از دیگران است؟ راه کم‌شدن این مشکلات چیست؟ 🔻استغفار، غم را از بین می‌برد، بلاها را کم می‌کند و آرامش می‌آورد 🔻گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم، گاهی برای این است که خرابی‌های وجودمان درست شود ______ 🔰 🔶یکی از دلائل دین‌گریزی این است که بعضی‌ها فکر می‌کنند دین‌داران دنبال آسایش و لذت نیستند و دین باعث رنج و سختی است. این سوءتفاهم بزرگی است که باید برطرف شود. در حقیقت، زندگیِ غیردینی عامل سختی و دشواری است. خداوند می‌فرماید: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً»(طه/124) دین برای زندگیِ راحت‌تر و آسودگی بیشتر است. 🔶همۀ لذت‌ها فقط در آسودگی پدید می‌آید اما مردم غالباً برای رسیدن به لذت-با ارتکاب گناه- آسودگی خود را ذبح می‌کنند. راه باطل همه‌اش سوءتفاهم است؛ کمااینکه ابلیس، آدم(ع) را در بهشت، دچار سوءتفاهم کرد و طبیعتاً ما را-که در بهشت نیستیم- بیشتر به سوءتفاهم می‌اندازد. 🔶درک فلسفۀ رنج، یک راه رسیدن به آسودگی است. گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم و گاهی برای این است که خرابی‌های ما درست شود. یکی از این خرابی‌ها تکبر است که مثل علف هرز در وجود ما رشد می‌کند. نفس انسان، مکار است؛ تا یک‌مقدار خوب می‌شوی، دچار تکبر می‌شود، لذا باید مدام تکبر را از بین برد. 🔶امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ... إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ‏» (نهج‌البلاغه/خطبۀ 192) خدا انسان را به انواع بلاها گرفتار می‌کند تا تکبرش را خارج کند و در جانش، تذلل پدید آورد. اگر اوضاعت پیچیده شد بگو: «خدایا من کجا تکبر کردم و متوجه نبودم؟» بهترین وسیله برای رهایی از تکبر و نابودکردنِ آن، نماز و سجده‌های طولانی است. اگر خودمان تذلل در جان‌مان پدید بیاوریم، خیلی از بلاهای ما از بین می‌رود. 🔶بعد می‌فرماید: این بلاها اسباب عفو است «لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِه‏» (همان) طبق روایات، استغفار همّ و غمّ را از بین می‌برد، بلاها را کم می‌کند و آرامش می‌آورد(اعلام‌الدین/294) بگو «خدایا من چه مرضی دارم که درستش نکرده‌ام؟» بگرد آن عیب و مرض را پیدا کن، شاید مشکلت حل شود(البته همۀ مشکلات، به این روش حل نمی‌شوند) 🔶یک فلسفه برای‌ لذت‌های دنیا، این است که «بهشت را بفهمیم» علی(ع) می‌فرماید: خدا لذت‌هایی را در دنیا به انسان می‌چشاند تا بفهمد بهشت چه خبر است! (أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ اللَّذَّاتِ لِيَسْتَدِلُّوا بِهِ... الْجَنَّةُ ؛ احتجاج طبرسی/1/207) برای اینکه وقتی خدا دربارۀ بهشت توضیح می‌دهد، یک چیزی متوجه بشویم. اگر بهشت را بفهمی دیگر، لذت این دنیا را نمی‌خواهی! از فهمِ بهشت، لذتی می‌بری که دیگران از خودِ دنیا آن‌قدر لذت نمی‌برند. 💠 فلسفۀ رنج چیست؟ قبلاً دو دلیل برایش ذکر کردیم. سومین دلیلش این است که یک‌مقدار بفهمیم جهنم چه خبر است و از آن دوری کنیم و بفهمیم که اصلِ رنج در آنجاست. «علی(ع): وَ أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ الْآلَامِ لِيَسْتَدِلُّوا بِهِ... النَّار» (همان) خودت جهنم را بفهم و از آن بترس؛ آن‌وقت دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند! 💠مشکلات دنیا برای همه هست اما برای مؤمنین بیشتر از دیگران است، چون خدا می‌خواهد مؤمنین را در این دنیا سالم‌تر نگه دارد(یعنی کمتر دچار فساد و خرابی شوند) تا آن دنیا بیشتر به آنها برسد. 💠حالا اگر بخواهیم هم مؤمن باشیم هم کمتر مشکل داشته باشیم چه؟ اهل‌بیت(ع) فرموده‌اند: شیعیان ما زیاد دعا کنند تا خدا مشکلات‌شان را کم کند و اِلا چون دوست ما هستند، بلاها و مشکلات‌شان زیاد خواهد بود (لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِينَ...؛کافی/2/261) (فَاتَّخِذْ لِلْبَلَاءِ جِلْبَاباً...‏؛امالی طوسی/154) 💠بنا بود زجر بکشی تا رشد کنی اما بجایش درِ خانۀ اهل‌بیت(ع) ناله می‌زنی و رشد می‌کنی. وقتی با دعا و توسل به خدا متصل بشوی، دیگر لازم نیست زیاد رنج بکشی. در مشکلات و گرفتاری‌ها، با دعا و توسل کارمان راه می‌افتد. 💠با بلا و نعمت، کمی به جهنم و بهشت عارف می‌شویم اما در روضۀ امام حسین(ع) عمیقاً با جهنم و بهشت آشنا می‌شویم. روضه، نفرت از جهنم و اشتیاق به بهشت، به ما می‌دهد. جهنم جایی است که حرمله و شمر هستند. بهشت هم جایی است که أباالفضل(ع)‌ دارد! ما این‌قدر می‌فهمیم «آنجایی که حسین(ع) نیست جهنم است و آنجایی که عباس(ع) هست بهشت است!» ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟ 4⃣ 🔻 🔰با محبت هم راحتی‌ها افزایش می‌یابد هم سختی‌ها بهتر تحمل می‌شود 🔻محبت خدا، اولیاء خدا و خلق خدا درهم‌تنیده و افزایندۀ یکدیگرند 🔰با محبت برخورد کن تا همه به تو محبت ‌کنند 🔻محبت به امام حسین(ع) عالی‌ترین نوع محبت است 🔰بیشترین خطای ما این است که با «راحت‌طلبیِ مطلق» زندگی‌مان را به‌هم می‌ریزیم، لذا اولین مسئولیت ما «کنترل راحت‌طلبی» است _ 🔰 💠با اینکه راحت‌طلبی اولین انگیزۀ آدم است، ولی انسان‌ها غالباً موجب سلب راحتی خود می‌شوند! به‌حدی که می‌شود گفت: دین آمده است تا ‌کمی راحت‌تر و آسوده‌تر زندگی کنیم. 🔶بیشترین خطای ما این است که با «راحت‌طلبی مطلق» زندگی‌مان را به‌هم می‌ریزیم! لذا اولین مسئولیت ما کنترل راحت‌طلبی است. یعنی هم با راحت‌طلبی مبارزه کنیم و هم برای خودمان راحتی فراهم کنیم. 💠راه‌های رسیدن به آسودگی که تا اینجای بحث، بیان کردیم: 1️⃣ فکرکردن: با تفکر، بهتر می‌شود ناراحتی را برطرف کرد. 2️⃣ پذیرش ضرورت رنج و سختی در دنیا 3️⃣ حالا که سختی‌ها اجتناب‌ناپذیرند و فلسفۀ خوبی دارند، بعضی از سختی‌ها را خودت بپذیر! 4️⃣ درک فلسفۀ رنج: رنج گاهی شما را رشد می‌دهد و به خدا نزدیک می‌کند، گاهی هم عیب‌های شما را کم می‌کند! 🔶در میان راه‌هایی که برای رسیدن به آسودگی هست؛ یکی از شاه‌راه‌ها و راه‌های باعظمت «محبت» است. با محبت نه‌تنها راحتی‌ها افزایش می‌یابد، بلکه سختی‌ها هم بهتر تحمل می‌شود. محبت خدا، محبت اولیاء خدا و محبت خلق خدا درهم‌تنیده و افزایندۀ یکدیگرند. محبت خدا و اولیائش سختیِ راه خدا را آسان می‌کند، محبت خلق خدا نیز سختی‌هایی را که از جانب مردم می‌رسد، آسان می‌کند. محبت امام حسین(ع) و شرکت در عزای او محبت ما را به دیگران هم بیشتر می‌کند. 💠ما نتوانسته‌ایم مکتب امام حسین(ع) را معرفی کنیم و محبتش را به جهانیان بچشانیم. خود امام حسین(ع) محبتش را به ما چشانده و همه را با محبت در مجالس روضه جمع می‌کند و می‌خواهد ما هم با خدا و خلق او بامحبت باشیم، تا معنویت و زندگی مادی و اجتماعی‌مان درست شود. 🔶محبت، اولین و آخرین و مؤثرترین راه آدم‌شدن است. محبت به امام حسین(ع) عالی‌ترین نوع محبت است، بیشتر غرق محبتش بشویم تا به همۀ خیر دنیا و آخرت برسیم؛ هم محبت‌مان به مردم بالا می‌رود، هم سختی‌ها کم می‌شود. 💠چرا هر هفته روضه نمی‌رویم؟ حضرت زهرا(س) لااقل هفته‌ای دو بار پیاده آن‌همه راه تا کنار قبر حمزۀ سیدالشهدا می‌رفت و گریه می‌کرد تا به ما یاد ‌بدهد حسین(ع) را فراموش نکنیم! حسین(ع) برای این محبت، کم هزینه نکرده است! از محبت امام حسین(ع) استفاده کنید. 🔶یکی از کارهایی که روضه‌های کربلا می‌کند افزایش محبت اعضای خانواده است! چون اصل روضه‌ها خانوادگی است، خانواده برای هم فدا می‌شوند؛ برادر، پسر، عمو، برادرزاده و... روضه خانوادگی آثار و برکات فراوانی دارد. 💠امام سجاد(ع) به زُهْری فرمود: چرا مردم را مثل خانواده‌ات تلقی نمی‌کنی؟ «وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ...» (احتجاج/2/ 320) بعد توضیح می‌دهد که در این صورت باید بزرگ‌ترها را مانند پدر و مادرِ خود بدانی، کوچک‌ترها را جای فرزند خودت بگذاری و همسالان را برادر خود بشماری. وقتی آنها را خانواده خودت بدانی به کدام‌یک از آنها دوست داری ظلم کنی؟! کدام‌شان را دوست داری نفرین کنی؟! آبروی کدام‌یک را حاضری ببری؟! 🔶بعد می‌فرماید: «وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ...» وقتی ابلیس به تو القاء کرد که «بهتر از مسلمان دیگری هستی!» اگر او سنش بیشتر است، بگو ایمان و عمل صالح او بیشتر است، اگر سنش کمتر است، بگو گناه من بیشتر است و اگر هم‌سن توست، بگو من به گناه خود یقین و به گناه او شک دارم؛ پس او بهتر از من است! اگر مردم به تو احترام گذاشتند، بگو «از خوبی آنهاست» اگر با تو نامهربانی کردند، بگو «به‌خاطر بدیِ من است» 💠اگر با همه مثل خانواده‌ات مهربان باشی، عیشت آسان می‌شود، دوستانت زیاد می‌شوند، دشمنانت کم می‌شوند، از خوبی‌شان خوشحال می‌شوی و از بدی‌شان ناراحت نمی‌شوی! 🔶امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اگر انتظار داری پدرت، پسرت یا هرکسی به تو خیری برساند، در دلت هم نگو «چرا مرا کمک نمی‌کند؟!» توجیه کن و بگو: لابد وقت ندارد، پول ندارد و... یعنی مثبت بگو؛ یک‌دفعه می‌بینی کمکت کرد! (...فَلَا يَذْكُرْهُ إِلَّا بِخَيْرٍ‏؛ کشف‌الغمه/2/242) (...مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إِلَيْهِ؛ ارشادالقلوب/1/135) اینها روش «آسوده زندگی کردن» است، با محبت برخورد کن تا همه به تو محبت ‌کنند. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟5⃣ 🔻 ⭕️ چرا نصف ازدواج‌ها به طلاق منجر می‌شود؟ ⭕️ فلسفۀ اختلافات زن و مرد در «زندگیِ مشترک» چیست؟ ⭕️عالی‌ترین و پُرسودترین رنج در حیاط بشر چیست؟ ⭕️ رنج‌های درست و بجا را انتخاب کن تا از رنج‌های بیشتر خلاص شوی! ⭕️ تحمل رنجِ نابجا نه‌تنها پاداش ندارد بلکه عذاب هم دارد! ⭕️ دو راهِ کاهش رنج: «انتخاب برخی رنج‌های بجا» و «استقابل از رنجی که خدا برایت خواسته» ⭕️ اگر فلسفۀ رنج را بدانی؛ هم برخی رنج‌هایت کاهش می‌یابد و هم تحملت افزایش می‌یابد ____ 🔰 💠برای اینکه آسوده‌تر زندگی کنیم اول باید اهل فکر باشیم و فلسفۀ رنج‌های زندگی را بفهمیم. اگر قطعی‌بودن رنج در زندگی را بپذیری و فلسفۀ رنج را بدانی اولاً برخی از رنج‌هایت کاهش پیدا می‌کند، ثانیاً تحملِ رنجت افزایش پیدا می‌کند و این دومی خیلی مهم‌تر است. 💠بخشی از مشکلات و رنج‌هایی که به ما می‌رسد، واقعاً بیخود و اضافه است و اساساً نباید در زندگی ما باشد؛ مثل رنج حسادت، رنج غرور، رنج در اثر معصیت، رنج در اثر بی‌دقتی، رنج در اثر بدی‌کردن به دیگران. رنجِ نابجا نه‌تنها پاداش ندارد بلکه باعث جهنم است؛ دیگر از این بد‌تر نمی‌شود! شیطان ترجیح می‌دهد که تو هم در دنیا غصه بخوری، هم در آخرت به جهنم بروی. 💠رنج در زندگیِ دنیا «قطعی» است در آن تردید نکن! قرآن می‌فرماید: ما انسان را در رنج آفریده‌ایم (بلد/4) تازه، علاوه بر رنج‌هایی که متعلق به همۀ انسان‌هاست(مثل رنج پیری) طبق روایات، رنجِ مؤمنین بیشتر است. مثلاً در روایت داریم: همواره کسانی از اهل خانه، همسایگان، کفار، منافقین یا شیاطین هستند که مؤمن را آزار می‌دهند(مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ...) (مُؤْمِنٌ مِثْلُهُ يَحْسُدُهُ...) 💠برای اینکه فلسفۀ رنج را بپذیریم، هم فکر لازم است و هم کار تربیتی. اگر انسان از همان دوران کودکی بفهمد که «رنج قطعی است» دیگر لازم نیست بارها سرش به سنگ بخورد تا در سی یا چهل‌سالگی این مطلب را باور کند! اگر تربیت افراد، صحیح باشد، دیگر لازم نیست زیاد از ایمان به خدا و معاد، مایه بگذاریم و بگوییم: «بی‌ایمانی باعث گناه می‌شود!» 💠وقتی جوان‌ها می‌خواهند ازدواج کنند باید به آنها بگوییم: «زندگی مشترک، رنج‌هایی دارد و فلسفه‌اش هم این است که باید در زندگی اختلافاتی بین زن و مرد پیش بیاید تا موجب رشد آنها شود و الا خدا که می‌دانست این دو جنس زن و مرد، همدیگر را به سختی درک می‌کنند، پس چرا آنها را کنار هم قرار داد؟!» متاسفانه گاهی در جامعۀ ما نصف ازدواج‌ها به طلاق منجر می‌شود؛ چون بلد نیستیم چگونه با رنج برخورد کنیم؟ 💠اگر عمیقاً فلسفۀ وجود رنج و مشکلات زندگی را درک کنیم، می‌توانیم رنج‎های نابجا را کم کنیم، آرامش‌مان را حفظ کنیم و حتی می‌توانیم از مشکلات اجتناب‌ناپذیر دنیا حداکثر استفاده را ببریم. در این صورت رنج‌ها مفید خواهند بود؛ نه متوقف‌کننده (همان‌طور که بعضی‌ها روی موج دریا موج‌سواری می‌کنند) 💠اگر بپذیری که رنج قطعی است، به سه فایدۀ فوق می‌رسی و اگر فلسفۀ‌ رنج‌ها را هم بدانی، چهارمین فایده‌اش هم حاصل می‌شود؛ اینکه می‌توانی از مشکلات و رنج‌هایت، لذت هم ببری و حتی از رنج استقبال کنی! اما اگر فلسفۀ مشکلات را سطحی بپذیری، با کمی فشارِ مشکلات، دلیلی را که پذیرفته‌ای، پس می‌زنی. 💠یکی از راه‌های کاهش رنج این است که خودت برخی از رنج‌ها را انتخاب کنی. آدم عاقل وقتی فلسفۀ رنج را پذیرفت، می‌گوید: «حالا که از رنج‌ها خلاصی ندارم، پس خودم بعضی از رنج‌ها را انتخاب کنم» اگر خودت یک رنجِ درست و بجا انتخاب کنی، خدا دو یا چند برابرش از رنجت کم می‌کند؛ مثل انفاق(در انواع مختلفش) 💠 مثلاً صدقه‌دادن طبیعتاً کمی رنج دارد، اما رنجِ فقیرشدن، بیشتر از آن است. اگر صدقه بدهی، خدا فقرت را از بین می‌برد و از رنج فقر رها می‌شوی. ورزش هم یک رنج است که انتخابش می‌کنی و سلامتی‌ به‌دست می‌آوری یا از رنج بیماری نجات پیدا می‌کنی! 💠راه دیگرِ کاهش رنج، استقبال از رنج‌هایی است که خدا برایت انتخاب می‌کند. عالی‌ترین، پُراثرترین، پرسودترین و بابرکت‌ترین رنج در حیاط بشر رنجی است که جوان‌ترها از پدر و مادرها تحمل می‌کنند؛ این رنج را نوشِ جان کن صدایت هم درنیاید! اگر تحمل کنی و به پدر و مادرت احترام بگذاری هزاران رنج از تو کم می‌شود! 💠رنج همسر در درجۀ دوم است، اولیاء خدا از جمله پیامبر(ص) رنج همسر داشته‌اند! گاهی مردها برای خانم‌ها و گاهی خانم‌ها برای آقایان باعث رنج‌هایی می‌شوند. رنج بچه‌ها در درجۀ سوم قرار دارد و بعدش هم رنج دیگران. اگر این رنج‌ها پیش آمد استقبال کن؛ نانت در روغن است! عده‌ای می‌خواهند خودشان را از این رنج‌ها خلاص کنند اما بدتر می‌شود! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟ 6⃣ 🔻 ⭕️ رنج با انسان‌بودنِ ما همزاد است ⭕️ انسان مجبور است از برخی علاقه‌هایش جدا شود و جداشدن از علاقه یعنی «رنج»! ⭕️ انسان همیشه در حال انتخاب یک علاقه و جداشدن از علاقه‌های دیگر است، پس زندگی بدون رنج ممکن نیست ⭕️ انسان طوری آفریده شده که «ارزش افزوده» بیافریند؛ برای تولید ارزش، باید از بین چند علاقه،‌ یکی را «انتخاب» کند و از علاقه‌های دیگر جدا شود ⭕️رنج و مصیبت به‌صورت مساوی بین مردم تقسیم شده است و این باعث می‌شود آدم راحت‌تر مصائبش را بپذیرد __ 🔰 💠برای اینکه آسوده‌تر زندگی کنیم باید فلسفۀ رنج را بدانیم و بتوانیم رنج‌ها را مدیریت کنیم. باید بدانیم که برخی از رنج‌های ما، نابجا و ناشی از مشکلاتی است که خودمان پدید آورده‌ایم و می‌توان این رنج‌ها را از بین برد. اما برخی از رنج‎ها حتمی است؛ باید با این رنج‌ها، درست برخورد کرد. با مدیریتِ رنج، می‌توان از رنج‌ها بهره برد؛ «مثل مدیریت آبشار برای تامین انرژی» که در این صورت، رنج می‌تواند به عاملی برای رشد و لذتِ ما تبدیل شود. 💠اولین قدم برای رسیدن به زندگیِ آسوده، این است که بپذیریم رنج قطعی است و جرء لاینفکّ زندگی انسان است؛ بلکه رنج، اصل زندگی انسان است! اما فلسفۀ زنج در زندگی انسان چیست؟ اصلاً چرا باید رنج بکشیم؟ 💠رنج اساساً با انسان‌بودنِ ما همزاد است؛ انسان یعنی رنج! چرا؟ برای اینکه انسان طوری آفریده شده که بتواند ارزش تولید کند؛ نه اینکه مثل فرشته‌ها از همان اول، خودش خوب و ارزشمند باشد، یا مثل حیوان، به‌خودیِ خود، همین‌گونه باشد و در همین سطح بماند. انسان تنها موجودی است که می‌تواند با انتخابِ خودش، ارزش بیافریند. 💠برای اینکه کسی «ارزشِ افزوده» تولید کند، باید چه‌کار کند؟ راهی جز این وجود ندارد که باید یک انتخاب‌های برتری انجام بدهد. انسان برای اینکه ارزشمندترین موجود و اشرف کائنات باشد باید «انتخاب» کند! اگر در انسان یک علاقه باشد و سر راهش مانعی نباشد همیشه همان را انتخاب می‌کند، در این صورت زندگی او با زندگیِ حیوان یا فرشته فرقی ندارد، چون آنها هم یک علاقه دارند و همان را دنبال می‌کنند. 💠تعریف انسان چیست؟ تولیدکنندۀ ارزش. برای اینکه انتخابِ ما ارزش پیدا کند، باید به چند چیز علاقه داشته باشیم و مجبور باشیم یکی را انتخاب کنیم؛ وقتی هم یکی را انتخاب کردیم طبیعتاً باید از آن علاقه‌های دیگر، جدا ‌شویم و جداشدن از علاقه، یعنی رنج! پس انسان یعنی رنج. خدا می‌فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَد» (بلد/۴) پس چون انسان شده‌ایم باید رنج ببریم. 💠یک فلسفۀ رنج، همین است: تعریف انسان این است که از یک علاقه صرف‌نظر کند و دیگری را انتخاب کند. انسان همیشه باید با یک علاقه مبارزه کند؛ مثلاً علاقۀ به جاه، علاقۀ به مال، علاقۀ به سلامتی و... ارزش انسان به همین است، این مطلب را باید حسابی برای خودمان جا بیندازیم. 💠اگر از خدا بخواهیم رنج‌ها را کلاً برطرف کند در واقع یعنی می‌خواهیم بمیریم! چون رنج را نمی‌شود از زندگی حذف کرد، لذا باید به استقبال رنج رفت. طبق روایت، مؤمن رنج کشیدن در راه خدا را دوست دارد. البته اگر علاقۀ برتر را بشناسیم خواهیم دید که گذشتن از علاقه‌های کوچک چندان رنجی هم ندارد. 💠یک شبهه‌ای دربارۀ رنج هست که می‌گویند: «چرا بعضی‌ها آسوده‌تر از ما هستند؟! چرا زندگیِ عده‌ای سخت‌تر است؟!» این تصور اشتباه است، چون همه به یک میزان رنج می‌کشند؛ یعنی خدا همه را مساوی رنج داده است. 💠علی(ع): «الْمَصَائِبُ بِالسَّوِيَّةِ مَقْسُومَةٌ بَيْنَ الْبَرِيَّةِ» (تحف‌العقول/۲۱۴) یعنی رنج و مصیبت به‌صورت مساوی بین مردم تقسیم شده است نه به‌صورت «عادلانه» که بگوییم: هر کسی بر اساس شایستگی خود رنج ببیند! همۀ انسان‌ها در رنج، با هم مساوی هستند و این به خوبیِ و بدیِ انسان‌ها هم ربطی ندارد! خدا در این زمینه، هیچ تفاوت و تبعیضی بین انسان‌‌ها قائل نشده است. 💠آیت‌الله بهجت(ره) دربارۀ روایت فوق می‌فرماید: فقرا در کمبودها و فقر و ناداری باید صبر و شکیبایی داشته باشند و بدانند که آنها هم از نعمت‌های دیگری برخوردارند که اغنیا برخوردار نیستند. ثروتمندان بلاها و ابتلائات و گرفتاری‌هایی دارند که مستضعفان و محرومان ندارند.(درمحضر بهجت/۶۸) 💠قرآن می‌فرماید: اگر می‌خواستیم، کاری می‌کردیم که کافران خوش بگذرانند و به آنها خانه‌های با سقف نقره‌ای می‌دادیم (زخرف/۳۳) ولی مردم نمی‌توانند این را تحمل کنند، لذا خدا لطف کرده و به همه، مساوی رنج داده است و اِلا ایمانی برای ما باقی نمی‌ماند! تقسیم مساوی مصائب بین مردم باعث می‌شود آدم راحت‌تر مصائبش را بپذیرد. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟7⃣ 🔻 ⭕️ یکی از عواملِ نداشتن آسودگی این است که برای رنج‌هایمان دنبال مقصر باشیم ⭕️ امام عسکری(ع): هیچ بلیّه‌ای نیست مگر اینکه نعمتی در آن هست ⭕️ کسی که در رنج و مشکل از تعادل خارج شود، نمی‌تواند اقدامات اولیه برای رفع مشکل را انجام دهد ⭕️ زن‌ها از نظر روابط اجتماعی دو تکلیف مهم دارند: حجاب و کنترل زبان که به مبالغه‌گویی در منفی‌بافی باز نشود ⭕️ وقتی انسان پشت سر هم مشکل ببیند فضائلش رو می‌آید ⭕️ چرا سربازهای آمریکایی که به جنگ رفتند، دیوانه شدند، ولی بچه‌های ما آرام‌تر و مهربان‌تر شدند؟ ____ 🔰 💠 این‌طور نیست که اگر آدم برای تقرب به خدا، باید به زندگی عادی و مادی خود بی‌اعتنا باشد! تا آنجا که می‌توانیم باید راحتی را برای خودمان فراهم کنیم، البته در دنیای ما به‌دست‌آوردنِ آسودگی مقداری پیچیده است، ولی دین می‌تواند بهترین کمک باشد. 💠برای آسودگی باید بدانیم که در دنیا رنج قطعی است، آسودگی علاوه بر آگاهی به فکر هم نیاز دارد، از امام عسگری‌(ع) می‌فرماید: هیچ بلیّه‌ای نیست مگر اینکه در آن نعمتی هست(تحف‌العقول/۴۸۹) فهم این مطلب، فکر می‌خواهد. 💠یکی از عوامل نداشتن آسودگی این است که برای رنج‌ها مقصر پیدا کنیم؛ به‌ویژه اگر مقصر دم دست‌مان باشد و بتوانیم بر سرش فریاد بکشیم، بتوانیم از او انتقام بگیریم. 💠صدام ملعون جنگ را راه انداخت و ۲۰۰هزار نفر را به‌شهادت رساند اما شما نباید نگاه‌تان را از خدا بردارید! این تعلیم امام(ره) برای ماست که فرمود: «جنگ از الطاف خفیۀ الهی بود» 💠ممکن است اطرافیان ما یا شرایط بد اجتماعی یا مدیریتی، موجب اذیت و ناراحتی ما شوند، برای رفع آن باید تلاش کنیم ولی نه با به‌هم‌ریختگی! کسی که از تعادل خارج شود اقدامات اولیه برای رفع مشکل را هم نمی‌تواند انجام دهد. 💠اگر یک دزد، اموال شما را دزدید، قبل از اینکه به‌هم بریزی، حواست باشد که این اتفاق، از بالا دارد مدیریت می‌شود! اول آرامشت را حفظ کن، و بعد، اقدام لازم را انجام بده. 💠خوارج ضربۀ شدیدی به حکومت امیرالمومنین(ع) زدند، اما وقتی از حضرت پرسیدند: اینها کافر، منافق یا اهل دنیا بودند؟ فرمود: نه؛ اگر جنگ می‌شد بهترین جنگ‌جویان سپاه اسلام بودند! پس چه بودند؟ فرمود: اشتباه کردند! حضرت آرامش خود را حفظ کرد! 💠یکی از تکالیف مهم زن‌ها از نظر روابط اجتماعی، کنترل زبان است که به مبالغه‌گویی در منفی‌بافی باز نشود! طبق روایت، خیلی از خانم‌ها وقتی از شوهرشان ناراحت می‌شوند، می‌گویند من اصلاً از تو خیری ندیدم! خدا خیلی از این ناسپاسی خانم‌ها بدش می‌آید! زن‌ها هم اکثراً نمی‌دانند که اتفاق خیلی مهمی افتاده، می‌گویند: حالا یک‌چیزی گفتیم! 💠 مقصر رنج‌های ما کیست؟ گاهی خود آدم مقصر است، گاهی، یک کسی مقصر است ولی زیاد تقصیر ندارد. گاهی هم طرف عامدانه و ظالمانه، به شما ضربه‌ای زده، ولی بگو: اگر خدا نمی‌خواست، او نمی‌توانست کاری بکند! یعنی اگر یک جایی، رنجت به کسی ربط دارد، اول به خدا ربط بده! یعنی خدا خواسته، به‌واسطۀ او به تو رنج دهد! 💠یکی از فلسفه‌های رنج این است که خوبی‌ها و فضائل انسان، با رنج‌های پیاپی آشکار می‌شود،علی(ع) می‌فرماید: «عِنْدَ تَعَاقُبِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَان‏» (غررالحکم) شما از مشکلات عادی زندگی می‌توانید نور به‌دست بیاورید؛ از رنجِ کارکردن، رنجِ بدهکاری، رنجِ نامردی، رنجِ قدرناشناسی، رنج خیانت! فلسفه‌ رنج را بفهم و با رنج‌هایی که پیش می‌آید، به‌زیبایی برخورد کن! 💠وقتی کار سخت شد، لبخند بزن. با خدا مناجات کن و بگو خدایا مخلصانه بود؟ من مال تو هستم؟ این‌قدر مرا دوست داری؟ خدایا تو خیلی لطف داری. اگر مناجات کنی، حالت بهتر می‌شود. 💠وقتی انسان پشت سر هم مشکل ببیند فضائلش رو می‌آید! روز عاشورا هرچه به عصر نزدیک‌تر می‌شد، صورت امام حسین گُل می‌انداخت! ایشان و جمعی از خواص ایشان سرزنده‌تر و بانشاط‌تر می‌شدند؛ چون به زیبایی رنج‌ها را تحمل می‌کردند. 💠 سربازهای آمریکایی رفتند جنگ، دیوانه شدند، وحشی شدند، مریض شدند! ولی بچه‌های ما وقتی از جنگ برمی‌گشتند باصفاتر، آرام‌تر و مهربان‌تر می‌شدند، چون با رنج ارتباط خوبی برقرار می‌کردند، آرامش داشتند. 💠 چرا شهید حججی این‌قدر به دلِ مردم نشست؟ یک احتمالش این است که صفای باطن ایشان این اثر را ایجاد کرد، با آن شدائد و سختی‌ها، خوب برخورد کرد! دنبال مقصر نبود؛ در اوج مدهوشی، مست عشق‌بازی با مولای خودش بود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟8⃣ 🔻 ⭕️ اینکه ما دنبال آسودگی باشیم، دنیاطلبی نیست! ⭕️ آسوده نبودن، علامت دوری از خدا و آسوده‌تر زندگی‌کردن، شاخص معنویت است ⭕️ دین برای اینکه ما به یک زندگی آسوده و پرنشاط برسیم، تکنیک‌های بسیاری به ما می‌آموزد ⭕️ فکرکردن، یک راه کلی و مقدماتی برای رسیدن به آرامش است ⭕️ بعد از تفکر، اولین گام برای رسیدن به زندگی آسوده، درکِ است ⭕️ خیلی اوقات همین‌که حکمتِ رنج و مشکلت را بفهمی؛ مشکلت حل می‌شود ______ 🔰 💠اصلاً این‌طور نیست که هرکسی در رنجِ بیشتری زندگی کرد به خدا مقرب‌تر باشد و هرکسی دنبال آسودگی بود، دنیاطلب محسوب شود! اینکه ما دنبال آسودگی باشیم، دنیاطلبی نیست! 💠این سوءتفاهم بزرگ را باید برطرف کرد که «اگر مردم سراغ دین بروند، چیزهایی مثل آسودگی، راحت‌تر بودن، شکوفاییِ استعداد و خلاقیت، گیرشان نمی‌آید!» متاسفانه تلقیِ عمومی این است که دین می‌گوید: «من با زندگی‌ات کاری ندارم! تو با هر بدبختی‌ای بود، خودت را به بهشت برسان و به خدا مقرّب شو!» 💠دین برای اینکه ما به یک زندگیِ آسوده برسیم، نه‌تنها برنامه دارد بلکه اصرار دارد! این آسودگی هم در همۀ ابعاد است؛ جسمی و روحی، شخصی و اجتماعی، شغلی و غیرشغلی. اسلام برای رسیدن به یک زندگی شیک و پر از شادی، تکنیک‌های بسیاری به ما یاد می‌دهد؛ از برنامۀ غذاخوردن، لباس‌پوشیدن، آمیزش و خوابیدن، تا ارتباط با همسایه و رفقا. 💠آسوده‌تر زندگی‌کردن، شاخص معنویت است و آسوده نبودن، علامت دوری از خداست. اگر می‌خواهی بدانی که آیا به خدا مقرب شده‌ای یا نه؟ میزان آسودگی خودت را بسنج! اگر دیدی آسودگی‌ات کم شده و به‌هم‌ریخته هستی، بدان که الان از خدا دور هستی! آدمِ نزدیک به خدا که این‌قدر به‌هم ریخته نمی‌شود! 💠امام صادق(ع) می‌فرماید: انسانِ دین‌دار فکر می‌کند و به آرامش می‌رسد (امالی‌مفید/52) این روایت «فکر» را به عنوان یک راه کلی برای رسیدن به آرامش معرفی می‌کند. انسان مؤمن و دین‌دار، همۀ کارهایش را با فکر جلو می‌برد؛ او با فکر‌کردن بسیاری از مسائل و مشکلات را حل می‌کند. 💠یک نمونه برای رسیدن به آسودگی با تفکر، این است که ببینی چیزی که الان برایت مهم است دورۀ اهمیتش کِی تمام می‌شود؟ اگر روزی را ببینی که دیگر این موضوع برایت مهم نیست، یک‌دفعه همین الان اهمیتش پیش تو کاسته می‌شود. بسیاری از چیزها، موقع مردن یا حتی در زمان پیری بی‌اهمیت می‌شود، آن‌وقت می‌گویی چرا اصلاً برایش وقت گذاشتم؟! وقتی اهمیتش برایت کاسته بشود، راحت می‌شوی. 💠بعد از فکرکردن-که یک گام مقدماتی برای رسیدن به آرامش است- اولین اقدام اساسی برای اینکه آسوده باشی و رنج نبری این است که بفهمی چرا خدا در زندگی انسان رنج قرار داده است؟ وقتی فلسفۀ رنج‌های زندگی را بدانیم، هر دفعه که خدا ما را دچار رنج و سختی کرد، آرامش‌مان را از دست نمی‌دهیم؛ چون متوجه هستیم که چرا خدا ما را به سختی می‌اندازد؟ 💠امام باقر(ع) می‌فرماید: بعضی وقت‌ها کارگرهایم مرا در حدّ مرگ، اذیت می‌کنند و من با تحمل این اذیت‌ها به خدا مقرب می‌شوم. (ثواب‌الأعمال/۱۹۸) معلوم است که ایشان فلسفۀ این آزار و اذیت می‌داند و آرامش خود را حفظ می‌کند. 💠همان‌طور که تحمل رنجِ ورزش و نرمش، لازمۀ قوی‌شدن بدنِ انسان است، قوی‌شدنِ روح انسان و افزایش قدرتِ ما برای لذت‌بردنِ بیشتر، بدون ورزش‌های روحی-که طبیعتاً همراه با رنج هستند- ممکن نیست. 💠بسیاری از کسانی که مشکلی دارند، به‌جای فکر کردن به حکمت و فلسفۀ آن، فقط دنبال رفع مشکل هستند؛ اما اگر کسی درست فکر کند، فلسفه رنج را می‌پذیرد و آن را لازمۀ انسانیتش تلقی خواهدکرد، کار به جایی می‌رسد که آن را لذت‌بخش می‌بیند و حکمتِ جداگانۀ هر رنجی هم را متوجه می‌شود. 💠رنج، لازمۀ انسانیت است؛ اگر رنج نبود ما حیوان بودیم! چون خدا انسان را طوری آفریده که اگر به‌سوی خدا می‌رود، به میل و ارادۀ خودش برود و اگر تکامل پیدا می‌کند با انتخابِ خودش باشد. لازمۀ انتخاب‌گر بودنِ انسان هم-که اصل اساسی انسانیت است- این است که در انسان دو نوع علاقۀ متعارض و متضاد وجود داشته باشد به‌طوری که به‌سمت هر کدامش برود، به‌خاطر از دست دادن دیگری زجر بکشد. ضمن اینکه خدا نقشه‌هایی می‌کشد و صحنه‌هایی را در زندگی ما ایجاد می‌کند که این رنج را افزایش می‌دهد. 💠خیلی از اوقات، خدا یک مشکلی برای آدم ایجاد می‌کند و می‌خواهد او حکمتش را بفهمد؛ اگر بفهمی تمام است، مشکل حل می‌شود! بسیاری از مشکلات ما این‌گونه است. باید متوجه بشوی که خدا با این مشکل، می‌خواست به تو چه بگوید؟ وقتی متوجه شدی، خدا می‌گوید «مشکل را بردارید؛ بنده‌ام متوجه شد!» خدا که قصد آزار ندارد! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
آسوده‌تر_ زندگی _کنیم؟ 9⃣ 🔻 ⭕️ اگر فلسفۀ رنج را بفهمیم، آسوده‌تر زندگی خواهیم کرد ⭕️ اگر رنج را قطعی بدانیم، آمار طلاق بالا نمی‌رود ⭕️نظام آموزش و پرورش ما چگونه زمینۀ فساد جوان‌ها را فراهم می‌کند؟ ⭕️ یکی از عوامل بداخلاقی‌ها این است که بچه‌ها «سختی‌های طبیعی زندگی» را لمس نمی‌کنند ⭕️سختی‌کشیدن به انسان طهارت روح می‌دهد و او را از فساد دور می‌کند ____ 🔰 💠برای اینکه آسوده‌تر زندگی کنیم اول باید بپذیریم که رنج، در زندگی انسان قطعی است! دوم اینکه فلسفۀ رنج را هم بفهمیم. 💠 اگر رنج را ضروری و قطعی بدانیم، آمار طلاق بالا نمی‌رود! کسی که می‌خواهد در ازدواج و زندگی مشترک،‌ هیچ مشکلی نداشته نباشد، دچار حماقت است! خیال می‌کند اگر عشق باشد، دیگر مشکلی نخواهد بود؛ درحالی‌که اختلاف بین انسان‌ها، امری طبیعی است، حتی اگر عشق و محبت هم باشد. 💠اما فلسفه رنج چیست و اساساً چرا باید در این دنیا رنج بکشیم؟ یک دلیلش که قبلاً بیان شد (1)این بود که «رنج، با انسان‌بودنِ ما همزاد است» چون انسان-برخلاف حیوان و فرشته- همیشه در حال انتخابِ یک علاقه و جداشدن از علاقه‌های دیگر خود است و «جداشدن از علاقه» یعنی رنج! 💠دومین دلیلش این است که اساساً حیات دنیا به‌گونه‌ای است که «اگر انسان در دنیا رنج نکشد، فاسد می‌شود!» همانطور که اگر جسم انسان مدتی بی‌تحرک بماند، ضعیف و مریض می‌شود. 💠امام صادق(ع) در حدیثی، سختی‌های تهیۀ نان را متذکر می‌شود و حکمت آن را «جلوگیری از فساد» می‌داند و می‌فرماید: خدا تهیۀ نان را دشوار قرار داد، طوری که جز با تدبیر و حرکت به‌دست نمی‌آید. اما چرا خدا تهیۀ نان را سخت قرار داد؟ برای اینکه انسان مشغول شود؛ و الا طغیان می‌کند و فاسد می‌شود! (جُعِلَ الْخُبْزُ مُتَعَذِّراً لَا يُنَالُ إِلَّا بِالْحِيلَةِ وَ الْحَرَكَةِ لِيَكُونَ لِلْإِنْسَانِ فِي ذَلِكَ شُغُلٌ يَكُفُّهُ عَمَّا يُخْرِجُهُ إِلَيْهِ الْفَرَاغُ مِنَ الْأَشَرِ وَ الْعَبَث‏؛ توحید مفضل/87) 💠یکی از عوامل بداخلاقی‌ها در جامعۀ امروز این است که بچه‌ها غالباً «سختی‌های طبیعی» را لمس نمی‌کنند، لذا بعدها که در زندگی خود به مشکلی برخورد می‌کنند، می‌گویند: «چرا این مشکل پیش آمد؟!» یعنی انتظار دارند اصلاً مشکلی نداشته باشند! 💠در کانادا مدرسه‌هایی هست که از صبح تا غروب، بچه را به جنگل می‌برند، تا در شرایط سخت جنگل زندگی کنند؛ آن‌وقت همان‌جا ضمن همان سختی‌ها هر چیزی بخواهند به بچه‌ها یاد می‌دهند. 💠در ادامۀ روایت می‌فرماید: نمی‌بینید کودک را به‌دست کسی می‌دهند که ادبش کند، درحالی‌که هنوز توانایی یادگیری ندارد؛ برای اینکه بچه را از بازی‌کردن و بیهودگی مشغول کند، چون بازیِ بی‌ربط و بیهوده هم به خودِ بچه ضرر می‌زند هم به بزرگ‌ترها! خدا هم انسان را(مانند همان کودک) با سختی‌ها، مشغول کرده تا از بیکاری و طغیان‌ و فساد دور شود. نگاه کنید به آدم‌هایی که در اثر رفاه‌زدگی فاسد می‌شوند! (أَ لَا تَرَى أَنَّ الصَّبِيَّ يُدْفَعُ إِلَى الْمُؤَدِّبِ...) 💠پیامبر(ص) می‌فرماید: خدا از جوان بیکار بدش می‌آید، به او غضب می‌کند «إنَّ اللَّه يُبغِضُ الشّابَّ الفَارِغَ» (محجّة‌البيضا/7/131) ولی الان بیکاری برای جوانان ما-طبق قوانین کشور- سازماندهی شده است؛ به جوان دبیرستانی (بعد از 14سالگی) که انرژی و توان کارکردن دارد می‌گوییم: «بنشین فقط درست را بخوان!» اما فقط بخش کمی از وقت او صرف درس‌خواندن می‌شود و بقیه اوقاتش بیکار است. 💠نمی‌شود فقط به مردم بگوییم «فساد نکنید!» باید زمینۀ فساد را فراهم نکنیم؛ بیکاری، طبیعتاً تن‌پروری و فساد می‌آورد! با این نظام تربیتی، جوانان فاسد می‌شوند. دبیرستان تمامِ وقت و انرژی بچه‌ها را نمی‌گیرد؛ درحالی‌که می‌شود بچه‌ها هم درس بخوانند هم کار کنند. 💠پیامبر(ص) درباره مؤمنی که شغل و حرفه‌ای بلد نبود، ‌فرمودند: «از چشمم افتاد!؛ سَقَطَ مِنْ عَیْنِی» (جامع‌الاخبار/139‏) و بعدش فرمودند: اگر مؤمن بیکار باشد، می‌خواهد از دین و ایمانش پول دربیاورد. (مثلاً می‌گوید: چون مؤمن و حزب‌اللهی هستم در فلان اداره به من کار بدهید...) 💠امام باقر‌(ع) می‌فرماید: از مردی که برای زندگیِ دنیایش تنبل باشد بدم می‌آید، کسی که حال سختی‌کشیدن برای دنیا را ندارد، دربارۀ آخرتش تنبل‌تر است. (أُبْغِضُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ کَسْلَانَ‏ عَنْ أَمْرِ دُنْیَاهُ... کافی/5/85) 💠سختی‌کشیدن به انسان طهارت روح می‌دهد و او را از فساد دور می‌کند؛ ساختار دنیا این‌گونه است. اگر این حقیقت را بدانی اصلاً بدت می‌آید که به زحمت نیفتی؛ اگر برای معبود خودت به زحمت نیفتی، ناراحت می‌شوی! ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟0⃣1⃣ 🔻 🔰گاهی آسودگی با «فهمِ علت بلا» به‌وجود می‌آید 🔻 اگر کسی بداند بلای او از جانب خدا و از سرِ محبت خداست، آسودگی عجیبی پیدا می‌کند 🔰علی(ع): هرکسی مصائب کوچک را بزرگ ببیند، به مصائب بزرگ مبتلا می‌شود 🔻اگر به گرفتاری‌ات درست نگاه کنی، می‌بینیی که این گرفتاری می‌توانست بیشتر هم باشد! این نگاه، می‌تواند حالت شکر در انسان ایجاد کند 🔰بعضی‌ها در متن بلا و سختی هم از رنج استقبال می‌کنند ___ 🔰 💠گاهی آسودگی با «فهمِ علت بلا» به‌وجود می‌آید. اگر قلب مؤمن بینا شود خودش متوجه سرّ بلا و گرفتاری‌اش می‌شود و الا باید یک آدم صاحب‌دل در این زمینه به او کمک کند. وقتی آدم متوجه شود که بلای او از جانب خداست و این بلا برای رشد اوست و در واقع از سر محبت خدا نسبت به اوست، آسودگی عجیبی پیدا می‌کند و حتی-طبق روایت(مصباح‌الشریعه/۱۸۳)- لذت هم می‌برد. 🔶أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: با سختی و رنجِ شدید، انسان به درجات بالا و راحتی دائم می‌رسد «بِالتَّعَبِ‏ الشَّدِيدِ تُدْرَكُ‏ الدَّرَجَاتُ الرَّفِيعَةُ وَ الرَّاحَةُ الدَّائِمَةُ» (غررالحکم/۴۳۴۵) اگر کسی این نکته را درک کند دیگر آسودگی از زندگی‌اش فاصله نخواهد گرفت! 💠اگر کسی فلسفه یا دلیل بلا و مشکل خودش را نفهمید، باید بین خوف و رجاء باشد، یعنی از یک‌سو این رنج را نتیجۀ گناه، خطا و بدی‌های خودش بداند و بگوید «خدا می‌خواهد این‌گونه مرا پاک کند» و از سوی دیگر، آن‌را لطف خدا بداند که می‌خواهد او را رشد بدهد. اما نمی‌تواند به‌طور قطع بگوید: «من این‌قدر آدم بدی هستم که خدا این‌ مشکلات را دارد برای من درست می‌کند!» 🔶یکی از راه‌های فهمیدن اسرار پشت‌ پردۀ بلاها، همان آرامشی است که انسان باید داشته باشد. برای رسیدن به این آرامش باید بدانیم که دنیا قطعاً محل رنج است، همین نکته می‌تواند آرامش‌دهنده باشد. آدم خود را به مرگ بگیرد تا به تب راضی شود؛ این فکر و خیال نیست یک واقعیت است و باید این‌طوری به مشکلات نگاه کنیم! 💠أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: هرکسی مصائب کوچک را بزرگ ببیند، خدا به مصائب بزرگ مبتلایش می‌کند «مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِكِبَارِهَا» (نهج‌البلاغه/حکمت۴۴۸) اگر به گرفتاری‌های خودمان درست نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که این گرفتاری می‌توانست بیشتر از این هم باشد! این نوع نگاه، حتی می‌تواند حالت شکر هم در انسان ایجاد کند! 🔶چقدر خوب است بتوانیم با بلا مردانه‌تر و صمیمانه‌تر برخورد کنیم، بلا را دشمنیِ خدا با خودمان تلقی نکنیم، محبت خدا را در آن ببینیم. می‌فرماید: در بلاها و سختی‌ها، شاد و مسرور باش «كُنْ‏ بِالْبَلَاءِ مَحْبُوراً وَ بِالْمَكَارِهِ‏ مَسْرُوراً» (غررالحکم/۷۱۴۶) 💠البته یک‌مقدار سخت است که آدم واقعاً بلا را محبت خدا به خودش بداند. محبت خدا حتی در قرآن هم یک‌مقدار سخت فهمیده می‌شود. به‌قول امام صادق(ع) ظاهر قرآن یک‌مقدار تلخ است، اما وقتی یک‌مقدار تأمل ‌کنی می‌بینی که همه‌اش خدا دارد محبت می‌کند(الْقُرْآنُ كُلُّهُ تَقْرِيعٌ وَ بَاطِنُهُ تَقْرِيبٌ؛ جامع‌الاخبار/۲۳۲) 🔶نکتۀ بسیار مهم این است که انسان حتی در متن بلا و سختی هم از رنج استقبال کند. بعضی‌ها در گرفتاری و سختی‌ها استقبال از رنج را کنار می‌گذارند؛ مثلاً وقتی فقیر می‌شوند، دیگر صدقه نمی‌دهند، یا وقتی رنجور می‌شوند، دیگر برای نماز شب و عبادت، خود را به تَعب نمی‌اندازند، انگار یک‌مقدار از خدا طلبکار می‌شوند، می‌گویند: «خدایا من دارم این رنج‌ها را تحمل می‌کنم، دیگر می‌خواهی چه‌کار کنم؟! همین‌ها را اگر بتوانم تحمل کنم از سرم هم زیاد است!» 💠امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که طعم بلا را تحت عنایت الهی بچشد، لذتی از بلا می‌برد بیشتر از لذتی که از نعمت می‌برد وقتی که بلا نباشد اشتیاق بلا دارد، چون نعمت‌ها در زیر آتش بلا و محنت است» (لَهُ تَلَذَّذَ بِهِ أَكْثَرَ مِنْ تَلَذُّذِهِ بِالنِّعْمَةِ ؛ مصباح‌الشریعه/۱۸۳) اینها چه انسان‌های قوی‌ای می‌شوند! خوشا به سعادت کسانی که رنج و بلا را-از هر نوعی- تحمل می‌کنند؛ چون خدا به آنها ظرفیت رنج داده است. اگر این حرف‌ها در روح ما جاری شود خودبه‌خود کلی از گرفتاری‌های ما کاسته می‌شود. 🔶خیلی سخت است که آدم در اوج سختی‌ها هم از رنج استقبال کند. انسان‌های بزرگ هستند که می‌توانند در اوج گرفتاری هم خود را برای عبادت به رنج و سختی بیاندازند؛ مثل حضرت زینب(س) که بعد از آن‌همه مصیبت در روز عاشورا نماز شب را رها نمی‌کند! ایشان در کربلا آرامش‌بخشِ دو امام بود! تا عاشورا مانند پروانه دور امام حسین(ع) می‌گشت و مواظبش بود، بعد از عاشورا هم مواظب امام سجاد(ع) بود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟1⃣1⃣ 🔻 ⭕️ خودت را به سختیِ کار بینداز تا فاسد نشوی ⭕️سختی‌نکشیدن فساد می‌آورد، بخشی از سختی‌ها در رنج‌های تقدیری است و بخشی در رنج‌های تکلیفی ⭕️کسی که با رنج دنیا کنار نیاید، با دین هم کنار نمی‌آید ⭕️ دین، راه کاهش رنج‌ است ⭕️با محبت نابجا و دورکردن بچه از رنج، او را فاسد می‌کنیم، بعد می‌گوییم: چرا بچه‌ام نماز نمی‌خواند؟ ⭕️معمولاً آدم‌ها آرامش خود را به‌خاطر یک لذت غیرشرعی فدا می‌کنند که معلوم نیست چقدر به آن برسند ____ 🔰 💠دستور دین است که بسیاری از راحتی‌ها را برای خود فراهم کنیم و بسیاری از ناراحتی‌ها را از بین ببریم. در آسودگی و آرامش می‌توان بسیاری از استعدادها را شکوفا کرد. عبادت، اصلاح اخلاق، رشد معنوی و تشکر از خدا، نیازمند آسودگی است. اما معمولاً آدم‌ها آرامش خود را برای یک لذت غیرشرعی فدا می‌کنند که معلوم نیست چقدر به آن برسند و چقدر از آن صدمه بخورند! 💠در دنیا برای هر کسی سهمیه‌ای از رنج می‌گذارند، تا وقتی این مسئله را برای خودت جا نیندازی دین را نمی‌توانی جا بیندازی. دین، راه کاهش رنج است. البته دین، بعضی از رنج‌ها را هم پیشنهاد می‌دهد و می‌گوید «به استقبال این رنج‌ها برو!» اگر انسان بداند در دنیا رنج قطعاً هست راحت‌تر به استقبال رنج می‌رود. کسی که نمی‌تواند با رنج دنیا خوب کنار بیاید، با دین هم بد برخورد می‌کند. 💠غالباً برای مشکلاتمان دنبال مقصر هستیم درحالی‌که عامل اصلی مشکلات ما خداست(عامل اصلیِ مشکلاتمان ساختار دنیاست که توسط خدا طراحی شده است) أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «فِي كُلِّ جُرْعَةٍ شَرَقٌ وَ فِي كُلِّ أُكْلَةٍ غَصَصٌ لَنْ تُنَالَ نِعْمَةٌ إِلَّا بِفِرَاقِ أُخْرَى‏» (تحف‌العقول/91) دنیا جایی‌است که با هر آبِ خوشی، حتماً یک جرعۀ ناخوش هم از گلویت پایین می‌رود و هیچ نعمتی-در مادیات- به تو نمی‌دهند مگر اینکه نعمتی دیگر از تو می‌گیرند (البته نعمت‌های معنوی این‌طور نیستند) اگر این را باور کنی، حالت از دنیا گرفته می‌شود. کسانی که خیال‌باف هستند این حرف‌ها را قبول نمی‌کنند. 💠دانستن «فلسفۀ رنج» به آسودگیِ انسان کمک می‌کند. یک دلیل برای ضرورت رنج این است که اگر انسان در این دنیا رنج و سختی نکشد، فاسد می‌شود. علی(ع) می‌فرماید: قلب فارغ، دنبال فکرِ گناه است و دست بیکار دنبال عملِ گناه است (شرح ابن‌ابی‌الحدید/20/303) برای اینکه جلوی فساد خود را بگیری، خود را به سختیِ کار بینداز! 💠علی(ع) فرمود: «أَشَدُّ النَّاسِ حِسَاباً يَوْمَ الْقِيَامَةِ الْمَكْفِيُّ الْفَارِغُ» شدید‌ترین حسابرسیِ روز قیامت از کسی است که توان دارد ولی کار نمی‌کند«إِنْ كَانَ الشُّغُلُ مَجْهَدَةً فَالْفَرَاغُ مَفْسَدَة» اگر کار جهاد است، بیکاری فساد است (مجموعۀ ورام/1/60) پیامبر(ص) می‌فرماید: خدا بدش می‌آید از آدم سالم بیکار که نه مشغول دنیاست نه مشغول آخرت! (شرح ابن‌ابی‌الحدید/17/146) 💠فرهنگِ کارکردن، جزء دین است! أمیرالمؤمنین(ع) خودش کفش خود را پینه می‌زد. حضرت امام(ره) تا آخر عمر شریفش، خودش اتاقش را جارو می‌کرد. علامۀ طباطبایی(ره) چند سال در روستا، به لایروبی قنات‌ها و آبادکردن باغ‌ها مشغول بود. باغ‌هایی که ایشان در آن کار کرده بود، الان هم از روستاهای اطراف آبادتر است. 💠طرف می‌خواهد پوشال کولر را عوض کند، کولرساز می‌آورد؛ خُب خودت عوض کن! خیلی زشت است آدم شبیه پادشاه‌ها زندگی کند یا فقط برای مُزد، کار کند. آن‌وقت با این فرهنگِ خراب، می‌خواهیم دین، ما را نجات بدهد! 💠بعضی خانواده‌ها-از سرِ دلسوزی- می‌خواهند به فرزندشان رنج نرسد، با محبت نابجا بچه را فاسد می‌کنند و بعد می‌گویند: چرا بچۀ من نماز نمی‌خواند؟ ببین با مهربانی نابجا چقدر به او بی‌رحمی کردی! انتظار دارد بچه‌اش فقط در مدرسه تربیت شود؛ خُب خودت تربیتش کن! می‌گوید: «به مدرسه پول دادم تا تربیتش کنند!» 💠امام کاظم(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ» (من‌لایحضره‌الفقیه/3/169) خدا از بنده‌ای که زیاد می‌خوابد بدش می‌آید. کسی به آقای بهجت(ره) گفت: وقتی می‌خوابم، خواب مرا می‌بَرد. فرمود: راحت نخواب؛ نشسته بخواب تا خواب بر تو مسلط نشود! خود آقای بهجت اکثراً این‌طوری می‌خوابید؛ به خودش سختی می‌داد (خبرگزاری مهر/کد خبر: 2327342) حضرت موسی‌(ع) از خدا پرسید: از چه کسانی بدت می‌آید؟ فرمود: آنهایی که همۀ شب را می‌خوابند و همۀ روز بیکارند. 💠سختی نکشیدن فساد می‌آورد، بخشی از سختی‌ها در رنج‌های تقدیری می‌آید و بخشی از سختی‌ها در رنج‌های تکلیفی. کارِ سخت را تحمل کنید؛ این راه صلاح آدمی است. آیا شادترین لحظات شما لحظاتی نیست که حسابی کار کرده‌اید؟! آسودگی را آدم این‌طوری به‌دست می‌آورد. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟2⃣1⃣ 🔻 🔻اگر جهنم را بفهمی؛ دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند! 🔻چرا مشکلات مؤمنین در دنیا بیشتر از دیگران است؟ راه کم‌شدن این مشکلات چیست؟ 🔻استغفار، غم را از بین می‌برد، بلاها را کم می‌کند و آرامش می‌آورد 🔻گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم، گاهی برای این است که خرابی‌های وجودمان درست شود ______ 🔰 🔶یکی از دلائل دین‌گریزی این است که بعضی‌ها فکر می‌کنند دین‌داران دنبال آسایش و لذت نیستند و دین باعث رنج و سختی است. این سوءتفاهم بزرگی است که باید برطرف شود. در حقیقت، زندگیِ غیردینی عامل سختی و دشواری است. خداوند می‌فرماید: «مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً»(طه/124) دین برای زندگیِ راحت‌تر و آسودگی بیشتر است. 🔶همۀ لذت‌ها فقط در آسودگی پدید می‌آید اما مردم غالباً برای رسیدن به لذت-با ارتکاب گناه- آسودگی خود را ذبح می‌کنند. راه باطل همه‌اش سوءتفاهم است؛ کمااینکه ابلیس، آدم(ع) را در بهشت، دچار سوءتفاهم کرد و طبیعتاً ما را-که در بهشت نیستیم- بیشتر به سوءتفاهم می‌اندازد. 🔶درک فلسفۀ رنج، یک راه رسیدن به آسودگی است. گاهی رنج برای این است که خراب و فاسد نشویم و گاهی برای این است که خرابی‌های ما درست شود. یکی از این خرابی‌ها تکبر است که مثل علف هرز در وجود ما رشد می‌کند. نفس انسان، مکار است؛ تا یک‌مقدار خوب می‌شوی، دچار تکبر می‌شود، لذا باید مدام تکبر را از بین برد. 🔶امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ... إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ» (نهج‌البلاغه/خطبۀ 192) خدا انسان را به انواع بلاها گرفتار می‌کند تا تکبرش را خارج کند و در جانش، تذلل پدید آورد. اگر اوضاعت پیچیده شد بگو: «خدایا من کجا تکبر کردم و متوجه نبودم؟» بهترین وسیله برای رهایی از تکبر و نابودکردنِ آن، نماز و سجده‌های طولانی است. اگر خودمان تذلل در جان‌مان پدید بیاوریم، خیلی از بلاهای ما از بین می‌رود. 🔶بعد می‌فرماید: این بلاها اسباب عفو است «لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِه» (همان) طبق روایات، استغفار همّ و غمّ را از بین می‌برد، بلاها را کم می‌کند و آرامش می‌آورد(اعلام‌الدین/294) بگو «خدایا من چه مرضی دارم که درستش نکرده‌ام؟» بگرد آن عیب و مرض را پیدا کن، شاید مشکلت حل شود(البته همۀ مشکلات، به این روش حل نمی‌شوند) 🔶یک فلسفه برای‌ لذت‌های دنیا، این است که «بهشت را بفهمیم» علی(ع) می‌فرماید: خدا لذت‌هایی را در دنیا به انسان می‌چشاند تا بفهمد بهشت چه خبر است! (أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ اللَّذَّاتِ لِيَسْتَدِلُّوا بِهِ... الْجَنَّةُ ؛ احتجاج طبرسی/1/207) برای اینکه وقتی خدا دربارۀ بهشت توضیح می‌دهد، یک چیزی متوجه بشویم. اگر بهشت را بفهمی دیگر، لذت این دنیا را نمی‌خواهی! از فهمِ بهشت، لذتی می‌بری که دیگران از خودِ دنیا آن‌قدر لذت نمی‌برند. 💠 فلسفۀ رنج چیست؟ قبلاً دو دلیل برایش ذکر کردیم. سومین دلیلش این است که یک‌مقدار بفهمیم جهنم چه خبر است و از آن دوری کنیم و بفهمیم که اصلِ رنج در آنجاست. «علی(ع): وَ أَرَاهُمْ طَرَفاً مِنَ الْآلَامِ لِيَسْتَدِلُّوا بِهِ... النَّار» (همان) خودت جهنم را بفهم و از آن بترس؛ آن‌وقت دیگر نیاز نیست با رنج و مشکلات به تو بفهمانند! 💠مشکلات دنیا برای همه هست اما برای مؤمنین بیشتر از دیگران است، چون خدا می‌خواهد مؤمنین را در این دنیا سالم‌تر نگه دارد(یعنی کمتر دچار فساد و خرابی شوند) تا آن دنیا بیشتر به آنها برسد. 💠حالا اگر بخواهیم هم مؤمن باشیم هم کمتر مشکل داشته باشیم چه؟ اهل‌بیت(ع) فرموده‌اند: شیعیان ما زیاد دعا کنند تا خدا مشکلات‌شان را کم کند و اِلا چون دوست ما هستند، بلاها و مشکلات‌شان زیاد خواهد بود (لَوْ لَا إِلْحَاحُ الْمُؤْمِنِينَ...؛کافی/2/261) (فَاتَّخِذْ لِلْبَلَاءِ جِلْبَاباً...؛امالی طوسی/154) 💠بنا بود زجر بکشی تا رشد کنی اما بجایش درِ خانۀ اهل‌بیت(ع) ناله می‌زنی و رشد می‌کنی. وقتی با دعا و توسل به خدا متصل بشوی، دیگر لازم نیست زیاد رنج بکشی. در مشکلات و گرفتاری‌ها، با دعا و توسل کارمان راه می‌افتد. 💠با بلا و نعمت، کمی به جهنم و بهشت عارف می‌شویم اما در روضۀ امام حسین(ع) عمیقاً با جهنم و بهشت آشنا می‌شویم. روضه، نفرت از جهنم و اشتیاق به بهشت، به ما می‌دهد. جهنم جایی است که حرمله و شمر هستند. بهشت هم جایی است که أباالفضل(ع)‌ دارد! ما این‌قدر می‌فهمیم «آنجایی که حسین(ع) نیست جهنم است و آنجایی که عباس(ع) هست بهشت است!» ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟3⃣1⃣ 🔻 🔰با محبت هم راحتی‌ها افزایش می‌یابد هم سختی‌ها بهتر تحمل می‌شود 🔻محبت خدا، اولیاء خدا و خلق خدا درهم‌تنیده و افزایندۀ یکدیگرند 🔰با محبت برخورد کن تا همه به تو محبت ‌کنند 🔻محبت به امام حسین(ع) عالی‌ترین نوع محبت است 🔰بیشترین خطای ما این است که با «راحت‌طلبیِ مطلق» زندگی‌مان را به‌هم می‌ریزیم، لذا اولین مسئولیت ما «کنترل راحت‌طلبی» است _ 🔰 💠با اینکه راحت‌طلبی اولین انگیزۀ آدم است، ولی انسان‌ها غالباً موجب سلب راحتی خود می‌شوند! به‌حدی که می‌شود گفت: دین آمده است تا ‌کمی راحت‌تر و آسوده‌تر زندگی کنیم. 🔶بیشترین خطای ما این است که با «راحت‌طلبی مطلق» زندگی‌مان را به‌هم می‌ریزیم! لذا اولین مسئولیت ما کنترل راحت‌طلبی است. یعنی هم با راحت‌طلبی مبارزه کنیم و هم برای خودمان راحتی فراهم کنیم. 💠راه‌های رسیدن به آسودگی که تا اینجای بحث، بیان کردیم: 1️⃣ فکرکردن: با تفکر، بهتر می‌شود ناراحتی را برطرف کرد. 2️⃣ پذیرش ضرورت رنج و سختی در دنیا 3️⃣ حالا که سختی‌ها اجتناب‌ناپذیرند و فلسفۀ خوبی دارند، بعضی از سختی‌ها را خودت بپذیر! 4️⃣ درک فلسفۀ رنج: رنج گاهی شما را رشد می‌دهد و به خدا نزدیک می‌کند، گاهی هم عیب‌های شما را کم می‌کند! 🔶در میان راه‌هایی که برای رسیدن به آسودگی هست؛ یکی از شاه‌راه‌ها و راه‌های باعظمت «محبت» است. با محبت نه‌تنها راحتی‌ها افزایش می‌یابد، بلکه سختی‌ها هم بهتر تحمل می‌شود. محبت خدا، محبت اولیاء خدا و محبت خلق خدا درهم‌تنیده و افزایندۀ یکدیگرند. محبت خدا و اولیائش سختیِ راه خدا را آسان می‌کند، محبت خلق خدا نیز سختی‌هایی را که از جانب مردم می‌رسد، آسان می‌کند. محبت امام حسین(ع) و شرکت در عزای او محبت ما را به دیگران هم بیشتر می‌کند. 💠ما نتوانسته‌ایم مکتب امام حسین(ع) را معرفی کنیم و محبتش را به جهانیان بچشانیم. خود امام حسین(ع) محبتش را به ما چشانده و همه را با محبت در مجالس روضه جمع می‌کند و می‌خواهد ما هم با خدا و خلق او بامحبت باشیم، تا معنویت و زندگی مادی و اجتماعی‌مان درست شود. 🔶محبت، اولین و آخرین و مؤثرترین راه آدم‌شدن است. محبت به امام حسین(ع) عالی‌ترین نوع محبت است، بیشتر غرق محبتش بشویم تا به همۀ خیر دنیا و آخرت برسیم؛ هم محبت‌مان به مردم بالا می‌رود، هم سختی‌ها کم می‌شود. 💠چرا هر هفته روضه نمی‌رویم؟ حضرت زهرا(س) لااقل هفته‌ای دو بار پیاده آن‌همه راه تا کنار قبر حمزۀ سیدالشهدا می‌رفت و گریه می‌کرد تا به ما یاد ‌بدهد حسین(ع) را فراموش نکنیم! حسین(ع) برای این محبت، کم هزینه نکرده است! از محبت امام حسین(ع) استفاده کنید. 🔶یکی از کارهایی که روضه‌های کربلا می‌کند افزایش محبت اعضای خانواده است! چون اصل روضه‌ها خانوادگی است، خانواده برای هم فدا می‌شوند؛ برادر، پسر، عمو، برادرزاده و... روضه خانوادگی آثار و برکات فراوانی دارد. 💠امام سجاد(ع) به زُهْری فرمود: چرا مردم را مثل خانواده‌ات تلقی نمی‌کنی؟ «وَ مَا عَلَيْكَ أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِينَ مِنْكَ بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَيْتِكَ...» (احتجاج/2/ 320) بعد توضیح می‌دهد که در این صورت باید بزرگ‌ترها را مانند پدر و مادرِ خود بدانی، کوچک‌ترها را جای فرزند خودت بگذاری و همسالان را برادر خود بشماری. وقتی آنها را خانواده خودت بدانی به کدام‌یک از آنها دوست داری ظلم کنی؟! کدام‌شان را دوست داری نفرین کنی؟! آبروی کدام‌یک را حاضری ببری؟! 🔶بعد می‌فرماید: «وَ إِنْ عَرَضَ لَكَ إِبْلِيسُ...» وقتی ابلیس به تو القاء کرد که «بهتر از مسلمان دیگری هستی!» اگر او سنش بیشتر است، بگو ایمان و عمل صالح او بیشتر است، اگر سنش کمتر است، بگو گناه من بیشتر است و اگر هم‌سن توست، بگو من به گناه خود یقین و به گناه او شک دارم؛ پس او بهتر از من است! اگر مردم به تو احترام گذاشتند، بگو «از خوبی آنهاست» اگر با تو نامهربانی کردند، بگو «به‌خاطر بدیِ من است» 💠اگر با همه مثل خانواده‌ات مهربان باشی، عیشت آسان می‌شود، دوستانت زیاد می‌شوند، دشمنانت کم می‌شوند، از خوبی‌شان خوشحال می‌شوی و از بدی‌شان ناراحت نمی‌شوی! 🔶امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: اگر انتظار داری پدرت، پسرت یا هرکسی به تو خیری برساند، در دلت هم نگو «چرا مرا کمک نمی‌کند؟!» توجیه کن و بگو: لابد وقت ندارد، پول ندارد و... یعنی مثبت بگو؛ یک‌دفعه می‌بینی کمکت کرد! (...فَلَا يَذْكُرْهُ إِلَّا بِخَيْرٍ؛ کشف‌الغمه/2/242) (...مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّكَ إِلَيْهِ؛ ارشادالقلوب/1/135) اینها روش «آسوده زندگی کردن» است، با محبت برخورد کن تا همه به تو محبت ‌کنند. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟4⃣1⃣ 🔻 🔰گاهی آسودگی با «فهمِ علت بلا» به‌وجود می‌آید 🔻 اگر کسی بداند بلای او از جانب خدا و از سرِ محبت خداست، آسودگی عجیبی پیدا می‌کند 🔰علی(ع): هرکسی مصائب کوچک را بزرگ ببیند، به مصائب بزرگ مبتلا می‌شود 🔻اگر به گرفتاری‌ات درست نگاه کنی، می‌بینیی که این گرفتاری می‌توانست بیشتر هم باشد! این نگاه، می‌تواند حالت شکر در انسان ایجاد کند 🔰بعضی‌ها در متن بلا و سختی هم از رنج استقبال می‌کنند ___ 🔰 💠گاهی آسودگی با «فهمِ علت بلا» به‌وجود می‌آید. اگر قلب مؤمن بینا شود خودش متوجه سرّ بلا و گرفتاری‌اش می‌شود و الا باید یک آدم صاحب‌دل در این زمینه به او کمک کند. وقتی آدم متوجه شود که بلای او از جانب خداست و این بلا برای رشد اوست و در واقع از سر محبت خدا نسبت به اوست، آسودگی عجیبی پیدا می‌کند و حتی-طبق روایت(مصباح‌الشریعه/۱۸۳)- لذت هم می‌برد. 🔶أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: با سختی و رنجِ شدید، انسان به درجات بالا و راحتی دائم می‌رسد «بِالتَّعَبِ الشَّدِيدِ تُدْرَكُ الدَّرَجَاتُ الرَّفِيعَةُ وَ الرَّاحَةُ الدَّائِمَةُ» (غررالحکم/۴۳۴۵) اگر کسی این نکته را درک کند دیگر آسودگی از زندگی‌اش فاصله نخواهد گرفت! 💠اگر کسی فلسفه یا دلیل بلا و مشکل خودش را نفهمید، باید بین خوف و رجاء باشد، یعنی از یک‌سو این رنج را نتیجۀ گناه، خطا و بدی‌های خودش بداند و بگوید «خدا می‌خواهد این‌گونه مرا پاک کند» و از سوی دیگر، آن‌را لطف خدا بداند که می‌خواهد او را رشد بدهد. اما نمی‌تواند به‌طور قطع بگوید: «من این‌قدر آدم بدی هستم که خدا این‌ مشکلات را دارد برای من درست می‌کند!» 🔶یکی از راه‌های فهمیدن اسرار پشت‌ پردۀ بلاها، همان آرامشی است که انسان باید داشته باشد. برای رسیدن به این آرامش باید بدانیم که دنیا قطعاً محل رنج است، همین نکته می‌تواند آرامش‌دهنده باشد. آدم خود را به مرگ بگیرد تا به تب راضی شود؛ این فکر و خیال نیست یک واقعیت است و باید این‌طوری به مشکلات نگاه کنیم! 💠أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: هرکسی مصائب کوچک را بزرگ ببیند، خدا به مصائب بزرگ مبتلایش می‌کند «مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِكِبَارِهَا» (نهج‌البلاغه/حکمت۴۴۸) اگر به گرفتاری‌های خودمان درست نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که این گرفتاری می‌توانست بیشتر از این هم باشد! این نوع نگاه، حتی می‌تواند حالت شکر هم در انسان ایجاد کند! 🔶چقدر خوب است بتوانیم با بلا مردانه‌تر و صمیمانه‌تر برخورد کنیم، بلا را دشمنیِ خدا با خودمان تلقی نکنیم، محبت خدا را در آن ببینیم. می‌فرماید: در بلاها و سختی‌ها، شاد و مسرور باش «كُنْ بِالْبَلَاءِ مَحْبُوراً وَ بِالْمَكَارِهِ مَسْرُوراً» (غررالحکم/۷۱۴۶) 💠البته یک‌مقدار سخت است که آدم واقعاً بلا را محبت خدا به خودش بداند. محبت خدا حتی در قرآن هم یک‌مقدار سخت فهمیده می‌شود. به‌قول امام صادق(ع) ظاهر قرآن یک‌مقدار تلخ است، اما وقتی یک‌مقدار تأمل ‌کنی می‌بینی که همه‌اش خدا دارد محبت می‌کند(الْقُرْآنُ كُلُّهُ تَقْرِيعٌ وَ بَاطِنُهُ تَقْرِيبٌ؛ جامع‌الاخبار/۲۳۲) 🔶نکتۀ بسیار مهم این است که انسان حتی در متن بلا و سختی هم از رنج استقبال کند. بعضی‌ها در گرفتاری و سختی‌ها استقبال از رنج را کنار می‌گذارند؛ مثلاً وقتی فقیر می‌شوند، دیگر صدقه نمی‌دهند، یا وقتی رنجور می‌شوند، دیگر برای نماز شب و عبادت، خود را به تَعب نمی‌اندازند، انگار یک‌مقدار از خدا طلبکار می‌شوند، می‌گویند: «خدایا من دارم این رنج‌ها را تحمل می‌کنم، دیگر می‌خواهی چه‌کار کنم؟! همین‌ها را اگر بتوانم تحمل کنم از سرم هم زیاد است!» 💠امام صادق(ع) می‌فرماید: کسی که طعم بلا را تحت عنایت الهی بچشد، لذتی از بلا می‌برد بیشتر از لذتی که از نعمت می‌برد وقتی که بلا نباشد اشتیاق بلا دارد، چون نعمت‌ها در زیر آتش بلا و محنت است» (لَهُ تَلَذَّذَ بِهِ أَكْثَرَ مِنْ تَلَذُّذِهِ بِالنِّعْمَةِ ؛ مصباح‌الشریعه/۱۸۳) اینها چه انسان‌های قوی‌ای می‌شوند! خوشا به سعادت کسانی که رنج و بلا را-از هر نوعی- تحمل می‌کنند؛ چون خدا به آنها ظرفیت رنج داده است. اگر این حرف‌ها در روح ما جاری شود خودبه‌خود کلی از گرفتاری‌های ما کاسته می‌شود. 🔶خیلی سخت است که آدم در اوج سختی‌ها هم از رنج استقبال کند. انسان‌های بزرگ هستند که می‌توانند در اوج گرفتاری هم خود را برای عبادت به رنج و سختی بیاندازند؛ مثل حضرت زینب(س) که بعد از آن‌همه مصیبت در روز عاشورا نماز شب را رها نمی‌کند! ایشان در کربلا آرامش‌بخشِ دو امام بود! تا عاشورا مانند پروانه دور امام حسین(ع) می‌گشت و مواظبش بود، بعد از عاشورا هم مواظب امام سجاد(ع) بود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
؟5⃣1⃣ 🔻 🔰 یک راز برای آسوده‌زیستن بر اساس آیۀ قرآن: «خوشیِ الکی» به دلت راه نده تا دچار «ناراحتیِ الکی» نشوی ⭕️هرچقدر از چیزهای بیخود خوشحال شوی، همان‌قدر از چیزهای بیخود ناراحت خواهی شد 🔰زهد موجب آسودگی است؛ اما زهد به‌معنای نداشتنِ پول و خانه و... نیست ⭕️آرامش و آسودگی یکی‌ از شاخص‌های زندگیِ درست است 🔰جامعۀ دینی چگونه می‌تواند برتری خود را بر جامعۀ غیردینی اثبات کند؟ با نشان‌دادن آرامش و نشاط ناشی از دین‌داری ___ 🔰 🌟جامعۀ دینی چطور می‌تواند برتری خود را بر جامعۀ غیردینی نشان بدهد؟ ما کِی می‌توانیم به اسلام‌مان افتخار کنیم؟ حالا که اسلام در جامعۀ ما قدرت گرفته است، ما باید به جوامع بی‌دین و کفرزده اثبات کنیم که «دین واقعاً بهتر است!» اما راهش چیست؟ آنهایی که دچار مادی‌گرایی و لذت‌پرستی هستند گوش‌شان به معارف دینی و عقائد معنوی بدهکار نیست؛ پس باید از یک راه و زبان دیگر آنها را با حقیقت آشنا کنیم. 💠ما باید در عمل نشان بدهیم که آرام‌تر و بانشاط‌تر هستیم، بیشتر لذت می‌بریم و بهتر خوشی می‌کنیم؛ در این‌صورت می‌توانیم حقانیت راه خود را به خوبی نشان دهیم. اگر ایمان در زندگی مؤمنین موجب افزایش آسودگی و کاهش آسیب‌های اجتماعی شود مردم-حتی اگر مادی‌گرا هم باشند و فقط زندگی دنیا را بخواهند- طبیعتاً سراغ فرهنگ مؤمنین می‌آیند. 🌟شهید بهشتی می‌فرمود: برای تبلیغ اسلام و تعجیل فرج، «هیچ کاری بهتر از این نیست که ما یک جامعۀ نمونه بسازیم» آن‌وقت به جهانیان می‌گوییم: آن آقایی که می‌خواهد بیاید، یک‌چنین کاری انجام خواهد داد. در روایت هست: قومی از مشرق، زمینه‌ساز ظهور خواهند شد «يخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَيوَطِّئونَ لِلمَهدي سُلطانَه» (کنزالعمال/ح ۳۸۶۵۷) 💠ما می‌توانیم با زندگیِ درست زیر بیرق امام حسین(ع) برای جهانیان الگو بشویم؛ یعنی طوری زندگی کنیم که مردم بگویند «مریدان امام حسین(ع) چقدر جوانمرد و آرام و باصفا و بانشاط هستند...» 🌟آرامش و آسودگی یکی‌ از شاخص‌های زندگیِ درست است. داشتنِ زندگی آسوده‌تر صرفاً یک منفعت شخصی نیست، بلکه رسالت اجتماعی، تاریخی و مهدویِ ماست. باید این را از ‌جامعه خودمان شروع کنیم تا بعد بتوانیم روی جامعه جهانی هم اثر‌ بگذاریم. در شهر خودمان، هر مؤمنی که شاد‌تر، آرام‌تر، آزادتر، آسوده‌تر زندگی کرد، برای بقیه الگو می‌شود. 💠یکی از راه‌‌های عملیاتی برای آسوده‌تر زندگی‌کردن-که در روایات آمده است- این است که «هرکسی می‌خواهد رنج بیخود نکشد از شادیِ بیخود دوری کند» 🌟امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: زهد در دنیا، بزرگترین‌ آسایش است‌‌ «الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا الرَّاحَةُ الْعُظْمَى» (غررالحکم/1316) امام صادق(ع) فرمود: راحتی را طلب کردم آن را در زهد یافتم «طَلَبْتُ الرَّاحَةَ فَوَجَدْتُهَا فِي الزُّهْد» (مستدرک‌الوسایل/۱۲/۱۷۴) زهد نه فقط در روح و روان انسان، بلکه در واقعیت زندگی او، آرامش و آسودگی می‌آورد. 🌟خیلی‌ها به اشتباه فکر می‌کنند که «زهد یعنی نداشتنِ پول و خانه و...» از امام زین‌العابدین(ع) پرسیدند: زهد یعنی چه؟(کافی/۲/۱۲۸) ایشان یک رازی را از قرآن‌ کریم برملا کردند برای آسوده‌زیستن: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ؛ تا برای چیزی که از دست شما رفت متأسف نشوید و از چیزی که به شما رسید خوشحال نشوید» (حدید/۲۳) 💠هرمقدار از چیزهای بیخود خوشحال شوی، به‌همان مقدار از چیزهای بیخود ناراحت خواهی شد. اگر کسی از تعریفِ دیگران دربارۀ خودش خوشحال شود، از توهین آنها هم ناراحت می‌شود. و برعکس؛ خوشیِ الکی به دلت راه نده تا ناراحتیِ الکی هم به دلت نیاید. اگر «الکی‌خوش» نباشی، واقعی خوشحال خواهی شد! در بعضی از خوشی‌های بیخود و بیهوده، خدا زود یک ناراحتیِ بیخود برایت پیش می‌آورد، چون خدا خوشش نمی‌آید بنده‌اش کوچک و حقیر باشد. 🌟أمیرالمؤمنین(ع) به‌عنوان تکنیکی برای تأسف نخوردن می‌فرماید: اگر به چیزی که می‌خواستی نرسیدی، بگو اصلاً من چنین چیزی نمی‌خواستم و هر چیزی را از دست دادی بگو من اصلاً چنین چیزی نداشتم. (اجْعَلْ مَا طَلَبْتَ مِنَ الدُّنْيَا فَلَمْ تَظْفَرْ بِهِ بِمَنْزِلَةِ مَا لَمْ يَخْطُرْ بِبَالِك ؛ کشف‌الغمه/۱/۵۷۲) 💠روحِ خودت را راحت کن؛ ناراحتیِ روح، انسان را به کفر نزدیک می‌کند. حالا با چه چیزی خوشحال بشویم؟ علی(ع) می‌فرماید: «قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيمَا لَا يَزُول» (نهج‌البلاغه/خطبه ۱۹۳) یعنی-آدم باتقوا- با چیزهایی که از‌ بین نمی‌رود، خوشحال می‌شود؛ آن چیزی چشمش را روشن می‌کند که زائل‌نشدنی است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh