eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.2هزار عکس
6.5هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
#سربنـد يا حسينت🚩 نشان از #عشقی کهن دارد عشقی♥️ که تمام #مبتلايان را نيازمند #شفا می کند شفايی از جنس #شهـادت🌷 شهید مدافع حرم #شهید_رضا_حاجی‌_زاده #لبیک_یا_حســین (ع) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔸رضا بی­‌نهایت صبور بود، وقتی بحث‌مان می‌شد، من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر می‌زدم و با عصبانیت😠 می‌گفتم تو مقصری، باعثِ این اتفاق شدی! 🔹او اصلا حرفی نمی‌زد❌وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم، می­‌رفت سمت در، چون می‌دانست را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه‌ای از من دور💕 باشد 🔸او هم نقطه‌ضعف‌ام را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا شوم، روی پله‌ی جلوی در می‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا دادزدن بلد نبود. ✍🏻 راوی همسر شهید ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
رضا بی­‌نهایت صبور بود، وقتی بحث‌مان می‌شد، من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر می‌زدم و با عصبانیت می‌گفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمی‌زد، وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم، می­رفت سمت در، چون می‌دانست طاقت دوری‌اش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه‌ای از من دور باشد، او هم نقطه‌ضعف‌ام را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا آرام شوم، روی پله‌ی جلوی در می‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا داد زدن بلد نبود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
رضا بی­‌نهایت صبور بود، وقتی بحث‌مان می‌شد، من نمی‌توانستم خودم را کنترل کنم، یکسره غُر می‌زدم و با عصبانیت می‌گفتم تو مقصری، تو باعثِ این اتفاق شدی! او اصلا حرفی نمی‌زد، وقتی هم می‌دید من آرام نمی‌شوم، می­رفت سمت در، چون می‌دانست طاقت دوری‌اش را ندارم، آنقدر به همسرم وابسته بودم که واقعا دوست نداشتم لحظه‌ای از من دور باشد، او هم نقطه‌ضعف‌ام را می­‌دانست و از من دور می­‌شد تا آرام شوم، روی پله‌ی جلوی در می‌نشست و می­‌گفت هر وقت آرام شدی، بگو من بیام داخل، اصلا داد زدن بلد نبود. 🌷🕊 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh