7⃣0⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
#شهید_سیداحمد_پلارک معروف به شهید عطری
🍃🌹یکی از آشنایان خواب شهید «احمد پلارک» را می بیند. او از شهید تقاضای #شفاعت می کند. شهید پلارک در جواب می گوید: «من نمی توانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی می توانم شما را شفاعت کنم که شما #نماز بخوانید و به آن #توجه و عنایت داشته باشید، هم چنین زبان هایتان را نگه دارید. در غیر این صورت، هیچ کاری از دست من بر نمی آید.»
🍃🌹 سیداحمد همیشه در همه عملیات ها، یک #شال_مشکی به سر و گردنش می بست. هیأت گردان عمار لشکر 27 حضرت رسول صلی الله علیه و آله، هیأت متوسلین به حضرت زهرا علیه السلام نام داشت. هر روز بعد از نماز جماعت صبح، #زیارت_عاشورا خوانده می شد.
🍃🌹پلارک یکی از #مشتریان پر و پا قرص این مراسم بود، اما حال او با حال بقیه خیلی فرق داشت. هیچ وقت یادم نمی رود، به محض این که نام خانم #فاطمه_زهرا علیه السلام می آمد، خیلی شدید گریه می کرد و حال عجیبی می گرفت. ارادت خاصی به حضرت زهرا علیه السلام داشت.
#شادی_روحش_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🍂🌸اسمش را گذاشته اند:
#شهیدِ_عطری
مادرش می گوید: از سن تکلیف تا شهادتش، #نماز_شبش ترک نشده بود✘
#شهید_سیداحمد_پلارک🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
📎شلوار یخ زده و پاهای خونی
🔹آخرین مسئولیتش فرمانده دسته بود. در والفجر 8 از ناحیه دست و شکم مجروح شد، اما کمتر کسی میدانست که او مجروح شده است.
🔸اگر کسی در باره حضورش در جبهه سوال میکرد، طفره میرفت و چیزی نمیگفت.
🔹یکدفعه در منطقه خواستیم از یک رودخانه رد شویم. زمستان بود و هوا به شدت سرد بود. شهید پلارک رو به بقیه کرد و گفت:" اگر یک نفر مریض بشود. بهتر از این است که همه مریض شوند."
🔸یکی یکی بچهها را به دوش کشید و به طرف دیگر رودخانه برد. آخر کار متوجه شلوار او شدیم که یخ زده بود و پاهایش خونی شده بود
#شهید_سیداحمد_پلارک🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh