🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹پنجم مهر ماه #عروسی بود؛ ما فقط یک جشن ساده🎊 عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان👥 #خوش_گذشت. 🔸
#جان_دل_هادی...😍
❣وقتایی که ناراحت بودم😔 یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم...
میگفت: #جااان دل هادی؟چیه #فاطمه؟
❣چند هفته بیشتر از #شهادتش نگذشته بود یه شب که خیلی دلم گرفته بود💔 فقط اشک میریختم😭 و ناله میزدم. دلم داشت میترکید از #بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم📝 و نشستم و شروع کردم به #نوشتن
✍از عذاب #نبودنش و عشقم♥️ نوشتم براش. نوشتم #هادی، فقط یه بار؛ فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی😭 نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز💌 و خوابیدم.
❣بعد شهادتش #بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم. دیدمش😍 با #محبت و عشق💖 درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد.
❣صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم. #جاااان_دل_هادی. چیه فاطمه⁉️ چرا اینقده #بیتابی میکنی؟ تو جات پیش خودمه♥️ #شفاعت شده ای.
🔺همسر شهید
#شهید_هادی_شجاع🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جان_دل_هادی...😍 ❣وقتایی که ناراحت بودم😔 یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم... میگفت: #جااان دل
🔸در ایست بازرسیهایی که برگزار میکردیم خیلی خوش رو، خوش خنده😍 و مهربان بود.
🔹از هر کدام از رفقایش👥 بپرسید، اولین نکته ای که از این #شهید به یادشان می آید #لبخندی بود که همیشه بر صورتش حک شده بود و رنگ وبوی شهدا🌷 را داشت.
🔸در برنامه های ایست و بازرسی ای که در #اسلامشهر می گذاشتیم. وقتی مجرم یا متهمی را دستگیر میکردیم به هیچ وجه اهانت نمیکرد❌ و میگفت #وظیفه ماست با برخورد مناسب این ها را اصلاح کنیم.
#شهید_هادی_شجاع🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸در ایست بازرسیهایی که برگزار میکردیم خیلی خوش رو، خوش خنده😍 و مهربان بود. 🔹از هر کدام از رفقایش👥
🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾🌷🌾
🌷وقتی خبر #شهادتش را شنیدم رفتم منزلشان🏡 و #مادرش را دیدم. عکس #شهید_بیضایی بر دیوار اتاق نصب بود، به مادر شهید شجاع گفتم: هادی می گفت: میخواهم انتقام شهید بیضایی را بگیرم👊
🌷مادرش همینطور که اشک می ریخت😢 گفت: وقتی آقای بیضایی به #شهادت رسید🕊 عکس را روی دیوار اتاق زد و سفارش کرد، این عکس را برای #همیشه نگه دار👌 مادر، شهید بیضایی به گردن من خیلی #حق داشته است.
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_هادی_شجاع
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهادت💥
💭مُزد انسانهای #زیرک و باهوش است
( #امام_خامنه_ای مدظله العالی )
#شهید_هادی_شجاع🌷
#سالروز_شهادت🌷
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
#شهید_هادی_شجاع #وهب_سپاه 🕊🌺
#الگــــــــــو_برداری 📢 #خصوصیات_اخلاقی_شهید
🌸 #عاشق اهل بیت بود ده #دقیقه قبل از شهادت گفته بود جان زهرا من رو در روز تاسوعا خاکسپاری کنید، ودر شب شهادت حضرت قاسم هشتم محرم 94 به شهادت رسید.
🌸#نماز_اول وقت تو مسجد بود ما هیچ وقت اونو تو منزل نمیدیم خادم مسجد بود نوکری اهل بیت رو با جون و دل میکرد ، همیشه اگر میخواستیم ببینیم باید میرفتیم تو مسجد میدیدیم.😊
🌸همش تکیه کلامش این بود توکل به خدا کن از بنده هاش نخواه حتی ما نمیدونستیم تو سپاه چه مقامی داشت بعدا فهمیدیم تکاور و تک تیرانداز بود.✅
🌸اصلا اهل غیبت با تهمت نبود، عصای دست پدر و مادرش بود نوکری برادر مریضش و میکرد هیچ وقت از ما توقع چیزی رو نداشت.💔
#نقل_از_پدربزرگوار_شهید
#نحوه_شهادت #اصابت_تیربه_پهلو
#محرم94_شب_حضرت_قاسم💔
#دامادی_که_بعد_از_ده_روزپرکشید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#روز_شمار_دفاع_از_حرم
🕊
#شهید_هادی_شجاع
#شادی_ روحش_ صلوات
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#ما_ملت_امام_حسینیم
#لبیک _یا_خامنه ای
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_هادی_شجاع #سالروز_ولادت🎊 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
*بسم الله الرحمن الرحیم*
🍂چیزی درباره اش نمیدانستم، تنها گه گداری نامش راشنیده بودم میان جستجوهایم چشمم به نامِ کتابش خورد «وهب زمان»!
🍂دروغ چرا؟! ترسیدم! قلمم لرزید و تا آخَر ماجرا را خواندم. دیگر دست و دلم به نوشتن نمیرفت اما دلِ کنار گذاشتنش را نداشتم. حیف میشد اگر شناختن #هادی_شجاع را از دیگران منع میکردم.
🍂کم کم کلمات را کنار هم جای دادم شروع به نوشتن کردم؛ از بچگی گفتم، همان وقتی که با دست هایی پر از تیله به خانه آمده بود و مردانه گفته بود میخواهد بچه مثبت شود😅
🍂از همان نه سالگی هم به دنبال بسیجی شدن بود ، به دنبال ادامه دادن راه ارباب بی کفن. مگر نه این که میگویند: «حسین! رفیق خوب زندگیمی #امام_حسینِ بچگیمی...»
🍂کم کم هادی قد کشید و مادر سر و جان را فدای قامت جوانش میکرد! دانه های اسپند بر روی ذغال بالا و پایین میپریدند تا هر چه بدی هست از #هادی دور کنند؛ مبادا چشم و چراغ خانه چشم بخورد!
🍂مادر هم میان روزمره های زندگی اش دعا برای هادی را از یاد نمیبرد! آنقدر برای عاقبت بخیری اش دعا میکند که خدا اسباب را برای پسر رشیدش👱♂ جور میکند.
🍂هادی، تحت نظارت فرمانده اش #محمد_ناظری و با رفاقت #محمودرضا_بیضائی عجیب با عمه سادات عجین میشود و اینجاست که همه شان تلمیحی میشوند برای: «شهیدان را شهیدان میشناسند»
🍂دلم نمیخواهد داستانش را به آخر برسانم، طولش میدهم اما دلم جایی میان دامادی و #شهادتش پرسه میزند. پر میکشم به شب خواستگاری، فاطمه هنوز هم نمیدانست پسر همسایه که تا به حال یکبار هم اورا ندیده چگونه اینجا آمده است⁉️
🍂اما خدا #رباب ها را خود برای حسین هایش انتخاب میکند، فاطمه رباب میشود برای #هادی؛ و هادی همان وهب نصرانی که عشق به حرم🕌خیال داماد بودن را از سرش پرانده و راهی معرکه کرده بود.
🍂فاطمه، عروس چهار روزه هادی بود، این را زمانی فهمیدم که با افتخار و سربلند اما با بغض😢 در گلویش میگفت: «ما فقط چهار روز زندگی کردیم»
🍂حال او با کمری خم شده بر روی ویرانه ی آرزوهایش ایستاده! همچنان عاشق♥️ و مجنونِ #هادی؛ چشم دوخته به گنبد طلایی #حضرت_زینب(س) و سربلند است که خدا فدایی اش را پذیرفته است.
🍂مبادا از یاد ببریم دلیل استواری الآن ما #عشقی است که هادی ها و فاطمه ها زیر پا گذاشته اند💔
✍نویسنده: #اسما_همت
#شهید_هادی_شجاع
📅تاریخ تولد: ۲۳ آبان ۱۳۶۸
📅تاریخ شهادت: ۲۸ مهر ۱۳۹۴
🥀مزار شهید: امامزاده عباس
🕊محل شهادت: سوریه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌴آخرین بار که در شهرمان #شهید آوردند رو کردند به من و گفتند: «فاطمه جان! شهید بعدی إن شاءالله خودمم.» همان موقع فهیمدم که ایشان را از دست می دهم😭
🌴 همان هم شد و شهید بعدی #آقا_هادی شجاع بود. در خانواده هم من شاهد بودم که چقدر متأثر از پدر هستند، در خیلی از کارهای شان پدرشان را #الگو قرار می دادند، زیباتر از همه مسجد🕌 رفتن شان بود. اینکه می دیدم همسرم کارهای شان را طوری تنظیم می کنند که با #پدرشون، برای اقامه نماز جماعت به مسجد بروند، برایم دلنشین بود.
🌴پنجم مهر ماه عروسی💍 بود؛ ما فقط یک جشن #ساده عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان خوش گذشت. #خوشبخت بودم. من از همان موقعی که آقا هادی به خواستگاری آمدند توقع مالی زیادی نداشتم❌ و اعتقادی هم ندارم که تجملات خوشبختی می آورد، حتی خرید عروسی هم نداشتم
🌴مهم دوست داشتن است. دانش آموز دوره پیش دانشگاهی هستم در رشته علوم انسانی، #هدفم قبولی در دانشگاه است تا با این ادامه تحصیل و پیشرفتم روح آقا هادی را شاد نگه دارم و از من راضی باشند. خودشان هم مدرک📑 کاردانی نقشه کشی داشتند.
🌴مهربانی آقا هادی و علاقه ای♥️ که بین مان بود، ما همدیگر را درک می کردیم. خیلی #مسئولیت پذیر بود، تمام تلاشش را می کرد که باری را از روی دوش خانواده اش بردارد.
#شهید_هادی_شجاع 🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
از دنیا که بگذریم...
از همان...
دلبستگی هایمان...
همان خودِ خودمان..!
از همهی اینها که گذشتیم...
تازه می شویم لایق ...
لایق شهادت ...
#شهید_هادی_شجاع🌷🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
.
🔸او با وجود علاقه عجیبی که به همسرش داشت تنها بعد از ۱۰ روز که از ازدواجشان گذشته بود، با اصرار عازم سوریه میشود و پس از گذشت کمتر از یک ماه در ۲۸ مهر سال ۱۳۹۴ در منطقه «عِبتین» باغ زیتون سوریه و در مسیر دفاع از حریم اهل بیت (ع) به شهادت رسید.
🔹این نحوه شهادت ایشان تداعیکننده شهادت «وهب» از یاران اباعبدالله الحسین (ع) در واقعه کربلاست.
گزیده ای از وصیت نامه شهید هادی شجاع خطاب به نوعروسش:
▪️«فاطمه عزیزم؛ احترام به پدرو مادر را فراموش نکنید، بدانید پاسداری از انقلاب اسلامی و اطاعت از ولایت فقیه واجب است. در همه اتفاقات زندگی به خداوند توکل کنید، هر اتفاقی پیش خداوند حکمتی دارد، از خدا بخواهید هرچه صلاحِ زندگیتان هست همان شود.»
#شهید_هادی_شجاع🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh