eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
💔ــــــنـوشــــــتـــه 🔶وقتی می اندازم انگشت هایشان را به سویم میگیرند…👈 🔷وقتی می روم نگاه هایشان امانم نمی دهد…👀 ♦وقتی عکس را روی صفحه گوشی یا لپ تاپم میگذارم به اعتقاداتم توهین میکنند…😔 🔶وقتی بی تابی را میکنم بی تابی ام را به سخره میگیرند…😣 🔷وقتی راهی میشوم می خندند به علاقه هایم…😞 ♦وقتی در برابرشان بحث هم میکنم جوابم را فحش میدهند…😟 🔶وقتی میخواهم حرفی بزنم هم کاری میکنند که سکوت را برگزینم… 🔷وقتی غصه ی غصه های امامت را میخوری غصه هایت را با حرف هایشان دوچندان میکنند…😓 و… 🔘دیگر قلمم عاجز است از توصیفشان…عجب جماعتی هستند این جماعت…😔 و حال که اینگونه هستند بگذار برایت بگویم که ✔همرنگ این جماعت شدن میکند…😞 ♻حال که این جماعت را شناختی بگذار قافیه ها را عوض کنیم…👌 🔳خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو… و 🔘خواهی نشوی رسوا همرنگ شو که رنگشان بی رنگیست…🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مـي خـواھـمت #شـھـید.!! ولـے.!!....... خـيلي خـيلي دوري..!! نـه دسـتم بـه دسـتات مـيرسد!! نـه چشـمان
#مزار_شهدا رفتنمان شروع شد. پیشانی بند"یازهرا"گره زدیم به کیلومتر #موتورمان؛ من رنگ زرد ومحسن سبز. #اعتقاداتمان راراحت جلوی یکدیگر بروز میدادیم و دراین مسئله راحت بودیم. می رفت درباره #شهدا اطلاعات جمع میکرد. خوانده بود شهدا پنجشنبه ها میروند #وادی_السلام پیش اقا ابا عبدالله الحسین(ع) شب های جمعه که میرفتیم، می گفت:"فاتحه نخون؛چون شهید مجبور میشه بیاد اینجا. @shahidNazarzadeh
🌸 🌸 به هر کجا که می خواست برود، مسیر خود را طوری تعیین می کرد که از عبور کند ... توقفی کوتاه میکرد و با آنان صحبت می کرد؛ انگار که شهیدان با او صحبت می کردند و او را صدا می زدند ... شادی روحش صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
قرار دیرینه پنج‌شنبه‌ها، #مزار_شهدا🌷 مزار شهدا در روز #پنجشنبه، میعادگاه کسانی است که برای صفای دلـ💗 های گرفته رهایی بغض ها😢 و سخن گفتن با #اشک هایشان به این مکان مقدس✨ می روند #پنجشنبه_های_دلتنگی💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
📽کلیپ #خودِ_شهید_صدرزاده ★معرفی کردن خودشون.... ↫چیشد که #رفتن.... ★ثبت نام کردنشون.... ↫چرا #ایرا
🔻برشی از کتاب : 🌷سر کمی حرف زد. بچه های هم مثل ما عاشقش شدند. هرکسی اورا میدید دیگر نمی توانست به راحتی از او دل بکند. 🌷مصطفی را خوب بلد بود. می دانست چه کار کند تا یکی را جذب بسیج و دم و دستگاه (علیه السلام) کند. 🌷پدرش می گفت به مادرش گفته:(شما دعا کن من مؤثر باشم شهید شدم یا نشدم مهم نیست!) الان ما هرکدام به هر سمتی رفتیم به خاطر وجود بود... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✋🌷😢 گاهی که از این زمینیان می گیرد پاهایم مرا بسوی یک نقطه معلوم وپرطپش میبرد آنجاکه وجایگاه سروقامتان همیشه جاودان است! آری ... قلبم آنجا است ... آرامتر ازهرلحظه ای که بوده است ... روی سنگ قبر شهدا نوشته هاو سروده هایی ناب و زیبا چشم نواز ست همه را بارها و بارها می خوانم و نمیگذارم شان از درون ام شود... 🌸 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
علاقه محمد به #حضرت_مادر_سلام_الله_علیها 🌹 ❤️✨روی انگشترش نام حضرت فاطمة الزهرا(س) نقش بسته بود. م
🍃🌷🍃🌷🍃 ▫️خیلی خوشحال شدم دانشگاه شیراز #دندانپزشکی قبول شده بود . همه دوستاش بهش تبریک میگفتند. بالاخره شاگرد ممتاز مدرسه، بچه فعال پایگاه بسیج، نتیجه زحمات شبانه روزی اش راگرفته بود. ▫️بهش گفتم آقای دکتر چطوره؟ گفت بابا میخوام برم #سپاه. گفتم چرا پسرم رشته خوبی قبول شدی. با لبخندی گفت هم محیطش خیلی خوبه هم لحظه لحظه اش عبادته.👌 ▫️اشک توی چشمهام حلقه زد و خدا رو شکر کردم به خاطر پسری که ایمان واعتقاد و پاسداری در راه خدا برایش مهمتر از هر چیز دیگری بود. ▫️ امتحان داد برای دانشکده افسری، برایش 14000تا صلوات نذر کردم خیلی خوشحال بودم که میرود سپاه. آمد گفت مادر قبول نشدم شاید قسمت نبوده... ▫️جمعه عصر رفتیم #مزار_شهدا فردایش خبر دادند قبول شدی اشتباه شده ▫️...مثل همیشه حاجتش را از شهدا گرفته بود... ❤️رفیقشان که بـاشــی،آنـــقدر دوســـتــت مــیدارنـــد کـه کـــم مـی آوری... #شهید_محمد_غفاری🌷 #شهید_مبارزه_با_پژاک 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#وصیت_شهید📜 ✍اگر #شهادت نصیبم شد و جنازه ام دست دشمنان اسلام افتاد، به هیچ وجه حتی اندکی از پول #بی
💠شهادت 🍂در دیدمش از آن دوست هایی بود که هروقت رشت می‏‌آمد حتما یک شام🍜 در منزل ما مهمان بود. و یا اگر من قم می رفتم حتما منزلشان  می‏‌رفتم 🍃آن روز هم دعوتش کردم. اما گفت: آمده‌‏ام به مادرم سر بزنم و بروم، گفت که در پیش دارم اگر همدیگر را ندیدیم برادر♥️ 🍂گفتم این چه حرفی است اما آن حلالیت طلبی خیلی جدی بود بعد رفت  کنار قبور مطهر . می دیدم گردنش را کج کرده😔 و با نگاه ای به قبور شهدا🌷 خیره شده است و گریه میکند. فکر کنم حاجت را گرفت و 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh