6⃣5⃣2⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔹 نمازهای #مستحبی زیاد میخواند،
ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود.همیشه بعد از نماز #صبح با حالِ خاصی میخوندش😌.
🔸میدونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته👌.برا همین یکبار ازش پرسیدم:
«این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح میخوانی، چیه؟»
🔹اول از جواب دادن طفره رفت،
اما اصرار که کردم،گفت:
«اگه #قول بدی تو هم همیشه #بخونی میگم.»
🔸وقتی قول دادم،گفت:
«من هر روز این دو رکعت نماز رو برا #سلامتی و فرجِ #امام_زمان(عج) میخوانم...»
📚 منبع/ کتاب ساکنان ملک اعظم۳/ ص۴۴
#سردار_شهید_سیدعلی_حسینی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
از شهــــ❤ ️ـدا الگو بگیریم ...
#به_سوی_آســمـــــان
🌹✨🌹
🌷 با خودش قرار گذاشته بود هر چند وقت یکبار کار #مـســتـحبی انجام بده
و اینقدر بر انجامش مداومت کنه تا براش #مـلـــکه بشه.
🕊
از بینشون خوندن #نـمــــازشــب براش مقدم بود.
#شهید_ابراهیم_جعفر_زاده🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
روزے ڪہ از نردبان #شهادت بہ آسمان رسیدے، دل بہ تو بستم... مدتهاست میان من و تو رمز و #رازیست عمیق.
0⃣0⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠برشی از کتاب #سربلند روایت زندگی شهید محسن حججی
🍃🌹دخترم که باردار شد یکی از اتاق هایمان را دادیم دستشان. میخواستم هوایشان را داشته باشم. باصدای #اذان صبح پامیشدم. میرفتم صدایش بزنم. میدیدم #سرسجادهاش نشسته. از کی؟ نمیدانم. تا صبحانه آماده کنم هنوز مشغول #دعاخواندن بود.
🍃🌹دلم بند نبود. چند دفعه سرک کشیدم. با چشم خودم دیدم که هرروز #حدیثکساء، #دعایعهد و #زیارتعاشورا را میخواند.
🍃🌹زمستانها داخل اتاقی که بخاری نداشت سجادهاش را پهن میکرد. میترسیدم سرما بخورد. میگفتم:(( مامانجون قربونتبرم اینجا سرده!)) میگفت:(( اتفاقا اینجا خوبه.)) میخواست خوابش نبرد و #سست نشود.
🍃🌹زود شناختمش که اهل نماز و روزه #مستحبی است. از همان روز خرید عروسی. سرظهر وسط بازار غیبش زد. با سینی آبهویجبستنی پیدایش شد. گفت رفته نماز #اولوقت بخواند. هنوز باهاش راحت نبودم. به مادرش گفتم:(( چرا آقامحسن برا خودش بستنی نخریده؟)) چادرش را کشید توی صورتش و یواشکی درگوشم گفت:(( #روزه است.))
🍃🌹موقع انتخاب #حلقه هم گفت:(( من طلا دست نمیکنم؛ برای مرد حرومه.)) اولش که افتاد رو دنده لج که اصلا حلقه نمیخواهم. بعد که زهرا اصرار کرد به حلقهی #پلاتین رضا داد. همه بازار را زیر پا گذاشتیم تا سِت طلا و پلاتین پیداکنیم.
✍به روایت مادر همسر
#شهید_محسن_حججی🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#آخرین_شب ... 🌺غسل کرد و از همه #حلالیت گرفت و با همه خداحافظی کرد و گفت بچه ها من دیگه برنمیگردم،
6⃣1⃣9⃣ #خاطرات_شهدا🌷
💠ثبت نام برای سوریه
🔸دو سال پیش به خانه آمد و گفت، برای #سوریه ثبت نام میکنند، و نیرو میبرند برای خدمت و #دفاع از حرم خانم حضرت زینب ( سلام الله علیها)
🔹گفتم: چه خوب☺️، منم با خودت ببر، #هرکاری که از دستم بر بیاید انجام میدهم☝️. از آشپزی تا هر کار دیگری، که در حد توانم باشد. گفت: آنجا منطقه #جنگی است و خانم نمیبرند😒.
🔸بعد از آن ثبت نام حالات و روحیاتش به کل #تغییر کرد، #نماز_شبش ترک نشد👌، اعمال #مستحبی انجام میداد، همیشه به من میگفت فلان دعا و یا نماز مستحبی را بخوان🍃. هیچ وقت چیزهای #مادی از خدا نخواه، همیشه چیزهای #بزرگ بزرگ از خدا بخواه🌺. آخر همه دعاهایش همیشه شهادت بود.
🔹وقتی تایید شد که ببرندش آنقدر خوشحال بود😍 که من تعجب کردم، تا حالا اینقدر #خوشحال ندیده بودمش. با خنده و شادمانی گفت: ما هم پریدیم خانمی، #خداحافظ...✋🕊
🔸گفتم: تو داری میروی #جنگ💣 چرا اینقدر خوشحالی😳، گفت: نمیدانی من دارم کجا میروم، خانم دنیا برام #قفس شده😔، من دارم از این قفس نجات مییابم😍.
#شهید_ایوب_رحیم_پور🌷
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh