🌷شهید نظرزاده 🌷
برادرم در این شب های #محرم 🏴 ناراحتم که #نیستی در این ماه حسینی اما تو پیش اربابی و من دورم از #
3⃣7⃣4⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠من #یکحسینم و میرم اگر فردا بیان تو این مملکت ... .
🔰منطق #شهید حسین معز غلامی برای دفاع👊 از کشور، حریم انقلاب و جمهوری اسلامی تحت عنوان #مدافعان_حرم .
🔰وقتی برای #دومین بار میخواست بره #سوریه بهش معترض شدم 😕و گفتم: شما یبار رفتی و دیگه نرو📛، اینجا بیشتر بهت نیازه.
🔰شماها رو ببرن #شهید کنن پس فردا کی میخواد از این مملکت دفاع کنه⁉️ اگر داعش👹 و هر #حرومی بهمون حمله کنه؟
🔰خیلی آروم، لبخند ز😊 و گفت: من یک حسینم و #میرم، اگر فردا بیان تو این مملکت، باید #هزارتا ازین حسین ها برن👌.
🔰باید قبل اینکه بهمون برسن و پاشون به #کشورمون باز شه و تهدید جدی شن بریم جلوشونو بگیریم⛔️. الان با یک دهم ظرفیت جلوشون وامیستیم✋، اون موقع باید با صد درصد توان جلوشونو بگیریم، عین زمان جنگ با #عراق...
🔰بعد از کمی مکث و انگار شک داشت که من پذیرفته باشم #استدلالشو، ادامه داد: #داعش و این گروهای پیزوری اگر تو سوریه یا عراق موفق بشن، دنیا🌍 رو بهم میریزن😔، #ایران که جای خود داره چون نقشه اصلیشون ایرانه🇮🇷.
🔰همه ام میدونن هدفشون🎯 ایرانه،پس #نباید بذاریم عرض اندام کنن! وقتی دیدم #درکش نسبت به شرایط اینجوریه قانع شدم و خودشم متوجه این موضوع شد و حرف رو عوض کرد.
#شهید_حسین_معز_غلامی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰سید #پا برهنهها👣
🥀 آقاحمید قصهٔ ما،جوون بود و با #کلهای پر از باد،💨😐لاتهای محله کُلی اَزش حساب مےبردند.خلاصه بزن بهادری بود برای خودش.💪🌤یه روز مادر این آقاحمید، ایشون رو ازخونه بیرون انداخت و گفت: برو...‼
🔰دیگه پسر ِمن نیستی،خسته شدم ازبس جواب ِکاراتو دادم...همهٔ همسایهها هم، از دستش کلافه شده بودند...تا اینکه برادرش #شهید شد و حمید تحت تأثیر پیکر برادر...
🔰روزی از روزهـا یک #رانندهٔ کامیونی🚛بهش میگه حمید تو نمیخوای آدم شی⁉️بیا با من بریم جبهه،حمید میگه اونجا من رو راه نمیدن با این سابقه،راننده به حمید میگه توبیا و ناراحت نباش...🌱|° سیدحمید ما مدتی بعد بر میگرده #رفسنجان،اولین جا هم میره پیش دوستاش که سرکوچه بود❕
🔰میگه بچه ها من دارم #میرم جبهه!!
شماها هم بیائید!!میگه بچهها خاک بر سر من و شماها؛ پاشیم بریم ناموسمون درخطره...!اومدخونه 🏚از مادر حلالیت طلبید و خداحافظی کردو رفت...✋🏻به جبهه که رسید کفشاشو داد به یکی و دیگه تو جبهه کسی اونـو با کفش👞 ندید، مےگفت:
🔰"اینجا جایی که #خون شهدامون ریخته شده.معروف شد به سید پابرهنه"🌱اونقدر موند تا آخر با #شهیدهمت دوتایی سوار موتور🏍، هدف قرارگرفتن و رفتن پیش سیدالشهدا🕊
🏜عملیات خیبرسال۶۲
#شهید_سید_حمید_میرافضلی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh