eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 ☜ (1) ❤️🕊 🌹🍃🌹🍃 🔹... نیمه شعبان سال 1369 بود. شش روز تلاشمان بی نتیجه مانده بود، گفتیم امروز به یاد امام زمان (عج) به‌دنبال عملیات تفحص می‌رویم اما باز هم فایده نداشت. 🔸خیلی جست‌وجو کردیم پیش خود گفتیم یا امام زمان (عج) یعنی می‌شود بی‌نتیجه برگردیم؟ 🔹در همین حین 4 یا 5 شاخه گل را دیدم که برخلاف شقایق‌ها، که تک‌تک می‌رویند، آنها دسته‌ای روییده بودند. 🔸گفتم حالا که دستمان خالی است شقایق‌ها را می‌چینم و برای بچه‌ها می‌برم. 🔹شقایق‌ها را که کندم. دیدم روی پیشانی یک شهید روئیده‌اند. او نخستین شهیدی بود که در تفحص پیدا کردیم، ؛ از شهدای «لشکر 14 امام حسین(ع)» اصفهان 🔸 و همزمانی پیدا شدن پیکرش با سالروز ولادت امام مهدی(عج)، نشان از کرامات این شهید و معجزات الهی داشت. شادی روحش 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #داستان_یک_تفحص ☜ (8) 💠 راز انگشتی که سالم مانده بود 🔹چنــــد روزے مے شد ڪه در اطراف ڪانے مانگا
🌷 ☜ (9) 💠داستان یک خواب 🔸تقريباً اوايل سال 72 بود كه در ديدم در محور «پيچ انگيز» و شيار «جبليه» در روي تپه ي ماهورها، افتاده كه به صورت اسكلت كامل بود و استخوان هايش سفيد و براق✨🕊✨! 🔹 لباسي به تن داشت كه به كلي پوسيده بود. وقتي شهيد را بلند كردم، اول دنبال پلاك 🏷شهيد گشتم و پلاك را پيدا كردم، بسيار خوانا بود، سپس جيب شهيد را باز كردم و يك كارت نارنجي رنگ خاك گرفته از جيب شهيد درآوردم. روي كارت را دست كشيدم تا اسم روي كارت مشخص شد🔖 🔸 بنام فرزند «سهراب» از استان «فارس» كه يك باره از خواب بيدار شدم😦.خواب را زياد جدي نگرفتم ولي در دفترچه ام و را كه هنوز به ياد داشتم، يادداشت نمودم📝. 🔹 حدود دو هفته بعد به رفتيم، در محور شمال با برادران اكيپ مشغول گشتن شديم. من ديگر نااميد شده بودم، يك روز دمدم هاي غروب بود كه داشتم از خط بر مي گشتم. رفتم روي يك تپه نشستم و به پايين نگاه كردم. چشمم به يك شيار نفر رو افتاد👓. 🔸در همين حين چند نفر از بچه ها كه درون شيار بودند، فرياد زدند: ! شهيد! و چون مدت ها بود كه شهيد پيدا نكرده بوديم همگي نااميد بوديم. جلو رفتم، بچه ها، شهيد را از كف شيار بيرون آورده بودند، بالاي سر شهيد🌷 رفتم. 🔹ديدم شهيد كامل و لباسش هم پوسيده است. احساس كردم، برايم آشناست. وقتي جيب شهيد را گشتم، كارت او را درآوردم🏷 و با كمال حيرت ديدم روي كارت نوشته شده: !😳 🔸وقتي شماره پلاك را با شماره پلاكي كه در خواب ديده بودم مطابقت دادم، متوجه شدم همان شماره پلاكي است كه در ديده بودم، فقط تنها چيزي كه برايم عجيب بود نام بود😟! 🔹 من در خواب ديده بودم كه روي كارت نوشته: ولي در زمان پيدا شدن شهيد فقط نام محمدحسين جانبازي فرزند «سهراب» اعزامي از استان «فارس» ذكر شده بود. 🔸 اين جا بود كه احساس كردم لقب سيدي را از شهادت از (س) عاريت گرفته است! و جز اين نبود! 👌 🎤راوي : 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #کتاب_عارفانه 💖(فوق العاده زیبا) #خاطرات_شهید_احمدعلی_نیری #قسمت_پنجاه_وهشتم 8⃣5⃣ « دوران جها
❣﷽❣ 💖(فوق العاده زیبا) 9⃣5⃣ "خبرشهادت" ✅ راوی:مادر شهید سه ماه بود که احمد به جبهه رفته بود. به جز یکی دوتا نامه✉️، دیگر از او خبر نداشتیم.نگران احمد بودم... به بچه ها گفتم : خبری از احمد ندارید❓من خیلی نگرانم. یک روز دیدم رادیو مارش عملیات پخش می کند. نگرانی من بیشترشد.ضربان قلب من شدیدتر شده بود... مردم از خبر شروع عملیات خوشحال بودند اما واقعا هیچ کس نمی تواند حال و هوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند. همه می دانستند احمـد بهترین و کم آزارترین فرزند من بود. خیلی اورا دوست داشتم... حالا این بی خبری خیلی من را نگران کرده بود. مرتب دعا می خواندم و به یاد احمد بودم. تا اینکه یک شب درعالم خواب دیدم کبوتری سفید🕊 روی شانه ی من نشست. بعد کبوتر دیگری🕊 درکنار او قرار گرفت و هردو به سوی آسمان پرکشیدند... حیرت زده از خواب پریدم،نکند که این دومین پرنده؛ نشان از دومین شهید خانواده ی ماست⁉️❗️ اما نه ان شاءالله احمد سالم برمیگردد... دوباره خوابیدم.این بار چیز،عجیب تری دیدم. این بار مطمئـن شدم که دیگر پسرم را نخواهم دید...در عالم رویا مشاهده کردم که به زمین آمده بودند‼️ هودج یا اتاقکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان از آن استفاده می شد در میان دستان ملائکـه است. آن ها نزدیک ما آمدند و پسرم احمد علی را در آن سوار کردند. بعد هم همه ملائک به همراه احمد به آسمان ها رفتند... روز بعد چندنفر از همسایه ها به خانه ی ما آمدند و سراغ حسیـن آقا را می گرفتند‼️ گویا شنیده بودند که شهیــد محلاتی شهیــد شده و فکر می کردند حسین آقا همراه ایشان بوده... من می گفتم حسیـن آقا در خانه است من ناراحت احمد علی هستم... آن روز مادر شهـید جمال محمدشاهی را دیدم. این مادر گرامـی را از سال ها قبل درهمـین محله می شناختم. ایشان سراغ احمد علی را گرفت.گفتم : بی خبرم.. نمی دانم کجاست. سیـده خانم مادر شهیدجمال،هم رویای عجیبی دیده بود که بعدها برایم تعریف کرد. ایشان گفت: در عالم خواب به نماز جمعه ی تهران رفته بودیم . آن قدر جمعیت آمده بود که سابقه نداشت... بعد اعلام کردند که (عج)🌹 تشریف آوردند و می خواهند به پیکر یکی از شهدا نماز بخوانند‼️ من به سختی جلو رفتم . وقتی خواستند را بگویند خوب دقت کردم . از بلند گو اعلام کردند: " " خلاصه همان روز بود که دیدم رفت و آمد در اطراف خانه ی ما زیاد شده. پسرم مرتب می آمد و می رفت... ظهر بود که از اخبار شنیدیم هواپیمای حامل شهیـد محلاتی مورد هدف قرار گرفته و ایشان به شهادت رسیدند. و بعد هم آمدند منزل ما و خبر شهادت "احمد علی" را اعلام کردند. مراسم تشیع و تدفین و ختم احمد با حضور حضرت آیت الله حق شناس و عباراتی که ایشان در وصف پسرم فرموندند خیلی عجیب بود... بعد از اینکه حضرت آقا این حرف ها را زدند دوستان احمد هم آمدند و کراماتی که از او دیده بودند نقل کردند... عجیب اینکـه پسر من در خانه که بود یک زندگی داشت. اما هیـچ گاه از او ندیدم؛چه رسد به 🚫... احمد رفت،اما می دانستم که اهل این دنیا نبود او در این جهـان ماندنی نبود. او هر لحظه آماده ی رفتن بود.خدا هم او را در جوانی به نزد خود برد... بعد از احمد تمام آنچه از او مانده بود را جمع کردیم . چندین جلد کتاب📚 بود که همه را به حوزه ی قم تحویل دادیم... یکی از علما می گفت: این کتاب ها برای چه کسی بوده ❓ این ها حتی برای طلبه ها سنگین است! ... 📚منبع: کتاب عارفانه از انتشارات شهید هادی تایپ با کسب اجازه از انتشارات و مولف می باشد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺 رو حذف میکنید یادشون را چطورمیخواید از قلب♥️ مردم حذف کنید⁉️ زنده بودم را مدیون تو هستم 💓 🌹🍃🌹🍃 @shahidnazarzadeh
⚜رهبرانقلاب: 🔹همه داریم نامهای نورانی شهیدان🌷 را تکریم کنیم و عظمت جایگاه آنان را در یادها ماندگار سازیم👌 🔸افتخاری است برای کوی‌ها و برزن‌ها که و عنوان شهادت بر فراز آنها بدرخشد✨ این موهبت هم‌اکنون در سراسر کشور وجود دارد و ادامه یابد. امام خامنه ای ۹۸/۷/۳ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh