eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌷💖 روی پشت بام خانہ یکے از برادرهاے بسیجے، اتاقے بود کہ آن را #مرغدانے کرده بود🐣 ولی بہ علت #بمباران استفاده نمی شد. کف آن مرغدانے را آب انداختم و با چاقو زمینش را تراشیدم.🔪⛏ حاجے هم یک ملحفہ سفید آورد با پونز زدیم کہ بشود #دو تا اتاق. بعد هم با پول تو جیبے ام کمے خرت و پرت خریدمـ💵ـ دو تا بشقاب،دو تا قاشق،دو تا کاسہ و یک پتو هم از پتوهاے سپاه آوردیم. یادم هست حتے چراغ خوراک پزے نداشتیم یعنے #نتوانستیم بخریم و آن مدت اصلا غذای #پختنے😊 نخوردیم.🍲🍚 این شروع زندگی ما بود! زندگی_به_سبک_شهدایی🌷 به_روایت_همسرشهیدمحمد‌ابراهیم_همت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✍همسر شهید : 🌷| یک سالی از #زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، #برویم خانه شان🏡 گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان ) همراه عباس و دختر چهل روزه مان رفتیم👌 از در که #وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست.خانم ها و آقایان #مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند😤 از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم، ولی #نتوانستیم آن وضعیت را تحمل کنیم.😓خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون پیاده راه #افتادیم سمت خانه🚶 عباس ناراحت بود.بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد‼️ قدم هایش را بلند بر می داشت که #زود تر برسد به خانه که #رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر گریه😭 مدام خودش را سرزنش می کرد که #چرا به آن مهمانی رفته کمی که آرام شد، وضو گرفت سجاده اش را گوشه ای #پهن کرد و ایستاد به نماز تا نزدیک #صبح صدایش را می شنیدم قرآن می خواند و اشک می ریخت😢 آن شب خیلی از #دوستانش آنجا ماندند.برای شان مهم نبود که شاید خدا راضی نباشد ولی عباس همیشه یک قهرمان بود؛ حتی در مبارزه با #نفس اماره اش✌️ |🌷 #شهید_عباس_بابایی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔰 : 💠 ‌ 🔻 ‌یک نکته است که ما زندگی شهیدان را، را، برای جوانهایمان، برای نسلهای رو به آینده‌مان تصویر کنیم، کنیم، به آنها نشان بدهیم که ببینند چه بود و چه شد. ‌ 🔹چون که در واقع دفاع مقدّس بود، این یک‌چیز کوچکی نبود؛ ما هنوز هم بعد از گذشت سالها، ابعاد مهمّ این جنگ را درست برای مخاطبین خودمان کنیم؛‌ ‌‌ 🔸️ ‌یک جنگ بین‌المللی بود علیه حاکمیّت اسلام، علیه ؛ یک جنگ این‌جوری بود.‌ ‌‌ 🔹️ ‌حالا قلّه‌ی آن و به‌اصطلاح سرِ نیزه را آن بی‌عقلِ بعثیِ قرار داده بودند وَالّا پشت‌سر او، عقبه‌ی او دیگران بودند؛ کسانی که به او کمک میکردند، کسانی که به او راه نشان میدادند، کسانی که وسایل کار او را برایش فراهم میکردند؛ اگر یک وقتی هم احتمالاً میشد، میکردند که نگذارند ضعیف شود؛ ما با یک چنین جنگی مواجه بودیم.‌ ‌‌ 👈 ‌اینهایی که توانستند کشور را از یک چنین بلیّه‌ای بدهند، چه کسانی بودند؟ این برای ما مهم است. اینها چه کسانی بودند که توانستند کشور را نجات بدهند و در وسط میدان بروند؟ اینها است. ‌‌ 🔺️ ‌بنابراین این یک نکته است که بایستی این جوانها برای روشن باشد. ۹۵/۷/۵ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh