eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.6هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ✳️رفیق یه تو باب رفاقت : صفا و ، فقط تو محبتی شکل می‌گیره که محور رفاقتش . برا همینه که خیلیا تو رفاقتشون صفا و صمیمیتو پیدا نمی‌کنن. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📜 🌺بسم الرب الشهدا و الصدیقین🌺 درود خدا بر محمد و خاندان پاکش 🌾دوستان با معرفت، ! می‌دونم وقتی این نامه💌 رو براتون می‌خونن از بنده دلخور می‌شید و به بنده و یا ... می‌گید چون می دونم شماها همتون عاشقـ❤️ جنگ با دشمنان خدا هستید، می دونم عاشق ... 🌾داداشای عزیزم ببخشید که خوبی براتون نبودم اونجوری که لیاقت داشتید نکردم🚫... 🌾به شما قول میدم اگر دستم به دامان (علیه‌السلام) برسد نام شما را پیش او ببرم. ♨️چند را به حسب وظیفه به شما سفارش می کنم: ۱- وقتی را شروع می‌کنید با اولین چیزی که باید بجنگیم هستیم. اولین مشکل، مشکل تنبلی و سهل‌انگاری است. ۲- وقتی که کارتان می‌گیرد و دورتان شلوغ می‌شود تازه اول مبارزه است👊 زیرا شیطان 👹به سراغتان می‌آید اگر فکر کرده اید که شیطان می‌گذارد شما به راحتی برای نیرو جذب کنید، هرگز. ۳-تا جای که می‌توانید از فرار کنید. عامل تفرقه غیبت و خبرچینی [ناخوانا] است. ۴- اگر می‌خواهید کارتان برکت پیدا کند به سر بزنید، زندگی نامه شهدا🗒 را بخوانید سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی🌷 را پرورش دهید ... ۵- سخنان مقام معظم را حتما گوش کنید🎧، قلبـ❤️ شما را بیدار می‌کند و راه درست✅ را نشانتان می دهد. ۶- دعای و هیئت چهارشنبه را محکم بچسبید. ۷- دغدغه اصلی شما باشد. (سیدابراهیم صدرزاده) 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#بی_قرار_شهادت🍃🎀 🍃 | #گمنامی را دوست داشت در وصیت نامه اش به این #نکته صریح اشاره کرده بود که📝 مرا غریبانه تحویل بگیرید، #غریبانه تشییع کنید، و غریبانه در بهشت معصومه، #قطعه_31 به خاک بسپارید. #برای گمنام ماندنش تدبیری هم اندیشیده بود وصیت کرده بود که #چیزی روی قبرش ننویسیم فقط بنویسیم : #پر_کاهی_تقدیم_به_پیشگاه_حق_تعالی |🍃 #شهید_احمد_مکیان🌷 #شهید_مدافع_حرم شادی روحش صلوات🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 5⃣ 💢باید برایشان، باید از بخواهى که خواسته هایشانرا متحول کند، قفل 🔐دلهایشان 💓را بگشاید. مى کنى، همه را دعا مى کنى ، چه آنها را که و چه آنها را که نمى شناسى . 🖤چه آنها که را در نامه هاى✉️ به برادرت دیده اى و اکنون خبرشان را از سپاه دشمن 👹مى شنوى و چه آنها که نامشان را ندیده اى و نشنیده اى . به اسم قبیله و دعا 🤲مى کنى ، به نام شهر و دیارشان دعا مى کنى . 💢 به نام مقابل دعا مى کنى! دعا مى کنى ، هر چند که مى دانى قاعده دنیا همیشه بر این بوده است . همیشه بوده اند و اهل باطل . باطل ، جاذبه هاى نفسانى دارد. کششهاى شیطانى دارد. 🖤پدر همیشه مى گفت : لا تستو حشوا فى طریق الهدى لقلۀ اهله . در هدایت از کمى نفرات نهراسید.پیداست که کمى نفرات ، طریق هدایت است . همین چند نفر هم براى سپاه هدایت است . اعجاب برانگیز است . 💢 پدر اگر به همین تعداد، برادر داشت ، لشکر داشت ، همراه و و همسفر داشت ، پایه هاى اسلام را براى ابد در جهان محکم مى کرد. دودمان را برمى چید که این دود اکنون روزگار را سیاه نکند.اما پس از ارتحال پیامبر چند نفر دور ماندند⁉️ 🖤راستى نکند که فردا در گیرودار معرکه ، همین سپاه نیز برادرت را بگذارند؟ نکند خیانتى که پشت پدر را شکست💔 ، دل فرزند را هم بشکند؟ مگر همین چند صباح پیش نبود که معاویه فرماندهان و نزدیکان سپاه برادرت مجتبى را یکى یکى و او تنها و بى یاور ناچار به عقب نشینى و سکوت کرد؟ 💢 این را باید به بگویى . هم امشب🌙 بگویى که دل نبندد و به وعده هاى مردم این دنیا. این درست که براى او رقم خورده است و خود طالب عزیمت است . این درست که براى شهیدى مثل او فرق نمى کند که هم مسلخانش باشند. اما به هر حال مکرر دلشکستگى پیش از شهادت ،🕊 طعم شیرینى نیست . 🖤خوب است در میانه نمازها📿 سرى به حسین بزنى ، هم تازه کنى و هم این را به خاطر نازنینش بیاورى . اما نه ، انگار این است ، این صداى گامهاى حسین است که به 🏕تو نزدیک مى شود و این دست اوست که یال خیمه را کنار مى زند و تبسم ☺️شیرینش از پس پرده طلوع 🏜مىکند. 💢 همیشه همین طور بوده است... هر بار دلت او را کرده ، او در پیش قدم شده و حیرت را هم بر اشتیاق و تمنا و شیدایى اتافزوده. پیش پاى او برمى خیزى و او را بر مى نشانى. مى خواهى تمام تار و پود سجاده از بوى حضور او آکنده شود. 🖤مى گوید: خواهرم ! در نماز شبهایت🌙 مرا فراموشى نکنى. و تو بر دلت مى گذرد... چه جاى برادر؟ مگر جز تو قبله دیگرى هم هست ؟ مگر ماهى🐋 ،حضور آب را در دریا 🌊 فراموش مى کند؟ مگر زیستن بى یاد تو معنا دارد؟ مگر زندگى بى حضور خاطره ات ممکن است ⁉️ 💢احساس مى کنى که ، خلوت نیست و حضور غریبه اى هرچند خودى از حلاوت خلوت مى کاهد، هرچند که آن خودى ، «نافع بن هلال» باشد و نگران برادر، بیرون در ایستاده باشد. پیش پاى حسین ، زانو مى زنى ، چشم در آینه چشمهایش مى دوزى و مى گویى :حسین جان ! ! چقدر 🖤 مطمئنى به امشب که فردا در میان معرکه تنهایت نگذارند؟ حسین ، نگرانى دلت را لرزش مژگانت درمى یابد، عمیق و نفس مى کشد و مى گوید:خواهرم ! نگاه که مى کنم ، از و از ، اصحابى باوفاتر و مهربانتر 🌷از اصحاب امشب و فردا نمى بینم . 💢 همه اینها که در سپاه من اند، فردا نیز د ر کنار من خواهند ماند و پیش از من دستشان را به دامان جدمان خواهند رساند.احساس مى کنى که سایه پشت خیمه ، بى تاب از جا کنده مى شود و خلوت مطلوبتان را فراهم مى کند. 🖤آرزو🌸 مى کنى که کاش متوقف مى شد. ها نمى گذشت و این خلوت شیرین تا قیامت امتداد مى یافت . اما غلغله ناگهان بیرون ، حسین را از جا مى خیزاند و به بیرون خیمه مى کشاند. تو نیز دل از جا بر مى خیزى.. .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh