eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 💞 1⃣1⃣ 💟آن ها هم بعد از روضه, مسخره بازی شان سرجایش بود😅 شروع کردند به خواندن شعرِ رفتند یاران چابک سواران...‌ چشمش برق می زد😍 گفت: تو همونی که دلمـ♥️ می خواست, کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد.‌ مدام زیر لب می گفت: شکر که جور شد, شکر که همونی که می خواستم شد، شکر که همه چیز طبق میلیم جلو می رود, شکر🙏 💟موقع امضای سند ازدواج دستم می لرزید, مگر تمامی داشت، شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی, ولی باورم نمی شد. تا این حد امضاها مثل هم در نمی آمد. زیر زیرکی می خندید😄چرا دستت می لرزه؟ نگاه کن! همه امضاها کجه کوله شده! بعد از مراسم عقد💞 رفتم آرایشگاه. قرار شد خودش بیاید دنبالم. 💟دهان خانواده اش بازمانده بود😦که چطور زیر بار رفته بیاید . اصلاً خوشش نمی آمد. وقتی دید من دوست دارم کوتاه آمد. ولی وقتی آمد آنجا قصه عوض شد. سه چهار ساعت⌚️ بیشتر نبود که باهم محرم شده بودیم. یخم باز نشده بود, راحت نبودم🙈 خانم عکاس 📸 برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر, این قدر مسخره بازی در می آورد که در عکس ها بخندم☺️ 💟همان شب🏙 رفتیم زیارت شهدای🌷 گمنام دانشگاه آزاد. پشت فرمان بلند بلند می خواند: دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم/خیلی حسین زحمت ما را کشیده است😍کنار 🌷 شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل. 💟یاد روزهایی افتادم که با بچه ها آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود. بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که، این بازاومده سراغ ارث پدرش. سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا🌷متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد. حتی آمده و از آن ها خواسته بتواند راضی ام کند, به ازدواج. 💟می گفت قبل از اینکه قضیه ازدواجمان مطرح شود, خیلی از دوستانش می آمدند ودرباره ی من از او مشورت می خواستند. حتی به او گفته بودند که برایشان از من خواستگاری کند. غش غش می خندید که اگه می گفتم دختر مناسبی نیست بعداً به خودم می گفتن پس چرا خودت گرفتیش⁉️ اگه هم می گفتم برای خودم می خوام که معلوم نبود تو بله بگی. حتی گفت: اگه اسلام دست و پام را نبسته بود, دلم میخواست شما رو یه کتک مفصل بزنم. 💟آن کَل کَل های قبل ازدواج شدند به شوخی و بذله گویی آن شب هر چه در شهر بود, زیارت کردیم. فردای روز عقد رفتیم خونه خاله مادرش, آنجا هم یک سر ماجرا وصل شد به شهادت🌷 بود. شهید موحدین. 💟روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدم. محمدحسین هم ظهرش امتحان داشت. با اعتماد به نفس درس نخونده رفت سر جلسه قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفیقاش که کل درس را در ده دقیقه⏳ برایش بگوید. جالب اینکه آن درس را پاس کرد😳 قبل از امتحان زنگ زد📞که: دارم میام ببینمت. گفتم: برو امتحان بده که خراب نشه. 💟پشت گوشی خندید😅که اتفاقاً میام که امتحانم خراب نشه! آمد گوشه حیاط ایستاده چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم. دوباره این جمله را تکرار کرد: تو همونی که دلم خواست. کاش منم همونی باشم که تو دلت می خواد. رفت🚶 که بعد امتحان زود برگردد. ... ⚠️برای کپی رمان می بایست از انتشارات و نویسنده کتاب اجازه بگیرید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5881924528954671573.mp3
8M
🦋 به این #عکسها 🌺خیره شو خیره شو 🎤 #حامد_زمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نوزاد چهل روزه شهید مدافع امنیت #فرمانده_شهید_مرتضی_ابراهیمی 🍂تب #اغتشاشات خوابید ولی از حالا تب و #بی_خوابی کودک دوماهه شهید ابراهیمی🌷 آغاز میشه.... 💢کودکی که برای همیشه از لبخند #پدر محروم شد😔 و دیگر با هیچ سبد حمایتی هم شاد نخواهد شد❌ 🍂او اکنون نه یارانه می خواهد و نه سهمیه ای، فقط و فقط #دلتنگ خنده های نازنین پدرش خواهد شد💔 پدری با دنیایی آرزو که حالا ... 💢بانک های سوخته روزی درست خواهند شد ولی دل سوخته همسر😔 و #کودکان_شهید... 💠بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ راستی #ﺑﻪ_ﻛﺪﺍمین_ﮔﻨﺎﻩ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ⁉️ 💥ما در قبال این #خونها وظیفه داریم #شهید_مرتضی_ابراهیمی #شبتون_شهدایی 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ مهدی (عج) جان♥️ خوشا آنان که در #دامت اسیرند به رخسار دل آرایت😍 بصیرند مکن❌ از بین ما گلچین که گفتند: کریمان خوب و بد #باهم پذیرند #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍁گفتی #سپیده دم 🌼چه دل انگیز💖 و دلرباست 🍁گفتم تبسم #تو 🌸بسـی دلرباتر است😍 🍁گفتی چه دلگشاست 🌼افق در طلوع #صبح 🍁گفتم که چهره ی تو♥️ 🌸از آن #دلگشاتر است #شهید_مرتضی_عطایی #شهید_رضا_سنجرانی #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - حل مشکلات با هدیه هزار صلوات به مادر امام زمان - آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
2.26M
♨️حل مشکلات با هدیه هزار #صلوات به مادر #امام_زمان(عج) #سخنرانی بسیار شنیدنی👌 🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀آن روزها، داخل #کانال می‌رفتند، کمین می‌کردند برای دشمن👹 خودشان هم در #امان بودند 💥این‌روزها اما کاش این #کانال‌های ما کمین‌گاه شیطان نشده باشد😔 و کاش دین‌مان در #امان بماند... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠بازی به سبک حاج حمید 😅 🔸بعد از اتمام ساخت گلوله‌های #خرمایی، حاج حمید در یکی از آن‌ گلول ها یک #مه
#کلام_شهیـد ✍ مبارزه سخت افزاری کار ماست☝️ و نرم افزاری با #شما 👈کار فرهنگی کنید و #شیعه_واقعی را به کشور🇮🇷 و کشورهای اطراف معرفی کنید. اگر #کارفرهنگی انجام شود، سربازش👤 هم پیدا می شود #شهید_حمید_تقوی_فر #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهیـد ✍ مبارزه سخت افزاری کار ماست☝️ و نرم افزاری با #شما 👈کار فرهنگی کنید و #شیعه_واقعی ر
4⃣0⃣2⃣1⃣ 🌷 🔻همسر شهید: 🔰کنار شهرک محل زندگیمون باغ سبزی🌱 کاری بود، هر ازگاهی به اونجا سَری میزد. به پیرمردی👴 که اونجا مشغول کار بود کمک میکرد 🔰یکبار از برمیگشتیم🚗 که حاج حمید گفت: بنظرت سَری به پیرمرد سبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم⁉️ 🔰مدت زیادی بود که به خاطر خبری ازش نداشتیم. زمانیکه رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن⛏ بود. حاج حمید جلو رفت بعد از احوال پرسی، رو ازش گرفت مشغول بیل زدن شد. 🔰پیرمرد سبزی کار چند دسته سبزی🌱 به حاج حمید داد. سبزیها رو پیش من آورد و گفت: این سبزیها رو بجای به من داد. گفتم: ازخانمم میپرسم اگه نیاز داره بر میدارم. گفتم: نه سبزی احتیاج نداریم🚫 در ضمن حاجی شما هم که کار کردی. 🔰بعد از شهادتش🌷 یکی از همسایه ها به پیرمردگفته بود که حاج حمید . پیرمرد با گریه گفته بود من فکر کردم اون آدم بیکاریه که به من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی به این مهمی داره و سپاهه... 😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا