eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.4هزار عکس
6.6هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آقا محسن اگر روزی گناهی انجام میدادن📛،اون روز رو کلی میکردن و فرداش رو "روزه" میگرفتن..🍃 اینجوری بودن☝️ کجای کاریم رفقا!؟😞 جهت شادی روح |❦اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فایل با کیفیت طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید مسعود مددخانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃میگویند کسی که صدای خود را نشنود صدای امام زمانش را نیز نمیشنود. اینگونه بود که چشم های خود را به ولیِ زمان دوخته و والای او شده بودی به طوریکه از خدا می خواستی که قبل او به سوی خدا پر بکشی زیرا توانایی نبودش را نداشتی🕊 🍃تمامی کارهایت را بعد از رضای برای لبخند ات انجام میدادی و اینگونه بود که به پاس هر لبخندش خدا تورا پاداشی عظیم داد. 🍃نمیتوانستی سکوت کنی و فریضه واجب دینی ات را نادیده بگیری ؛نمیتوانستی برای خنده و دلگرمی رهبرت تلاش نکنی؛ به همین خاطر بود که چشم هایت را به روی هر چه که بود بستی و همچون یک شجاع و ولایی پا به میدان مبارزه با منکر نهادی. 🍃همه چیز خود را فدایی راهت کردی و در طول زندگی خود سختی های فراوانی کشیدی اما همه را به جان خریدی تا دِینت را به این ادا کنی ؛ هر چند بیشتر از آن. 🍃از حق هم نگذریم ؛ همسفرت نیز در این راه پا به پایت امد و او هم جوانیش را ؛ عمرش را و تمام ارزوهایش را وقف خدمت به حسین(ع)کرد. 🍃حال؛ فرقی ندارد که تو را کجا دفن کرده اند ؛ قطعه ی شهدا یا صالحین، تنها این مهم است که خدا تلاش ها و مجاهدت های خالصانه ات را نظاره گر بود و این را همه ی ما میدانیم که شما شهیدی هستید که با علمدار کربلا محشور شده اید♥️ ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۲۱ بهمن ۱۳۴۷ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ فروردین ۱٣٩٣ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌹🍃 . 🍃🌹زندگینامه شهید علیرضا وقار🌹🍃 🍃🌹شهید وقار شانزدهم فروردین ۱۳۴۲، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش بمانعلی و مادرش،خیرالنسا نام داشت. تا پایان کارشناسی در رشته حقوق درس خواند. دانشجو بود. سال۱۳۶۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان نیروهای مردمی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم مرداد ۱۳۶۶، در مکه عربستان بر اثر هنگام شرکت در مراسم برائت از مشرکین نیروهای سعودی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.🌹🍃 . 🌹🍃
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید محمد رضا شیبانی مجد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام خدا 🍃دفاع سر مشق دفتر شد و نظر کرده عشق. عشقی تا مرز بی نهایت همراه با پیمانی به رنگ گل سرخ و مردانی با عقاید مقدس. 🍃مسلمانانی که رهرو اهل بیتشان هستند ، هدایت یافته کتاب آسمانی خداوند که با توسل به این دو هیچگاه گمراه نمیشوند و تا پای جان از اعتقاد خویش دفاع میکنند. 🍃همچو مدافعان حرم که غیور مردانه جنگیدند و نگذاشتند خشتی از حریم آل الله کم شود. تا به همه جهانیان ثابت شود ما از اعتقاداتمان با جانمان و عملمان دفاع میکنیم. 🍃پیرو خط امامیم ، شیعیانی از نسل علی(ع) و ملتی طلب شهید محمد رضا شیبانی مجد رمز شهادت را اینچنین بیان کرد: «اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد دوم: ترک نشود سوم: به نامحرم نگاه نکنید چهارم: به با مهربانی رفتارکنید» 🍃شهادت را به هرکس نمی دهند باید مبارز باشی ، اول از سد نفس خویش عبور کنی تا بتوانی سنگر دشمن را نابود کنی. 🍃عزت و افتخار و شرافتتان را با هیچ چیز معامله نکنید. به هیچ عنوان طلبکار و نباشید. پشتیبان باشید و گوش به فرمان. احترام به ترک محرمات و انجام واجبات، مطالعه و عمل به سیره اهل بیت علیهم السلام در برخورد با مردم. 🍃همیشه خود را بدهکار انقلاب بدانید و فرزندان خود را برای سربازی آقا تربیت و آماده کنید ، عزت و افتخار و شرافت خود را با هیچ چیز معامله نکنید و سعی کنید با یکتا معامله کنید زیرا او هم خریدار و فروشنده سخاوتمندی است.* *فرازی از وصیت شهید ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱٧ تیر ۱٣۶۶ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ فروردین ۱٣٩۶ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای امام زاده هارون 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
انا لله و انا الیه راجعون
☑️تصاویر روحانیونی که مورد حمله قرار گرفتند 🚨 دقایقی قبل حجت الاسلام پاکدام دومین طلبه مضروب در حرم مطهر رضوی به شهادت رسید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش محمد هست🥰✋ *از چله نشینے برای اعزامــ تا شهادت در سوریه*🕊️ *شهید محمد اسدی*🌹 تاریخ تولد: ۳۰ / ۶ / ۱۳۶۴ تاریخ شهادت: ۱۷ / ۳ / ۱۳۹۵ محل تولد: مشهد محل شهادت: حلب،سوریه *🌹همرزم← او برای رفتن به سوریه ۴۰ روز در منزل پدری چله نشینی کرد و روزه گرفت🌙بعد از اعزام به سوریه🕊️آنجا هم در گرما گرم مبارزه و هوای گرم آن 80 روز روزه گرفت🌙طوری که آخرین عکس های به جا مانده از او کاملا شرایط جسمی و روحی‌اش را مشخص می‌کند🥀همرزم پاکستانی‌اش از دوربین پیکر چند شهید را بین نیروهای خودی و دشمن میبیند🍂در همان لحظه فرمانده محمد، سر می‌رسد و می گوید: مادران این شهدا چشم انتظار فرزندانشان هستند🌷و به همراه چند نفر دیگر از نیروها💫 داوطلب می‌شوند که پیکرهای شهدا را برگردانند🕊️رفت که پیکر شهدا را بیاورد🌷و پیکر خودش جاماند🥀او در ماه رمضان با دهان روزه🌙 به شهادت رسید🕊️ اسم جهادی او در سوریه «غلام عباس» بود💚 به راستی او شبیه به آقایش ابوالفضل(ع) به شهادت رسید🥀و طبق آرزوی خود که به همرزمش گفته بود: «دوست دارم من هم مثل مادرم فاطمه الزهرا(س)🥀پیکرم در اینجا نزد عمه جانم زینب🌙مجهول المکان بماند.»🥀یک سال و نیم دور از وطن و بدون کفن🥀بر خاک های سوریه مفقود ماند🥀و بعد از آن به وطن بازگشت*🕊️🕋 *شهید محمد اسدی* شادی روحش صلوات 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️قسمت هفتاد و دو❤️ . آمدم توی راهرو نشستم. انگار کتک مفصلی خورده باشم، دیگر نتوانستم از جایم بلند شوم. بی توجه به آدم های توی راهرو که رفت و آمد می کردند، روی صندلی های کنارم دراز کشیدم و چند ساعتی خوابیدم. فردا صبح که هنوز تمام بدنم درد می کرد، فراموشی هم به کوفتگی اضافه شد. حرف هایی ، دنبال هر چیزی چندین بار می گشتم. نگران شدم، برای خودم از دکتر ایوب وقت گرفتم. گفت آن کوفتگی و این فراموشی عوارض شوکی است ک آن شب به من وارد شده. 😢 . ❤️قسمت هفتاد و سه❤️ . ایوب داشت به خرده کارهای خانه می رسید. تعمیر پریز برق و شیر آب را خودش انجام می داد و این کارها را دوست داشت. گفتم: "حاجی، من درسم تمام شد دوست دارم بروم سر کار" _ مثلا چه جور کاری؟ + مهم نیست، هر جور کاری باشد. سرش را بالا انداخت بالا و محکم گفت: "نُچ، خانم ها یا باید شوند، یا و استاد، باقی کارها یک قِران هم نمی ارزد." ناراحت شدم:😞 "چرا حاجی؟" چرخید طرف من"ببین شهلا، خودم توی اداره کار می کنم، میبینم که با خانم ها چطور رفتار می شود. هیچ کس ملاحظه ی روحیه لطیف آن ها را نمی کند. حتی اگر مسئولیتی به عهده ی زن هست نباید مثل یک مرد از او بازخواست کرد. او باید برای خانه هم توان و انرژی داشته باشد. اصلا میدانی شهلا، باید ناز زن را کشید، نه اینکه او ناز رئیس و کارمند و باقی آدم ها را بکشد. ☺ بامــــاهمـــراه باشــید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️قسمت هفتاد و چهار❤️ . چقدر ناز آدم های مختلف را سر بستری کردن های ایوب کشیده بودم و نگذاشته بودم متوجه شود. هر مسئولی را گیر می آوردم برایش توضیح می دادم که نوع بیماری ایوب با بیماران روانی متفاوت است. مراقبت های خاص خودش را می خواهد. به روان درمانی و گفتار درمانی احتیاج دارد، نه اینکه فقط دوز قرص هایش کم و زیاد شود. این تنها کاری بود که مدد کارها می کردند. وقتی اعتراض می کردم، می گفتند: "به ما همین قدر حقوق می دهند" اینطوری ایوب به ماه نرسیده بود دوباره بستری می شد. 😔 ❤️قسمت هفتاد و پنج❤️ . اگر آن روز دکتر اعصاب و روان مرا از اتاقش بیرون نمی کرد، هیچ وقت نه من و نه ایوب برای بستری شدن هایش زجر نمی کشیدیم. وضعیت عصبی ایوب به هم ریخته بود، راضی نمی شد با من ب دکتر بیاید. خودم وقت گرفتم تا حالت هایش را برای دکتر شرح دهم و ببینم قبول می کند در بیمارستان بستریش کنم یا نه. نوبت من شد، وارد اتاق دکتر شدم. دکتر گفت پس مریض کجاست؟ گفتم: "توضیح می دهم همسر من..." با صدای بلند وسط حرفم پرید: "بفرمایید بیرون خانم...اینجا فقط برای است نه همسرهایشان. گفتم: "من هم برای خودم نیامدم، همسرم جانباز است. آمده ام وضعیتش را برایتان....." از جایش بلند شد و به در اشاره کرد و داد کشید: "برو بیرون خانم با مریضت بیا..." با اشاره اش از جایم پریدم. در را باز کردم. همه بیماران و همراهانشان نگاهم می کردند. رو به دکتر گفتم: "فکر می کنم همسر من به دکتر نیازی ندارد، شما انگار بیشتر نیاز دارید. در را محکم بستم و بغضم ترکید. با صدای بلند زدم زیر گریه و از مطب بیرون آمدم. 😢 بامــــاهمـــراه باشــید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
○•🌹 💚سلام امام زمانم💚 هر صبح، به شوق عهد دوباره با شما چشمم را باز میکنم🌿 ، هر روز که می‌گذرد، عاشقانه تر از قبل چشم به راهتان باشم...🧡 ✨السَّلاَمُ عليكَ يا وَعْدَ اللهِ الَّذِى ضَمِنَهُ✨ الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸🔗 تو نداشتھ‌منـے.. وقتے تونبـٰاشے بھ‌چھ‌ڪـٰارم‌مۍآید این‌همه‌آسمـٰان...🌤✨ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👀✋🏿 شهدا کوچک ترین وابستگی ای نداشتن حتی وابستگی های خوب(: ما چی؟!🙂💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔥🔎 یادت‌باشه‌که‌شهدا‌همیشه‌دستتو‌میگیرن به‌شرط‌اینکه‌صداشـون‌کنی...! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️🎙 مصطفے‌خیلۍ‌مبادی‌آداب‌بود . . نسبت‌بھ‌بزرگترهامخصوصاپدربزرگ‌ومادربزرگ‌ها اگردرروزدھ‌بارمۍرفت‌ خدمت‌پدربزرگ‌یامادربزرگ مقیدبوددستشون‌ببوسھ‌وقربون‌صدقشون‌بشھ!♥️ وهمیشھ‌مۍ‌گفت‌خداوندسایھ‌این‌بزرگان‌ازما نگیره‌ڪه‌مایه‌ےخیرو‌برڪت‌هستند . . مصطفۍازڪودڪی‌باپدربزرگش‌صمیمۍبود هروقت‌ڪوچکترین‌فرصتۍپیش‌میومد،‌خدمت‌ بۍبۍوبابامۍ‌رسید🖐🏻🌸 وبھ‌فاطمھ،ازڪودڪی‌یادداده‌بودمثل‌خودش احترام‌بذاره‌به‌بزرگترها!(:🌱. .  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بزرگترین‌گناه‌ما ندیدن‌اشڪ‌هاےاوست! اشڪ‌هایےڪہ‌او برای‌دیدن‌گناهان‌مامیریزد... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حسین هست🥰✋ *خلبانِ پَهباد*🕊️ *شهید حسین دارابی*🌹 تاریخ تولد: ۲۷ / ۷ / ۱۳۶۱ تاریخ شهادت: ۱۹ / ۵ / ۱۳۹۴ محل تولد: آمل / معصوم آباد محل شهادت: سوریه *🌹همسرش← روز خواستگاری وقتی خودش را معرفی کرد گفت من سپاهی هستم🍃 چون پدرم سپاهی بود می دانستم با اینکه زندگی شان خیلی متعلق به خودشان نیست🍂 اما آدم های قابل اعتمادی هستند و در زندگی می توان به آنها تکیه کرد🍃 فاطمه ثنا اولین فرزندمان در سال ۱۳۹۰ متولد شد🌸 دوست داشت یک پسر هم داشته باشد.🌸 همیشه می‌گفت از خدا یک پسر خواسته‌ام که مواظب خواهرش باشد🍂 اما متأسفانه نتوانست پسرش را در آغوش بگیرد و او را ببیند🥀پسرش بعد از شهادتش بدنیا آمد🥀فاطمه به پدرش وابسته بود بعد از شهادت پدرش🕊️اوائل خیلی بی تابی می کرد🥀به خاطر همین یک بار او را پیش حضرت آقا بردیم💚 و حضرت آقا در گوش فاطمه دعا خواند✨ و بعد از آن بی تابی های فاطمه کمتر شد🌷حسین ۴ سال در سوریه بود، او خلبان پهباد(هواپیمای بدون سر نشین) بود🍃 یک روز از سوریه که برگشت حالش خوب نبود🥀 در ناحیه شکم احساس درد شدیدی داشت🥀تب و لرز شدیدی می کرد🥀و طی چند روز آنقدر حالش بد شد که اول به بیمارستان آمل و بعد به تهران منتقل شد🥀 تا اینکه مرداد ماه ۹۵ براثر عفونت ریه ناشی از عوارض مواد شیمیایی🥀به شهادت رسید*🕊️🕋 *شهید حسین دارابی* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا