eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
گاهی یک #حدیث یا جمله قشنگ که پیدا می‌کرد، با ماژیک می‌نوشت روی کاغذ📝 و میزد به دیوار،بعد در موردش ب
2⃣8⃣4⃣ 🌷 🔰در ستاد لشگر بودیم. یکی از بچه های زنجان را خواسته بود، داشت خیلی با او صحبت می کرد👥. نمی دانستم حرفهایشان درباره چیست. 🔰آن برادرم دائم می کرد و جوش می زد😠. آقا مهدی با نرمی و آرامش می کرد. یکهو دیدم این برادر ترک ما یک چاقوی🔪 ضامن دارد از جیبش درآورد😧، گرفت جلوی شهید زین الدین و با عصبانیت گفت: « یعنی این!» و چاقو را نشان داد. 🔰خواستم واکنش نشان بدهم که دیدم می خندد😄. بامهربانی خاصی چاقو را از دستش گرفت، گذاشت توی جیب او، بعد دستی به سرش و با گشاده رویی تمام به حرفهایش ادامه داد👌. 🔰ظاهرا این برادر اختلافی با یکی از داشت که آقا مهدی با پا در میانی می خواست مسائلشان را رفع و رجوع کند✅. 🔰بعدها شهید زین الدین ایشان را طوری ساخت و به راه آورد که شد یکی از گردانهای لشگر✌️! 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#علی_حاجی_زاده از فرماندهان خط شکن لشکر 17 علی بن ابیطالب از ماشینی🚕 که #آقا_مهدی(شهید مهدی زین الد
6⃣0⃣5⃣ 🌷 🔰جزیره مجنون بود و موتوری🏍 که هر چه وساطت می کرد تا آن را به کسی بدهم فایده ای نداشت🚫 که نداشت تا اینکه یک روز متوجه شدم، موتور نیست😳، به سرعت خودم را به آقا مهدی رساندم و گفتم نیست شما ندیدید کی آن را برداشته⁉️ 🔰آقا مهدی لبخندی زدو گفت: نگران نباش، من موتورت را دادم به ، او به موتور احتیاج داشت و من هم نتوانستم بهش جواب رد✘ بدهم. 🔰چند ساعتی ⌚️گذشت که خبر حاج همت رسید😔. او در حالی که بر روی موتور سوار بود، بر اثر اصابت ترکش خمپاره💥 به شهادت رسیده بود🕊. 🔰48 ساعتی به مانده بود که با هم با ماشینی🚕 که به دستور او به من واگذار شده بود، به مقر لشکر که در بود، آمدیم. آن شب🌙 را با آقا مهدی گذراندیم و برای من بسیار خاطره انگیز شد. فردا صبح آقا مهدی از من ماشین را خواست که من در جواب درخواستش گفتم: نکند این ماشین هم مانند موتور 🏍شهید همت در بشود🙁؟! 🔰در هر حال کلید ماشین🚕 را به او دادم و خودم راهی شدم. همان شب بود که یکی از بچه های شاهرود در خواب دیده بود که هواپیماهای بعثی🛩 مقر لشکر را بمباران کرده اند💥 و همه بچه ها از ناراحتی آتش گرفته🔥 است. 🔰دلم به شور افتاد😰 و فردا صبح برای تعبیر خواب به سراغ یکی از بچه ها رفتم که او گفت: بدهید و دفع بلا کنید که قرار است بلایی سر لشکر بیاید😱. 🔰هنوز چند ساعتی⌚️ نگذشته بود که و آقا مجید در حالی که هر دو سوار بر همان ماشین بودند به رسیدند😭.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#اربعیـن پایِ پیـاده ... بہ حـرم می آییم می‌شود پخش در عالم خبـرِ #نوڪرهـــا ...🍃 #شهید_مهدی_نورو
8⃣2⃣6⃣ 🌷 💠پیاده روی اربعین 🔰آقا مهدی همیشه به بنده می گفتند که سفر زیارتی (ع) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن❌! حتی اگر شده سالی یک مرتبه آن هم در موقع شهادت امام حسین(ع) خود را به کربلا برسان. 🔰حتی اگر شده فرش خانه‌ات را بفروش💴 و مقدمات سفر را مهیا کن و این سفر را ترک نکن🚫 و این شاخص ترین سخنی بود که آقا مهدی درباره سفر به بنده می گفتند. 🔰رفتار قابل توجه که در طول مسیر اربعین از آقا مهدی دیدم این بود که ایشان همواره در طول مسیر قدم به قدم همراه ما می‌آمد 👥و اینگونه نبود که بخواهد دچار لحظه‌ای شود و حتی اندکی جلوتر یا عقب‌تر از ما راه برود تا ما اذیت شویم☺️. 🔰در طول هر گاه برای استراحت در نقطه‌ای می‌نشستیم ایشان همان جا کفش‌های مرا👡 بیرون می‌آورد و می‌گفت را مالش می‌دهم تا درد پاهایت که از پیاده‌روی زیاد ناشی شده است کاهش پیدا کند😌. 🔰خاطره شیرین دیگری که از آخرین سفر مشترک مان 💞به کربلا در پیاده‌روی در یادم مانده است این است که در بخشی از راه باران 🌧شروع به باریدن کرد، فرزندمان👶 هم در همان زمان گریه می‌کرد و غذا می‌خواست. 🔰در آن زمان پتو بالای سرم گرفت که باران روی سرم نریزد ⭕️و گفتند شما اینجا بنشیند و به بچه غذا دهید من همانجا نشستم و به غذا دادم. راوی:همسرشهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh