eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13960824000954.mp3
2.54M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه هود✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
‏جگر در این معرکه می خواهی⁉️ هست غیر جنگیدن و شدن راهی هست؟ کار ما، دادن جان، مثل این شهادت🌷 به خدا عادت 🇮🇷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛ از وقتی شما رفتی، دیگه زمین آروم نیست، دائم بیقراره💗 بدخلقی می‌کنه.... راستشو بگو! اون میخی که قرآن📖 فرمود زمین رو از تلاطم حفظ می‌کنه بودی⁉️ آخه بعد شما زمین آروم نگرفت! حاجی جان، رفتی ولی زمین هم شماست...😔💔 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠 #دوست_شهید_دارید؟! ◀دوست شهید 🌷در موسسه یاد گرفته بودیم که هر کداممان حداقل با یک شهید دوست❤باشی
💠سبک زندگی شهدا🌷 🔸در بحث ١حلال و حرام و رعایت مسائل شرعی خیلی مقید بود👌 در هر شرایط و مکانی با رعایت ادب و احترام میکرد. پشت گوشی همراهش📱 این برچسب را زده بود: گناه یعنی خداحافظ 🔹در ایام خاص مثل محرم ٬فاطمیه٬و نیمه جلوی مغازه ایستگاه صلواتی برپا می کرد، در گلزار شهدا🌷 زیاد به قطعه سر میزد. همیشه خنده رو بود و می خنداند، به همت از کودکی به خواندن زیارت عاشورا📖 و حدیث کساء علاقه مند شده بود. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠سبک زندگی شهدا🌷 🔸در بحث ١حلال و حرام و رعایت مسائل شرعی خیلی مقید بود👌 در هر شرایط و مکانی با رعای
📸رونمایی از سنگ جدید مزار شهید حججی 🌷 در طراحی سنگ جدید مزار شهید قطعاتی از مضجع سه امام شهید استفاده شده است. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💥💥 از ترس با مردم دست نمیدن، باشه، قبول ولی کاش از ترس هم: 👈 با دست نمی‌دادند! 👈 به مال دست نمی زدند! 👈 به دست درازی نمی کردند! 👈 از کم کاری و دست می کشیدند! 👈 از دستگیری میکردند! 👈 و... 🍂🍁🍂🍁🍂 وقتی برای اون "احتمالی" اینقـدر اهمیت قائلند؛ چرا اهمیتی برای این ها قائل نیستند⁉️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‏دشت خشکید🌾 و زمین سوخت و #باران نگرفت زندگی #بعد_تو بر هیچکس آسان نگرفت ...😔 #شهید_رسول_خلیلی
قسمتی از شهیدرسول خلیلی🕊 اگه یه روز فرشته ها بگن چی میخوای از . دستهامو باز میکنم🤲 و میگم با و دعا شهادت "شهادت" همه آرزومه شهادت شهادت🌷 رویای ناتمومه خدایا ما را با ختم بخیر بگردان ⏰ساعت ۲۳:۵۵ 📆شب شنبه ۱۳۸۳/۱۲/۲ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
مادر شهید احمد مشلب: 🌼فرزندان ما قرار است تا #ظهور_امام_زمان (ع) آینده اسلام را تغییر دهند👌و افتخار
🔸روزی برای تحویل امانتی به شهر "تبنین" رفته بودیم، در راه برگشت🚗 صدای آمد، احمد گفت: کجا نگه می‌داری تا نماز بخوانیم⁉️ گفتم: ۲۰ دقیقه‌ی دیگر به شهر می‌رسیم و همانجا نماز می خوانیم. 🔹از حرفم خوشش نیامد و نگاه معنا داری به من کرد😒 و گفت: من مطمئن نیستم تا ۲۰ دقیقه‌ی دیگر باشم و نمی‌خواهم خدا را در حالی ملاقات کنم که نماز دارم دوست دارم نمازم با "نماز امام زمان (عج)" و در همان وقت به سوی خدا برود. راوی: دوست شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_بیستم 0⃣2⃣ 🔮به مهندس بازرگان
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 1⃣2⃣ 🔮خیلی وقتها گرسنه می‌ماندم و غذا هم اگر بود هندوانه🍉 و پنیر خیلی سختی کشیدم یک روز بعد از ظهر تنها بودم روی خاک نشسته بودم و اشک میریختم😢 که اگه می توانست نمی‌گذاشت مصطفی اشکش را ببیند اما آن روز یک دفعه سر رسید و دید او دارد گریه می‌کند آمد جلو دو زانو نشست و شروع کرد به 🔮گفت من می‌دانم زندگی تو نباید اینطور باشد تو فکر نمیکردی به این روز بیفتی😔 اگر خواستی می‌توانید برگردید تهران ولی من نمی توانم، این است خطری برای خود انقلاب است. دستور داده کردستان پاکسازی شود و من تا آخر با همه وجودم می ایستم👊 غاده ملتمسانه گفت: بیایید برگردیم من نمی‌توانم اینجا بمانم😢 🔮مصطفی گفت آزادید، می‌توانید برگردید تهران چشمهایش پر از آب شد گفت می‌دانید که بدون شما برگردم اینجا هم کسی را نمی‌شناسم با کسی نمی‌توانم صحبت کنم خیلی وقت‌ها با همه وجود منتظر می نشینم که کی می آیید😞 و آن وقت از شما هیچ خبری نمی‌شود. مصطفی هنوز کف دست‌هایش روی زانوهایش بود انگار تشهد بخواند گفت: اگر خواستید بمانید به خاطر بمانید نه به خاطر من ❌ 🔮به هر حال تصمیم گرفتم بمانم تا آخر، و برنگردم🚷 البته به سردشت که رفتیم من به اکیپ بیمارستان ملحق شدم. نمی‌ توانستم بیکار بمانم در سختی ها زیاد بود همان ایام آقای طالقانی از دنیا رفتند و برگشتیم تهران. در تهران برایم خیلی سخت بود و من برای اولین بار مصطفی را آنطور دیدم با نگرانی شدید. منافقین خیلی حمله می کردند به او 🔮عکس مصطفی را در روزنامه📰 کشیده بودند که در عینکش تانک بود و می کرد خیلی عکس وحشتناکی بود😰 من خودم شاهد بودم این مرد چقدر با کار می‌کرد چقدر خسته می شد گرسنگی می کشید اما روزنامه ها اینطور جنجال به پا کرده بودند در ذهن من 🔮هیچکس نمیکرد. مصطفی چه کارهایی انجام می‌دهد از آن روز از سیاست متنفر شدم به مصطفی گفتم باید ایران🇮🇷 را ترک کنی بیا برگردیم ولی مصطفی ماند به من گفت: فکر نکن من آمدم و پست گرفتم زندگی آرام خواهد بود، تا حق و هست و مادام که سکوت نمی‌کنید جنگ هم هست. 🔮بالاخره آزاد شد و من به لبنان برگشتم همین قدر که گاه گاهی بروم و زدم راضی بودم و مصطفی دقیق کارهایی را که باید انجام می‌دادیم می‌گفت. سفارش یک به یک بچه‌های مدرسه را می‌کرد و می‌خواست که از دانه دانه خانواده‌های شهدا تفقد کنم برای ایشان نامه بنویسم. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh