eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهدا خَلاص شدن هنــر #خالِص شدن می خواهد و تـ♥️ـو هنرمندی اے #شَهیــد یادم بده چگونہ از
5⃣4⃣2⃣1⃣ 🌷 💠شب نشینی حاج احمد و یاران ... 🔰۱۲ تیرماه ۱۳۶۱📆سنگر فرمانده قوای ایرانی، پادگان زبیدانی 🔰متوسلیان حتی نمی‌گذاشت که شب ها🌙 هم بیکار بمانیم. معلوماتش بالا بود و باما زیاد میکرد. شب‌ها بچه ها را در اتاق جمع می‌کرد و برای اینکه بتواند بُعد عقیدتی- فکری ما را هم تقویت کند، بحثهای مختلف را وسط می‌ کشید. 🔰مثلاً یک بار گفت: من هستم و شما مسلمان، باید برای من اسلام را ثابت کنید✅ آقا طوری بحث می شد که کار به دعوا می کشید! خدا بیامرز ، آخر سر کم می‌آورد و می گفت: 🔰حرفِ من درست است اما تو چون نمی‌خواهی قبول کنی. حاج احمد می‌گفت: نه برادر، من با دارم این حرف را میزنم. یک‌شب هم گفت: هرکسی هرچه دلش می‌خواهد بگوید. 🔰یکی از بچه ها که نام داشت و اهل کاشان بود، خیلی خجالتی بود. نوبت به جعفر که رسید او گفت: برادر ما رویمان نمیشود چیزی بگوییم. حاجی گفت: خب یک بخوان. جعفر گفت: رویم نمیشود. 🔰حاجی گفت: یک قل هوالله بخوان. جعفر گفت: رویم نمی شود. احمد گفت: خوب یه بسم الله الرحمن الرحیم بگو. حاجی آخر سر شاکی شد و گفت: این قدر که تو میگویی رویم نمیشود تا به حال یک را خوانده بودی😅 راوی: سردار مجتبی عسگری ۲۷حضرت‌رسولﷺ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13960823000955.mp3
2.27M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه هود✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ مدافع حرم حضرت زینب سلام الله آرمیده در بهشت زهرا🌷 قطعه 53-ردیف 87/الف با ذكر شهدارو ياد كنيم🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh۶
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸 #مداح بود. تمام روضه‌ها را از بَر بود. انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش می‌آ
برشی از کتاب عمار حلب📚 🔹یک بار هم روز عاشورا شنیده بوده حرم (س) خالی است و عزادار ندارد🖤 🔸می گفت:توی اوج جنگ، هیچ پروازی✈️ نبود. فقط یه هواپیمای کوچیک می رفت که پای باند پرواز رفتم بالا. رفته بود داخل حرم حضرت زینب(س)، تک و تنها👤 🔹می گفت: تک و توک خمپاره💥 می افتاد داخل حیاط و گاهی می خورد به دیوارهای . شروع کردم به عزاداری و سروصدا کردن کم کم چند نفری👥 رو دیدم. 🔸بعد هم یه دسته اعراب وارد حرم شدند و حرم حضرت زینب(س) شد. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#یادم_نمیرود 1⃣ 💢تا ابد آن #برادر_بسیجی از یاد نمی برم وقتی که دوره ماموریتش به اتمام رسیده بود ودر
2⃣ 💢فرمانده لشکربیست ساله، قرارگاه بیست ودو ساله، فرمانده اطلاعات عملیات نوزده ساله، فرمانده گردانهای رزمی بیست سال📆اینها نمونه هایی از غیرت انقلابی سربازان امام خمینی(ره) بودند که تن را بلرزه در آورده بود 💢وتئوریسین های سیاسی و نظامی جهان ظهور جریان توفنده و غیر قابل مهاری را درمنطقه پیش بینی کردند به همین خاطر از هیچگونه اقدام پنهان وآشکاری در راستای مهار این قدرت انقلابی ایران فروگذار نکرد❌ 💢در واقع گردانندگان اصلی صحنه های این نبرد سرنوشت ساز، زیر سی سال بودند👌 که مایه تعجب😟 کارشناسان بزرگ جنگ در دنیا شده بود. آن چیزی که جنگ را به پیش می برد ✘نه قدرت سخت افزارهای نظامی بود و ✘نه تدابیر تئوریسین های نظامی. 💢بلکه به هدف و راهی بود که توسط "رهبریت نهضت" برای این سربازان فداکارو انقلابی ترسیم شده بود. جلوه های تکرار ناشدنی💯 صحنه های نبرد وایثار ومقاومت پشتیبانان جبهه ها برپیچیدگی های جنگ و غیر قابل تصور بودن آن در منظر افزوده بود.  💢حال از آن جز آتشی درمنزل بجای نمانده است این آتش بعضا دردلهای داغدار💔 وگاه درقلبهای و گاه دربدن های خسته😓 تجلی یافته است ولی هرچند ریش های این سربازان تاریخ ساز به گرائیده ولی "ریش " دوران مقاومت همچنان قابل بازتولید می باشد💪 💢وگویا این " ریش" تا با این کاروان دردمندانه همراهی می کنند. با کمی تانی می توان گفت تا ابد به "همت این ریش ها" وامداریم و برای همیشه به آستان آن یاران سفر کرده و این از قافله رستگاری بدهکاریم🙏 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌼⇄🌸↻♥️↺🌸⇄🌼 مـرا بـالـی اسـت از پـرواز🕊 مـانـده قـدمهـایی اسـت در آغـاز ! دستهایم را بگیـریــد منــم همــراهِ از ره بــازمانـده😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷جان امام حسین (ع) دعا کن من به عنوان یک با ترکش شهید نشم❌ تا روز قیامت شرمنده نیروهایی که با توپ شده‌اند باشم، دعا کن من هم گلوله توپ💥 نصیبم شود، اگر میخواهی دعا کنی، دعا کن . 🌷چند روز بعد در ٢۴ سالگی اش، درست چند روز قبل از مراسم اش، همان شد که خودش میخواست👌 "تکه تکه" و ، پیکرش را از روی انگشتر هدیه مادر💍 شناسایی کردند 🌷تکه ای از را کمی بعد از شهادت و فرستادن پیکر به تهران یافتند و آن تکه را در همان حوالی شهادتش🕊 در یکی از روستاهای سرپل ذهاب به سمت پادگان ابوذر دفنش کردند، کنار همان جاده‌ای که "زائران کربلا" از آن میگذرند و خاک اتوبوس ها بر روی سنگ می نشیند. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_هجدهم 8⃣1⃣ 🔮حتی وقتی توپ ها
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 9⃣1⃣ 🔮می دانستم مصطفی درفكر برگشتن به است یک بار مصطفی می خواست مرا بفرستد "عراق" که نامه💌 برای امام خمینی ببرم وحتی می گفت: برو فارسی راخوب یادبگیر. امام که در پاریس بود در جریان بودم و انقلاب که پیروز شد✌️ همه مان خوش حال شدیم، جشن گرفتیم. ولی هیچ وقت فکر این که مصطفی برگردد به ایران نبودم. وارد این جریان شدم و نمی دانستم نتیجه اش چیست، تایک روز که گفت ما داریم می رویم ایران. 🔮بابعضی شخصیت های لبنانی بودند. پرسیدم: برمی گردید⁉️ گفت: نمی دانم. مصطفی رفت، آن ها برگشتند ومصطفى برنگشت. نامه فرستاد که"امام ازمن خواسته اند بمانم ومن می مانم. در ایران🇮🇷 ممکن است بیش تر بتوانم به مردم کمک کنم تا . 🔮البته خیلی برایم ناراحت کننده بود. هرچند خوش حال بودم که مصطفی به برگشته و انقلاب پیروز شده است. پانزده روز بعد نامه📩 دوم مصطفی آمد که "بیا ایران" در وجودم دوست داشتم لبنان بمانم و آمادگی زندگی کردن در ایران رانداشتم. در ایران ما چیزی نداشتیم به مصطفی گفتم در لبنان چه می شود؟ و باهم تصمیم گرفتیم مصطفی درایران بماند و من هم تا مدرسه تعطیل بشود لبنان باشم وکارهای مصطفی را ادامه بدهم👌 🔮می گفت: نمی خواهم بچه ها فکر کنند من وشما رفته ایم ایران و آن ها را ول کرده ایم. در طول این مدت، من تقریبا هریک ماه📆 به ایران برمی گشتم وارتباط تلفنی بامصطفی داشتم، اما مدام نگران بودم که چه می شود، آیا این زندگی همین طور ادامه پیدا می کند؟ تا این که شروع شد. آن موقع من لبنان بودم و وقتی توانستم در اولین فرصت خودم را به ایران برسانم، دیدم مثل همیشه مصطفی در فرودگاه🛬 منتظرم نیست. برادرش آمده بود و گفت دکتر مسافرت است. 🔮آن شب تلویزیون📺 که تماشا می کردم دیدم اسم پاوه و زیاد می آمد. فارسی بلد نبودم، فقط چند کلمه و متوجه نمی شدم، دیگران هم نمی گفتند. خیلی ناراحت شدم، احساس می کردم مسئله ای هست، اما کسانی که دورم بودند می گفتند: چیزی نیست، مصطفی بر می گردد. هیچ کس به حرف من گوش نمی کرد😔 مثل دیوانه بودم و دلم پر از آشوب بود. روزبعد رفتم دفتر نخست وزیری پیش . آن جا فهمیدم خبری هست، پیام امام داده شده بود و مردم تظاهرات کرده بودند، پاوه بود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh