eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
#پیشواز_محرم ⚫️دل بی سروسامان #غم ارباب است ⚫️دلتنگ صفای #حرم ارباب است ⚫️️از دور صدای #کاروان می آید ⚫️چند روز دگر #محرم ارباب است 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣2⃣5⃣ 🌷 🔰 ۹۲ می‌خواست برود . گفتم: ببین برای یکنفر جا دارید⁉️گفت: می‌آیی؟ گفتم: آره. گفت: دو سه روز مهلت بده، می‌دهم. 🔰طول کشید؛ فکر کنم بعد بود که زنگ زد ☎️و گفت جور نشد😔. گفت برای خودش هم مشکلی پیش آمده که نمی‌تواند برود. پرسیدم چرا جور نشد؟ گفت: رفتن مشکلی نیست🚫؛ هیچ طوری جور نشد، از طریق بچه‌های می‌رویم؛ بچه‌ها گفته‌اند تو تا مرز بیا ما از آنجا می‌بریمت کربلا 🔰ولی مشکلی برایم پیش آمده، شاید نتوانستم بروم شاید هم با یک دیگر رفتم. گفتم: در هر صورت مرا هم در نظر داشته باش👌. قولش را داد و من تا چند روز مرتب به زنگ ‌زدم📞 اما به هر دلیلی در نهایت نه برای من، نه برای محمودرضا جور نشد🚫 که برویم😞. 🔰محمودرضا بیست و هفت روز بعد از ، در روز میلاد پیامبر اعظم (ص) از قاسمیه‌ به دیدار سالار شهیدان (ع) رفت و من همچنان جا ماندم که ماندم😔. 🔰مجلس بود که یکی از پای منبر بلند شد آمد توی گوشم گفت: مداح می‌پرسد رفته⁉️ جا خوردم😟. ماندم چه بگویم. 🔰گفتم: نه❌ نرفته بود. وقتی آن شخص رفت، جمله یاد جمله اهل قلم افتادم که در پایان‌بندی برنامه «حزب الله» از مجموعه ، با آن صدای معطر🎵 می‌گوید: 🔰« عاشق کربلاستـ❤️ و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نامها؛ نه❌، حرم حق است و هیچ‌کس را جز (ع) راهی به سوی حقیقت نیست🚫…» 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔چهل روز است که گلگون گشته صحرا زخـــــــــون پاک 🏴چهل روز است خــاموش است خاموش چــــــــــــــــراغ آل طاها 💔چهل روز است گشتــــــــــه ورد حسینـــــــــــم وا حسینم وا حسینم 🏴چهل روز است کـــــــــــز قتل حُسینش پــــــریده رنگ از رخسار زهرا 😭 💔چهل روز است مـــــــــی سوزد سکینه دلــــش بشکسته است از داغ 🏴چهل روز است کز خــــــون نقش بسته بـــه لوح عشق هفتاد و دو امضا 💔چهل روز است از هجـــــــران اکـــــبر خـــــورد خون جگر، پیوسته لیلا 🏴چهل روز است گلهـــــــــــــای رسالت خـــــــــــــزان گشته🍂 از بیداد اعدا 💔چهل روز است بیـــــــــــاد اصغرم من بــــــــــه یــاد روی ماه من 🏴چهل روز است قدم از غـــــــــم خمیده بیـــاد در خون طپیده 💔چهل روز است دلم دریای خــون است ز هجرانت غمم از حد فزون است 🏴چهل روز است که چون نـــی در نوایم بیــــــــــــاد 💔چهل روز است که رفتم زیــــــن بیابان بــــــــرون همراه این جمع پریشان 🏴کنون ای خفته در خاک ای بـــــــــرادر زجـــــــا برخیز به استقبال 😔 💚زینب(س) کنار قبر امام حسین (ع)🕌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 اگر #کشته شدم مرا #غسل ندهید، چون #ننگ است کسی که #معلمش، #حسین (علیه السلام) را غسل نداده اند خودش را غسل دهند. #مادرم به تو گفته بودم که #عاشق خدا هستم و اینک آمده ام تا در صحرای #کربلای ایران، در کنار #کاروان حسین زمان، #خمینی بت شکن کاروانی از #خون بسازم . #شهید_منصور_بیاتیان 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#کلام_شهید 🌾خداوندا خود می دانم #بد بودم و چه کردم که از #کاروان دوستان #شهیدم عقب مانده ام و دوران #سخت را باید #تحمل کنم. 🌾ای خدای #کریم، ای خدای #عزیز و ای #رحیم و #کریم، تو #کمک کن به جمع #دوستان_شهیدم_بپیوندم. #شهید_احمد_کاظمی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✒️ 🌷روحانی با کلی پرس و جو من رو پیدا کرد و از من پرسید، شما حاج منصوری⁉️گفتم بله..بعد پرسید: شما پدر شهیدی و اسم پسرت ؟ گفتم بله، یکی از دو شهیدم عباسه. 🌷روحانی کاروان گفت: حاج منصور من که شمارو نمیشناختم و نمی دونستم پدر شهید هستی، شهید شما به اومد و گفت اسم من عباس فخارنیاست، 😇 🌷برید پدر من رو تو کاروان خودتون پیدا کنید و بهش بگید چون مشکل داره امشب به مشعر و فردا به منا نرود، ❌و از من خواست تا مراقب شما باشم..به کاروان گفتم، اینطوری که نمیشه..در جواب به من گفت: این چیزى بود که باید میامدم 💯به شما می گفتم، شما هم مى توانید نایب بگیرید و خودتون از همین جا برگردید مکه به هتل تون🏩 🌷حاج منصور گفت: همین کار را انجام دادم و برای خودم و همسرم گرفتم و برگشتیم هتل، و بعد از این که حادثه منا رخ داد،😱 حکمت این اتفاق رو فهمیدم و به این که میگویند، اند بیشتر اعتقاد پیدا کردم. ✍ به روایت پدر بزرگوار شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💔چهل روز است که گلگون گشته صحرا زخـــــــــون پاک 🏴چهل روز است خــاموش است خاموش چــــــــــــــــراغ آل طاها 💔چهل روز است گشتــــــــــه ورد حسینـــــــــــم وا حسینم وا حسینم 🏴چهل روز است کـــــــــــز قتل حُسینش پــــــریده رنگ از رخسار زهرا 😭 💔چهل روز است مـــــــــی سوزد سکینه دلــــش بشکسته است از داغ 🏴چهل روز است کز خــــــون نقش بسته بـــه لوح عشق هفتاد و دو امضا 💔چهل روز است از هجـــــــران اکـــــبر خـــــورد خون جگر، پیوسته لیلا 🏴چهل روز است گلهـــــــــــــای رسالت خـــــــــــــزان گشته🍂 از بیداد اعدا 💔چهل روز است بیـــــــــــاد اصغرم من بــــــــــه یــاد روی ماه من 🏴چهل روز است قدم از غـــــــــم خمیده بیـــاد در خون طپیده 💔چهل روز است دلم دریای خــون است ز هجرانت غمم از حد فزون است 🏴چهل روز است که چون نـــی در نوایم بیــــــــــــاد 💔چهل روز است که رفتم زیــــــن بیابان بــــــــرون همراه این جمع پریشان 🏴کنون ای خفته در خاک ای بـــــــــرادر زجـــــــا برخیز به استقبال 😔 💚زینب(س) کنار قبر امام حسین (ع)🕌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
2⃣ 💢فرمانده لشکربیست ساله، قرارگاه بیست ودو ساله، فرمانده اطلاعات عملیات نوزده ساله، فرمانده گردانهای رزمی بیست سال📆اینها نمونه هایی از غیرت انقلابی سربازان امام خمینی(ره) بودند که تن را بلرزه در آورده بود 💢وتئوریسین های سیاسی و نظامی جهان ظهور جریان توفنده و غیر قابل مهاری را درمنطقه پیش بینی کردند به همین خاطر از هیچگونه اقدام پنهان وآشکاری در راستای مهار این قدرت انقلابی ایران فروگذار نکرد❌ 💢در واقع گردانندگان اصلی صحنه های این نبرد سرنوشت ساز، زیر سی سال بودند👌 که مایه تعجب😟 کارشناسان بزرگ جنگ در دنیا شده بود. آن چیزی که جنگ را به پیش می برد ✘نه قدرت سخت افزارهای نظامی بود و ✘نه تدابیر تئوریسین های نظامی. 💢بلکه به هدف و راهی بود که توسط "رهبریت نهضت" برای این سربازان فداکارو انقلابی ترسیم شده بود. جلوه های تکرار ناشدنی💯 صحنه های نبرد وایثار ومقاومت پشتیبانان جبهه ها برپیچیدگی های جنگ و غیر قابل تصور بودن آن در منظر افزوده بود.  💢حال از آن جز آتشی درمنزل بجای نمانده است این آتش بعضا دردلهای داغدار💔 وگاه درقلبهای و گاه دربدن های خسته😓 تجلی یافته است ولی هرچند ریش های این سربازان تاریخ ساز به گرائیده ولی "ریش " دوران مقاومت همچنان قابل بازتولید می باشد💪 💢وگویا این " ریش" تا با این کاروان دردمندانه همراهی می کنند. با کمی تانی می توان گفت تا ابد به "همت این ریش ها" وامداریم و برای همیشه به آستان آن یاران سفر کرده و این از قافله رستگاری بدهکاریم🙏 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌸بسم رب الشهدا و الصدیقین 🍃رئیس دفتر شهید حاج قاسم سلیمانی به شهادت رسید. علی (حمید) خدادی، پس از یک دوره تحمل ناشی از عوارض شیمیایی، صبح 🌥امروز دعوت حق را لبیک گفت و به شهدا پیوست. 🌸وی شیمیایی دوران دفاع مقدس و معاون ایمنی و تأمینی سپاه بود و بیش از یک دهه به عنوان رئیس دفتر سردار در سپاه قدس خدمت می کرد. 🍃سردار خدادی، بیش از ۸۰ ماه در جبهه‌های علیه باطل در دوران جنگ تحمیلی حضور داشت و چندین بار در عملیات‌های مجروح و بارها به دلیل عوارض شیمیایی در بیمارستان بستری شده بود.وی پس از تحمیلی نیز در بخش‌های مختلف ستاد کل نیروهای مسلح و ستاد فرماندهی کل سپاه 🌸خدمت کرد و در کنار مدافعان حرم با سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش همراه بود. تشییع و تدفین ساعت ۱۰ صبح جمعه ۴ مهر ماه در بهشت 🌸زهرا(س)، قطعه ۲۶، ردیف ۵۷۸، شماره‌ ۳۵ با حضور خانواده، و برخی مسئولان لشکری و کشوری با رعایت بهداشتی، برگزار شد. 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 3⃣6⃣ 💢سر به 🌫 بلند مى کند و مى گوید:_خدایا پناه بر تو از شر دشمنان اهل بیت ، گواه باشد که من از آل محمد مى جویم.سپس صورت اشکبارش را بر پاهاى امام مى گذارد و مى پرسد:_آیا راهى براى توبه و بازگشت هست ؟امام مى فرماید: آرى ، خداوند توبه پذیر است. پیرمرد که انگار از یک کابوس وحشتناك شده است و جان و جوانى اش را دوباره پیدا کرده ، 🖤 را به زمین مى اندازد و همچون جنون زده ها مى دود و فریاد مى کشد:_مردم ! ما فریب خوردیم. اینها نیستند. اینها پیامبرند، اینها؛ دشمنان خدایند، دشمن خداست. آن پیامبرى که در اذانها شهادت، به رسالتش مى دهید، پدر اینهاست. توبه کنید! جبران کنید! برگردید! که از لحظاتى پیش ، کمر به قتل پیرمرد بسته و به او پرداخته ، اکنون به پیرمرد مى رسد و با شمشیرى میان سر و بدن او فاصله مى اندازد،... 💢آنچنانکه پیرمرد چند گامى را هم بى سر مى دود و سپس بر زمین مى افتد.... مردم، مردمى که شاهد این صحنه بوده اند، بیش از آنکه و متنبه شوند، مرعوب و مى شوند.بیش از این ، نگاه داشتن کاروان مصلحتنیست... کاروان را در زیر بار سنگین به سمت قصر یزید، حرکت مى دهند ، همه اعیان و و بزرگان و و و را براى شرکت در این جشن بزرگ دعوت کرده است... 🖤 را به انواع زینتها و گوناگون تدارك دیده است . پیداست که یزید به زندگى خود، دست یافته است.... یزید به هنگام شنیدن خبر ورود کاروان سرها و اسرا، در حین مستى وسرخوشى، ناگهان ناله شوم کلاغها را مى شنود و با خود آنچنان که دیگران بشنوند، زمزمه مى کند: _در این هنگام که محمل شتران رسید و آن خورشیدها بر تل جیران# درخشید، ✨کلاغ 🦅ناله کرد و من گفتم : 💢 چه ناله کنى ، چه نکنى ، من طلبم را وصول کردم و به آنچه مى خواستم رسیدم.هم اکنون نیز، با و تبختر بر تخت تکیه زده است و ورود کاروان شما را مى کند.... او که خود را براى این کاروان و دم و دستگاه خود به کار گرفته است،... اکنون به تماشاى و خود و و خوارى نشسته است. همه اهل کاروان را از بزرگ و کوچک ، با به یکدیگر بسته اند. 🖤یک سر طناب را برگردن سجاد افکنده اند و سر دیگر را به بازوى تو بسته اند.... طناب دیگر از بازوى تو به دستهاى سکینه... و طناب دیگر و دست دیگر و بازوى دیگر... و اهل کاروان به گونه اى به هم شده اند.... که اگر کسى و یا برود، را با خود و اسباب و شود.... به مجلس، رو مى کند و به یزید و با لحنى آمیخته از و و مى گوید: _✨اى یزید! گمان مى کنى که اگر رسول خدا ما را در این حال ببیند، چه مى کند⁉️ 💢با همین امام ، حال مجلس مى شود.... یزید فرمان مى دهد... که بند از دست و پاى شما و غل و زنجیر از دست و پا و گردن امام ، باز کنند.... یزید در دو سوى خود امرا و بزرگان را نشانده است....براى شما جایى درست مقابل خویش ، تدارك دیده است.... و سرها را در طبقهایى پیش روى خود چیده است.... و تا مى توانند مى برند... و به درون هم مى خزند... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh