eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.2هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
آنان که #قلبشان زتو #رخصت گرفته بود #سربندشان به نام تو #زینت گرفته بود از لحظه ای بگو که #شلمچه #غرور داشت صدها #محب_فاطمه درآن حضور داشت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🍃🍂🍃🍂🍃🍂 برای اینکه حساب وکتاب #نفس را داشته باشد یک #دفتر را جدول بندی کرد و کارهای #اشتباه را در آن مینوشت مثل #غیبت #غرور و... هر اشتباهیکه میکرد جلو آن #علامت ضربدر میگذاشت این علامتها تاروز #شهادتش خیلی کم شد، خیلی... #شهید_حمید_عارف🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
5⃣7⃣7⃣ 🌷 خاطره همرزم : 🍃🌹داستان آشنایی من با از یک دوره آموزشی در اصفهان شروع شد که من بعداز چندماه که از دوره گذشت تازه متوجه شخصیت این شهید بزرگوار شدم. 🍃🌹خاطره ای که من میخوام بگم از اردو کوهستانه. یک روز بعد از ناهار با چند نفر از بچه ها و آقا سجاد دور هم نشسته بودیم که دیدم بند پوتین هاش رو باز کرد وجوراب هاش رو درآورد و با آب قمقمه اش گرفت..... 🍃🌹من بهش گفتم آقا سجاد تو این شرایط حال داری وضو میگیری؟ بعد به شوخی گفتم کار خوب زیادیش میاره حواست باشه برادر و آقا سجاد فقط کرد وبعدش هم . می تونست خیلی از خودش تعریف کنه اما فقط سکوت پاسخ او بود و کمی هم خنده.... 🍃🌹من اطمینان دارم که همیشه با وضو بوده. انشاءالله که ما رو هم شفاعت کنه تا حداقل بتونیم راهش رو ادامه بدیم؛ چراکه طبق شهید علیرضا موحد دانش: شهید عزادار نمی خواهد شهید می خواهد... 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
امین ابهـت و خاصے داشت و واقعاً هر ڪس بیرون از خانه او را مےدید، تصور مے‌‌ڪرد آدم بسیار و حتے بد اخلاق است😒😟 وقتی پایش را از خانه بیرون مےگذاشت ڪلاً عوض مے‌شد... اما در خانه واقعاً آدم متفـــــاوتے بود💙☺️ تا درِ خانه را باز مے‌ڪرد با چهره شـاد و روی 😅😍 شروع به و شوخے مےکرد امین همیشه مے‌‌گفت «مرد واقعے باید بیرون از خـانه باشد✌️🏻 و در خانه » 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠حمید #آلمان که می خواست برود، نشسته بود خودش و #اعتقاداتش را روی کاغذ پیاده کرده بود. می خواست وقتی آنجا می رود یادش نرود که #کیست و برای چه آمده است؟! نامه #پر بود از نقاط مثبت و منفی اش؛ از خصلت های ارثی تا خصلت های تأثیر گرفته شده از خانواده و محیط. 💠می گفت: اینها را نوشتم تا وقتی رسیدم آلمان #غرور برم ندارد و یادم نرود چه کسی هستم و برای چه آمده ام و نباید به #خطا بروم. همه را نشانم داد. البته این ها را به این قصد به من نشان داد تا نقاط #ضعفش را بدانم و خیلی پیش خودم بزرگش نکنم. #به_روایت_همسر #کتاب_نیمه_پنهان_ماه #شهید_حمید_باکری🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷ماهی یڪ بار ... بچه‌های مدرسه‌ جبل عامل رو جمع می ‌ڪرد، می رفتند و ‌هـای شهر رو جمـع آوری می‌ ڪردند ... می گفــت : با این کار هم شهر میشه و هم بچه ها می ریزه ...🍃 📚 یادگاران « کتاب شهید چمران » 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️ 💢قصه ای که الان میخوام براتون بذارم ای نیست که ازخاطره ها وذهن ها زودفراموش بشه💬 مثل قصه های دیگر، قصه ایست از در دفاع مقدس✌️️، ایثارهایی فراموش نشدنی. 📕کتاب " " 📝نوشته مریم برادران 💢به روایت همسر شهید منوچهر مدق🌷 نوشته هایی است📖 👈درباره مردانی که زخم های سال های جنگ محملی شد برای ↯↯↯↯↯ 📚 لحظه لحظه ی زندگی اش را به یاد دارد. شاید این روزها فراموش کند🗯 چند دقیقه ی پیش چه میگفت و یا به کی تلفن زده☎️ بود. ⚡️اما همه لحظاتی را که با گذرانده بود پیش چشم دارد و نسبت به آن احساس میکند 📚زیاد تعجب نمیکنی که زندگیش با منوچهر💞 شروع شده و هنوز ادامه دارد، وقتی زندگی و روحشان را میبینی، و میبینی ک عشقـ❤️ چه قصه ها که نمی افریند. فقط وقتی قصه ها در تحقق می یابد، حقیقتشان اشکار میشود حقیقتی ولی دوست داشتنی❣ 👇👇 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂22 بهمن بود که تلویزیون📺 داشت لحظات حضور #رهبر را در قطعه شهدا نشان می داد، یک دفعه دیدم رهبر سر #مزار_سجاد رفته😍 همین جا یاد علاقه سجاد به رهبر💞 افتادم و از #خوشحالی گریه😭 کردم. 🍂می دانستم که چقدر #برادرم از این اتفاق خوشحال شده، بعد سریع این عکس📸 در کانال ها هم پخش شد، الان هنوز که هنوز است وقتی این عکس را می بینم احساس #غرور می کنم، آرزویم هم #دیدار با رهبری است که هنوز قسمت مان نشده است 🍂احساس می کنم اگر #مادرم حضرت آقا را ببیند، حتما از برکت وجود ایشان👌 #آرامتر می شود و راحت تر با قضیه شهادت سجاد🌷 کنار می آید. #شهید_سجاد_زبرجدی #شهید_مدافع_حرم🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1⃣0⃣1⃣1⃣ 🌷 🔰در مجموعه ورزش باستانی بچه ها به صورت گروهی به زورخانه های دیگر می رفتند و آنجا می کردند. یک شب ما به زورخانه ای در کرج رفتیم🚗 🔰آن شب🌙 را فراموش نمی کنم. شعر می خواند. دعا🙏 می خواند و ورزش می کرد. مدتی طولانی بود که ابراهیم در کنار گود مشغول زورخانه ای بود. چند سری بچه های داخل عوض شدند، ⚡️اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسی توجه نمی کرد❌ 🔰پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه👀 می کرد. پیش من آمد👥 را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه⁉️ با تعجب گفتم: مگه؟؟ گفت: «من که وارد شدم، ایشان داشت شنا می رفت. من با تسبیح📿، شنا رفتنش را شمردم. تا الان تسبیح رفته یعنی شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.» 🔰وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس نمی کرد🚫 انگار نه انگار که چهار ساعت🕰 شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای انجام می داد. همیشه می گفت: برای و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می کرد که: خدایا بدنم را برای کردن به خودت قوی کن💪 🔰 در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود. ⚡️اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه ها چنین کارهایی را انجام نداد❌می گفت: این کارها عامل انسان می شه. می گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه⭕️ است. 📚برگرفته از کتاب:سلام بر ابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بسم رب الحسین (ع) علی جانم سلام نازنین میوه زندگی مان♥️ از اینکه به بهانه ، مجاهد و گمنام بودنت🌷 ما را در پیشگاه "حضرت زهرا" سربلند و رو سفید کردی حس و افتخاری بر دلمان نشسته که بیقراری ندیدنت را التیام میدهد. علی خوبم🌸 میان شادی اهل زمین و آسمان دعا می کنیم اتفاق بیافتد که سخت به وقوع این لحظه دلبسته ایم. پاسدار حریم حضرت زینب "س" روزت مبارک ارسالی پدر شهید مدافع حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣﷽❣ 0⃣2⃣ ✨ 🔻 🔻 ✍ اینکه آدم ۳ روز پشت سر هم روزه بگیره، و هر ۳ روز افطار خودش رو به سائل بده (مسکین و یتیم و اسیر)،😩 و خودش با آب افطار کنه💧 ❗️خیلی کار بزرگیه..😲 ❗️کلاسِ این کار خیلی بالاست..😳 ☝️ کاری که کردند و آیات سوره انسان (هل اتی) نازل شد:↶ 🕋 وَ یُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلیٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً. (انسان/۸) 💢 و غذای خود را، با آن که دوستش دارند و به آن احتیاج دارند، به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند. ✔ امّا قرآنِ کریم در آیه بعدی، یه درسِ بالاتر و مهم‌تری رو به ماها یاد میده، و اون اینکه: 👈 اهلبیت بعد از این ایثار و از خودگذشتگیِ بزرگ، گفتند:↶ 🕋 إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ، لاٰ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُکُوراً. (انسان/۹) 💢 گفتند: «ما برای رضایِ خدا به شما طعام می‌دهیم، و از شما پاداش و تشکّری نمی‌خواهیم.» اوج محبّت به خدا اینجاست که میگن:👈 إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ. ما این کار رو خالص برای رضای انجام دادیم، اصلاً هم به فکر تمجید و تشکّر نیستیم.✔ دقیقاً برعکس ما، که اگر یه کارِ خوبی کردیم و ازمون تشکّر نکردند، بهمون برمیخوره🙁، حتّی ممکنه دعوا هم بکنیم😡. و بعد هم گفتند:↶ 🕋 إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً. (انسان/۱۰) 💢 ما از خداوند خائف و ترسانیم، برای روزی که عبوس و سخت است. ❗️ ماها تا یه کارِ خوبی انجام میدیم، دیگه فکر میکنیم خیلی هنر کردیم!!😊 ❗️ کلّی سرِ خدا منّت میذاریم که خدایا ما رو ببین چکار کردیم؟؟!☺️ 📛 گرفتار عُجب و میشیم. ❌ خیلی خودمون رو تحویل می‌گیریم. ⚠️ فکر میکنیم دیگه کارمون خیلی درسته. ولی اهلبیت این نکته‌‌ی مهم رو به ما یاد دادند که:↶ ☝️ اگر بهترین کارها رو هم انجام دادیم، ❌ نه تنها گرفتار و نشیم، ✅ بلکه خائف و ترسان باشیم،😱 و نگران باشیم که اگر خداوند این کارِ ما رو قبول نکنه، چه خاکی به سرمون بریزیم.😰 ⚠️ تا یه کارِ خوبی انجام دادیم، زودی از خدا طلبکار نشیم... ⁉️ بلکه نگران باشیم، و دغدغه داشته باشیم که آیا این عملِ ما رو خدا قبول کرده یا نه؟؟!😢😰 ☝️ خیلی از ماها که خودمون رو میدونیم، تا دو تا هیأت میریم و، برای اشکی میریزیم و سینه‌ای میزنیم، دیگه هیچ ترسی از نداریم و میگیم با عشق می‌پریم تو بهشت...😳 ✅ جالبه که خودِ میگن ما از قیامت میترسیم: 👈 إنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً... ❌ ولی ما نمی‌ترسیم. میگیم امام حسین میکنه، ما میریم تو بهشت..😇 درسته.☝️ شفاعت میکنه، ولی حساب کتاب داره. بانک هم پول زیاد داره،💵 ولی حساب کتاب داره. ✅ درسته كه كشتىِ نجات امّتِ اسلامه... ❌ امّا این کشتی، براى كسانى كه مثل پسر نوح، یك عمر و نافرمانى كردند، جایی نداره. ❌ اولیاى الهى، چراغ سبز براى انجام نیست.🚥 😳 بعضی از عزادارنِ امام حسین (ع) با تکیه بر ، ترسی از قیامت ندارند، در حالیکه خودِ (ع) فرمودند: ⚡️ لا یأمَنُ یومَ القیامَةِ، إلاّ مَن خافَ اللهُ فِی الدُّنیا. 😱 در قیامت در امان نیست، مگر کسی که در دنیا از بترسد. 💯 ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 3⃣6⃣ 💢سر به 🌫 بلند مى کند و مى گوید:_خدایا پناه بر تو از شر دشمنان اهل بیت ، گواه باشد که من از آل محمد مى جویم.سپس صورت اشکبارش را بر پاهاى امام مى گذارد و مى پرسد:_آیا راهى براى توبه و بازگشت هست ؟امام مى فرماید: آرى ، خداوند توبه پذیر است. پیرمرد که انگار از یک کابوس وحشتناك شده است و جان و جوانى اش را دوباره پیدا کرده ، 🖤 را به زمین مى اندازد و همچون جنون زده ها مى دود و فریاد مى کشد:_مردم ! ما فریب خوردیم. اینها نیستند. اینها پیامبرند، اینها؛ دشمنان خدایند، دشمن خداست. آن پیامبرى که در اذانها شهادت، به رسالتش مى دهید، پدر اینهاست. توبه کنید! جبران کنید! برگردید! که از لحظاتى پیش ، کمر به قتل پیرمرد بسته و به او پرداخته ، اکنون به پیرمرد مى رسد و با شمشیرى میان سر و بدن او فاصله مى اندازد،... 💢آنچنانکه پیرمرد چند گامى را هم بى سر مى دود و سپس بر زمین مى افتد.... مردم، مردمى که شاهد این صحنه بوده اند، بیش از آنکه و متنبه شوند، مرعوب و مى شوند.بیش از این ، نگاه داشتن کاروان مصلحتنیست... کاروان را در زیر بار سنگین به سمت قصر یزید، حرکت مى دهند ، همه اعیان و و بزرگان و و و را براى شرکت در این جشن بزرگ دعوت کرده است... 🖤 را به انواع زینتها و گوناگون تدارك دیده است . پیداست که یزید به زندگى خود، دست یافته است.... یزید به هنگام شنیدن خبر ورود کاروان سرها و اسرا، در حین مستى وسرخوشى، ناگهان ناله شوم کلاغها را مى شنود و با خود آنچنان که دیگران بشنوند، زمزمه مى کند: _در این هنگام که محمل شتران رسید و آن خورشیدها بر تل جیران# درخشید، ✨کلاغ 🦅ناله کرد و من گفتم : 💢 چه ناله کنى ، چه نکنى ، من طلبم را وصول کردم و به آنچه مى خواستم رسیدم.هم اکنون نیز، با و تبختر بر تخت تکیه زده است و ورود کاروان شما را مى کند.... او که خود را براى این کاروان و دم و دستگاه خود به کار گرفته است،... اکنون به تماشاى و خود و و خوارى نشسته است. همه اهل کاروان را از بزرگ و کوچک ، با به یکدیگر بسته اند. 🖤یک سر طناب را برگردن سجاد افکنده اند و سر دیگر را به بازوى تو بسته اند.... طناب دیگر از بازوى تو به دستهاى سکینه... و طناب دیگر و دست دیگر و بازوى دیگر... و اهل کاروان به گونه اى به هم شده اند.... که اگر کسى و یا برود، را با خود و اسباب و شود.... به مجلس، رو مى کند و به یزید و با لحنى آمیخته از و و مى گوید: _✨اى یزید! گمان مى کنى که اگر رسول خدا ما را در این حال ببیند، چه مى کند⁉️ 💢با همین امام ، حال مجلس مى شود.... یزید فرمان مى دهد... که بند از دست و پاى شما و غل و زنجیر از دست و پا و گردن امام ، باز کنند.... یزید در دو سوى خود امرا و بزرگان را نشانده است....براى شما جایى درست مقابل خویش ، تدارك دیده است.... و سرها را در طبقهایى پیش روى خود چیده است.... و تا مى توانند مى برند... و به درون هم مى خزند... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
❣﷽❣ 7⃣6⃣✨ ✍ مجنون واقعی ✅ قابل توجه اونایی که همیشه خودشون رو از همه سر تر میدونن😎 ☝️ خدا از بنده‌ای که و باشه، خیلی بدش میاد،🙁 👇👇👇 🕋 إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان/۱۸) ✨ خداوند هیچ متکبّرِ مغروری را دوست ندارد. ✅ پیامبر اکرم(ص) هم، و رو از صفاتِ افراد عاقل نمیدونه❌ بلکه میگه: کسی است که👇 ⛔️ با راه میره. ⛔️و با گوشه چشم به مردم نگاه میکنه. 👈 مردم از شرش در امان نیستند. 👈و هیچ امیدی هم به خیرش نیست. 📚الخصال، ج ۱، ص ۳۳۲ ✨✨✨✨✨ ✅ پس حتی اگر: ☜خیلی پولدارید💰 ☜خیلی خوشگلید👸 ☜خیلی خوش تیپید 😎 ☜تحصیلات عالیه دارید🎓 ❌بازم به خودتون نباشید❌ 📢 و به این نصیحتِ حضرت لقمان گوش کنید تا خدا دوستتون داشته باشه👇 🕋 لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان/۱۸) 😒 پسرم! با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، 🚶 و مغرورانه بر زمین راه مرو، ❌ زیرا خداوند هیچ متکبّرِ مغروری را دوست ندارد. ... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
4⃣8⃣3⃣1⃣ 🌷 🔰در مجموعه ورزش باستانی بچه ها به صورت گروهی به زورخانه های دیگر می رفتند و آنجا می کردند. یک شب ما به زورخانه ای در کرج رفتیم 🔰آن شب🌙 را فراموش نمی کنم. شعر می خواند. دعا🤲 می خواند و ورزش می کرد. مدتی طولانی بود که ابراهیم در کنار گود مشغول زورخانه ای بود. چند سری بچه های داخل عوض شدند⚡️اما ابراهیم همچنان مشغول شنا بود. اصلا به کسی توجه نمی کرد❌ 🔰پیرمردی در بالای سکو نشسته بود و به ورزش بچه ها نگاه👀 می کرد. پیش من آمد👥 را نشان داد و با ناراحتی گفت: آقا، این جوان کیه⁉️ با تعجب گفتم: مگه؟؟ گفت: «من که وارد شدم، ایشان داشت شنا می رفت. من با تسبیح📿 شنا رفتنش را شمردم. تا الان تسبیح رفته یعنی شنا! تو رو خدا بیارش بالا الان حالش به هم می خوره.» 🔰وقتی ورزش تمام شد ابراهیم اصلا احساس نمی کرد. انگار نه انگار که چهار ساعت🕰 شنا رفته! البته ابراهیم این کارها را برای انجام می داد. همیشه می گفت: برای و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می کرد که: خدایا بدنم را برای کردن به خودت قوی کن💪 🔰 در همان ایام یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای تهیه کرد. حسابی سر زبان ها افتاده و انگشت نما شده بود ⚡️اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه ها چنین کارهایی را انجام نداد❌می گفت: این کارها عامل انسان می شه. می گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن می شوم. در واقع خودم را مطرح کرده ام و این کار اشتباه⭕️ است. 📚برگرفته از کتاب:سلام بر ابراهیم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh