eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قصه‌ی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی
❤️ غــــ❤️ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب! فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي.😢 غواص جواب داد: نه ، پاي حرف امام ايستادم. فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم☺️ باشه.آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔 و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا درعمليات شرکت کنم. والفجر8، اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد يا زهــــــ❤️ـــــرا، غواص قصه ي🍁🍁🍁🍁 ما اولين نفري بود که توی آب پريد ! و اولين نفري بود که به شهــ❤️ـــادت😔 رسيد! من و شما چقدر پاي حرف اماممان ايستاده ايم؟😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
#امداد_غیبی 💠ماجرای حمله زنبورها🐝 به پادگان حزب الله 🔰 #سردارکریمی مشاور اسبق ریس بنیاد شهید که در تشکیل حزب الله لبنان نیز حضور داشته میگوید: 🔸جلسه مهمی با حضور #شهیدسیدعباس_موسوی و فرمانده هان حزب الله داشتیم ناگهان زبنورهای وحشی🐝 به پادگان #حمله کردند با ما کاری کردند که کل پادگان را تخلیه و برای خلاصی از دست آنها به سمت کوه⛰ رفتیم 🔸وضع جوری شده بود که کسی جز به فرار فکر نمیکرد🗯 مدتی بعد که از پادگان دور شدیم ناگهان پادگان توسط #موشکهای اسرائیلی به طور کامل منهدم شد💥 ما مانده بودیم و بهت از این #امداد_غیبی دیگر خبری از زنبور ها نبود❌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
یک عمر #شهید بود و دل باخته بود بر دشمن و "نفس" خویشتن تاخته بود از #پیکر_سوخته، نبودش باکی او سوخت
‍ ‌‌🔰آخرین باری که بهم زنگ☎️ زدید، سه ساعت قبل از به بهشت بود؛ به همون جایی که در خواب تعریف کردید... یک باغ🌸 بسیار زیبا و خصوصی برای خود شما و گفتی این باغ را برای خودتان ساختید و دو روز قبل از این باغ را دیدید... ‌‌ 🔰کاش میدانستم آنشب باری که زنگ زدید بار آخریست که صدایتان را میشنوم😔 و کاش از حرف هایتان و از برای تنها نماندن در خانه چیزی حس میکردم. کاش آن لحظه می‌فهمیدم چرا به من گفتید بابا از دستم ناراحت نشو✘ کاش حکمت این صحبت هایتان را در آخرین مکالمه‌مان می‌فهمیدم 🔰به من قول دادید وقتی برگشتید با هم به میرویم ... چه خوش عهدی بابا جان♥️ و چه سفر زیارتی زیبا‌ و به مشهد رفتید. 🔰هر بار که می‌رفتید انتظار برگشتتان شیره را می‌گرفت... می‌گفتیم نرید خسته‌اید، مریض هستید🤒 می‌گفتید من نروم چه کسی برود؟ شما قبول می‌کنید مردم، بچه‌های بیگناه در چنگال یک‌ مشت حیوان وحشی👹 اسیر و گرفتار شوند، مرزهايمان به خطر بيفتد و فردا اينها به داخل بيايند و جان و مال و ناموس مردم را به غارت ببرند و من در خانه کنارتان بمانم⁉️ 🔰ما با سوال شما از خودمان میشدیم و شما را به خدا می‌سپاردیم... ‌‌‌‌‌‌ كاش بخاطر اينهمه سال دوری و سختی و دلهره💗 گوشه نگاهی به ما بیندازی كه چه سخت تشنه يک نگاه شمايم. ‌‌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#چگونه_آسوده‌تر_زندگی_کنیم؟ 6⃣ #استاد_پناهیان 🔻 ⭕️ رنج با انسان‌بودنِ ما همزاد است ⭕️ انسان مجبور
؟7⃣ 🔻 ⭕️ یکی از عواملِ نداشتن آسودگی این است که برای رنج‌هایمان دنبال مقصر باشیم ⭕️ امام عسکری(ع): هیچ بلیّه‌ای نیست مگر اینکه نعمتی در آن هست ⭕️ کسی که در رنج و مشکل از تعادل خارج شود، نمی‌تواند اقدامات اولیه برای رفع مشکل را انجام دهد ⭕️ زن‌ها از نظر روابط اجتماعی دو تکلیف مهم دارند: حجاب و کنترل زبان که به مبالغه‌گویی در منفی‌بافی باز نشود ⭕️ وقتی انسان پشت سر هم مشکل ببیند فضائلش رو می‌آید ⭕️ چرا سربازهای آمریکایی که به جنگ رفتند، دیوانه شدند، ولی بچه‌های ما آرام‌تر و مهربان‌تر شدند؟ ____ 🔰 💠 این‌طور نیست که اگر آدم برای تقرب به خدا، باید به زندگی عادی و مادی خود بی‌اعتنا باشد! تا آنجا که می‌توانیم باید راحتی را برای خودمان فراهم کنیم، البته در دنیای ما به‌دست‌آوردنِ آسودگی مقداری پیچیده است، ولی دین می‌تواند بهترین کمک باشد. 💠برای آسودگی باید بدانیم که در دنیا رنج قطعی است، آسودگی علاوه بر آگاهی به فکر هم نیاز دارد، از امام عسگری‌(ع) می‌فرماید: هیچ بلیّه‌ای نیست مگر اینکه در آن نعمتی هست(تحف‌العقول/۴۸۹) فهم این مطلب، فکر می‌خواهد. 💠یکی از عوامل نداشتن آسودگی این است که برای رنج‌ها مقصر پیدا کنیم؛ به‌ویژه اگر مقصر دم دست‌مان باشد و بتوانیم بر سرش فریاد بکشیم، بتوانیم از او انتقام بگیریم. 💠صدام ملعون جنگ را راه انداخت و ۲۰۰هزار نفر را به‌شهادت رساند اما شما نباید نگاه‌تان را از خدا بردارید! این تعلیم امام(ره) برای ماست که فرمود: «جنگ از الطاف خفیۀ الهی بود» 💠ممکن است اطرافیان ما یا شرایط بد اجتماعی یا مدیریتی، موجب اذیت و ناراحتی ما شوند، برای رفع آن باید تلاش کنیم ولی نه با به‌هم‌ریختگی! کسی که از تعادل خارج شود اقدامات اولیه برای رفع مشکل را هم نمی‌تواند انجام دهد. 💠اگر یک دزد، اموال شما را دزدید، قبل از اینکه به‌هم بریزی، حواست باشد که این اتفاق، از بالا دارد مدیریت می‌شود! اول آرامشت را حفظ کن، و بعد، اقدام لازم را انجام بده. 💠خوارج ضربۀ شدیدی به حکومت امیرالمومنین(ع) زدند، اما وقتی از حضرت پرسیدند: اینها کافر، منافق یا اهل دنیا بودند؟ فرمود: نه؛ اگر جنگ می‌شد بهترین جنگ‌جویان سپاه اسلام بودند! پس چه بودند؟ فرمود: اشتباه کردند! حضرت آرامش خود را حفظ کرد! 💠یکی از تکالیف مهم زن‌ها از نظر روابط اجتماعی، کنترل زبان است که به مبالغه‌گویی در منفی‌بافی باز نشود! طبق روایت، خیلی از خانم‌ها وقتی از شوهرشان ناراحت می‌شوند، می‌گویند من اصلاً از تو خیری ندیدم! خدا خیلی از این ناسپاسی خانم‌ها بدش می‌آید! زن‌ها هم اکثراً نمی‌دانند که اتفاق خیلی مهمی افتاده، می‌گویند: حالا یک‌چیزی گفتیم! 💠 مقصر رنج‌های ما کیست؟ گاهی خود آدم مقصر است، گاهی، یک کسی مقصر است ولی زیاد تقصیر ندارد. گاهی هم طرف عامدانه و ظالمانه، به شما ضربه‌ای زده، ولی بگو: اگر خدا نمی‌خواست، او نمی‌توانست کاری بکند! یعنی اگر یک جایی، رنجت به کسی ربط دارد، اول به خدا ربط بده! یعنی خدا خواسته، به‌واسطۀ او به تو رنج دهد! 💠یکی از فلسفه‌های رنج این است که خوبی‌ها و فضائل انسان، با رنج‌های پیاپی آشکار می‌شود،علی(ع) می‌فرماید: «عِنْدَ تَعَاقُبِ الشَّدَائِدِ تَظْهَرُ فَضَائِلُ الْإِنْسَان‏» (غررالحکم) شما از مشکلات عادی زندگی می‌توانید نور به‌دست بیاورید؛ از رنجِ کارکردن، رنجِ بدهکاری، رنجِ نامردی، رنجِ قدرناشناسی، رنج خیانت! فلسفه‌ رنج را بفهم و با رنج‌هایی که پیش می‌آید، به‌زیبایی برخورد کن! 💠وقتی کار سخت شد، لبخند بزن. با خدا مناجات کن و بگو خدایا مخلصانه بود؟ من مال تو هستم؟ این‌قدر مرا دوست داری؟ خدایا تو خیلی لطف داری. اگر مناجات کنی، حالت بهتر می‌شود. 💠وقتی انسان پشت سر هم مشکل ببیند فضائلش رو می‌آید! روز عاشورا هرچه به عصر نزدیک‌تر می‌شد، صورت امام حسین گُل می‌انداخت! ایشان و جمعی از خواص ایشان سرزنده‌تر و بانشاط‌تر می‌شدند؛ چون به زیبایی رنج‌ها را تحمل می‌کردند. 💠 سربازهای آمریکایی رفتند جنگ، دیوانه شدند، وحشی شدند، مریض شدند! ولی بچه‌های ما وقتی از جنگ برمی‌گشتند باصفاتر، آرام‌تر و مهربان‌تر می‌شدند، چون با رنج ارتباط خوبی برقرار می‌کردند، آرامش داشتند. 💠 چرا شهید حججی این‌قدر به دلِ مردم نشست؟ یک احتمالش این است که صفای باطن ایشان این اثر را ایجاد کرد، با آن شدائد و سختی‌ها، خوب برخورد کرد! دنبال مقصر نبود؛ در اوج مدهوشی، مست عشق‌بازی با مولای خودش بود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قصه‌ی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی
♥️ ♻️غــــ🌷ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر را اعلام کردي و تو آب نپريدم، "من رو هول بده تو آب!" ♻️فرمانده گفت اگه مطمئن نيستي ميتوني برگردي. غواص جواب داد: نه❌ پاي ايستادم. فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم باشه. آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔 و الان هم خواهرم راسپردم به همسايه ها تا در شرکت کنم. ♻️والفجر8، اروند رود وحشي، فرمانده تا داد زد ، غواص قصه ی ما اولين نفري👤 بود که توی آب پريد ! و اولين نفري بود که به رسيد! من و شما چقدر پاي ايستاده ايم⁉️😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دلم‌هواے .. #شلمچہ کردہ   سرزمین‌ #عشق سنگرهاےنــ✨ـور لالہ‌هاے🥀خونین خاک #مقدس‌جبهه ڪه..↓ بوے #بهش
🔔🔔 💢بِهش گُفته بودَم چِرا اومَدی ⁉️ گفت: همینطوری اومدم خوش بگذرونم. اومدم تا راحت دلم میخواد انجام بدم. هر خلافی رو که میخوام اینجا راحت انجام بدم😕 ولی نمیدونست که نیومده🚷 و دعوتش کردن. 💢 کردن تا بگن رفیق♥️ خلاف کیلو چنده اینجا !؟ دعوتش کردن که بیاد شهدا رو ببینه و بشنوه که بخاطرش چند هزار👥 جوون هم سن سال خودش جون دادن😔 💢دعوتش کردن تا بیاد ببینه و بشنوه که تو سرمای استخون سوز بهمن ماه❄️ والفجر ۸ تو اون رودخانه وحشی بر سر بچه های لشکر ۲۵، لشکر ۳۱ عاشورا، لشکر فجر بر سر ها و ... چه ها گذشت😭 💢دعوتش کردن تا ببینه و بشنوه چه محشری بود کربلای ۵ تو ، بشنوه از اون نفس زدن های اخر بچه رزمنده بر اثر گازهای شیمیایی☠ از تنگی نفس، از پاهای رفته بر زیر شنی و بال بال زدن بچه ها، بشنونه که کربلای ۵. سر یه طرف افتاده بود دست یه طرف و پا یه طرف😭 که اون صحنه ای بود برای خودش ... ✍پ ن: یادمان باشد که هزاران شهید "خرج من و تو" شده اند و تا ابد بهشون مدیونیم ..😔✋ 📆فروردین۹۸ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#قصه‌ی عشـ❤️ـق از آنجا شـــــروع شد که قصه #غواصـــــان را در گوشمان زمزمـــــه🎶 کردند ... شادی
❤️ غــــ❤️ـــواص به فرمانده اش گفت: اگر رمز را اعلام کردي و تو آب نپريدم، من رو هول بده تو آب! فرمانده گفت اگه نيستي ميتوني برگردي↪️ غواص جواب داد: نه❌ پاي حرف امام ايستادم. فقط مي ترسم دلم گير خواهر کوچولوم☺️ باشه. آخه تو يک حادثه اقوامم رو از دست دادم😔 و الان هم خواهرم را سپردم به همسايه ها تا در شرکت کنم. اروند رود وحشي فرمانده تا داد زد 🌷 غواص قصه ی ما اولين نفري بود که توی آب پريد و اولين نفري بود که به شهــ❤️ـــادت😔 رسيد! من و شما چقدر پاي ايستاده ايم؟😔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمــان •← #من_با_تو ... 2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم ماشین 🚖سرخیابون ایستاد،رو بہ بنیامین گفتم: _مم
❣﷽❣ 📚 •← ... 3⃣1⃣ وارد ڪافے شاپ🍹 شدم، بنیامین از دور برام دست تڪون داد،👋 هم ڪلاسے دانشگاهم، حدود چهارماہ بود باهم در ارتباط بودیم، رفتم سمتش، بلند شد ایستاد. _سلام خانم خانما! دستش رو بہ سمتم دراز ڪرد، باهاش دست دادم و نشستم. _چے میخورے؟ نگاہ سرسرے بہ منو انداختم و گفتم: _فعلا هیچے! 😕 +چہ عجب حرف زدے!😊 بے حوصلہ گفتم: _ڪش ندہ باید زود برم! 😐 بدون توجہ بہ من رو بہ گارسون گفت: _دوتا قهوہ ترڪ لطفا! ☕️☕️ دوبارہ برگشت سمتم،دستم رو گرفت هے دستم رو فشار میداد! دستم رو از تو دستش ڪشیدم بیرون. _صد دفعہ نگفتم خوشم نمیاد اینطورے نڪن؟!😠 _نخوردمت ڪہ! 😄 با عصبانیت گفتم: _نہ بیا بخور!😠 لبخند دندون نمایے زد و گفت:😁 _اتفاقا مامان و بابام چند روز خونہ نیستن! پوزخند زدم و بلند شدم. _دیگہ بہ من زنگ نزن! سریع بلند شد! _هانیہ!خب توام!! شوخے ڪردم.😕 ڪیفم👜 رو انداختم روے دوشم. _برو این شوخے ها رو با عمہ ت ڪن! با اخم نگاهم ڪرد. _گفتم شوخے ڪردم دیگہ ڪش ندہ!😐 همونطور ڪہ میرفتم سمت خروجے گفتم: _برو بابا دیگہ دور و بر من نباش! +حرف آخرتہ دیگہ؟! 😕 _حرف اول و آخر! 😠 با لبخند بدے نگاهم ڪرد _باشہ ببینم بابا و داداشت چے میگن! 😏 آب دهنم رو قورت دادم😧 ولے حرڪتے از خودم نشون ندادم ڪہ بفهمہ ترسیدم! دوبارہ حرڪت ڪردم سمت خروجے، دو تا از دخترهاے مذهبے ڪلاس داشتن نگاهم میڪردن و حرف میزدن! با خودم گفتم ڪارت بہ حراست نڪشہ! از ڪافے شاپ خارج شدم، حضور ڪسے رو پشت سرم احساسم ڪردم،برگشتم، بنیامین بود.😬 _شنیدے چے گفتم؟!😏 بیخیال گفتم: +آرہ،ڪر ڪہ نیستم! 😏 دخترهاے ڪلاس از ڪافے شاپ اومدن بیرون یڪے شون گفت: _خانم هدایتے مشڪلے پیش اومدہ؟😟 بہ نشونہ منفے سرم رو تڪون دادم،با شڪ راہ افتادن سمت دانشگاہ، 🏫 خواستم برم ڪہ بنیامین بازوم رو ڪشید با عصبانیت گفتم: _چتہ وحشے؟!برو تا ملتو سرت نریختم!😡 انگشت اشارہ ش رو بہ نشونہ تهدید سمتم گرفت:👈🙎 _ببین من دست بردار نیستم.😏 نگاہ چندش آورے بهم انداخت و گفت: _چیزے ڪہ ازت بهم نرسید! دیگہ نتونستم طاقت بیارم محڪم بهش سیلے زدم😡👋 خواست ڪارے ڪنہ ڪہ پشیمون شد! چندتا از طلبہ هاے👳👳 دانشگاہ ڪہ بہ معرفے استادها براے واحدهاے دینے مے اومدن، بہ سمتمون اومدن، حتما ڪار دخترها بود! یڪے شون با لحن ملایمے گفت: _سلام اتفاقے افتادہ؟ 😐 بنیامین با عصبانیت گفت: _بہ تو چہ ریشو؟! 😠 با لبخند زل زد بہ بنیامین:😊 +چہ دل پرے از ریش من دارے! سریع گفتم: _این آقا مزاحمم شدہ!😏 پسر بدون اینڪہ نگاهم ڪنہ گفت: _شما بفرمایید ما حلش میڪنیم! 😏 توقع داشتم اخم ڪنہ😕 و با عصبانیت بتوپہ بہ بنیامین بہ من هم بگہ خواهرم چادرت ڪو؟! 🙁 با تعجب راہ افتادم سمت دانشگاہ، پشت سرم رو نگاہ ڪردم، داشت با لبخند با بنیامین حرف میزد! .... ✍نویسنده: Instagram:leilysoltaniii 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام خدا 🍃پس از پایان جنگ دفاع مقدس،مردم در گوشه کناره مینشستند و میگفتند اگر بار دیگر شود کسی حاضر نخواهد بود برای دفاع از کشور و راهی شود،با آغاز جنگ و عراق و حمله تروریست های داعشی به حریم آل الله(ع) دلاوران زیادی راهی میدان نبرد شدند و ثابت کردند که این حرف ها یاوه گویی بیش نیست و در هر شرایط و زمانی از اعتقادات مقدس خود دفاع میکنند. 🍃مدافعانی که نظر کرده بودند و غیرتشان اجازه نمیداد پای وحشی خویان به حرم عمشان زینب (س)باز شود.گویا میرفتند که باز قافله حسین(ع)را یاری کنند.همچو شهیدان پر شور و عشق؛و در این راه هیچ چیز مانعشان نبود. چنان که این راه،راه است♥️ 🍃تشدید درگیری بین جبهه اسلام و تکفیری ها در سوریه و ، قرار عاشقان بسیاری را ربوده بود و شهید ابوالفضل راه چمنی نیز یکی از این عاشقان بود🕊 🍃دلاوری که فرماندهی تیپ زینبیون را بر عهده داشت و در فرماندهی منش و رفتار موج میزد گویی همان ابراهیم است تنها با نامی دیگر. 🍃روحیه ی خستگی ناپذیر این شهیدان رد پاییست برای رسیدن به سعادت ابدی الگویی با باور های مقدس و آرمان زندگی بی ، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است💔 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز شهادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨هشتم شوال ! 🍁همان *یوم الهدم حزین است که قلب شیعه را میشکند و آسمان وجودش را ابرآلود میکند، روزی که مظلومیت و شیفته شدگانش را برای هزارمین بار یادآوری میکند و نسیم غربت شان خاطر را مکدر می سازد😞 🍁سالیانی پیش، تفکر ارتجاعی وهابی‌گری به بهانه برداشت غلط از دین، مضجع شریف (علیه سلام) و صحابه بزرگوارشان را ویران کرد. تفکری که نشانه حماقت و وجود های وحشی شده ای است که خود را در بند جاهلیِ نشأت گرفته از ، این جهان خوار، زندانی کرده اند... 🍁اما شما ای ابرهه ها، ای باقی مانده های هند جگر خوار، خوب به گوش باشید و بدانید، طوفان این کینه ی عظیم را، روزی با عیون خویش میبینید، دیری نخواهد شد، می آید و برای همیشه جاهلتان را به سرای عدم واصل میکند👊 🍁آری، «شمشیر شیعه منتظر رخصت جنگ است. ما منتظر حمله ای از سوی حجازیم، تا بین بقیعش حرمی ناب بسازیم» *یوم الهدم : بارگاه‌ها و بناهایی بر قبور برخی بزرگان و مشاهیر در قبرستان  ساخته شده بود که وهابیان آنها را در دو مرحله ویران کردند. بر همین اساس،  به  مشهور شده است. ✍نویسنده: 🥀به مناسب سالروز 📅تاریخ انتشار: ٢٩ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حسن هست🥰✋ *شهید اطلاعات و سردار اَروند*🌊 *طلبه شهید حسن یزدانی*🌹 تاریخ تولد: ۱۳۴۸ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۸ / ۱۳۶۴ محل تولد: کرمان محل شهادت: بیمارستان،مشهد *🌹راوی ← گریه می‌کرد و اصرار داشت که به جبهه برود🥀پدرش گفت: تو هنوز بچه‌ای! جبهه هم جای بازی نیست که تو می‌خواهی بروی🥀حسن گفت: مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم می‌شوم🕊️حاج قاسم ← اعمال و رفتار حسن بسیار بزرگتر از سنش نشان می‌داد🍃بطوری که بعد از شهادتش من فکر می‌کردم که آیا آن سال‌هایی که ما پشت سرش نماز می‌خواندیم📿 او اصلا به سن تکلیف رسیده بود یا نه؟‼️حسن یک طلبه قوی‌الروح ۱۶ ساله و قهرمان والفجر ۸ بود🍃و اولین کسی بود که داوطلب عبور از اروند بود🌊 او پیش‌نماز لشکر بود📿 ۳۰ بار از اروند شنا کرد🏊🏻‍♀️ و به دل دشمن زد آنها را شناسایی کرد و برای لشکر اطلاعات آورد💫 با توجه به اینکه اروند رودخانه‌ی وحشی نام دارد🌊و کمتر کسی این توکل را دارد که از آن عبور کند🌊 حسن با اراده‌ی قوی ۳۰ بار این کار را انجام داد»‼️او سرعت آب، هوای سرد❄️همه چیز را به جان خرید🕊️تا اینکه بر اثر حمله شیمیایی دشمن🥀زمانی که حسن در حال کمک به مجروحان بود و ماسکش را به آنان داده بود🌙دچار جراحت های سنگین شد🥀 و پس از ۱۱ روز در بیمارستان🏥 شربت شهادت را نوشید*🕊️🕋 *طلبه شهید حسن یزدانی* *شادی روحش صلوات* 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
✨به نام خدا 🍃پس از پایان جنگ دفاع مقدس،مردم در گوشه کناره مینشستند و میگفتند اگر بار دیگر شود کسی حاضر نخواهد بود برای دفاع از کشور و راهی شود،با آغاز جنگ و عراق و حمله تروریست های داعشی به حریم آل الله(ع) دلاوران زیادی راهی میدان نبرد شدند و ثابت کردند که این حرف ها یاوه گویی بیش نیست و در هر شرایط و زمانی از اعتقادات مقدس خود دفاع میکنند. 🍃مدافعانی که نظر کرده بودند و غیرتشان اجازه نمیداد پای وحشی خویان به حرم عمشان زینب (س)باز شود.گویا میرفتند که باز قافله حسین(ع)را یاری کنند.همچو شهیدان پر شور و عشق؛و در این راه هیچ چیز مانعشان نبود. چنان که این راه،راه است♥️ 🍃تشدید درگیری بین جبهه اسلام و تکفیری ها در سوریه و ، قرار عاشقان بسیاری را ربوده بود و شهید ابوالفضل راه چمنی نیز یکی از این عاشقان بود🕊 🍃دلاوری که فرماندهی تیپ زینبیون را بر عهده داشت و در فرماندهی منش و رفتار موج میزد گویی همان ابراهیم است تنها با نامی دیگر. 🍃روحیه ی خستگی ناپذیر این شهیدان رد پاییست برای رسیدن به سعادت ابدی الگویی با باور های مقدس و آرمان زندگی بی ، ریاضت تدریجی برای رسیدن به است💔 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ٢ اسفند ۱٣۶۴ 📅تاریخ شهادت : ۱٨ فروردین ۱٣٩۵ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای ارمبویه تهران 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh