eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.8هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رفیق نیمه راه من خداحافظ... 🔹تصاویری از حضور سرباز گمنام امام زمان(عج) در اردوهای جهادی 🔹شهید صالحی از ادوار بسیج دانشجویی بود که روز گذشته در سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل گشت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا شمع محفل بشریتند... 🌷🌷🌷 و چقدر شدن، مشتاق بودن، عاشق♥️ بودن و دلدادگی به حضرت دوست زیباست و چقدر واژه‌ها وقتی در این باره می‌نویسی، خود به خود رقص می‌گیرند و ذره صفت به چشمه نور✨ می‌روند. هر تولدی دوباره است و نه اینکه سالهاست می‌نویسم ما برای حفظ ذره ذره این خاک خون❣ داده‌ایم و این آب و خاک با خون مردمان این سرزمین آبیاری شده است. پس هنوز هم باید بدهیم و این درخت سترگ تاریخی را آبیاری کنیم.... مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران بود. فردی بسیار متواضع، خوش اخلاق💖 و انقلابی که حتی دانشجویانی که عضو بسیج دانشجویی هم نبودن برای ایشان احترام بسیاری قائل بودند. احمد اهل بود. در حین تعقیب و گریز تروریست‌های در محور زاهدان -زابل به شهادت رسیدند🕊🌷 ایشون دهه هفتادی بود و عمرش رو پای انقلاب و مردم گذاشت. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰تشبیه و تنبیه برای همه 🔸نظامی ها یک قانون دارند که میگویند: برای یکی تنبیه برای همه. در میدان موانع یک گودالی بود به ارتفاع دو و نیم متر. قبل از ورود به آن مرحله آموزش های لازم برای خروج⬅️ از مانع را دادند که چطور از گوشه های گودال استفاده کنیم و خودمان را سریع از بکشیم بیرون 🔹من وارد گودال شدم ولی بخاطر آموزش های قبلی توانی در بدنم نبود که خودم را بکشم😓 من سعی میکردم از گودال خارج بشوم و رفقایی که قبل از من مانع را رد کرده بودن داشتن آن بیرون میشدند تا من خودم را برسانم. بخاطر همون قاعده نظامی: تشویق برای یکی تنبیه برای همه... 🔸با تمام وجودم سعی میکردم که از مانع خارج شوم که  پرید توی چاله پاهایش را خم کرد و شانه هایش را آورد پایین که زانویش لگد کنم و پایم را بگذارم روی شانه محمد تقی و از گودال🕳 خارج شوم. 🔹محمد تقی گفت: برو بالا بچه ها منتظرت هستند. من اول خودداری کردم. ولی با اصرار شهید بزرگوار🌷 درحالی که واقعا خجالت میکشیدم از پا و دوشش استفاده کردم و بالا آمدم. بعدش خود خیلی سریع بالا آمد و من هم عذرخواهی کردم و صورتش را بوسیدم♥️ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
های انتظار💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#جمعه های انتظار💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍂در کلبه تنهایی‌ام بر روی فرش بافته شده از تارو پود انتظار نشسته ام، تقویم روزگار را می نگرم. هرهفته، روزها را می شمارم و منتظر ام. خانه ی دل را آب و جارو می کنم. را آماده می کنم، در کلبه را باز میگذارم تا مهمان عزیزم پشت در نماند و ذکر لبم می شود. 🍂بی تابی ام را با تفأل بر کتاب آرام می کنم. نگاه می کنم به عقربه های ساعت و زیر لب ای می خوانم و نیت می کنم برای امام مظلومم. پلک می زنم و کتاب را می گشایم. اشک هایم بر روی مصرع های فالم می ریزد. دلم خسته از و حسرت دیدار غائب از نظر، بیقرارش کرده است. 🍂یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور کلبه شود روزی گلستان غم مخور. بازهم حافظ امیدوارم می کند و را درمان درد دلم می داند. میترسم عمر این صبر بیشتر از عمر من باشد. می ترسم چشم هایم به جرم این روزها، محروم شود از دیدن امامم و آرزو به دل بمانم. می ترسم آسمان در روزهای زندگی ام همیشه ابری بماند و خورشید ظهور را نبینم. 🍂باد مرا به خود می آورد و با صفحه های کتاب بازی می کند.چشمانم به دل گویه های حافظ می افتد. دلم میگیرد، می شکند و ناله میزنم. 🍂ای غایب از نظر به می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت :) ✍نویسنده: ♡ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠شهید مدافع حرم « » از رزمندگان و فعالان رسانه‌ای مقاومت اسلامی در جبهه سوریه بود که مهرماه در «حلب» سوریه به شهادت رسید🕊🌷 🔰در یکی از روزهای بسیار سرد زمستان❄️ یکی از کودکان به سوی مکانی که رزمندگان و مجاهدان در آنجا جمع بودند رفت و در آنجا با شهید «علاء حسن نجمه» روبرو شد. آن کودک👦 از شهید «علاء» خواست تا در مقابلِ مقداری غذا🥘 به آنها در تمیز کردن خانه‌ی شان کند. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بهش گفتم (روح الله)بسه دیگه ۶۰ روزه اینجایی نمیخوای برگردی⁉️ جواب داد: کجا برم؟! اینجاست زن و بچه ی شیعه ناموس شیعه تو محاصره است اونها ناموس من هستندکجا بذارم برم؟ چند روز بعد《پیکر پاک و سوخته اش رو برگرداندند⚰🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📸دختر شهید ابومهدی المهندس: گاهی که به این دو نفر👥 نگاه میکردم، با خودم میگفتم لیاقت هر دوی این‌ها است؛ ولی کدام یک زودتر شهید میشود⁉️ 🔹️ پدرم طاقت دور ماندن از را نداشت، خدا را شکر که با هم شهید شدند🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون برادر حسین هست🥰✋ *پاےِ جامانده...*🥀 *🌷شهید حسین صابری* تاریخ تولد: ۲۸ / ۲ / ۱۳۴۷ تاریخ شهادت: ۲۸ / ۳ / ۱۳۷۶ محل تولد: تهران محل شهادت: فکه *🌷راوی← شب بود. تاریک بود. با چند پروژکتور، حیاط معراج شهدا را روشن کرده بودند.💡شلوغ بود. همه می‌خواستند پیکر شهید "حسین صابری"🌙(سومین شهید خانواده‌ی صابری) را که تازه در تفحص شهید شده بود، ببینند🌙میزی در حیاط گذاشته بودند تا او را غسل دهند.🥀حاج "بهزاد پروین قدس"(عکاس دفاع مقدس) که از راه رسید، مثل همیشه ساک بر دوش بود.🍁ناگهان از داخل ساک، چیزی درآورد که همه از تعجب مات ماندند.‼️بسته‌ای را گشود و پای قطع شده‌ی حسین را🥀که هنگام انفجار مین والمری💥به وسط میدان مین ارتفاع 112 فکه افتاده بود، پیدا کرده و با خود آورده بود.🥀خودش می‌گفت: در اهواز، وقتی ساکم رو گذاشتم زیر دستگاه اشعه تا وارد فرودگاه شوم،🥀بچه‌های سپاه تعجب کردند. درِ ساک را که گشودم، همه کُپ کردند.🥀پای قطع شده داخل ساک باعث شد تا همه بیایند بالای سرم.🥀وقتی توضیح دادم که حسین صابری امروز در فکه به‌شهادت رسیده🕊️و پیکرش رو بردن تهران و حالا من می‌خوام زود برم تهران تا این پای جامانده را به پیکرش ملحق کنم،‼️ مات و مبهوت اجازه دادند تا سوار هواپیما شوم.✈️و بهزاد پایی را که جا مانده بود، به صاحبش ملحق کرد.🥀شهید حسین صابری برادر شهیدان حسن و عباس صابری است🌙که حسین بعد از دو برادرش کار عباس را ادامه داد و شهدا را تفحص می‌کرد💫و عاقبت بر اثر انفجار مین💥شربت شهادت را نوشید*🕊️🕋 *شهید حسین صابری* *شادی روحش صلوات
🔸 رمان امنیتی رفیق قسمت چهل و یکم 🔹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 | دختر کردستان 🔹بر اساس واقعیتی در روستای هشمیز کردستان...؛ 📝نویسنده: فاطمه روحی 💻گرافیک: فاطمه آزاده 🎙گوینده: فاطمه نورانیان 🎛میکس و مسترینگ: محمد ابراهیم یونسیان 🎞ضبط: مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری بسیج استان سمنان 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مهدے(عج)جانم♥️ 🌸دیدن روے بر دیدہ جلا مےبخشد 🍃قدم یار بہ هر خانہ🏡 صفا مےبخشد 🌸بدتراز دردجدایی💕به خدا دردےنیست 🍃خاک پاهاے تو گفتند مے بخشد 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠روز‌ هـا مـے گـذرد و هـمـچـنـان تـو هـسـتی بـرای مـا ... 🔹خداوندا! 🔸تو را سپاس که مرا از پدر و مادر ، اما متدیّن و عاشق اهل‌بیت♥️ و پیوسته در مسیر بهره‌مند نمودی. 🔸از تو می خواهم آنها را در بهشتت🌸✨ و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره‌مند فرمـا🤲 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5931580737512802509.mp3
2.25M
🔖منجی موعود🔖 بسیار شنیدنی 🎙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📜خاطره ای از شهید مدافع حرم مهدی صابری 📝مهدی توی وصیت نامه اش نوشـته بود: رسیدن بـه سـن ۳۰ سال، بعد از عـلی اکبر(ع) برایم است 🔸مـادرش مـی گـفـت: آخرین بـارے ڪه از بــرگشت ایران🇮🇷بــاهم رفتـیم بــعد از زیارت دیدم مهدے ڪـنار ســقا خـونـه ایستـاده👤 ومـے خــنده.ازش پرســیدم:چـیه مـادر؟چرا میخـنـدی⁉️ 🔹گفت: ! امضای رو از امام رضا(ع) گرفـتم😍 بـهش گفـتم: اگـه تـو شهیـد بشی مــن دیـگه کسی رو نـدارم. 🔸مهدی دســتش رو بــه آسمـان بـلـنـد کرد وگفت: مادر هست منبع: کتاب خاطرات مدافعان حرم صفحات ۳۳ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روایتگری مادر شهید... روز قیامت جلوی تک تکتان را می‌گیرم 💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh