Tahdir joze13.mp3
3.89M
تحدیر (تندخوانی قرآن کریم)
💢 استاد معتز آقایی 💢
✅ جزء سیزدهم قرآن کریم
گفته بود"اگر در ماه رمضان شهید شوم
زحمت تشییع پیڪرم را به مردم نمےدهم"
در #ماه_رمضان شهید شد
اماطبق قراری ڪه با خدا داشت
پیڪرش بعد از ماه مبارڪ تفحص و تشییع شد.
شهیدمدافع حرم جوادمحمدی
#شهیدانه🕊🕊
#امام_زمان 🤍
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌱مردی که همه سال را روزه بود!
در ماه مبارک رمضان جاداره یادی کنیم از سرلشکر شهید مدافع حرم سید حمید تقوی فر
سردار حاج حمید تقویفر از سال ۱۳۶۲ یعنی از زمان شهادت پدرشان تا سال ۱۳۹۳ و شهادت خودشان در سامراء عراق، یعنی ۳۱سال تمامی روزهارا به جز روزهای حرام و مکروه و ایام مسافرت روزه گرفتند.
#شهیدانه 🕊
#ماه_رمضان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
از پاهایی كه نمی توانند ما را به ادای نماز ببرند ،
انتظار نداشته باشیم كه ما را به بهشت ببرند ...
به یاد نماز های عارفانه و عاشقانه شهدا🌷
هر چه داریم از شهدا داریم
یادمان نرود
التماس دعا
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ❤️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مادر بزرگ شهید :
آیدا اعتقاد عجیبی به نماز اول وقت داشت هر زمان که صدای اذان از مسجد به گوش میرسید، سریع جانماز خود را پهن میکرد و مهیا نماز خواندن میگردید، انگار که با خدا سر هر نماز قرار داشت و هر جا و در هر شرایطی که بود نماز اول وقت خود را هیچ وقت فراموش نمیکرد
نوه من عادت داشت هر روز زیارت عاشورا و حدیث کسا را با حال و هوای معنوی قرائت کند و برخی مواقع از دست او شاکی بودم که چرا که هر روز با گریه دعا میخواند اما او باز هم ادامه میداد، چراکه معتقد بود انسان باید روح خود را پروش دهد و با خدای خود هر روز هر طور که هست ارتباط بگیرد
در هفتههای قبل از شهادت چند بار به من گفته بود که بوی گل نرگس و یا تربت سیدالشهدا را حس میکند و بر مشام او میرسد، و من مقداری نگران شده بودم چراکه خود من نیز با این حرفهای او حدس میزدم که اتفاقی ناگوار خواهد افتاد، اما نمیدانستم چیست
شهیده#آیدا_قاسمی
#شهدای_حادثه_تروریستی
#گلزار_شهدای_کرمان
🌷یادشهداباذکرصلوات..
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تا وقتی گوش به فرمان رهبر هستید
مطمئن باشید چه دشمن خارج از این
کشور و چه دشمنِ به ظاهر دوست در
داخل هیچ کاری از پیش نخواهد بُرد .
شهید#سیدمجتبی_هاشمی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یادت باشه یک روز
جوونایی
از چشمای خشگلشون گذشتند
تا امروز ما
چشمامون
غرق خدا باشه
نه غرق گناه .....🌸🍃
#بیایم_گناه_نکنیم
ایام عید و رفت و آمد
سعی کنیم گناهی نکنیم
ای برادر نگاهت
ای خواهر حجابت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🪐در رکوع و سجود نمازتان صلوات هم بفرستید
صلوات فرستادن بعد از رکوع و سجده، برکت عمر و رزق انسان را زیاد می کند و در روایت داریم اگر کسی رکوع و سجود خود را طولانی کند، عذاب قبر نخواهد داشت.
همچنین چون صلوات دعای مستجاب و قبولی هست نماز هم به واسطه صلوات قبول می شود.
#آیتاللهجاودان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یک آیه یک آیه تا الان هزار ختم قرآن انجام شده، حتما در حد یک آیه هم که شده تو این طرح شرکت کنید
خیلیا با همین یک آیه یک آیه تو چندصدتا ختم قرآن شریک شدن
بسم الله. لینک شرکت درختم آیهای👇
https://leageketab.ir/khatme-quran
روزانه ثواب ختم ها به یکی از معصومین و شهدا هدیه میشه تا توجه و عنایاتشون نصیب همهمون بشه. برای اطلاع از برنامه ختمهای روزانه عضو کانال باشید👇
👉 @hosein_darabi
#ختم_آیهای_قرآن
#انتشار_صدقه_جاریه
فضیلت دعای مجیر
دعاى مجير دعايى است رفيع الشأن مروى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله جبرئيل براى آن حضرت آورد در وقتى كه در مقام ابراهيم عليه السلام مشغول به نماز بود و كفعمى در بلد الامين و مصباح اين دعا را ذكر كرده و در حاشيۀ آن اشاره به فضيلت آن نموده از جمله فرموده هر كه اين دعا را در ايام البيض ماه رمضان(یعنی امشب و فردا شب و پس فردا شب) بخواند گناهانش آمرزيده شود اگر چه به عدد دانههاى باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد و براى شفاى مريض و قضاى دين و غنا و توانگرى و رفع غم خواندن آن نافع است.
#ماه_رمضان
#مجیر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهش گفتم:علی! امام حسین روی حرفت حساب باز کرده....ی جایی تو روضه گفتی:
حسین! جان بِستان😭
😔همراه با صحنه هایی از لحظه شهادت
#رمضان
#شهید_علی_خلیلی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
تاریخِشهادتِیهپھلوونِمهربون
- یہمداح ..
- یہداداشِباغیرت !
- یہمردِواقعے ..
- یہسربازخالص !
- یہهمدمبینڟیر ..
کسیکهمزارششدپاتوقِدلشکستهها ..
صداششدروشناییِراهِگمشدهها ..
راهششدراههمہدلدادهها ..
#شهید_حسین_معز_غلامی
#ذاکر_با_اخلاص
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
نمک نشناس نباشیم
بقیه را بگذار وقت تلف کنند
ما باید راه #حاج_احمد را ادامه بدهیم...
امام خامنه ای :
« اگر شهیدان عزیزند، که عزیزترینند
اگر برای ما گرامیند، که گرامیترینند
گرامیداشت آنها به معنای این است که
ما راهشان را ادامه بدهیم
و اهدافشان را دنبال کنیم
دنبال کردن راه آنها یعنی بایستی
اهداف جمهوری اسلامی و ارزش های اسلامی
این پایههای مستحکم و این شاخص های نمایان
که می تواند این ملت را به اوج افتخار دنیوی و اخروی برساند
در نظر داشته باشیم و دنبال کنیم
زن و مرد در این جهت یکسانند
پسران و دختران شهید، برادران و خواهران شهید
و آنهایی که نسبتی با شهید دارند در این جهت یکسانند
هر چه به شهید نزدیکترید، افتخارتان بیشتر
و مسئولیتتان سنگینتر است
کشور مال شماست
کشور مال جوانهاست
آینده مال شماست
آنهایی که رفتند، رفتند
و راهها را گشودند
من و شما که ماندیم
باید از این راههای گشوده
حرکت کنیم
و پیش برویم
اگر آنها
راه را باز کنند و ما بنشینیم
و دست روی دست بگذاریم و تماشا کنیم
این قدرنشناسی و نمک نشناسی است »
#حاج_احمد_متوسلیان 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
🎥 همخوانی زیبای شهید مدافع حرم حامد بافنده و سید مسافر
شهید مدافع حرم#حامد_بافنده🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
رسم خوبی داشتیم، ماه رمضانها بعضی شبها
چند تا از مربیها جمع میشدیم ،
افطاری میرفتیم خونهی دانش آموزان . .
یه بار تو یکی از شبها، توی ترافیک
گیر کردیم، اذان گفتند، علی گفت:
وحید بریم نماز بخوانیم وقت نمازه،
من گفتم: ۵ دقیقه بیشتر نمونده علیجان
بزار بریم اونجا، میخونیم ..
نشون به اون نشون که یک ساعت و
نیم بعد رسیدیم به خونهی بنده خدا،
از ماشین که پیاده شدیم، علی زد رو
شونم و گفت : کاری موقع نماز اول وقت
انجام بشه ابتر میمونه‼️
#شهید_علی_خلیلی🌹
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| سخت است عاشق شوی و یار نخواهد.
دلتنگ حرم باشی و ارباب نخواهد...|
#ارباب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#افطار_حرم_یار_می_چسبد❤️
قاب ڪردم همه جا بر روے دیوار حرم
نذرڪردم ڪہ بیایم صدویڪ بارحرم
آرزوے « #رمضان_های مرا» می بینی؟
ڪاش مهمان بشوم لحظه افطار حرم
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌷
#التماس_دعا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
یاد خدا ۴۵.mp3
9.69M
مجموعه #یاد_خدا ۴۵
#استاد_شجاعی | #آیتالله_مصباح
√ چطوری میل من به محبت خدا بیشتر میشه؟
√ چطور منم به لذتِ همنشینی با خدا میرسم؟
@shahidNazarzadeh
@ostad_shojae | montazer.ir
یاد خدا ۴۶.mp3
13.99M
مجموعه #یاد_خدا ۴۶
#استاد_شجاعی | #استاد_صفایی_حائری
«ذکر» دو جور است!
1- ذکر قبل از انس
2- ذکر بعد از انس
√ بین این دو جور ذکر گفتن، و ذاکرهای این دو دسته نیز تفاوت زیادی هست!
شما از کدام دستهاید؟
ارتباط میان این دو ذکر چیست؟؟
@shahidNazarzadeh
@ostad_shojae | montazer.ir
تا وقتی گوش به فرمان رهبر هستید
مطمئن باشید چه دشمن خارج از این
کشور و چه دشمنِ به ظاهر دوست در
داخل هیچ کاری از پیش نخواهد بُرد .
#شهید_سید_مجتبی_هاشمی🌱
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
سخنی با خواهران 📣
در خواب به مادر گفته بود، «از دختران بخواهید تا حجابهای خود را کامل رعایت کنند و به نحو احسن امر به معروف کرده و عاجزانه فرج آقا امام زمان (عج) را از خدا بخواهند.»
نقل از خواهر شهید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨ابراهیم می گفت: برای رفع گرفتاری ها با دقت
تسبیحات حضرت زهرا (س)بگوید
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♥بسم الله الرحمن الرحیم ♥
قسمت پنجاه و چهارم
سرمو انداختم پایین و:
_خدا نکنه سایه شما کم شه از سرمون.
چشم حواسم بهش هست شما خیالتون راحت باشه .
هر زمان که حرف از نبودش میزد قلبم تیر میکشید .
تیغاے ماهے و که برداشتم،ماهے و براش تو بشقاب ریختم.
رفتم دستم و شستم و خواستم واسه خودم نیمرو درست کنم که فهمیدم نون نداریم.
نمیخواستم بابا رو تنها بزارم برا همین سعے کردم خودمو سیر نشون بدم که بابا نگه چرا غذا نمیخورم.
یه پرتقال برداشتم و نشستم پیش بابا ومشغول خوردن شدم که بابا گفت:
_چرا غذا نمیخوری؟
واسه اینکه دروغ نگم گفتم
_خب الان پرتقال خوردم .
نگاهشو از روم برداشتو مشغولِ غذاش شد.
تلویزیونو روشن کردم و در حال عوض کردن کانالابودم که بابا گفت
+آروم بگیر بچه . سرم گیج رفت.
مگه سرِ جنگ دارے با کنترل!
_نه اقاجون . نیست خونه خودم تلویزیون ندارم عقده اے شدم!
یه لبخند رو لباش نشست .
غذاشو که تموم کرد ظرفارو جمع کردم و بردم تو آشپزخونه.
آخ که چقد برا خونه خودمون دلم تنگ شده بود!
رفتم تو اتاقم.
میخواستم دراز بکشم که چشمم خورد به آلبوماے دوران بچگیم که کنار اتاق افتاده بود
حتما ریحانه اینجا انداخته بودتشون
یکیشو باز کردم.
دونه دونه صفحه هاشو ورق زدم تا به عکس مامان رسیدم
ناخودآگاه اشکِ چشام روونه شد.
چند وقتے میشد که سر خاکش نرفته بودم.
چرا یادم رفته بود مامانمو...!
مگه میشه کارو زندگے انقد آدم و به خودش مشغول کنه که....
من که همه زندگیم تو مامانم خلاصه میشد چیشد که فراموش شد؟
عکس دست جمعیمون بود.
مامان و بابا کنار هم بودن منم بینشون ایستاده بودم. ریحانه و علے هم کنار هم بودن. عکسو زنداداش انداخته بود.
بیچاره زنداداش نرگس!!
بعدِ مامان، خانمِ خونه شده بود.
از پختن غذا بگیر تا شستن لباساے ما.
به خاطر مشکلے هم که داشتن بعد چندین سال خدا بهشون فرشته رو هدیه داده بود.
روصورت مامان دست کشیدم.
چقدر دلم براش تنگ شده بود.
دلم میخواست محکم بغلش کنم و دردامو براش بگم.
تنها کسے که همیشه بهم گوش میداد
با همه ے مشکلات و سختیاے زندگے با بابا کنار میومد چون عاشق زندگیش بود.
به چهره خودم نگاه کردم .
اون موقع تازه بیست و یڪ سالم شده بود.
ینے دقیقا روزِ تولدم بود.
دقیقا زمانے که لج کرده بودم واسم زن بگیرن...
همون موقعے که سلما و خواهراش افتاده بودن به جونِ ما.
همیشه بد دهنے و بے اخلاقیش وِردِ زبون مامان بود
برا همین نمیذاشت بریم خواستگارے سلما.
دو سال ازم کوچیڪ تر بود.
ولے ....
از خامے و بچگے خودم خندم گرفت.
چه پسر بچه ے تندے بودم .
باورم نمیشد من با اون همه تند و آتیشے بودنم الان چطور روحیم انقدر آروم و آروم پسند شده.
باورم نمیشد چطور مَنے که این همه به ازدواج کردن فکر میکردم6 سال منتظر موندم.
چقد دیوونه بودم!
به ریحانه پیامڪ زدم :
_فردا بریم سر مزار مامان ،که بعد چند دقیقه گفت :
+باشه.
از اتاق بیرون رفتم.بابا جلو تلویزیون تو رخت خواب خوابش برده بود.
تلویزیونو خاموش کردم و رو بابا پتو کشیدم.
خودمم رفتمتو اتاق نشستم و لپ تاپ و روشن کردم و مشغول طراحے یه سرے از پوستراے برنامه هاے هیئت شدم.
___
ساعت دم دماے 12 بود
به سرم زد عکساے دوربینو منتقل کنم به گوشیمو و چند تا پست بزارم.
دوربین و گوشیم وبه لپ تابم متصل کردم.
عکساے شهدا و خوزستان وبه لپ تاپ منتقل کردم. چندتا عکس بهتر و انتخاب کردم و توگوشے کپے کردم.
رسید به عکساے عقد ریحانه!
عکساے خودمون که دادیم دوستش ازمون بگیره رو باز کردم.
رو چهره ے ریحانه زوم کردم. چقدر ماه شده بود!
زوم شدم رو خودم .
چقدر نسبت به عکساے تو آلبوم بهتر شده بودم...
درکل تو عکس خیلے خوب افتادم.
عکسو عوض کردم
عکس بعدے از من و روح الله و بابا و ریحانه بود.
دقت که کردم متوجه شدم روح الله و ریحانه چقدر بهم میان!
ان شالله همیشه بخندن و خوشبخت زندگے کنن.
عکسو که عوض کردم عکسِ چهره ریحانه و همون دوستش بود.
خواستم تند عکسو عوض کنم که با دیدن حجابِ دوستش منصرف شدم .
روسرے سرش بود.
صورت ریحانه بدجورے منو به خودش جذب کرد.
با اینکه آرایش زیادے نداشت ولے خیلے خیلے قشنگ شده بود.
بیچاره تا اون لحظه از عمرش بهش اجازه نداده بودم حتے اسم لوازمِ ارایشیو رو زبونش بیاره بنده خدا.
چقدر سختے کشید از دست من.
دلم میخواست عکسشو کات کنم بزارم تو گوشیم.
پے سے و باز کردم و مشغولِ کات کردن و ادیت عکس شدم که ناخوداگاه چشم رفت سمت دوستش.
اسمش چے بود ...
اها فاطمه!
فورے عکسُ بستم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh